ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

نقش «امتیازهای ویژه» در ساخت روابط نابرابر قدرت و حاکمیت سلطه

میترا صفاری - در جوامع انسانی، قدرت به شکل‌های مختلفی توزیع می‌شود و معمولاً به نابرابری‌هایی منجر می‌شود که برخی گروه‌ها را در موقعیت‌های برتری قرار می‌دهد و به شکل‌گیری رابطه نابرابر قدرت کمک می‌کند. رابطه نابرابر قدرت می‌تواند در سطوح مختلفی از جامعه وجود داشته باشد، از روابط فردی و خانوادگی گرفته تا ساختارهای کلان اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی. امتیازات ویژه* به عنوان یکی از ابزارهای مهم در حفظ و بازتولید این روابط نابرابر نقش ایفا می‌کنند. این مقاله با بررسی مفهوم امتیازات ویژه، انواع آن و تأثیر آن بر ساختارهای اجتماعی و سیاسی، به بررسی راه‌های مقابله با این پدیده می‌پردازد.

مقدمه

روابط قدرت در جوامع انسانی به‌طور ساختاری توزیع شده و اغلب به نابرابری‌ها منجر می‌شود. در صورت تثبیت این نابرابری‌ها، گروه‌های مسلط از ابزارهای مختلفی برای حفظ موقعیت برتر خود استفاده می‌کنند که یکی از مهم‌ترین آنها «امتیازهای ویژه» است.

روابط نابرابر قدرت می‌توانند زمینه‌ساز سلطه شوند. اگر نابرابری قدرت در جامعه‌ای بدون چالش باقی بماند، ممکن است گروه‌های درموقعیت برتر، شروع به تثبیت کنترل خود از طریق ابزارهای سرکوبگرانه کنند.

برای مثال: در یک جامعه، ابتدا ممکن است زنان و مردان دسترسی نابرابری به منابع اقتصادی داشته باشند (روابط نابرابر قدرت). اما اگر این نابرابری به قوانین تبعیض‌آمیز تبدیل شود که زنان را از حقوق مدنی و اقتصادی محروم کند و با سرکوب اعتراضات همراه باشد، این وضعیت به سلطه تبدیل می‌شود. سلطه به وضعیتی اشاره دارد که در آن یک گروه یا فرد کنترل سیستماتیکی بر دیگران اعمال می‌کند و آنها را در موقعیت‌های تابع و تحت انقیاد نگه می‌دارد. سلطه معمولاً با اعمال مستقیم یا غیرمستقیم قدرت از طریق اجبار، کنترل ایدئولوژیک یا سرکوب همراه است.

 ساختارهای اجتماعی و تاریخی، نظام امتیازها، ایدئولوژی و فرهنگ درشکل‌گیری رابطه نابرابر قدرت نقش بسزایی دارند. بسیاری از روابط قدرت بر اساس تاریخ  استعمار، برده‌داری، پدرسالاری، نژادپرستی، و دیگر اشکال سلطه شکل گرفته‌اند. این روابط به‌ مرور زمان در نهادهای اجتماعی مانند دولت، بازار کار، آموزش و رسانه بازتولید می‌شوند. گفتمان‌های مسلط و ارزش‌های فرهنگی نیز می‌توانند نابرابری را مشروعیت ببخشند و آن را «طبیعی» جلوه دهند. برای مثال، ایدئولوژی‌ بنیادگرایی اسلامی در ایران و افغانستان که زنان را در موقعیت فرودست قرار می‌دهد. همین‌طور برخی افراد یا گروه‌ها به دلیل موقعیت اجتماعی، اقتصادی یا فرهنگی خود از امتیازهای ویژه‌ای برخوردارند که دیگران از آن محروم هستند. این امتیازها اغلب نادیده گرفته می‌شوند اما در تولید و بازتولید نابرابری‌های قدرت نقش کلیدی دارند.

امتیازهای ویژِه به مجموعه‌ای از مزایا، دسترسی‌ها و فرصت‌هایی اشاره دارد که گروه‌های خاصی از افراد در جامعه به واسطه موقعیت اجتماعی، جنس، جنسیت، نژاد، قومیت، ملیت، طبقه، دین، مذهب، توانایی جسمی یا دیگر هویت‌های اجتماعی خود از آن بهره‌مند می‌شوند. این امتیازها اغلب نادیده گرفته می‌شوند، زیرا برای کسانی که از آنها برخوردارند، «عادی» و «طبیعی» به نظر می‌رسند.

امتیازهای ویژه به شکل‌های مختلفی در جامعه و در سطوح مختلف روابط بینا فردی، خانوادگی، اجتماعی، قانونی و سیاسی عمل می‌کنند و یکی از عوامل کلیدی در ساخت و بازتولید روابط نابرابر قدرت و برقراری سلطه هستند. این امتیازها به گروه‌های برتر در جامعه امکان می‌دهند که منابع را کنترل کنند، موقعیت‌های ممتاز خود را حفظ نمایند و فرودستان را در جایگاه‌های پایین‌تر نگه دارند.   

 انواع امتیازهای ویژه در جامعه:      

  1. امتیازهای اقتصادی: دسترسی نابرابر به منابع مالی، سرمایه و فرصت‌های شغلی که منجر به شکاف طبقاتی می‌شود. برای مثال، فردی که در خانواده‌ای ثروتمند متولد می‌شود، می‌تواند بدون دغدغه مالی در بهترین دانشگاه‌ها تحصیل کند، در حالی‌که افراد کم‌درآمد ممکن است به دلیل نیاز به کار، فرصت تحصیل را از دست بدهند.
  2. امتیازهای نژادی و قومی/ ملیتی: برخی گروه‌های نژادی و قومی/ ملیتی از مزایای سیستماتیکی برخوردارند که دیگران از آنها محروم‌اند. برای مثال، در بسیاری از کشورهای غربی، سفیدپوستان از مزایای ضمنی در تعامل با پلیس، استخدام و فرصت‌های اجتماعی بهره‌مند هستند. همچنین  در ایران، جوامع فارسی زبان از مزایای بیشتری نسبت به جوامع بلوچ، ترک، لر،کرد، و عرب برخوردارند.
  3. امتیازهای جنسیتی و جنسی: در جوامع پدرسالار، مردان معمولاً از امتیازهای گسترده‌تری نسبت به زنان برخوردارند، از جمله دسترسی بیشتر به موقعیت‌های شغلی، حقوق بالاتر و نقش‌های تصمیم‌گیری. علاوه بر این، افراد همجنس‌گرا، دوجنس‌گرا و تراجنسیتی در بسیاری از جوامع با تبعیض‌های گسترده‌ای روبه‌رو هستند.  
  4. امتیازهای مرتبط با ملیت و شهروندی: شهروندان کشورهای توسعه‌یافته معمولاً از آزادی سفر، حمایت‌های قانونی و دسترسی به منابع جهانی برخوردارند، درحالی‌که مهاجران، پناهجویان و افراد بدون مدارک قانونی با تبعیض‌های شدید مواجه می‌شوند.
  5.  امتیازهای مرتبط با توانایی جسمی و ذهنی: افراد دارای توانایی‌های جسمی و ذهنی متعارف از امتیازهایی برخوردارند که افراد دارای معلولیت از آن محروم‌اند؛ مانند دسترسی راحت‌تر به فضاهای عمومی، فرصت‌های شغلی بیشتر و نبود تبعیض اجتماعی.

 امتیازهای ویژه چگونه بر ساختارهای سیاسی و قدرت می توانند اثرگذار باشند؟  

امتیازهای ویژه در سطح‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به بازتولید روابط نابرابر قدرت کمک می‌کنند. برخی از مهم‌ترین پیامدهای امتیازهای ویژه عبارتند از:                                                                                 

  1. دسترسی نابرابر به منابع و فرصت‌ها : افراد دارای امتیازهای ویژه معمولاً از دسترسی به آموزش بهتر، مشاغل پردرآمد، سیستم‌های حمایتی، خدمات بهداشتی با کیفیت و دیگر امکان‌ها برخوردارند. به عنوان مثال، در بسیاری از جوامع، افراد متعلق به طبقه متوسط و بالا به دلیل ارتباطات خانوادگی یا شبکه‌های اجتماعی خود، راحت‌تر به فرصت‌های شغلی برتر دسترسی پیدا می‌کنند.
  2. ساختارهای اجتماعی و حقوقی ناعادلانه: سیستم‌های قانونی و اجرایی اغلب به نفع گروه‌های دارای امتیازهای ویژه عمل می‌کنند. برای مثال، قوانین مهاجرت، حق رأی، مالیات و سیاست‌های قضایی در بسیاری از کشورها به گونه‌ای طراحی شده‌اند که گروه‌های فرودست را به حاشیه برانند.
  3. تقویت هنجارهای فرهنگی و گفتمان‌های سلطه‌گرانه: رسانه‌ها، آموزش و فرهنگ عمومی اغلب امتیازهای ویژه را نامرئی می‌کنند و هنجارهای اجتماعی را بر مبنای آن شکل می‌دهند. به عنوان مثال، تبلیغ خانواده هسته‌ای به عنوان تنها الگوی خانواده، موقعیت افراد دگرباش را به حاشیه می‌راند.
  4.  درونی‌سازی روابط قدرت توسط فرودستان: یکی از مهم‌ترین پیامدهای امتیازهای ویژه این است که افراد فرودست ممکن است موقعیت خود را به عنوان «طبیعی» بپذیرند و از مبارزه علیه نابرابری خودداری کنند. این موضوع را می‌توان در مواردی مانند پذیرش نابرابری‌های جنسی/جنسیتی توسط برخی زنان، مشاهده کرد.

 چگونه می‌توان با امتیازهای ویژه و روابط نابرابر قدرت مقابله کرد؟                                

امتیازهای ویژه یکی از عوامل تثبیت روابط نابرابر قدرت در جامعه هستند. این امتیازها به گروه‌های خاصی مزایای ساختاری و اجتماعی می‌دهند، در حالی که سایرین را در موقعیت‌های فرودست نگه می‌دارند. افراد و گروه‌هایی که از امتیازهای ویژه بهره‌مند هستنند، ممکن است به طور ناخودآگاه در حفظ روابط نابرابرقدرت نقش داشته باشند. به‌همین‌رو برای رسیدن به جامعه‌ای عادلانه‌تر، ضروری است که این امتیازها شناسایی، نقد و اصلاح شوند تا همه افراد از فرصت‌های برابر برای زندگی، پیشرفت و موفقیت برخوردار باشند.

در ادامه به چند اقدام که در عرصه‌های فردی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی می‌توان انجام داد اشاره می‌کنیم:

  1. آگاهی از امتیازها و پذیرش مسئولیت اجتماعی: افرادی که از امتیازهای ویژه برخوردارند باید نسبت به آن آگاه شوند و در جهت کاهش نابرابری‌ها تلاش کنند.
  2. بازتوزیع منابع و فرصت‌ها: سیاست‌های اجتماعی و اقتصادی باید به گونه‌ای تنظیم شوند که دسترسی برابر به منابع برای همه افراد فراهم شود. برای مثال، اعمال مالیات‌های تصاعدی، ایجاد سیستم‌های آموزشی و بهداشتی رایگان و اجرای قوانین ضد تبعیض.
  3. مبارزه با کلیشه‌ها و هنجارهای فرهنگی نابرابر: رسانه‌ها و نهادهای فرهنگی می‌توانند نقش مهمی در تغییر تصورهای قالبی و نابرابر ایفا کنند.
  4. همبستگی اجتماعی و حمایت از جنبش‌های عدالت‌خواهانه: حمایت از جنبش‌هایی که برای برابری نژادی، جنسی/جنسیتی، اقتصادی و اجتماعی تلاش می‌کنند، می‌تواند به تغییر ساختارهای نابرابر کمک کند.

در نتیجه می‌توان گفت که روابط نابرابر قدرت به توزیع ناعادلانه منابع و فرصت‌ها اشاره دارد که می‌تواند ساختاری و نهادی باشد، اما لزوماً با سرکوب مستقیم همراه نیست و با آگاهی بخشی و آموزش انتقادی، تقویت جنبش‌های اجتماعی جهت تغییر قوانین و اصلاحات ساختاری و سیاست گذاری عادلانه، و ترویج ارزش‌هایی مانند همکاری، برابری و عدالت اجتماعی می‌توان به کاهش نابرابری‌ها کمک کرد.

سلطه حالتی شدیدتر از نابرابری قدرت است که در آن یک گروه به طور سیستماتیک کنترل و سرکوب را اعمال می‌کند و مانع تغییر و بهبود وضعیت موجود می‌شود.

 برای ایجاد یک جامعه و ساختار عادلانه، نه تنها باید برای حذف روابط نابرابر قدرت و سلطه در عرصه فرهنگ، اقتصاد، سیاست و قانون‌گذاری تلاش کرد، بلکه روابط نابرابر قدرت را درعرصه کنش‌های فردی، بینا فردی و مدنی نیز باید به چالش کشید.

فوریه ۲۰۲۵

منابع:

برای تحلیل و بررسی امتیازهای ویژه (Privilege)، می‌توان از منابع متنوعی در حوزه‌های جامعه‌شناسی، فلسفه، علوم سیاسی و عدالت اجتماعی استفاده کرد. برخی از مهم‌ترین منابع عبارتند از:

 ۱. کتاب‌ها:

 White Privilege: Unpacking the Invisible Knapsack

– نوشته پگی مکینتاش (Peggy McIntosh) این مقاله کلاسیک مفهوم امتیاز سفیدپوستی را بررسی کرده و چارچوبی برای درک امتیازهای ناپیدا ارائه می‌دهد.

 Privilege, Power, and Difference

– نوشته آلن جی. جانسون (Allan G. Johnson) تحلیل جامعی از تأثیر امتیازها بر روابط قدرت و نابرابری در جوامع مختلف ارائه می‌دهد.

 The Hidden Cost of Being African American

– نوشته ملوین ال. اولیور و توماس ام. شاپیرو، تحلیل اقتصادی از تأثیر امتیازهای ساختاری و نابرابری‌های نژادی در ایالات متحده

The Racial Contract

– نوشته چارلز میلز (Charles W. Mills) دیدگاه فلسفی درباره نحوه شکل‌گیری امتیازهای نژادی در چارچوب قراردادهای اجتماعی.

۲. مقاله‌ها و منابع دانشگاهی:

   Intersectionality

نوشته کیمبرلی کرنشاو (Kimberlé Crenshaw) این مقاله مفهوم «تقاطع‌گرایی» را معرفی می‌کند و بررسی می‌کند چگونه امتیازها و تبعیض‌ها بر اساس چندین محور هویت (مانند جنسیت، نژاد، طبقه) هم‌پوشانی دارند.

 The Possessive Investment in Whiteness

نوشته جورج لیپستز (George Lipsitz) بررسی سرمایه‌گذاری سیستماتیک جوامع غربی در حفظ امتیاز سفیدپوستی

 Mapping the Margins

نوشته کیمبرلی کرنشاو بررسی امتیازها و ستم‌های ساختاری از منظر تقاطع‌گرایی.

۳. منابع آنلاین و مستندها

  • کتابخانه‌های دیجیتال مانند JSTOR و Google Scholar برای یافتن مقاله‌های علمی در مورد امتیازها و تأثیرهای آن.
  • وب‌سایت‌هایی مانند Racial Equity Tools و Teaching Tolerance که منابع آموزشی برای درک امتیازها و عدالت اجتماعی ارائه می‌دهند.
  • مستندهایی مانند 13th (آوا دوورنی) و "The Great White Hoax" توسط Tim Wise که تأثیر امتیازها در نظام عدالت کیفری و سیاست‌های اجتماعی را بررسی می‌کنند.

۴. کتاب‌های فلسفی و نظریه‌های انتقادی 

Discipline and Punish

  • نوشته میشل فوکوکه به تحلیل قدرت و کنترل اجتماعی و بررسی ساختارهای امتیاز و انضباط اجتماعی می‌پردازد.

Black Skin, White Masks

  • نوشته فرانتس فانون که به بررسی روان‌شناسی استعمار و تأثیر آن بر ساختارهای امتیاز و نابرابری می‌پردازد.

Pedagogy of the Oppressed

  • نوشته پائولو فریره که به نقد سیستم‌های آموزشی و نقش آن‌ها در بازتولید امتیازات و نابرابری‌ها می‌پردازد.

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.