دیدگاه
دولت بایدن و فروپاشی جمهوری اسلامی از طریق تحریمهای کمرشکن
اکبر گنجی – با نظر به موضع خامنهای و حکومت یکدست شده مطلوب او، درباره وضعیت آینده ایران چه حدسهایی میتوان زد؟
زندگی ایرانیان و وضعیت ایران تا حد زیادی منوط به بازگشت ایران و آمریکا به برجام و لغو تحریمهایی است که کمر مردم را شکسته است. جو بایدن علی رغم وعده انتخاباتیاش در این باره که بدون هیچ پیش شرطی در آغاز ریاست جمهوری به برجام باز خواهد گشت، تاکنون چنین نکرده است. بایدن میگفت ایران به تمامی تعهدات برجامی خود عمل کرده و ترامپ صرفاً به دلیل مخالفت با میراث اوباما از توافق هستهای خارج شد.
آیت الله خامنهای که خود را مخالف برجام به نمایش میگذارد، برای ایستادن در برابر آمریکا و "خنثیسازی تحریم ها"، با کمک شورای نگهبان، همه رقبا را حذف کرد و "حاکمیت یکدست" ساخت تا حکومت تک صدایی شود. اما؛ اولاً: خود دقیقاً نمیداند که با برجام چه باید بکند، ثانیاً: در درون «حاکمیت یکدست شده خامنه ای» هم در مورد برجام اختلاف نظر جدی وجود دارد. ثالثاً: پایگاه اجتماعیِ «حاکمیت یکپارچه» را نیز پس از سالها سخن گفتن درباره مضرات برجام و خیانت به شمار آوردن آن، برای بازگشت به برجام باید توجیه کنند.
با توجه به این مقدمات:
درباره سمت و سوی حال و آینده ایران چه حدسهایی میتوان مطرح کرد؟
احتمالات ۴ گانه و خطای خامنه ای
در مورد بازگشت یا عدم بازگشت به برجام دستکم ۴ احتمال به شرح زیر وجود دارد:
احتمال اول: آیت الله خامنهای و رهبران نظام مایل به بازگشت به برجام نیستند.
احتمال دوم: خامنهای و رهبران نظام قطعاً خواهان بازگشت به برجام هستند، اما همان طور که گفته اند؛ الف- خواهان تضمین آمریکا هستند که دولت بایدن یا دولت بعدی این کشور دوباره از برجام خارج نشود. ب- کلیه تحریم ها، یا کلیه تحریمهای وضع شده در دوران ترامپ و یا کلیه تحریمهای هستهای لغو شوند و آمریکا به هیچ بهانهای مانع تجارت اروپا و دیگر کشورها با ایران نشود. در هر دو مورد دولت بایدن هیچ تضمین و تعهدی نمیتواند بدهد و در شرایط کنونی هیچ امتیازی هم به ایران نخواهد داد.
احتمال سوم: در صورت پیروزی جمهوری خواهان در انتخابات سوم نوامبر ۲۰۲۲ و به دست گرفتن اکثریت کنگره، آنان علیرغم بازگشت احتمالی طرفین به برجام، دوباره همان تحریمها را با تصویب قانون باز میگردانند، یا تحریمهای بیشتری علیه ایران تصویب خواهند کرد.
احتمال چهارم: مذاکرات وین طی هفتههای آینده در وین دوباره آغاز خواهد شد. این مذاکرات در خوشبینانهترین برآورد، چند ماه طول خواهد کشید. دولت بایدن نمیتواند هیچ تضمینی در هیچ موردی به ایران بدهد. مگر آنکه حاصل توافق به تصویب کنگره رسیده و به قانون تبدیل شود. برجام حتی در کنگره فعلی تحتِ اکثریتِ دموکراتها نیز تصویب نخواهد شد. چون همه جمهوری خواهان و چند تن از سناتورهای دموکرات مخالف آن هستند. فرض کنیم پس از چند ماه مذاکره طرفین بدون هیچ پیش شرطی به برجام باز گردند. در این صورت، چند ماه طول خواهد کشید تا آژانس بین المللی انرژی هستهای در مورد بازگشت ایران به برجام راست آزمایی کند. پس از تأئید آژانس، تحریمهای هستهای لغو خواهند شد. لغو عملی تحریمهای هستهای نزدیک یا همزمان با انتخابات کنگره آمریکا خواهد بود. کنگرهای که اگر جمهوری خواه باشد همان تحریمها را - با کمک دموکراتهای همسوی با اسرائیل- تحت عناوین دیگری باز خواهد گرداند. بدین ترتیب، هر چه زمان بگذرد، پذیرش بازگشت بدون تضمین جمهوری اسلامی به برجام دشوارتر خواهد شد.
واقعیت این است که ایران از هر طرف گیر افتاده است. محاسبات آیت الله خامنهای و کارشناسان مورد اعتمادش غلط بود. خامنهای بارها از این محاسبات نادرست داشته است. به عنوان مثال او در سخنرانی اول فروردین ۱۳۹۱ در مشهد ضمن تعریف و تمجید از فرصتهایی که تحریمها برای ایران پدید آورده گفت:
«منابع نفتی کشورهای اروپائی و به طور کلی کشورهای غربی، بعضی ۴ سال دیگر تمام خواهد شد، بعضی ۶ سال دیگر تمام خواهد شد، بعضی ۹ سال دیگر تمام خواهد شد؛ لذا مجبورند از منابعِ غیر خودشان استفاده کنند. کشور آمریکا که امروز حدود سی و چند میلیارد بشکه نفت ذخیره دارد، طبق محاسباتی که کارشناسان کشورمان کردهاند - که آمارشان متکی به آمار خود آمریکائیهاست - نفتش تا سال ۲۰۲۱، یعنی تا ۹ سال دیگر تمام خواهد شد. نفت دنیا که امروز بیش از ۵۰ درصدش از خلیج فارس خارج میشود، آن روز متکی خواهد شد به ۳ منبع عمدهی نفتی در منطقهی ما و در خلیج فارس؛ که البته یکی از آن ۳ منبع، ایران است.»
اینک در پایان سال ۲۰۲۱ قرار داریم و نفت آمریکا تمام نشده و قرار نیست به این زودیها تمام شود.
خامنهای در ۱۸ شهریور ۱۳۹۴ هم گفت: «شما ۲۵ سال آینده را نخواهید دید. انشاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.» بیش از ۶ سال از این پیش گویی پیامبرانه گذشته است. این گونه پیش گوییهای پیامبرانه در علوم اجتماعی تجربی جایی ندارند.
تا حدی که من میفهمم، محاسبات خامنهای در مورد مسائل هستهای نیز نادرست بوده است. ایران را در وضعیتی قرار داده که باید به برجام باز گردد و اگر هم باز گردد- در صورت پیروزی جمهوری خواهان- نه تنها چیزی نصیب ایران نخواهد شد، بلکه کلیه اقدامات جدیدی که پس از خروج ترامپ از برجام کردهاند را باید به گونهای از بین ببرند و هزینههای مالی ای که کردهاند نابود خواهد شد. اگر هم به برجام بر نگردد، وضعیت مصیب بار اقتصادی ایران از این هم فلاکت بارتر خواهد شد.
آیا به ایران حمله نظامی خواهد شد؟
فرض کنیم با توجه به چهار احتمالی که گفته شد، ایران و آمریکا به برجام باز نگردند. ایران هم به دلیل ادامه تحریمهای کمرشکن گامهای دیگری در عدم انجام تعهدات برجامی بر دارد. در این صورت چه رخ خواهد داد؟ آیا قطعاً حمله نظامی به ایران صورت خواهد گرفت؟
تا حدی که من میفهمم، از نظر دولت آمریکا هیچ نیازی به حمله نظامی به ایران وجود ندارد. چرا؟
اول- ایران حتی اگر میتوانست یک بمب اتمی بسازد، برای پرتاب آن به کلاهک هستهای نیاز دارد که با توجه به تحریم ها، تکنولوژی بسیار پیشرفته کلاهک هستهای و نظارت دقیق بین المللی، ایران مطلقاً قادر به ساخت آن نیست.
دوم- موشک حامل کلاهک هستهای نیز دارای دقت، ثبات و کارایی بالاست. ایران فعلاً با ساختن چنان موشکی فاصله بسیار دارد.
سوم- به فرض آن که ایران دارای دانش تولید بمب اتمی باشد، اما ساختن بمب اتمی کار سادهای نیست. کشورهایی چون پاکستان، هند، اسرائیل و حتی چین با کمک دیگر کشورها توانستند بمب اتمی بسازند. اسرائیل به کمک فرانسه و آمریکا. چین با کمک شوروی. کره شمالی با کمک چین. آیا هیچ کشوری به ایران کمک خواهد کرد؟ پاسخ منفی است. همه کشورها- از جمله روسیه، چین، هند و پاکستان- مخالف تولید بمب اتمی از سوی ایران بوده و هستند. البته طبق اسنادی که اسرائیل از ایران سرقت کرد، دیوید آلبرایت کتابی نوشت و واشنگتن پست ۱۴ مه ۲۰۲۱ در مقالهای براساس این کتاب نوشت که ایران در سال ۲۰۰۳ بر موانع کلیدی دستیابی به بمب اتمی غلبه کرده است. آژانسهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل و همچنین آلبرایت میگویند که این پروژه از سال ۲۰۰۳ تعطیل شد. آلبرایت در وبسایت خود هم نوشته است که اینک نیز اگر ایران بخواهد قادر به ساخت بمب اتمی است، ولی فاقد موشک پرتاب و کلاهک هستهای است و حتی اگر یک بمب اتمی بسازد، به هیچ کارش نمیآید. اما سخنان واقع بینانه تر را ژنرال تامیر هِیمن، فرمانده سازمان اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل، که او بیش از هر کس دیگری به این اسناد دسترسی دارد، بیان کرده است. وی در ۹ مهر ۱۴۰۰ گفت: «ایران تا موقعیتی که با بمب هستهای اسرائیل را تهدید کند، فاصله زیادی دارد.».
چهارم- البته اگر ایران به سمت تولید بمب اتمی حرکت کند، در این صورت دستکم از سوی اسرائیل و آمریکا مورد حمله نظامی قرار خواهد گرفت. با توجه به نظارتهای فوق العاده بین المللی و نفوذ گسترده اسرائیل در ایران، اسرائیلیها اولین کسانی خواهند بود که از کمترین اقدام ایران اطلاع خواهند یافت.
فروپاشی بدون حمله نظامی
دولتهای آمریکا تجربه فروپاشی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی را هیچ گاه فراموش نکردهاند. وزرأ و اعضای کابیته دولت ترامپ بارها تأکید کردند که طرفدار تکرار تجربه رونالد ریگان برای فروپاشی شوروی در مورد ایران هستند. به نظر آنها تحریمها و ناتوانی اقتصادی موجب فروپاشی درونی اتحاد شوروی شد. رهبران شوروی بودجه عظیمی را هزینه رقابت تسلیحاتی با جهان غرب به رهبری آمریکا کردند و دیگر پولی نداشتند تا یک زندگی قابل قبول در خور انسانی برای مردم خود بسازند.
وضعیت اقتصادی ایران از همه جهات بحرانی و رو به بدتر شدن است (در دو مقاله «نه إصلاحات ساختاری، نه فروپاشی: آستانه تحملِ پایان ناپذیر» و «ساختمان سوسیالیسم، ساختمان اسلام، ساختمان دموکراسی» با آمارهای بسیار درباره وضعیت بحرانی تورم، بیکاری، رشد اقتصادی، نقدینگی، ارز، بورس، فقر، شکاف طبقاتی، و....سخن گفته ام).
دولت قادر به تأمین زندگی مردم با سالی ۱۰۵ میلیارد دلار یارانه بخش انرژی و ارز ۴۲۰۰ تومانی برای کالاهای اساسی نیست. به همین دلیل قصد دارند در اولین گام ارز ۴۲۰۰ تومانی را لغو کرده و قیمت ارز را یکسان سازی- مطابق قیمت بازار- کنند. به گزارش بانک مرکزی، از اسفند ۱۳۹۶ تا مرداد ۱۴۰۰ کالاهایی که ارز ۴۲۰۰ تومانی دریافت کردهاند تورم شان ۱۹۰ درصد بوده و کالاهایی که از شمول ارز ۴۲۰۰ تومانی خارج شدند، تورم شان ۴۳۳ درصد شده است. در بهمن ۱۳۹۸ شکر و قند از شمول ارز ۴۲۰۰ تومانی حذف شدند و قیمت شکر با افزایش ۲۰۰ درصدی از ۶ هزار تومان به ۱۸ هزار تومان امروز افزایش یافت. اگر چه دولت مدعی است که تفاوت رانت ارز ۴۲۰۰ تومانی را به پنج شش دهک پائینی پرداخت خواهد کرد، اما حذف دلار ۴۲۰۰ تومانی در طول چند سال تورمی ۲۰۰ تا ۴۰۰ درصدی برای کالاهای اساسی ایجاد خواهد کرد.
زمینه اجتماعی انجام این عمل در سختترین شرایط اقتصادی وجود ندارد و میتواند شورش در پی داشته باشد، شورشی که توسط حکومت سرکوب خواهد شد. به دلیل ترس از پیامدهای اجتماعی، هیچ کس حاضر به پذیرش مسئولیت حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی نیست. ابراهیم رئیسی از مجلس خواست با دو فوریت حذف دلار ۴۲۰۰ تومانی را تصویب کند. اما مجلس دو فوریت را رد کرد. حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی از اختیارات دولت است. رئیسی میتواند آن را در شورای اقتصاد سران سه قوه به رأی بگذارد. اما حتی اگر در آنجا هم تصویب شود و نتیجه را برای خامنهای ارسال کنند، ولی فقیه زیرش مینویسد: «این مورد مربوط به خود مسئولان سه قوه است و اینجانب بخاطر نظرات گوناگون در آن مورد نظری ندارم.»
امید دولت آمریکا به فروپاشی اقتصادی و شورش
مقامات بسیاری در آمریکا میان تحریمهای فلج کننده، وقوع شورش و فروپاشی جمهوری اسلامی رابطه علت و معلولی برقرار کردهاند.این موضوعی جدید نیست. جیمز کلپر- مدیر سازمان اطلاعات ملی آمریکا در دولت أوباما که جو بایدن هم معاون آن دولت بود- در ۱۸ آوریل ۲۰۱۳ در سنا گفت : تحریمهای کمرشکن موجب بالا رفتن نرخ تورم، افزایش بیکاری، و نایاب شدن کالاهای اساسی در ایران شده است. سناتور انگس کینگ- از ایالت مین- از وی درباره تأثیر تحریمها بر دولت ایران پرسید. کلپر پاسخ داد: «هدف بالا بردن نارضایتی و شورش در جامعه است. رژیم از همین میترسد.»
دونالد ترامپ در ۱۶ جولای ۲۰۱۸ گفت: اعتراضات و ناآرامیها در ایران «از وقتی رخ داد که من توافق [اتمی] را برچیدم». «این برای ما یا برای دنیا خوب نیست اما آنها در همه شهرهایشان شورش کردهاند. تورم بیداد میکند و به نهایت خود نزدیک میشود. نه اینکه بخواهی به کسی صدمهای بزنی، اما رژیم [ایران] اجازه نمیدهد که مردم بدانند ما صد در صد پشتشان هستیم». اعتراضات و تظاهراتی در ایران رخ داده، که «احتمالاً گستردهتر از هر زمان دیگری که آنها داشتند.»
مایک پنس- معاون ترامپ- در مقالهای در واشنگتن پست ۳ ژانویه ۲۰۱۸ درباره ایران نوشت: «ماهها قبل از تظاهرات در ایران، پرزیدنت ترامپ پیش بینی کرده بود که دوران رژیم ایران رو به پایان است.»
با همه اینها مایک پامپئو- رئیس سازمان سیا و وزیر خارجه ترامپ- و جان بولتون- مشاور امنیت ملی ترامپ- خواستار بمباران مراکز هستهای ایران و «رژیم چنچ» توسط آمریکا در ایران بودند و هستند.
مایک پامپئو در سال ۲۰۱۴ گفت: «نابودی تاسیسات هستهای ایران آسانتر [از مذاکره با تهران ] است، و "فقط" ۲ هزار حمله هوایی لازم دارد.» در آن زمان و پس از آن او بارها درباره ایران چنان سخن میگفت که معنایی جز "تغییر رژیم" نداشت.
جان بولتون در ۲۶ مارس ۲۰۱۵ در مقالهای در نیویورک تایمز با تیتر «راه توقف بمب ایران، بمباران ایران» است. بولتون در ۱۷ نوامبر ۲۰۱۶ تغییر رژیم ایران را "تنها راه حل بلندمدت" به شمار آورد. بولتون در همایش سالانه سازمان مجاهدین خلق در ۱ ژوئیه ۲۰۱۷ گفت: «نتیجه مرور سیاست [خاور میانه ای] رئیس جمهور [ترامپ] باید این باشد که انقلاب ۱۹۷۹ آیت الله خمینی نباید تا چهلمین سال خود دوام داشته باشد. سیاست رسمی آمریکا باید سرنگونی رژیم ملاها در تهران باشد. رفتار و اهداف رژیم تغییر نخواهند نمود، و بنا بر این تنها راه حل سرنگونی رژیم است.» بولتون در ۱ ژانویه ۲۰۱۸ گفت: «سیاست ما باید سرنگونی رژیم در تهران باشد.» بولتون در ۱۵ ژانویه ۲۰۱۸ در مقالهای در وال استریت جورنال نوشت که سیاست ایالات متحده باید سرنگونی جمهوری اسلامی قبل از ۴۰ سالگی اش باشد.
سناتور تام کاتن، در ۲۵ جون ۲۰۱۷ گفت: «سیاست ما باید سقوط رژیم از طریق تحریمهای اقتصادی، فشار دیپلماتیک، و عملیات خرابکاری محرمانه باشد.»
پس از اعلام تحریمهای ترامپ علیه ایران، واشنگتن پست ۲۳ نوامبر ۲۰۱۸ در گزارشی نوشت: «مقامات دولت ترامپ امیدوار هستند که با تحریمهای جدید جمهوری اسلامی سقوط خواهد کرد.»
مایکل ماکاوسکی- دستیار ویژه وزیر دفاع در دوران ریاست جمهوری جرج بوش پسر- در ۸ ژانویه ۲۰۲۰ در واشنگتن پست نوشت: «تحمیل تحریمهای اقتصادی و فشار همه جانبه تنش را در داخل ایران آنقدر بالا خواهد برد که رژیم سرانجام سقوط خواهد کرد.»
در ۱۳ ژانویه ۲۰۲۰ [یک ماه بعد از اعتراضات آبان ۹۸ در ایران] ژنرل جیمز جونز، مشاور امنیت ملی اوباما [و لابیست سازمان مجاهدین خلق] در مصاحبهای گفت: «ترکیبی از تحریم ها، منزوی شدن رژیم، و تصمیمات فاجعه آور رهبران [ایران] باعث شده است که رژیم بیشتر از هر زمان دیگری در آستانه سقوط باشد.»
سناتور تد کروز، در سخنرانی در کنفرانس "ایران آزاد" [ سازمان مجاهدین خلق] در ۱۳ سپتامبر ۲۰۲۱ و بعد از ستایش سیاست "فشار حد اکثری ترامپ" گفت : «من در سنای آمریکا رهبری نبرد را برای رسیدگی به فعالیتهای خصمانه رژیم ادامه خواهم داد، تا زمانی که این رژیم [با تحریمهای اقتصادی] سقوط کند.»
مایک پامپئو در ۱۱ آوریل ۲۰۲۱ بعد از گزارش صندوق بین المللی پول درباره ذخائر ارزی ایران در توئیتی نوشت: «از زمانی که ما از توافق هستهای فاجعه آور با ایران خارج شدیم، ۹۶ درصد ذخیره ارزی ایران از میان رفته است. این نتیجه مستقیم سیاست فشار حداکثری ما است.»
سناتور دموکرات رابرت مننذر رئیس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا است. او به شدت مخالف برجام و مدافع سازمان مجاهدین خلق است. در سال ۲۰۱۴ در همایش مجاهدین خلق سخنرانی کرد و گفت که نخست وزیر عراق را به خاطر آنان تحت فشار گذاشته است. در فاصله جولای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۴ مننذر در دفاع از مجاهدین خلق مانع فروش هلیکوپتر به عراق شد. در سال ۲۰۱۲ وی ۲۵ هزار دلار از حامیان مجاهدین خلق کمک مالی دریافت کرد. مننذر در ۲۱ مارس ۲۰۲۱ در مراسم جشن نوروز "سازمان جوامع ایرانیان امریکایی"- یک سازمان وابسته به مجاهدین خلق- سخنرانی کرد و از آن سازمان ستایش به عمل آورد و گفت که به شما اطمینان می دهم که در سنا علیه رژیم ایران متحد هستیم. «سناتور مننذر یک متحد مهم سازمان مجاهدین خلق است.» وقتی سناتور قدرتمند دموکراتها هم موضع سازمان مجاهدین خلق و دریافت کننده کمک مالی از آنهاست، مخالف صد در صد برجام و موافق ادامه تحریم های کمرشکن است، روشن است که تحریم ها را بهترین راه برای فروپاشی جمهوری اسلامی به شمار می آورد.
بدین ترتیب این دیدگاهی مشترک میان دو حزب جمهوری خواه و دموکرات است که تحریمها به خوبی کار میکنند و میتوانند به فروپاشی یک رژیم سیاسی بینجامند. در اینکه تحریمها قطعاً کمر مردم را شکسته و آسیبهای مستقیم آن به مردم میرسد شک و تردیدی وجود ندارد، اما در مورد این مدعا که وضعیت اقتصادی بسیار بسیار بد ناشی از تحریمهای اقتصادی لزوماً به فروپاشی میانجامد، شک و تردید وجود دارد و شواهد نقض فروان است (رجوع شود به مقاله «آیا تحریمهای کمرشکن موجب سرنگونی جمهوری اسلامی میشود؟ »). اما این رویکرد با جدیت در دولت بایدن هم دنبال شده است.
دولت بایدن در گام اول به دنبال اجماع سازی جهانی علیه ایران است. در گام دوم تحریمها را به شدت افزایش خواهد داد و اروپا و دیگر کشورها را هم با خود همراه خواهد ساخت. در گام سوم تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل باز خواهد گشت.
آرامش دولت بایدن بد تفسیر شده است. آنان هیچ عجلهای ندارد، چون تحریمها برقرار هستند و پیامدهای به شدت زیانبار خود را میگذارند. اگر توافقی حاصل نشود، بایدن تحریمها را تشدید خواهد کرد و این بار دیگران هم با آمریکا همراه خواهند شد. انتظار آنها این است که تحریمها در نهایت در مرحلهای به فروپاشی جمهوری اسلامی منتهی شود. تا حدی که من میفهمم، اینک هیچ کس با اطمینان نمیتواند بگوید که هدف بایدن بازگشت به برجام است. بایدن از طرفداران تغییر خاورمیانه است. او پیش از این دستکم درباره عراق و افغانستان گفته بود که واقعاً هر یک از این دو کشور، سه کشورند و باید به سه کشور تقسیم شوند. در مورد ایران نیز احتمالِ تعقیبِ هدفِ فروپاشی ایران از طریق تحریمها توسط جو بایدن روز به روز افزایش مییابد.
راه حل ها
جمهوری اسلامی نه دارای منبع قدرت داخلی است و نه دارای منبع قدرت خارجی است. ایران در زمان مناسب از فرصتهای منطقهای استفاده نکرد، حال شرایط منطقه تغییر کرده است. منابع قدرت ایران در عراق، لبنان، افغانستان، سوریه، و...کاهش یافته است. نزاع با جمهوری آذربایجان و رقابت با ترکیه هم به مسائل افزوده شده است. عربستان هم در یمن حاضر به دادن هیچ گونه امتیازی نیست، چون نمیتواند مشارکت حوثیها در قدرت را بپذیرد.
جمهوری اسلامی با این شکل از حکومت کردن قادر به افزایش منابع قدرت داخلی نیست. به همین دلیل قدرت چانه زنی در مذاکره را هم نخواهد داشت. خاورمیانه نیازمند توافق جمعی گسترده منطقهای است که امنیت همه کشورها را تضمین کند و صلح برای منطقه به ارمغان آورد. هماهنگی مطلق داخلی در ایران برای حل مشکلات از طریق توافق جمعی منطقهای شرط لازم این هدف است.
اما حتی میان «حکومت یکدست شده» اختلاف بیش از اجماع است. چه رسد به اجماع با «اعتدالیون میانه رو» و اصلاح طلبان. ایران نیازمند اجماعی است که همه اقشار اجتماعی- فارغ از قومیت و مذهب و جنسیت و طبقه- را در بر گیرد. چنین اجماعی با حکومت استبدادی و تبعیض ساز حاصل شدنی نبوده و نیست. خامنهای گمان میکرد که پس از حذف اصلاح طلبان، با حذف میانه روها، و ساختن حکومت یکدست بتواند از طریق «اقتصاد مقاومتی»- که معلوم نیست چیست- مشکلات و مسائل را رفع و حل کند. اما این گمانی باطل است.
حکومت اول باید با مردم خود صلح کند. صلح در داخل یعنی پذیرش تنوع واقعی جامعه ایران و عدم تحمیل «خوانشِ حکومت از اسلام» یا «سبک زندگی» یا هر امر دیگری به مردم در هر قلمرویی. صلح در داخل به معنای آشتی ملی و آزادی کلیه زندانیان سیاسی و عقیدتی است. سپس میتوان برای طرح صلح منطقهای اقدام کرد. برخی ارکان این طرح عبارتند از: ۱- آتش بس در همه جنگهای موجود منطقه (یمن، افغانستان، سوریه، آذربایجان- ارمنستان، و...). ۲- مذاکره بین طرفهای جنگ برای برگزاری انتخابات آزاد منصفانه و تدوین قانون اساسی متضمن مشارکت همه شهروندان و حق تعیین سرنوشت. ۳- برقراری روابط دیپلماتیک و مذاکرات تشنج زدایی با طرفهای منطقهای ایران (عربستان، ترکیه، پاکستان). ۴- ارائه طرح جمعی برای پاکسازی منطقه از سلاحهای اتمی و هر نوع سلاح کشتار جمعی. ۵- بازگشت و احیای برجام و عادی سازی روابط دیپلماتیک با جهان و آماده سازی رشد سرمایه گذاری و تجارت و ایجاد اشتغال. حل کلیه مسائل با آمریکا و برقراری روابط دوستانه با این کشور به سود منافع ملی ایران است.
دستگاهها و رسانههای تبلیغاتی که جمهوری اسلامی برای تحمیق مردم و یکپارچه نگاه داشتن طرفدارانش ساخته، گویی بیش از همه روی خود حکومت موثر افتاده است. در حالی که رهبران حکومت باید منابع علمی و تخصصی جدی و نسبتاً بی طرف را مطالعه کنند و براساس واقعیتها تصمیم بگیرند، نه تبلیغات ایدئولوژیک و دروغین خود ساخته. وقتی آزادی افکار و گفتار و رفتار مخالفان و منتقدان به رسمیت شناخته شد و رسانههای مخالف فعالیت آزادانه داشته باشند، احتمالاً رهبران حکومت از توهم تبلیغات دروغین خود ساخته آزاد خواهند شد.
نظرها
ایراندوست
تحریمها و تهدیدهای آمریکا یک تاکتیک رومیزی و زمان بر سیاسی است که اگر با یک عمل نظامی هماهنگ نشود باید گفت که سرکاری است البته ترور سلیمانی و ترور دانشمندان اتمی ایران که از پایتخت واقعی آمریکا که همان اسراییل باشد، اختلافهای پنهان را گاهی عیان میکند که در واقع گوش کشیدنیهای است که دولتهای قوی در مقابل ملل ضعیف انجام میدهند. تفاوت تلفات اسراییلیها با سوریهاییها، فلسطینیها، لبنانیها و ایرانیان مستقر در سوریه، نشان بارزی از سناریو بحران سازی و دعوای دولتیها- امنیتیها برای امتیاز گرفتن از یکدیگر است. رژیم جمهوری اسلامی با اتحاد زیرمیزی با روسیه غیر قابل اعتماد کم فرهنگ و چین سودجو چپاولگر همراه با مافیا تبهکار ترکیه و اروپا با فروش مواد مخدر و بده بستانهای کامیونی اسکناس از فشار تحریمها کاسته و تاکنون به بقای خود ادامه میدهد. از ارتشیان خودفروخته به سپاه هم بخاری بلند نمیشود. این میان در بازار مسگران سیاسی ایران، مجاهدین گم شده رهبر، یک جایگزین سیاسی است زیرا از شیخهای عرب و اسراییلیها و لاجرم با بخشی از جناحهای آمریکایی وصل شده به عرب و یهود، حمایت مالی و سیاسی میشوند البته طیف کوچکی از طرفداران مجاهدین در ایران هستند که بدلیل سرکوب و کشتار سیاسی دهه ۶۰، برای انتقام گیری از آنچه بر عزیزان و اقوامشان گذشته ، منبع اطلاعاتی و سیاه لشکر خفته در خفقان رژیم هستند که میتوانند به وقتش خودی نشان دهند. البته مجاهدین با رهبریت فاجعه آور سازمان و نسل جوان ایرانی امروز که بیشتر از آنها شنیده تا دیده، مشکلات بسیاری در موفقیت و عرضه اندام دارد و بیشتر یک جریان ابزاری در دست غربیها در مقابل رژیم هستند که یا نشان از بی خردی غربیها از مسائل ایران است و یا بلعکس استمرار حکومت دیکتاتوری مذهبی با نام و نشان دیگر دارد ! توابان و متوهمهای سینهچاک دیروز رژیم که امروز ماموریت نقد روشنفکرانه از دور و شکاف در صفوف براندازان رژیم دارند، با گذشت زمان از نقش شیر ژیانشان به شغال بی دندانی تبدیل شدهاند که در میان ملی گرایان و دمکراتهای راستین مخالف رژیم اسلامی جایی ندارند.
امیرراستگفتار
اگر فرض را بر این بگیریم که در این آشفته بازار فعلی، بین مدعیان کسب هژمونی، آمریکا، چین روسیه، که اصلی ترین مدعیان هستند ، چین و روسیه بر اساس مشترکات جغرافیایی و عقیدتی و جایگاه جهانی خود در مقابل آمریکا میتوانند متحدین راهبردی بحساب بیایند، آمریکا نیز برای حفظ موقعیت برتر بی منازعه خود در حال جنگ با این دو مدعی است که به جایگاهش تعرضی نکنند، اما نقش ایران در این بین چیست؟ ایران در حال حاضر با حرکت بسمت چین و روسیه، تا حد زیادی باعث ثبات موقعیت چین و روسیه شده و آمریکا را با خطر مواجه کرده، فراموش نکنیم که ایران با برخورداری از موقعیت سوق الجیشی و تمدنی فرهنگی و تاریخی خود بطور طبیعی جایگاه مستحکمی در بین سایر کشورهای همجوار خود در خاورمیانه دارد و تاثیر گذاری او بیش از تاثیر پذیری آن از سایر کشورهای منطقه خاور میانه حتی ترکیه است ، اینکه آمریکا را با مشکل بزرگی روبرو کرده شکی در آن نیست ، اما باید دید ایجاد چنین درگیری و معضلی برای خود ایران و کل مردم منطقه چه نفعی برای او دارد و حاصل آن در آینده و حال چه دست آوردی برای کشور ما دارد؟ چه چیز منظور نظر افراد بوجود آورنده این معرکه است؟ بنظر من تکلیف سه کشور مدعی ابر قدرتی کاملا مشخص و معلوم است و میدانند چه می خواهند، آنها اگر جانشینان قدرت بلامنازع آمریکا بشوند به معنی این است که جهان را در دست گرفته اند، اما ایران اسلامی خواستار چه چیزی است؟ تمام بدبختی و گرفتاری ما از جواب به این سوال شروع میشود، این ضرب المثل که " هر کی بفکر خویشه ، کوسه بفکر ریشه" بکار می آید که خواسته حاکمان ایران احیای اسلام بعنوان الماس درخشان تاریخ بشریت رو به اضمحلال رفته و لازم است که عاشقان راستین اسلام با فداکاری و هزینه جانی و مالی و فدا کردن جانهای بیشمار مانع از افت ارزش این گوهر گرانبها شوند، حال به چه دلیل آنها فکر میکنند اسلام بخطر افتاده ، جوابهایشان جز به هذیان گویی و ترس و پارانوئید نمی ماند ! واقعیت این است که اسلام بجز در مقطعی از تاریخ و برای قومی وحشی که هنوز نظافت کردن را هم نمیدانستند چیست و یک شکم نان سیر نخورده بودند و اقتصادشان از راه راهزنی تامین میشد ارزشهای جا افتاده بعد از ظهور ادیان بزرگی مانند یهودی و مسیحی را به آنان شناساند و در سایه آن به اتحاد دست پیدا کردند و وحشیگرهای آنان اینبار در ابعاد بزرگتر و غارتهایشان در خارج مرزهایشان رواج پیدا کرد و به آلاف علوفی رسیدند و بجز این برای سایر ملتها ، مثل ایران جز ویرانی و خرابی و خونریزی و ضررهای بیشمار بیشتر بهمراه نداشت! دست آورد این دین عجیب غریب برای ملت ما با چیزی که عربها به ان رسیدند در یک چارچوب واحد نمی گنجد که بخواهیم از این دین بعنوان رستگاری برای خود نام ببریم ، اگر شناخت خدای واحد برای اعراب یک دست آورد بزرگ بود برای ما این دست آوردی نبود چون ما بوجود خدای واحد اعتقاد داشتیم که اهورامزدا بود و اصولا مثل عربها هیچوقت بت پرست نبودیم ! گرسنه نبودیم که اسلام برای ما سفره ای پهن کرده باشد ، سرزمینمان کویر و شنزار نبود که روحیات خشک صحرا نشینی درما حلول کرده باشد ، سرزمین آبادی داشتیم با مردمانی که الگوی جهان بود و اینها ادعاهای ناسیونالیستی نیست، بلکه تاریخ به ان شهادت می دهد ! این مسائل واقعی تا پیش از انقلاب اسلامی، کم و بیش به قلم بسیاری از بزرگان این سرزمین جاری شده بود اما کسی به عمق این واقعیات توجه نمی کرد زیرا اسلام برایشان تا این حد مشکل ساز نشده بود ، امروز وقتی بسراغ یوتیوب می رویم میبینیم عده زیادی محقق و تاریخ شناس ، پرده های تقدس مردم خر کن را کنار زده و اصل و اساس اسلام و مقدسات پوشالی اش را به چالش کشیده اند و موفق هم بوده اند! وقتی به دختر خانمی در مترو تذکر اسلامی میدهند که خانم حجابت را طبق دستور اسلام رعایت کن جواب میشنود که من ریدم به اسلام! اینها دست آورد انقلاب اسلامی و اخوندها بوده و بیشتر نیز دریافت خواهند کرد ، پایه های بنائی که بر آب استوار است لغزان است ، با یک نسیم هم به جنبش در می آید، اینکه ما بیائیم از ربایندگان راحت،و آسایش و پیشرفت و سربلندی خود تکریم کنیم چه حد و فصل مشترکی با شعور و فهم و انسانیت و عقلانیت دارد؟ اسلام اگر ارمغانی برای ما داشته به منهم نشان بدهید ، اگر من کج فهم و نفهم با چشمانی عیبناک هستم که قادر نیستم ببینم و تشخیص بدهم راهنمایی ام کنید ، چه هست در پیکره این اسلام خونریز و غارتگر و مفتخور که من در موردش اشتباه میکنم یا بد فهمیده ام؟ بهترین ترفند خامنه ای این است که اگر نتواند بهره حداکثری از این خاک بنفع اسلام ببرد ، انرا بگونه ای از بین ببرد و بی خاصیت کند که برای کس دیگری قابل استفاده نباشد ، همانگونه که نشان داده با فرهنگ مردم ایران پیش از اسلام دشمنی دارد و به مردمی هم که در این دوران در مقابل اسلام کرنش نمی کنند دشمن است ، تمدن شرق در چشم مردم دنیا جلوه ای ندارد پس خوب است ، تمدن مردم غرب فریبنده تر و جاذب تر است پس بد است ، وگرنه او با نا مسلمانان شرقی نیز نرد عشق نمی بازد و این سیاست است که او را به شرق خداناباور نزدیک کرده ، مبارزه با غرب چون رقیب اسلام است! اما چیزی که او نمیفهمد و حتی قادر به درک آن نیست از واقعیتی است که در دور و برش میگذرد و حتی دلیل بپاخاسته مردم در سال ۵۷ برای انقلاب بود و آن مستقل بودن شخصیت مردم ایران است و حتی غرب نیز برای آنان آن جلوه ای که برای سایر ملل دارد را برای اینان ندارد ، مردم ایران خواهان سر برآوردن در جهان هستند و میخواهند برای خودشان کسی باشند اما نه با معیارهای آمریکا و اروپا و چین و روسیه ، چون ایران ، ایران است ، زنده باد ایران.
امیرراستگفتار
این آقای ایراندوست با نوستالوژی مجاهدین حال میکنه ! با عناصر تشکیل دهنده هسته اصلی این سازمان تا پیش از تجدید نظر عقیدتی آنان در زندان که گرایش به چپ پیدا کردند ، با حنیف نژاد و ناصر صادق و رضاییها که خالصانه برای مردم جنگیدند و کشته شدند ، آقای ایراندوست ، سازمان مجاهدین قدیمی بر نمیگردد چون اصول اعتقادی آنان که مبتنی بر اسلام انقلابی بود نیز در بین مردم و درحال حاضر جایگاهی ندارد ، سازمان مجاهدین میخواهد رهبر داشته باشد یا نداشته باشد یا عناصری از آنان در ایران و بیرون از ایران بفعالیت مشغول باشند مرده متحرک محسوب می شوند ، این شاخه از اسلامیستها هم امتحانشون رو پس دادند و رفوزه شدند ، بنظر من بهتر است شما هم تجدید نظری در عقایدت داشته باشی.
مریم
مردم ایران باید حاکم خودشان را انتخاب کنند . دیگه کارد به استخوان مردم رسیده است و نمیتوانند در برابر فشارهای اقتصادی تحمل کنند و درآمد بسیار پایین تر است و روز به روز قیمتها افزایش مییابد . نصف مردم ایران کارتن خواب هستند و در خیابان ها و سطل آشغال ها به دنبال در آمد و غذای مورد نیاز هستند و بعضی از مردم و کودکان سارق میشوند و یا گرسنه و بعضی از مردم با شکم گرسنه میخوابند