ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

هفتاد و دومین جلسه دادگاه حمید نوری: مقام‌های قضائی جمهوری اسلامی به استعلام دادستان و وکلای نوری پاسخ نداده‌اند

هفتاد و دومین جلسه دادگاه حمید نوری، دادیار سابق قوه قضاییه و متهم به دست داشتن در اعدام زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت در سال ۶۷، در دادگاه استکهلم برگزار شد. در این جلسه وکلای مدافع متهم ادله اثباتی جدید درباره شرح‌ماوقع ارائه دادند و همچنین ادامه بازپرسی از رحمان درکشیده (باقی‌مانده از جلسه ۶۳) انجام شد.

هفتاد و دومین جلسه دادگاه حمید نوری، دادیار سابق قوه قضائیه جمهوری اسلامی، چهارشنبه ۹ مارس / ۱۸ اسفند در سال ۳۷ دادگاه شهر استکهلم برگزار شد. این جلسه دومین دور از دفاعیات حمید نوری است و وکلای او ابتدا ادله اثباتی جدید درباره شرح‌ماوقع ارائه دادند.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

در جلسه روز گذشته وکلای مشاور شاکیان و شاهدان پرونده سوالاتی از حمید نوری پرسیدند و برخی مدارک اثباتی جدید ارائه دادند، از جمله مدارک درباره اثبات وجود فتوا (حکم) خمینی درباره اعدام زندانیان سیاسی در سال ۶۷؛ اما حمید نوری تمام آنها را انکار کرد و گفت «حکم خمینی را نه تائید می‌کند و نه رد».

در پایان جلسه روز گذشته زمانه با حمید اشتری،‌ از شاکیان اصلی پرونده حمید نوری گفت‌وگویی انجام داد. او در ارزیابی خود از جلسه ۱۷ اسفند دادگاه نوری گفت که حمید نوری نماد جمهوری اسلامی است. لودگی و مسخره کردن‌های او در دادگاه بیان می‌کند که او فردی تمرین دیده در سیستم جمهوری اسلامی است. اشتری همچنین گفت که وکلای حمید نوری مخالف صحبت کردن او هستند چون هر زمان که صحبت کرده او به نوعی خودش را لو داده است. اشتری درباره ادعای نوری مبنی بر اینکه نوری گفته که در ایران امری رایج است که همه مردم شماره تلفن مسئولین را داشته باشند، به زمانه گفت این یک جُک است و مردم ایران بهتر می‌توانند در این مورد قضاوت کنند. به گفته اشتری ارتباطات گسترده‌ای که نوری در ایران داشت نشان دهنده نقش اساسی او در سیستم است. او معتقد است که نوری در این دادگاه محکوم خواهد شد و او در حال حاضر تلاش می‌کند که جایگاه خود را برای آینده که احتمالا به ایران برگردانده شود، جایگاه خود را در آنجا حفظ کند.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

امروز همچنین ادامه بازپرسی از “رحمان درکشیده” صورت گرفت. درکشیده در جریان شصت‌وسومین جلسه دادگاه حمید نوری به تاریخ ۲۷ژانویه/۷بهمن شهادت خود را ارائه داد، اما نوری گفت از او سوالاتی دارد، به همین جهت جلسه تکمیلی امروز برگزار شد.

توماس ساندر، رئیس دادگاه جلسه را رسما آغاز کرد و گفت وکلای مدافع حمید نوری ادله اثباتی جدیدی که ارائه دادند را معرفی کنند. وکیل مدافع حمید نوری گفت اکثر این مدارک قبلا تحویل داده شده، اما روی برخی از قسمت‌های آنها تاکید بیشتری دارند.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

وکیل مدافع حمید نوری گفت از پاورپوینت هم استفاده می‌کنند تا برخی قسمت‌های این مدارک را بهتر توضیح دهند. خانواده حمید نوری امروز نیز در جلسه دادگاه حضور دارند. وکیل مدافع حمید نوری ادله اثباتی جدید را که پرینت گرفته بود به رئیس دادگاه و هیأت منصفه تحویل داد.

وکیل مدافع حمید نوری درباره تِم اثباتی اینچنین توضیح داد:

«هدفم این نیست دفاعیه را تحویل بدهم الان، اما همه افرادی که از آنها بازجویی شده قبل از آن در مورد این مسئله صحبت کرده‌اند، مثلا در بنیاد برومند و ایران تریبونال و جاهای دیگر و آنها بعد از دستگیری حمید نوری اظهاراتشان را عوض کنند. آنها درباره خویشاوندانشان که اعدام شدند صحبت‌شان نیز عوض شده، مثلا اینکه کجا و چه زمان اعدام شده‌اند… و موضع ما این است بعد از دستگیری حمید نوری آنها اسم حمید عباسی را اضافه کرده‌اند و می‌خواهم با کمک این مدارک آن را ثابت کنیم. در مقدمه با عادل طالبی در لیست ۳۰ شروع می‌کنیم، شاکی عصمت طالبی که سال گذشته با او مصاحبه شده و خواهر عادل طالبی است و مصاحبه‌ای ویدیویی با ایشان وجود دارد از “عدالت برای ایران” که به آن استناد می‌کنیم، ما دو روز قبل از بازپرسی از این شخص دسترسی به این ویدیو پیدا کردیم، اما دادستان فرصت این را داشتند درباره این فیلم از خانم طالبی سوال بپرسند، تاریخ فیلم ۲۰۱۸ است و ۱۸ دقیقه است و عصمت طالبی می‌گوید به آنها خبر دادند که عادل طالبی در اوین اعدام شده (وکیل اسکرین شات مصاحبه را نمایش گذاشت) ما ادعا می‌کنیم در این ۱۸ دقیقه هیچ حرفی از زندان گوهردشت نمی‌زند. در مورد عادل طالبی باید گفت سازمان عفو بین‌الملل در نامه‌ای نوشته که شخصی به نام عادل طالبی در زندان اوین در خطر اعدام است و نوشته شده حکم حبس ابد دارد، تاریخ این نامه بعد از تاریخی است که دادستان ادعا می‌کند ارتکاب جرم صورت گرفته و از نامه عفو بین‌الملل چنین استنباط می‌شود که هنوز اعدام صورت نگرفته. مدرک بعدی گزارشی به نام «جنایت علیه بشریت» است که توسط شورای ملی مقاومت ایران تهیه شده و استنباط ما این است این سازمان شاخه‌ای از مجاهدین است و محتوای این گزارش لیست موجود در آن است و در این لیست اسم و تاریخ نوشته شده. اگر نگاه کنید شماره ۲۹۱۷ نوشته شده عادل طالبی در اوین اعدام شده. مدرک بعدی لیست ایران تریبونال است و آنجا هم نوشته شده عادل طالبی در اکتبر ۱۹۸۸ در اوین اعدام شده، یعنی در زندان باز خارج از زمانی است که ادعا می‌کنند این شخص جرم مرتکب شده. باز هم پایین‌تر یک عادل طالبی دیگر هم هست که تاریخ اعدام نامشخص است. مدرک بعدی “کتاب سیاه” است که در آن هم نوشته شده عادل طالبی در اکتبر-نوامبر ۱۹۸۸ اعدام شده در اوین… دادستان‌ها نیز به بخش‌هایی از این کتاب استناد کرده‌اند.»

عصمت طالبی در گفت‌وگو با زمانه درباره گفته‌های امروز وکلای مدافع حمید نوری گفت که آخرین ملاقات آنها با عادل طالبی در زندان گوهردشت بود و او به همراه عده‌ای دیگر از یک بند زندان اوین به آنجا منتقل شده بود. اما در اوین به برادر او پس از سه ساعت بازجویی گفته بودند که عادل اعدام شده بود.

به باور عصمت طالبی،‌ طبیعی است که وکیلان نوری برخی تناقض‌ها را در سخنان شاهدها و شاکیان برای دفاع از متهم آشکار کنند. این گفت‌وگو را در ادامه ببینید و بشنوید:

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

وکیل مدافع حمید نوری صحبت‌های خود را اینگونه ادامه داد:

«حالا در مورد حمزه شلالوند که در لیست آ۵ است و برادرش مختار شلالوند ۲۵ اکتبر ۲۰۲۱ از او بازجویی شد… برگه‌از کتاب رقص ققنوس‌های ایرج مصداقی را نمایش می‌دهم که نوشته شده مابین این ۱۵۰ زندانی یکی حمزه شلالوند بود که ۱۱ خرداد ۶۷ از گوهردشت به اوین منتقل شد و او را به بند ۴ اوین می‌برند، هیچ جای دیگر در کتاب پیدا نمی‌کنم که آنها به گوهردشت برگشته باشند. اگر به لیست ایران تریبونال هم نگاه کنیم، شماره ۴۱۰۷ حمزه شلالوند است که نوشته شده ۱۹۸۸ در اوین اعدام شده و اگر به لیست محمود رویایی هم نگاه کنیم آنجا هم نوشته شده حمزه شلالوند در مرداد ۶۷ در اوین اعدام شده، همچنین در لیست “جنایت علیه بشریت” نیز نوشته شده حمزه شلالوند در آگوست ۱۹۸۸ در اوین اعدام شده توسط جوخه اعدام… در کتاب مهدی اصلانی “آواز نگاه از دریچه تاریک” که ۲۰۲۰ منتشر شده بخشی در مورد مختار شلالوند وجود دارد که ما بعد از بازپرسی مختار شلالوند به دستمان رسید و در این دادستان که در مورد برادر کوچکش حمزه شلالوند صحبت می‌کند و می‌گوید “به ما اطلاع داده شد که حمزه در اوین اعدام شده” و گفته حمزه را بردند نزد هیات مرگ و آن زمان در زندان اوین بوده، همچنین نوشته شده که مادر و خواهرش بعد از اعدام‌ها به زندان اوین می‌روند و آخرین ملاقات مادرش با حمزه دو سه هفته قبل از اعدامش بوده و هیچ‌کجا اسمی از زندان گوهردشت نیست. سند دیگر کتابی از مهدی اصلانی است به نام “آخرین فرصت گل” که عکسی از حمزه شلالوند گذاشته شده و نوشتند تاریخ اعدام مرداد ۶۷ در زندان اوین. به غیر از این ما به “کتاب سیاه” هم استناد می‌کنیم که حمزه شلالوند از طریق جوخه اعدام کشته شد و در لیست مجاهدین می‌خواهیم بگوییم که ۴۴۴ نفر از هواداران مجاهدین ادعا می‌شود که در گوهر دشت اعدام شدند، اما در این لیست مجاهدین هیچ حمزه شلالوندی وجود ندارد… ما حمزه شلالوند را در لیست دلجو آبادی هم پیدا نکردیم.»

وکیل مدافع حمید نوری در ادامه گفت:

«نفر بعدی بیژن بازرگان است و در لیست دادستان شماره سی۶ است و در “کتاب سیاه” نوشته نشده که بیژن بازرگان اعدام شده باشد… در گزارش عفو بین‌الملل به نام اسرار آغشته به خون نوشته شده ادعا شده که بیژن بازرگان از کشور فرار کرده است. مجید ایوانی فرد بعدی است که با ویدا رستم‌علی‌پور، همسر ایشان مصاحبه شده و ایران تریبونال گفته که مجید ایوانی در اوین اعدام شده و یادم است دادستان از او سوال پرسید و ما به همه بازپرسی از ویدا استناد می‌کنیم. در کتاب سیاه هم قید نشده چه وقتی، کجا و چه طریقی مجید ایوانی اعدام شده…»

ویدا رستم‌علی‌پور در گفت‌وگو با زمانه درباره گفته‌های امروز وکلای مدافع حمید نوری گفت که در روز شهادت نیز به وکیلان نوری درباره این موضوع پاسخ داده که چرا در ایران تریبیونال محل اعدام مجید ایوانی را اوین ذکر کرده است.

او توضیح داد که خانواده رستم‌علی‌پور در ایران نبوده‌اند و جمهوری اسلامی توضیحی نداده که در کجا و چه تاریخی قربانیان را اعدام یا دفن کرده‌اند و بازماندگان بعدتر به آنها گفته بودند که مجید ایوانی را در اوین دیده‌اند. او این تناقض‌ها را جزئی و بی‌اهمیت خواند. این گفت‌وگو را در ادامه ببینید و بشنوید:

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

در ادامه وکیل مدافع حمید نوری گفت:

«...نفر بعدی حسین حاجی‌محسن که در لیست شماره سی۲ است و گواهی فوت او را نمایش می‌دهم که طبق این گواهی فوت نوشته شده که او ۳ اکتبر ۱۹۸۸ فوت کرده و زمانش با تاریخ اعدام‌ها متفاوت است و هیچ‌کجا قید نشده او اعدام شده. در لیست کتاب اگر نگاه کنیم دو نفر هستند که به نام حاجی‌محسن ولی جای اعدام خالی است. نفر بعدی سید مهدی برنجستانکی است و در لیستی که دلجو آبادی نوشته قید شده که او در کرج اعدام شده و می‌خواهم یادآوردی کنم در کرج چندین زندان وجود دارد مانند قزل‌حصار… در این لیست نوشته شده برنجستانکی در اکتبر ۱۹۸۸ اعدام شده و این زمان هم خارج از دوران اعدام‌هاست. در لیست ایران تریبونال گفته شده که در گوهردشت اعدام شده اما تاریخش خارج از دوره اعدام‌هاست و او از اعضای هوادار مجاهدین بوده که طبق ادعای دادستان‌ها در سری اول اعدام‌ها او را اعدام کردند، در کتاب سیاه هم باز همان مطلب نوشته که که در اکتبر ۱۹۸۸ اعدام شده. نفر بعدی علی حاجی‌نژاد است که با خواهرش مصاحبه شده و کمی قبل از بازداشت حمید نوری کتابی منتشر کرده به نام «آخرین لبخند لیلا» و او در این کتاب چندین بار نوشته ۱۰ مهر ۶۷ اعدام شده که خارج از دوره اعدام‌هاست. در چندین قسمت از کتاب هم نوشته او از طریق جوخه اعدام (تیرباران) اعدام شده که با گفته دادستان‌ها هم‌خوانی ندارد. اگر به لیست گوهردشت دلجو آبادی نگاه کنیم، در آنجا نوشته که علی حاجی‌نژاد در کرج اعدام شده و باید خاطرنشان کنم در کرج زندان‌های مختلفی وجود داشته و تاریخ اعدام ۱ نوامبر ۱۹۸۸ است که خارج از دوره اعدام‌هاست. نفر بعدی حسین برهانی است که در لیست گوهردشت دلجو آبادی نوشته شده در کرج اعدام شده و طبق این می‌تواند زندان قزل‌حصار بوده باشد و در لیست ایران تریبونال نوشته محمد حسین برهانی در جولای-آگوست ۱۹۸۸ در قزوین تیرباران شده. در لیست جنایت علیه بشریت نیز نوشته شده که برهانی آگوست ۱۹۸۸ در قزوین تیرباران شده و در کتاب سیاه هم همین نوشته شده. اگر به عادل روزدار برگردیم در کتاب سیاه نوشته او در آبان ۶۷ در اوین اعدام شده از طریق تیرباران که این تاریخ خارج از بازه زمانی اعدام‌های ۶۷ است. نفر بعدی علیزاده اعظمی است که در لیست جنایت علیه بشریت چنین استنباط می‌شود او در تهران اعدام شده، اما گوهردشت در کرج است نه تهران و در کتاب سیاه دو نفر به اسم محمود علیزاده وجود دارد که هر دو در تهران اعدام شدند البته یکی از طریق تیرباران… همان‌طور که قبلا گفتم ما در دفاع نهایی لیستی از این تناقض‌ها ارائه می‌دهیم. نفر بعدی اصغر مهدی‌زاده که شاکی این پرونده است و ۱۸ نوامبر ۲۰۲۱ اظهارات او شنیده شد و ایشان مشاهدات خودش را تغییر داده که ما به چند سند استناد می‌کنیم. من در مورد این اسناد می‌خواهم سوالاتی را مطرح کنم و می‌خواهیم برداشت خودمان از این اسناد را به دادگاه ارائه کنیم. این یادداشت اداری پلیس است که پلیس اشاره می‌کند به ایمیلی که از دلجو آبادی ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۰ دریافت کرده و دلجو آبادی گفته اصغر مهدی‌زاده در جاهای مختلف حرف‌های مختلفی زده، دلجو آبادی لینک‌هایی را هم برای پلیس فرستاده که گفته‌های متناقض مهدی‌زاده را نشان می‌دهد. مهدی‌زاده برای JVMI دوره اعدام‌ها را توضیح می‌دهد در سال ۲۰۱۶ و اسم ناصریان و لشکری را برده اما اسمی از حمید عباسی نیست و طبق همین توضیحات لشکری می‌گوید قصد دارند آنها را اعدام کنند که مهدی‌زاده غش می‌کند و وقتی بیدار می‌شود دیگر در حسینیه نیست… اگر به مصاحبه مهدی‌زاده با عفو بین‌الملل دقت کنیم باز اسمی از حمید عباسی نیست و او گفته پاسدارها به پاهای اعدامیان آویزان می‌شدند تا جان بدهند و می‌گوید یکی از روسای زندان را دیده که فریاد می‌زند همه را بکشید… در این روایت هم هیچی از صندلی و لگد زدن به صندلی و این‌ها گفته نشده… یک روایت دیگر هم در اسناد مجاهدین وجود دارد که اصغر مهدی‌زاده روایتی با جزئیات توضیح داده ولی اسمی از عباسی برده نشده و طبق این روایت مهدی‌زاده را شب هنگام به حسینیه برده شده آن توسط یک تواب، همین توابی که دیروز صحبتش شد و روایتی ارائه می‌دهد که متناقض است… من می‌گویم این سه روایت از مهدی‌زاده با هم متناقض هستند و حتی با آنچه در پیشگاه دادگاه هم گفت فرق دارد و هیچ اسمی هم از حمید عباسی برده نشده. ما به چند صفحه از کتاب «تمشک‌های نا آرام» ایرج مصداقی هم استناد می‌کنیم، مصداقی در این کتاب به مطلبی تحت عنوان گزارش دهم اشاره می‌کند که باید گزارش قتل‌عام زندانیان سیاسی باشد و ما معتقدیم این کتاب توسط مجاهدین منتشر شده است، مصداقی در این کتاب می‌نویسد که دوستی به نام محمدرضا جوشقانی و گزارش دهم را کلا در کتابش نقل می‌کند و وقتی این‌ها را بخوانیم می‌بینیم که همان حرف‌های اصغر مهدی‌زاده عینا تکرار شده… مصداقی این کتاب را مورد انتقاد قرار داده و مصداقی می‌گوید این مطالب واقعی نیستند و به مطالب متناقض زیادی اشاره می‌کند از جمله اینکه همه تواب‌ها به اوین منتقل شدند و ادعا می‌کند با توجه به اقدامات امنیتی که در زندان جاری بوده همچنین بیا و‌ برویی امکان‌پذیر نبوده و می‌گوید ۳۰۰-۴۰۰ نفر را چگونه بردند به حسینیه و این امکان لجستیکی می‌خواهد…از دادگاه می‌خواهم به فضای فیلمی هم که مجاهدین تهیه کرده توجه کنید. کلا ایرج نتیجه‌گیری می‌کند که این روایت صحیح نیست و حتی گفته از ۳۰۰-۴۰۰ صحبت شده اما اسمی از کسی برده نشده! این‌ها تناقض‌ها در مورد اظهارات اصغر مهدی‌زا‌ده بود.»

پس از این گفته‌های وکیل مدافع حمید نوری در دادگاه ۱۵ دقیقه تنفس اعلام شد.

ایرج مصداقی از شاکیان اصلی پرونده در گفت‌وگو با زمانه درباره گفته‌های امروز وکلای مدافع حمید نوری گفت که او از ۱۸ سال پیش خواستار رفع تناقض‌ها در روایت از کشتار بوده است. مصداقی گفت که او در کتابش «تمشک‌های ناآرام» توضیح داده کشتار ۶۷ در تهران با طناب دار انجام شده و دیگر روایت‌ها از شیوه کشتار درست نیست. او همچنین گفت که در کتابش به مسأله لیست‌های مختلف از قربانیان و تناقض‌های آنها نیز اشاره کرده بود.

این نویسنده و فعال حقوق بشر البته اشاره کرد که برخی تناقض‌ها به دلیل عدم اطلاع‌رسانی به خانواده‌ها و ماهیت مخفیانه قتل عام در تابستان ۶۷ است و طبیعی است و دادگاه نیز این مسأله را در نظر خواهد گرفت. این گفت‌وگو را در ادامه ببینید و بشنوید:

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

وکیل مدافع حمید نوری بعد از استراحت چنین ادامه داد:

«در مورد محمد خدابنده‌لویی که شاهد بود می‌خواهم صحبت کنم که یک کتاب نوشته و ما به بخشی از آن استناد می‌کنیم. من نمی‌دانم این کتاب چه زمانی چاپ شده ولی فکر کنم قبل از دستگیری نوری بوده، در این کتاب توضیح کامل می‌دهد در مورد ۱۱ خرداد که انتقال آنها از گوهردشت به اوین بوده و جاهایی را که با رنگ سبز مشخص کردم اسامی پاسدارها برده شده مثلا چندین بار اسم لشکری برده و حاج محمود و کلی پاسدار دیگر، اما در این قسمت شرح واقعه اسم حمید عباسی برده نشده، از نظر سمتی هم برده نشده حتی، و در مورد یک اتفاقی است که در اوین اواخر ۶۷ اتفاق افتاده در مورد آمارگیری از زندانیان که آن زمان مجتبی حلوایی و ناصریان به بند آنها می‌آیند و خدابنده‌لویی خودش را پنهان می‌کند تا پیدا نشود و در تمام این روایت اسمی از حمید عباسی برده نشده است… در ادامه می‌خواهم چکیده‌ای از گفته‌های ایرج مصداقی در میهن‌تی‌وی نشان بدهم که می‌گوید لشکریان، عباسی و ناصریان بودند که خدابنده‌لویی را کتک زدند و چشم‌اش کور شد، این را بعد از بازداشت حمید نوری می‌گوید… نفر بعدی حسین ملکی است که بنیاد برومند با او مصاحبه کرده هیچ اسمی باز از حمید عباسی برده نشده. رویا برومند در ۲۱ ژانویه ۲۰۲۰ مدرکی را برای پلیس فرستاده و در این مدرک درباره یک اتفاق که اواخر ماه تیر رخ داده صحبت شده که نقل و انتقال زندانیان از بند ۱ به بند جهاد است و به نظر ما خیلی کامل توضیح داده شده ولی باز صحبتی از حمید عباسی نشده، در حالی که از ناصریان و لشکری اسم بر‌ده شده… در همین سند یک واقعه دیگر هم توضیح داده شده که پاسداری وارد بند می‌شود و باز اسمی از حمید عباسی یا دستیار دادیار برده نشده… باید بگویم این مصاحبه بنیاد برومند با حسین ملکی در سال ۲۰۰۹ انجام شده است. می‌خواهم حالا در مورد منوچهر اسحاقی صجبت کنم که شاهد دادگاه بود، او هم سال ۲۰۰۹ با بنیاد برومند مصاحبه کرده که ۱۲ صفحه است و از همه اسم برده مثل ناصریان، لشکری، لاجوردی و غیره ولی اسمی از حمید عباسی نبرده است. اسحاقی در این مصاحبه از اتفاقی صحبت می‌کند که قبل از انتقال به بند جهاد اتفاق افتاده و می‌گوید دیده‌اند که چگونه لشکری و بقیه چیزهایی که لای پارچه سفید پیچیده شده را بار می‌زدند و‌ بعدا فهمیدند اجساد اعدام شده‌ها بوده و باید دقت کنیم بند ۱ با توجه به نقشه مصداقی کجا قرار داشته است. حالا سراغ مهدی اصلانی می‌رویم، این مدارک اثباتی را قبلا ارائه دادیم، الان فقط برای شفاف‌سازی توضیح می‌دهیم و برای اثبات این موضوع است که ادعا شده حمید عباسی (نوری) افراد را برای بردن پیش هیأت مرگ انتخاب می‌کرده. در کتاب مهدی اصلانی نوشته شده که یک نگهبان می‌آید او و ۱۰ نفر دیگر را صدا می‌کند و در روایتش اسم حمید عباسی را نبرده. اکر صفحه بعدی را نگاه کنید زمانی که مهدی اصلانی اسم حمید عباسی را آور‌ده در زندان اوین است و دیگر هیچ توضیحی نمی‌دهد که او همان نگهبانی بوده که در گوهردشت اسم آنها را خوانده است…»

دادستان در اینجا اعتراض کرد و گفت وکلای مدافع حمید نوری وارد دفاعیه نهایی شدند و دارد موضوعات را تحلیل می‌کنند و رئیس دادگاه گفت اعتراض به‌جاست و از وکیل مدافع حمید نوری خواست با این رویه ادامه ندهد.

وکیل مدافع حمید نوری پذیرفت و در ادامه گفت: «سند دیگر باز از کتاب مهدی اصلانی است همان “کلاغ و گل سرخ” که اسم حاج محمود برده شده و در مورد نگهبان‌ها در گوهردشت صحبت کرده که و نام آنها را برده و همچنین در مورد پرسنل زندان هم صحبت کرده، ولی اسم حمید عباسی را نبرده است. مورد بعدی مقاله مهرداد نشاطی در مجله کار است که درباره اتفاقی در تاریخ ۳۰ آگوست ۱۹۸۸ صحبت می‌کند و در هیچ کجا اسمی از حمید عباسی برده نشده. حالا در مورد حمید اشتری صحبت می‌کنم که شاهد این دادگاه است و او در ایران تریبونال صحبت کرده اما اسم حمید عباسی را نبرده و در مصاحبه با بنیاد برومند هم اسم او را نبرده است. ما در بازپرسی از حمید اشتری همه این موارد را مطرح کردیم و الان هم چکیده آن را مطرح می‌کنیم، در شکایتی که به دست پلیس رسید حمید اشتری شاهد ۳۰ است و نوشته شده که از طرف دفتر وکلا از آنها خواسته شده به عکس‌هایی نگاه کنند و گفته شده اشتری به این عکس‌ها نگاه کرده بعد ما گفتیم برایمان دشوار است بفهمیم شاهدانی که به اینجا می‌آیند در کدام بند بوده‌اند و چه زاویه دیدی داشته‌اند و همان‌طور که در تصویر می‌بینید از اینجا بوده که حمید اشتری می‌توانسته از حیاط زندان عباسی را ببینید، دقت کنید جلوی پنجره‌ها کرکره آهنی است…»

دادستان گفت طبق برداشت شما این یک بند فرعی است و وکیل مدافع حمید نوری تایید کرد. وکیل مدافع حمید نوری در ادامه گفت مطالبی هم در مورد رحمان درکشیده می‌خواهد بگوید:

«او در مصاحبه‌ای که با ایران تریبونال داشته اسمی از حمید عباسی (نوری) نبرده. سپس می‌خواهم در مورد مصاحبه امیرهوشنگ اطیابی که با مرکز اسناد حقوق‌بشر ایران داشته صحبت کنم، در این شرحی که در آن مصاحبه داشته هیچ اسمی از عباسی نبرده در حالی که از افراد دیگر به تناوب اسم برده. وقتی شهادت اطیابی را شنیدیم نقشه اشاره کنیم که اطیابی گفته به نظرش دادگاه در فرعی طبقه دوم بوده ولی وقتی صحبت‌هایش را شنیدیم کمی پیچیده شد همه چیز و اطیابی روی این نقشه که با رنگ زرد مشخص کردیم برداشت ما این است که در طبقه اول در آخرای جولای ۳ عضو هیات مرگ آنجا مستقر شدند و بند ۳۹ این مصاحبه می‌گوید حرف‌های را شنیده که متوجه شدند آنها از اعضای کمیته مرگ هستند و وقایعی را توضیح می‌دهد از جمله بازجویی یک هوادار مجاهدین و وقایع ۸ مرداد را توضیح می‌دهد که دیده زندانیان را با مینی‌بوس به سمت حسینیه می‌بردند… سپس می‌خواهیم به نقشه ایرج مصداقی و ماکتی که مجاهدین از زندان گوهردشت تهیه کرده‌اند و محل استقرار دادگاه در دفاع نهایی اشاره کنیم و خلاصه بگویم که محل‌های مختلفی برای اتاق هیأت مرگ بیان شده. محمد ایزدجو هم یک کروکی در بازجویی پلیس کشیده که می‌خواهیم به آن استناد کنیم و او گفته در طبقه دوم اتاق هیأت مرگ قرار داشته و در راهرویی که مقابل راهرویی است که مصداقی گفته. من می‌خواهم به عکس‌های ماهواره‌ای زندان گوهردشت اشاره کنم که ساختمانی در آنجا وجود دارد و به نظر ما وکلای مدافع و اگر به فیلم مجاهدین هم دقت کنید نوعی تاسیسات آنجا وجود دارد و با توجه به مشاهدات اطیابی و کتاب ایرج مصداقی به نام کشتار دسته‌جمعی گفته که اعدام ۸ و ۹ مرداد در کانتینر ۳۰ انجام شده است، منظورم واحدهای ساختمانی کوچک بیرون از محوطه اصلی زندان است و مصداقی گفته ۸ و ۹ مرداد اعدام‌ها در حسینیه نبوده. ما باز به مصاحبه امیرهوشنگ اطیابی باز می‌گردیم که او سال ۲۰۰۹ گفته علامت‌هایی که در تقویم زده مشخص می‌کند چه روزهایی یک کامیون دیده و چه روزهایی دو‌ کامیون و در ۹ مورد او در تقویم علامت‌گذاری کرده و در همین رابطه وکلای مدافع می‌خواهیم‌ به کتاب ایرج مصداقی استناد کنیم که مشخص کرده در چه روزهایی در گوهردشت اعدام‌ها انجام شده و می‌گوید غیر از این روزها هر کسی چیز‌ دیگری بگوید اشتباه است. اهمیت روزهای ایرج مصداقی و امیرهوشنگ اطیابی که برای تاریخ اعدام‌ها اعلام کرده مهم است که در دفاع نهایی آن را بیشتر باز می‌کنیم.»

پس از این گفته‌های وکیل مدافع نوری بخش دیگری از دادگاه آغاز شد. در نوبت بعدازظهر دادگاه حمید نوری، ادامه بازپرسی از رحمان درکشیده از سر گرفته شد. رحمان درکشیده ساکن هلند است و از طریق ویدیوکال در جلسه حاضر شده بود. او هم‌محله‌ای حمید نوری بوده و او را می‌شناسد. او در شصت‌وسومین جلسه دادگاه شهادت داد.

وکیل مدافع حمید نوری گفت تنها چند سوال از رحمان درکشیده دارد و چون زمان زیادی از آخرین باری که صحبت کردند گذشته است، خلاصه‌ای از آنچه در جلسه قبل گفته شد را می‌گوید. رحمان درکشیده گفته بود ۱۸ بهمن ۱۳۶۷ آزاد شده و همسایه خانواده حمید نوری بوده. وکیل نوری پرسید بعد از آزادی کجا زندگی می‌کرده؟

رحمان درکشیده: «به همان خانه برنگشتم چون پدر و مادر خانه را فروخته بودند و در شهر لنگرود یک خانه خریده بودند رفتم آنجا…»

وکیل مدافع حمید نوری: بعد از آزادی اطلاعاتی گرفتی که خانواده حمید نوری نقل مکان کردند یا همان‌جا ماندند؟

رحمان درکشیده: با اطمینان نمی‌توانم بگویم، اما شنیدم دیگر آنجا نیستند. از یک دوست قدیمی این را شنیدم… نمی‌توانم اسمش را بگویم چون منطقی‌نیست.

وکیل حمید نوری: چرا آنها از آنجا رفتند؟

رحمان درکشیده: من دقیق یادم نیست الان…

وکیل حمید نوری: از لحاظ زمانی چه وقت این دوستت گفت حمید نوری و خانواده‌اش از آنجا رفتند؟

رحمان درکشیده: فکر می‌کنم ۳-۴ سال بعد از آزادی‌ام او را دیدم…

وکیل حمید نوری: بعد از آزادی تو یک دوست قدیمی آنجا داشتی رفتی به او سر بزنی؟

رحمان درکشیده: نخیر، من فقط یک بار با ماشین خودم از آنجا رد شدم.

وکیل حمید نوری: «دفعه قبل گفتی یک بار سال ۱۳۶۵ به دادیاری اوین رفتی و چشم‌بند داشتی و شخصی از تو سوال پرسیده و این سوالات افشا کرد سوال کننده کیست، چون فقط سوالاتی بود که بهمن یا برادرت می‌دانستند، بعد چیز دیگری گفتی که من درست متوجه نشدم، برای همین الان می‌خواهم بپرسم. فکر کنم گفتی یک پاسدار وارد شد و گفته تو همسایه او هستی، می‌توانی توضیح بیشتری بدهی؟

رحمان درکشیده: ابتدا بگویم وقتی خوب فکر کردم نوری سعی کرد فقط سوال از من بپرسد اصلا حرف نمی‌زد، شاید می‌ترسید من از روی صدا بیشتر بشناسمش بعد وقتی همه سوالات را پرسید و بازجویی تمام شد برای اینکه من را گمراه کند و فکرم را عوض کند، این نمایش را این گونه ترتیب داد که بعد از بازجویی یک نفر داخل بیاید، البته شایدم نشسته بود و فقط در را باز و بسته کرد که من فکر کنم تازه وارد شده و شروع کرد به گفتن اینکه این بچه محل ماست، ولی اینقدر مسخره این نقش را ایفا که من خنده‌ام گرفت…»

وکیل حمید نوری: می‌دانی کسی که وارد شد کی بود؟

رحمان درکشیده: نه من چشم‌بند داشتم…

در این زمان یک کودک از اعضای خانواده نوری وارد اتاق دادگاه شد و رئیس دادگاه گفت جای مناسبی برای بچه نیست و خواست او را بیرون ببرند.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

پس از این اتفاق وکیل حمید نوری این‌گونه ادامه داد: «من این سوال را می‌پرسم چون در بازجویی پلیس این ماجرا را تعریف کردی، آیا همین نفش بازی کردن آن فرد هم صحبت کردی؟»

رحمان درکشیده: یادم نیست…

وکیل حمید نوری: من می‌گویم نگفتی، و الان گفتی شاید نوری می‌ترسید صدایش را بشناسم، آیا آن موقع صدای نوری را شناختی؟

رحمان درکشیده: «همانطور که توضیح دادم و‌ مشخص است، من از روی سوالات فهمیدم حمید نوری است…»

رئیس دادگاه در این هنگام اعتراض کرد و گفت سوال‌ها تکراری پرسیده می‌شود.

وکیل حمید نوری ادامه داد:

دفعه قبل گفتی پدر و دو برادرت وقتی به ملاقات تو آمدند، دستگیر شدند و استنباط‌ات این بود حتما حمید نوری دست داشته، چه زمانی آنها باز‌داشت شدند؟

رحمان درکشیده: البته استنباط نیست، مطمئن هستم. هیچ دلیل دیگری ندارد بگویید چرا برادرهایش به ملاقات نمی‌آیند؟ من این‌ها را توضیح دادم قبلا…

وکیل حمید نوری: چه وقتی دستگیر شدند؟

رحمان درکشیده: «تاریخش را مطمئن نیستم ولی من اوین بودم و بعد از جلسه‌ای بود که در دادیاری داشتم و احتمالا چند ماه بعد از آن برخورد اولم با او است، چون بعدش بندم را عوض کردند.»

وکیل مدافع حمید نوری: سوال آخر، دفعه قبل گفتی این عباسی زیر دست ناصریان بوده و ناصریان سمت بالاتری نسبت به این عباسی داشته درست است؟

رحمان درکشیده: بله

وکیل حمید نوری: سمت رسمی ناصریان در گوهردشت چی‌بود؟

رحمان درکشیده: من نمی‌دانم آن دفعه هم گفتم، همه کاره زندان بود. همین سوال را پرسیدید گفتم نفر اول زندان بود.

رئیس دادگاه هم گفت دفعه قبل همین سوال‌ها را پرسیده و همین پاسخ را شنیده است. با این پاسخ جلسه بازپرسی از رحمان درکشیده به پایان رسید. بعد از پایان جلسه بازپرسی تکمیلی از رحمان درکشیده، ادامه شرح ماوقع توسط وکلای مدافع حمید نوری از سر‌گرفته شد.

وکیل مدافع حمید نوری گفت:

«در ادامه می‌خواهیم درباره حسین فارسی صحبت کنیم، طبق اسناد و مدارک حسین فارسی ادعا کرده حمید عباسی را دیده یا فردی که لباس شخصی می‌پوشید و این واقعه همزمان با ورود او به گوهردشت در سال ۱۳۶۶ بوده… حسین فارسی در کتابش تاریخ ورودش را نوشته که ۲۰ بهمن ۱۳۶۶ است و ما وکلای مدافع می‌خواهیم اشاره کنیم که در این صفحات کتاب ۷ بار اسم ناصریان و لشکری برده می‌شود و ۱۷ بار واژه پاسدار انقلاب آمده ولی هیچ اسمی از حمید عباسی برده نشده. عکسی را نشان می‌دهیم که پله‌ها در حیاط گوهردشت را نشان می‌دهد، ما این پله‌ها مدنظرمان است که بعدا در رابطه با رفت و آمد فرغون‌ها بیشتر درباره‌اش توضیح می‌دهیم. سند بعدی از ایران تریبونال است که دادستان اصلا به آن استناد نکرده، قبلا جزو اسناد جانبی بوده اما الان جزو اسناد اصلی است، در این سند اسم امیرهوشنگ اطیابی، مهدی اصلانی و ایرج مصداقی وجود دارد و هیچ اسمی هم از حمید عباسی (نوری) وجود ندارد… یک گزارشی هم از سازمان ملل وجود دارد به تاریخ ۲۶ ژانویه ۱۹۸۹ که نماینده سازمان ملل گالیندوپل تهیه کرده و ما این گزارش را ارائه می‌دهیم چون آنها هم یک لیست دارند در مورد زندانیانی که ادعا می‌شود اعدام شدند، ما به این سند استناد کردیم چون برخی از اسامی که دادستان اشاره کرده در این لیست هم وجود دارد، ما مقایسه کردیم و یک لیست هم خودمان تنظیم کردیم بر همین اساس اسامی‌ای که رنگی شده از طرف ما وکلای مشاور است و یعنی این اسامی در لیست سازمان ملل وجود دارد و از همین حالا بگویم من صد در صد مطمئن نیستم چون این اسامی به شکل‌های مختلف نوشته شدند، ولی اکثر اسامی لیست دادستان در لیست سازمان ملل وجود ندارد و حتی اسم زندان‌های مختلف و تاریخ‌های متفاوت وجود دارد و فقط یک اسم در این لیست سازمان ملل وجود دارد که در گوهردشت اعدام شده و آن هم در مقطع اعدام‌ها نبوده. آخرین مدرکی هم که استناد می‌کنیم مدرک اثباتی نیست، بلکه می‌خواهیم نشان بدهیم همه لیست‌ها را کنار هم گذاشتیم و تفاوت‌ها را نشان می‌دهد».

دادستان در اینجا اعتراض کرد و گفت وکلای مدافع حمید نوری مجددا در حال تحلیل کردن هستند و وکیل نوری گفت تنها سعی دارند حقیقت را نشان بدهند که چگونه این لیست را تنظیم کرده‌اند.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

وکیل حمید نوری در ادامه صحبت‌ّایش در این جلسه دادگاه گفت:

«در خاتمه می‌خواهم در مورد درخواست دادستان درباره کمک حقوقی و قضایی بگویم که ما وقتی دادگاه شروع شده بود نظر خودمان را گفتیم و در دفاعیه نهایی لازم می‌دانیم دوباره به این مسئله برگردیم. دادستان خودش گفته بود وقتی در این‌باره صحبت می‌کنیم غیرعلنی باشد فقط می‌خواهم بگویم که آنها را تحویل دادگاه می‌دهیم.»

رئیس دادگاه گفت نمی‌توان برگه‌ای ارائه داد و بگویید این جزو اسناد باشد یا نه و وکیل حمید نوری گفت این درخواست دادستان بوده که علنی صحبت نشود. وکیل حمید نوری گفت می‌خواهند بدانند چگونه دادستان‌ها درخواست کمک قضایی از قوه قضائیه ایران کرده‌اند و چه نوع درخواست‌هایی داشته‌اند و رئیس دادگاه گفت آنها درخواست کرده‌اند و جواب نداده‌اند همان‌طور که خود شما درخواست کرده‌اید و جوابی نگرفته‌اید.

دادستان گفت چون ممکن است تا پایان دادگاه به او جواب بدهند نمی‌تواند همچنان در این باره صحبت کند و قصد ندارد سوالاتش را افشا کند چون شاید تا پایان دادگاه به او پاسخ بدهند. رئیس دادگاه گفت چون این مسئله محرمانه است ما باید غیرعلنی مشورت کنیم و بعد نتیجه را اعلام می‌کنیم.

رئیس دادگاه از حاضرین خواست از دادگاه بیرون بروند و ادامه جلسه محرمانه برگزار می‌شود.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

بعد از یک جلسه مشورت غیرعلنی درباره نحوه درخواست کمک قضایی دادستان از قوه قضائیه ایران، دادگاه دوباره به صورت علنی از سر گرفته شد. حمید نوری هم مشورت کوتاهی خارج از سالن دادگاه با وکلای مدافعش داشت. وکلای مدافع حمید نوری گفتند در مورد محرمانه بودن درخواست دادستان حرفی ندارند و گفتند می‌خواهند سوالی در مورد پیامک‌های تلفن حمید نوری که دیروز مطرح شد از او بپرسند.

وکیل مدافع حمید نوری: «دیروز در مورد محسنی‌ای اژه‌ای سوال شد که حمید پیامکی برای او فرستاده به تاریخ ۲۰ مِه ۲۰۱۸ و حمید نوری جواب را داد اما می‌خواهم جوابش را بسط بدهد. حمید نوری لطفا بگو به کی فرستادی و چرا؟

حمید نوری: «گفتم دو بار محسنی‌ای اژه‌ای را به افطار دعوت کردم، دیروز وکیل محترم این را نشان نداد منم چشم‌هایم نمی‌دید، ولی وقتی دیدم متوجه شدم نوشتم بچه‌های اوین هستند در این مراسم، خب من مدام ۲ سال و ۴ ماه است می‌گویم در اوین کار کردم و چهار سال پیش هم محسنی‌ای اژه‌ای را دعوت کردم و گفتم حاج آقا بچه‌های اوین هستند… این مدرکم من نشان ندادم، این هم کار خدا بود آقای لوئیس نشان داد، تمام شد… آقای توماس ساندر خواهش می‌کنم یک بار ترجمه سوئدیش را بخوانید تا آخر دادگاه هم هیچ خواهش دیگری از شما ندارم. ممنونم که وقت دادید.»

کنت لوئیس: می‌خواهم مترجم‌ها متن فارسی را نگاه کنید ببینید درست است؟

مترجم توضیح داد که در ترجمه سوئدی نوشته شده «بچه‌های قدیم و اوین در مهمانی هستند» ولی در متن فارسی نوشته شده «بچه‌های قدیم اوین هستند».

کنت لوئیس: من که نگفتم تو در اوین بودی

حمید نوری: «من فقط در اوین کار می‌کنم و ۳۴ است افطار می‌دهم و فقط بچه‌های اوین را دعوت کردم، اگر می‌خواستم بچه‌های رجایی‌شهر را هم دعوت کنم می‌نوشتم بچه‌های قدیم اوین و رجایی‌شهر هم هستند. این کار خداست، من ممنون شما هستم. من و شما با هم هستیم باید مقابل ایرج بایستیم او به من و شما توهین کرده…»

بعد از این سخنان رئیس دادگاه پایان جلسه امروز را اعلام کرد و گفت فردا جفری رابرتسون، وکیل حقوق بشری در دادگاه شهادت خواهد داد. گزارش جفری رابرتسون جزو اسناد پرونده دادگاه است.

همچنین در پایان جلسه در بحث درباره جلسه روز آینده، قاضی در پاسخ به تقاضای کنت لوئیس گفت که پرونده حمید نوری به اتهام نسل‌کشی ربطی ندارد و مدارک و سندهای لازم برای صدور حکم نسل‌کشی از نظر حقوقی در کار نیست. قاضی گفت این تصمیم قطعی است و حق شکایت نیز وجود ندارد.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

این جلسه دادگاه حمید نوری از اینجا قابل شنیدن است:

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.