آبان ۹۸: اجازه ندادند محسن جعفرپناه آرزوهای فرزندش را برآورده کند
فرزاد صیفیکاران ــ محسن جعفرپناه ۲۶ آبان ۹۸ با ضربات باتون به سر و شلیک گلوله به گیجگاه کشته شد. نهادها و مقامهای مسئول بعد از گذشت سه سال هنوز هیچ توضیحی درباره این قتل حکومتی به خانواده محسن ارائه نداده اند.
آبانها تکرار و تکثیر میشوند... هنوز ابعاد مختلف کشتار معترضان در آبان ۹۸ به دلیل سرکوب، پنهانکاری و تلاشهای حکومت جمهوری اسلامی مشخص نیست که در آبان ۱۴۰۱ نیز تعداد زیادی از معترضان به قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی کشته شدند.
شعار «آبان ادامه دارد» این روزها معنایی عینیتری به خود گرفته است و نه تنها بعد از کشتار و سرکوب خشونتبار معترضان در آبان ۹۸، اعتراضها در ایران فروکش نکرد، بلکه آبان ۹۸ به خاستگاه و محور کانونی اعتراضهای بعد از خود تبدیل شد.
این روزها که در آستانه سومین سالگرد آبان ۹۸ قرار داریم، هنوز خانوادههایی هستند که از رنج فرزندان کشتهشدهشان میگویند.
محسن جعفرپناه، یکی دیگر از جانباختههای اعتراضهای آبان است که تاریخ یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۸ با ضربات باتوم و اصابت گلوله به سر در خیابان بیست متری اسلامشهر کشته شد.
یک منبع آگاه و نزدیک به خانواده محسن جعفرپناه به «زمانه» میگوید او همانند همیشه به مغازه تعمیرات موبایل و کامپیوتر رفته بود. اما قبل از رفتن به سر کار همسر و فرزند دو سالهاش (آن زمان) را به خانه مادرش میرساند، زیرا قرار بود آن شب همه خواهرها و برادرهای محسن در خانه پدری دور هم جمع شوند. در راه میبینند که خیابانها شلوغ است و همه مسیرها مسدود شده است.
هیچکس دقیقا نمیداند محسن جعفرپناه چگونه کشته شد، اما این منبع آگاه میگوید آن شب مادر محسن حوالی ساعت هفت و نیم در تماس بوده است:
«مادرش تماس گرفته بود و محسن گفت مغازه هستم کارم تمام شد به خانه میآیم. به مادرش گفته بود من را گرفتهاند و کتک میزنند، بعد دید مادرش نگران شده گفته بود شوخی کرده است. همان حول و حوش مغازه را نصفه میبندد و به اعتراضات میرود و بعد از آن خانواده هرچه تماس گرفته بودند، جواب نمیدهد. تا آخر شب هم خبری نشد به همین دلیل فکر کردند از ساعت ۸ که گوشی محسن خاموش شد حتما برای نصب کامپیوتر یا دوبین مداربسته رفته. ولی فردا هم از او خبری نشد، برای همین خانواده روز ۲۷ آبان تمام بيمارستانها را گشتند تا بالاخره یکی از برادرهای محسن به بيمارستان سعیدیه (امام رضا) واقع در اسلامشهر میرود و آنجا میگویند دیشب چند نفر زخمی و چند جنازه آوردهاند، به سردخانه بروید ببینید کدام یکی برادر شماست.»
به گفته این منبع آگاه همینکه در سردخانه کشوی اول را باز میکنند، برادرش با چهره آغشته به خون محسن مواجهه میشود. صورت محسن به قدری صدمهدیده و خونآلود بود که برادرش برای تایید هویت او شک میکند، به همین دلیل با پدرش تماس میگیرد تا برای تایید هویت به بیمارستان برود.
منبع آگاه زمانه میگوید بر اثر ضربات باتون فک محسن جعفرپناه شکسته شده بود و با گلوله نیز به گیجگاه (شقیقه) او شلیک کرده بودند.
بر اساس گواهی فوت محسن جعفرپناه که در تاریخ ۲۶ آبان ۱۳۹۸ صادر شده و یک نسخه از آن به دست زمانه رسیده است، علت مرگ «برخورد اجسام سخت یا تیز» و در بخش توضیحات «خونریزی و له شدگی بافت مغز» عنوان شده است.
همان روز دوشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۸ بعد از شناسایی محسن جعفرپناه در سردخانه بیمارستان سعیدیه (امام رضا) اسلامشهر، جنازه را به خانواده تحویل نمیدهند. بعد از گذشت سه روز، چهارشنبه ۲۹ آبان در پزشکی قانونی کهریزک پیکر محسن جعفرپناه جهت خاکسپاری به خانواده تحویل داده شد.
از خانواده محسن جعفرپناه تعهد گرفتند که مراسم ختم بیسروصدا و ساده برگزار شود. چند روز بعد از مراسم خاکسپاری، چند نفر از سوی نهادهای امنیتی به خانه پدر محسن مراجعه میکنند و به آنها میگویند با توجه به تحقیقاتی که در محل انجام شده «محسن تقصیری نداشته و بیگناه» بوده است. خانواده معتقدند این اقدام نیروهای امنیتی تنها برای ساکت آنها صورت گرفته است.
پیکر محسن جعفرپناه ۲۹ آبان در آرامستان دارالسلام اسلامشهر به خاک سپرده شد. منبع آگاه «زمانه» درباره فضای امنیتی مراسم خاکسپاری میگوید:
«پر از مامور بود و نگذاشتند بیشتر از نیم ساعت مراسم خاکسپاری انجام شود...»
محسن جعفرپناه متولد ۹ اسفند ۱۳۶۷ بود هنگام مرگ ۲۹ سال داشت. او ازدواج کرده بود و یک پسر به نام «بردیا» دارد که هنگام کشته شدن محسن دو سال داشت. محسن دو خواهر و دو برادر داشت و فرزند کوچک خانواده بود.
🔻عکسهایی از محسن جعفرپناه
منبع آگاه زمانه میگوید پسر محسن اکنون که بزرگتر شده بیشتر سرغ پدرش را میگیرد و بیتابی میکند:
«به بالکن میرود در آسمانها دنبال پدرش میگردد، گاهی با پدرش حرف میزند، طوری که انگار او را میبیند و چند باری خواسته از پنجره به بیرون بپرد، مادرش از او پرسیده چرا این کار را میکند، گفته دست بابا را گرفتم میخواهم با او بروم بگردم. با اینکه موقع شهادت محسن کوچک بود ولی هر جایی که او را برده و گرداننده یادش است... نگذاشتند محسن جوانی کند و آرزوهای فرزندش را برآورده کند.»
به گفته این منبع آگاه محسن به کارهای الکترونیک مانند موبایل، دوربینهای مداربسته و کامپیوتر علاقه زیادی داشت و همین علاقه او را به سمت شغل تعمیرات موبایل کشاند.
تاکنون که سه سال از کشته شدن محسن جعفرپناه گذشته است، هیچ یک از نهادهای دولتی و امنیتی مسئولیت مرگ او را به عهده نگرفته و پاسخی در این زمینه به خانواده این جان باخته ندادهاند.
روایت داستان زندگی و مرگ محسن جعفرپناه و دیگر کشتهشدگان، فقط ثبت جنایت سرکوب در جمهوری اسلامی نیست بلکه تلاشی برای پاسداشت خاطرهاش در راستای دادخواهی است.
با گذشت سه سال از اعتراضهای آبان ۹۸ که به کشته شدن صدها نفر انجامید، هنوز ابعاد مختلف این سرکوب خونین مشخص نیست و مقامهای جمهوری اسلامی از اعلام دقیق تعداد کشتهشدگان سر باز میزنند.
به گزارش خبرگزاری رویترز در جریان اعتراضهای آبان ۹۸ حدود هزار و ۵۰۰ نفر کشته شدند و سازمان عفو بینالملل تاکنون هویت ۳۲۴ نفر از جان باختگان را تأیید کرده است.
فشارهای امنیتی بر خانواده و بازماندگان جان باختههای آبان ۹۸ همچنان ادامه دارد. تعداد زیادی از شهروندان معترض نیز در جریان اعتراضهای آبان ۹۸ بازداشت شدند که بسیاری از آنها با دریافت احکام سنگین در زندان به سر میبرند.
نظرها
نظری وجود ندارد.