بحران معیشتی هنرمندان تئاتر: پیش به سوی زیر زمین
روژان کلهر - «تئاتر برای همه» در جمهوری اسلامی از دستور کار خارج شده. با توجه به بحران معیشتی کنونی حتی فعالان تئاتر متصل به حکومت هم دچار مشکلاتی هستند. در این میان هنر تئاتر اصیل و مردمی که میخواهد مستقل باشد به زیر زمین میرود. با یک هنرمند تئاتر گفتوگو کردهایم.
سیاستگذاریهای تئاتر در جمهوری اسلامی ایران پیرامون دو ایده موازی «خصوصیسازی» یا «تئاتر برای همه» شکل گرفته بود. در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی، ایده خصوصی سازی بر تئاتر همگانی غلبه پیدا کرد، اما به زودی با خروج آمریکا از برجام و سقوط ارزش ریال و سپس با همهگیری بحران کرونا خصوصیسازی تئاتر شکست خورد و با قیام ژینا باقیمانده اقتصاد تئاتر ضربه خورد، چنانکه در حال حاضر اقتصاد تئاتر چنان زمینگیر شده که تماشاخانههای خصوصی به زحمت سر پا هستند و معیشت هنرمندان هم بیش از پیش به خطر افتاده است. محمد مفتون، هنرمند تئاتر و نمایشنامهنویس در گفتوگو با زمانه میگوید:
فعالان تئاتر درآمد ثابت و مشخصی از تئاتر ندارند و بسته به میزان فعالیت، بودجه دریافتی و فروش بلیط مبالغی نصیبشان میگردد که در مقاطع مختلف با فراز و فرود و چالشهای متعدد مواجه میشوند. اغلب اهالی تئاتر ناچارند در شرایط بد اقتصادی روی به مشاغل دیگری بیاورند.
این هنرمند در ادامه یادآوری میکند که این قاعده استثنایی هم دارد: برخی از هنرمندان که به بدنه حکومت متصلاند، بسته به میزان نزدیکیشان به مراکز قدرت از سهمیههایی برخوردار شدهاند. درآمد آنها از طریق بودجههای کلان، گرفتن سفارش از نهادها تأمین میشود. مفتون میگوید:
وابستگان به حکومت از سالنهای دولتی برخوردارند، و همیشه یک پای داوریها و بازبینیها و بازخوانیهای متون هتسند و اغلب هم عضو ستادهای جشنوارههای متعددند و در جشنوارههای موضوعی و خاص و حکومتی حضور دارند.
بنابراین آن دو راهی که در دولت روحانی به خصوصیسازی تئاتر انجامید، اکنون در دولت رئیسی به وابستگی عده اندکی از فعالان تئاتر به دستگاههای حاکمیتی انجامیده و محرومیت سایر هنرمندان و فعالان تئاتر از برخورداری از حداقل امکانات را در پی داشته است.
ورشکستگی سالنها
امیر رضا کوهستانی، یکی از معدود چهرههای جهانی تئاتر ایران در سال ۹۴ با توجه به پیامدهای خصوصیسازی تئاتر هشدار داده بود که کاهش حمایتها از تئاتر زیباشناسی آثار را هم تحت تأثیر قرار میدهد. کوهستانی در آن زمان در مصاحبه با مهر گفته بود: است، با اشاره به تجربهی کشور آلمان در کاهش بودجهی تئاتر، مسألهی مهمی را به طور ضمنی مطرح میکند:
در ایران بودجه تئاتر که قطع شد به صورت خودکار تئاتر خصوصیسازی شد و در پی آن زمینه های زیباشناسی این هنر دچار دگرگونی گردید. لذا ناخودآگاه کارگردانان تئاتر ناچار و ناگزیر به تئاترهای کوچک، بازنمایش تئاترهای گذشته و کلام محور شدند. از سویی کارگردانهایی نیز ناچار به همسانسازی آثارشان با سالنهای محدود شدند.
این روند همچنان ادامه دارد با این تفاوت که همسو با بحران معیشتی، به دلیل اعمال محدودیتها، تئاتر مستقل ایران به سوی یک هنر زیرزمینی میرود. آنها که همچنان روی صحنه باقی ماندهاند، با بحران مواجهاند. مفتون در ادامه گفت وگو با زمانه میگوید:
متاسفانه با توجه به تجاری شدن فعالیت تئاتر با برداشت و تلقی غلط از اقتصاد هنر، و مبالغ بالای اجارهی سالنها، بیشتر گروههای تئاتری اگر بدهکار نشوند پولی هم آخر کار باقی نمیماند و قادر به پرداخت دستمزد عوامل نیستند. شخصا فقط در یک مورد پس از اجرای عمومی یکی از متنهایم مبلغی دریافت کردهام. باید بگویم اصولا دستمزدی جز لبخند متصور نبودهام.
این هنرمند در ادامه یادآوری میکند:
در دوران به محاق رفتن اجراهای تئاتر در دوران کرونا و در مقطع جنبش زن زندگی آزادی نیز هیچگونه حمایتی از تئاتریها نبوده است. چندی صندوق هنرمندان سعی در جبران اندک و حمایت کرد که از آن هم در دولت رئیسی خبری نیست.
پیش از این عباس غفاری، کارگردان تئاتر درباره حجم کمکهای مالی دولت در دوران کرونا به رسانههای داخلی گفته بود:
در اداره کل هنرهای نمایشی اعلام کردند چون ۵۰ درصد سالن باید بلیط فروشی شود، هزینه ۵۰ درصد دیگر به گروههای نمایشی اهدا میشود که این هم بعداً با تبصرههایی که به آن اضافه کردند عملاً انجام نشد. یا مورد دیگر اطلاعیهای بود که مرکز هنرهای نمایشی منتشر کرد و خبر از حمایت از گروههای تئاتری داد که بعداً اعلام کردند قرار است کلاً ۳ میلیون تومان به این بچهها پرداخت کنند. این رقم خندهدار و برای آن گروه بیشتر توهینآمیز است. کارگردان آن ۳ میلیون تومان را باید چه کار کند؟ با چه کسی تقسیم کند؟ اصلاً کجای ضررهای آن گروه را میگیرد؟ گروهی که ۶ بازیگر داشته، طراح صحنه و طراح لباس داشته و به سبب کرونا اجرایش تعطیل شده، با آن ۳ میلیون تومان باید چه کار کند؟ من میدانم که خیلی از بچهها این ۳ میلیون تومان را نگرفتهاند!
نکته اینجاست که هر یک از این وعدهها به یک تیتر در رسانههای داخلی تبدیل میشود، چنانکه ممکن است این تصور پیش بیاید که مسئولان در پی حمایت از هنرمندان و اقتصاد زمینگیر تئاتر ایراناند. اما واقعیت در حد همان سه میلیون تومانیست که هنرمندان از پذیرش آن خودداری میکنند. مفتون در ادامه مصاحبه با زمانه جمعبندی از مشکلات کنونی ارائه داد:
سانسورزدگی، خودسانسوری، دورافتادگی و جداافتادگی تئاتر از پیرامون، ریزش مخاطب، کاهش کارایی اثر، و تبدیل هنر به صرف یک فعالیت یا شغل تجاری ولی از پیش ورشکسته!
او در ادامه میگوید:
صندوق هنرمندان سعی کرده بود مسائلی مثل بیمه هنرمندان، کمک به هنرمندان خانهنشین، اهدای مبالغی بهعنوان عیدی و از این قبیل را پیش ببرد. به نظر میرسید که برنامهریزیهای بهتری نیز در دست اجرا دارند که با دخالت نهادهای خاص و اجبار به عضو کردن فعالان بهاصطلاح قرآنی دچار چالش و مشکلاتی گردید و در دولت رئیسی به کل خاموش شده است.
صندوق اعتباری هنر
یکی از خدمات مهم حمایتی صندوق اعتباری هنر امور مربوط به بیمه تأمین اجتماعی است. طبق توافق به عمل آمده میان سازمان تأمیناجتماعی و وزارت ارشاد اسلامی هنرمندان، نویسندگان و روزنامهنگاران واجد شرایط پس از عضویت در صندوق و معرفی از سوی معاونتهای تخصصی مربوطه یا ادارات کل ارشاد اسلامی استانها با معرفی نامه «صندوق اعتباری هنر» بیمه تأمیناجتماعی میشوند. اعضای صندوق میتوانند ضمن برخورداری از حمایتهای مربوط به بیمه صاحبان حرف و مشاغل آزاد، شامل فوت و بازنشستگی، از کمک ویژه وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی معادل ۱۰ درصد حداقل دستمزد مصوب شورای عالی کار در هر سال، بابت حق بیمه ماهانه خود برخوردار شوند.
با روی کار آمدن دولت رئیسی و دگرگونیهایی در ساختار اداری وزارت ارشاد اسلامی، معاونت امور قرآن و عترت هم به این مجموعه اضافه شد و بر اساس مصوبه هیأت وزیران «فعالان قرآن و عترت» به فهرست دریافتکنندگان خدمات در اساسنامه صندوق اعتباری هنر اضافه شدند. آبان گذشته سید مجید پوراحمدی، مدیرعامل صندوق اعتباری هنر در گفتوگو با یک عضو کمیسیون اجتماعی محلس گفته بود اکثر اعضای صندوق در کمترین سطح درآمدی هستند و در تأمین نیازهای معیشت خود دچار مشکل هستند. بر اساس آمارهای رسمی فقط ۹۷ هزار نفر از هنرمندان و فرهنگیان ایران که بخش عمدهای از آنان هم از وابستگان به نهادهای حاکمیتیاند از امکانات صندوق برخوردار و بهرهمندند. مفتون درباره اینکه هنرمندان در این شرایط چگونه مخارج زندگیشان را تأمین میکنند به زمانه میگوید:
به سختی. با چند شغله بودن. برخی هم با حضور در انواع و اقسام جشنوارهها که آن هم فقط تا حدی جوابگوست.
او درباره خطوط قرمز میگوید:
خطوط قرمز متعدد است و گاه در مقاطعی برخی موارد بیشتر در محاق و حذف قرار میگیرد. طبعا هرگونه رویکرد انتقادی نسبت به مفاهیم و مبانی تبلیغاتی و اعلامی حکومت با سانسور و احتمال سانسور مواجه میشود.
به این ترتیب حاکمیت بحران معیشتی را به خدمت اعمال سانسور درآورده است. پیام روشن است: اگر میخواهی چیزی گیرت بیاید، هنرت را در اختیار شعارها و برنامههای ما قرار بده.
به سمت زیر زمین
اگر در اوایل ریاست جمهوری روحانی، نمایشنامههای پر زرق و برق در تماشاخانههای خصوصی با حضور سلبریتیها یا کمدیهای سخیف با بلیطهای گرانقیمت به نمایش درمیآمد، اکنون دوران جشنوارههای فرمایشی فرارسیده که اثرگذاریاش در حد همان کسب درآمد برای خودیهاست. هنرمند تئاتری که ما با او صحبت کردیم، میگوید:
هر نهادی که بودجه فرهنگی دارد معمولا بخشی را هم به تئاتر و البته صرفا جشنواره اختصاص میدهد و رویکرد کلی ستادهای این جشنوارهها هم طبعا حکومتی و سفارشیست. حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، بنیاد شهید، شهرداری و... از این جملهاند. البته جشنوارههای متعددی تحت عناوین رضوی، سردار دلها، دفاع مقدس، و... برگزار میشوند که در برخی موارد و با توجه به مصادیق و شرکت و عدم شرکت در جشنوارههایی از این دست، برای ارزیابی میزان آگاهی افراد فعال در تئاتر نسبت به هنر تئاتر، محک و معیار خوبیست.
در بودجه ۱۴۰۲ مانند سال گذشته به بودجه زیرمجموعههای دیگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بخش معاونت هنری و نیز تئاتر به طور مجزا اشاره نشده اما برای فصل فرهنگ و هنر برآورد اعتبارات سال ۱۴۰۲، رقم پنج هزارو ۸۱۲ میلیارد و ۳۹۶ میلیون تومان در نظر گرفته شده است. سهم سازمان سینمایی حدود ۴۸۰ میلیارد تومان است. سهم تئاتر قطعا به ۱۰۰ میلیارد تومان نمیرسد. بنابراین نباید پنداشت که حتی فعالان تئاتری متصل به نهادهای حاکمیتی هم در پول غات میزنند. ظاهراً جمهوری اسلامی ایده «تئاتر برای همه» را از دست نهاده و اکنون فقط یک راه پیش پای هنرمندان مستقل باقی مانده است: تئاتر زیرزمینی.
نظرها
نظری وجود ندارد.