با آرش دبستانی: شغلهای مردانه، شغلهای زنانه؟
آیا واقعاً در برخی مشاغل فقط مردها میتوانند کار کنند و در برخی مشاغل فقط زنها؟ آیا انتخاب شغل میبایست تابع تفکیک جنسیتی در بازار کار باشد؟ با دو زن کارآمد درباره نوع شغل به حسب جنسیت گفتوگو کردهایم.
برای درک بهتر موضوعها و چالشها در محیط کار و برای حل سریعتر مشکلات نیاز داریم بدانیم که دیگری چگونه میاندیشد. حضور زن و مرد در کنار هم دیدگاه جدیدی را میسازد. با این حال همچنان در کشورهای در حال توسعه برخی مشاغل مردانه است، برخی مشاغل زنانه. در سالهای اخیر اما به ویژه در ایران حضور پررنگ زنان در برخی مشاغل به اصطلاح مردانه این مرزبندیها را تغییر داده است. آرش دبستانی اینبار سراغ کسانی رفته است که محیط کار یکسر مردانه را تجربه کردهاند. میشنوید:
نخستین مهمان آرش در سال ۱۳۷۴ تحصیلاتش در رشته روانشناسی را به پایان رسانده است. او که از همان آغاز میدانست که مایل نیست به عنوان مشاور کار کند، وارد بازار رو به رشد کامپیوتر شد. او میگوید در بدو ورود به بازار کار با این واقعیت درگیر شد که خانمها در آن سالها در ایران به حد مشخص و از قبل تعیین شدهای میتوانستند ترقی کنند:
میبایست مدیر فروش میشدم. اما رئیسم به من گفت ما با شرکتهای دولتی کار میکنیم و تو نمیتوانی مدیر فروش بشوی. مردی را استخدام کردند که تجربهاش از من کمتر بود و بر سر این کار گذاشتند. این بود که استعفا دادم اما در شرکت بعدی هم همین اتفاق افتاد. تا اینکه با همسرم یک شرکت زدیم.
در این تجربه تازه، با وجود آنکه بازار یک محیط مردانه بود اما فروش به عهده او بود:
برخیها وقتی با یک زن صحبت میکنند به هر دلیل نمیتوانند هیجاناتشان را کنترل کنند. هیجانات و غرایز وجود دارند. وقتی آدمها از بچگی با هم بزرگ شوند یاد میگیرند که این هیجانات را مدیریت کنند و این مسائل کاهش پیدا میکند.
به یک معنا میتوان گفت جداسازی جنسیتی یکی از مهمترین عوامل جنسیتزدگی در جامعه و از جمله در محیطهای کار است:
وقتی از اداره بیرون میآمدم احساس میکردم همه دارند مرا نگاه میکنند. آدم باید خودش را جمع میکرد. مثل این بود که باید خودت را کوچک میکردی تا تو را نبینند و بتوانی به گوشه امن خودت برسی.
یک حس خوب
دومین مهمان آرش یک شغل به اصطلاح مردانه اختیار کرده است: آبکاری فلزات (Coating). او میگوید چه در هنگام آموزش و چه بعدها در کارگاه، تنها زن در محیط کار بوده است. در بازدید از سایر کارگاهها و کارخانهها هم از زنی که کار آبکاری را انجام دهد نشانی نبود. دومین مهمان آرش به مدت پنج سال مسئول کنترل کیفیت محصولات یک کارگاه آبکاری در جاده قدیم کرج بود:
احساس یکهتازی میکردم. خوشحال بودم کاری را میکنم که خلاف جریان مسلط است. در دانشگاه شریف هم در کلاس ویژه آبکاری تنها کارآموز زن بودم و حس خوبی داشتم.
مهمان آرش میگوید خانواده نقش مهمی در شکلگیری اعتماد به نفس دارد. پدر و برادران او مخالفتی نداشتند که او چنین شغلی را انتخاب کند. همسر او هم نه تنها مخالفتی نداشت بلکه او را تشویق میکرد و همراه او بود که رشد کند و رو به جلو برود. درباره محیط مردانه میگوید:
کنشها در چنین محیطی مردانه است. گفتوگوها مردانه است. در اتوبوس و تاکسی فقط آقایان را میدیدی و هفت و هشت شب که کار تمام میشد، من تنها زن بودم در جاده قدیم کرج.
او میگوید خوشحال است که در آن زمان پایداری کرد و بر سر این کار ماند.
نظرها
نظری وجود ندارد.