ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

گفت‌وگو با یک فعال سیاسی همجنسگرا: «از طرف سپاه و اپوزیسیون تحت فشار قرار گرفتم» 

میلاد پورعیسی ــ با یک فعال سیاسی چپگرا صحبت کردیم که در دو سال گذشته با انواع تهدیدهای امنیتی به دلیل همجنسگرا بودن خود روبه‌رو بوده است. ما در این گزارش به دلایل امنیتی از او با نام مستعار «سیاوش» یاد می‌کنیم.

فشار بر فعالان مدنی و سیاسی به دلیل روابط عاطفی و جنسی آن‌ها از روش‌های همیشگی دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی بوده است. فشار برای صحبت از این روابط خصوصی همراه با جزییات را معمولاً زندانیان سیاسی جمهوری اسلامی به عنوان یکی از دشوارترین لحظات بازجویی خود توصیف کرده‌اند. 

تصور کنید این رفتار خشونت آمیز با یک فعال سیاسی انجام شود که از نظر جنسی در میان شهروندان ال‌جی‌بی‌تی قرار می‌گیرد؛ در شرایطی که مثلاً همجنسگرا بودن از نظر جمهوری اسلامی جرم تلقی می‌شود و البته از نگاه برخی از شهروندان «بیماری» و یا «انحراف اخلاقی» خوانده شده، زندانی سیاسی با چنین گرایش جنسی با فشار دو چندان در اتاق بازجویی روبه‌رو است. 

دقیقاً به همین دلیل، نزدیکان فعالان سیاسی و مدنی بازداشتی، برای اطلاع رسانی در مورد وضعیت بحرانی فعالان سیاسی و مدنی بازداشتی ال‌جی‌بی‌تی محدودیت‌ها بیشتر می‌شود.

سیاوش (نام مستعار) یک فعال سیاسی چپگرا است که در طول دو سال گذشته، دقیقاً به دلیل گرایش به همجنس خود، انواع فشارها از بازجویی همراه با تحقیر تا تهدید به پرونده‌سازی به اتهام «لواط» را از سوی نهادهای امنیتی تجربه کرده است و می‌گوید:

همیشه نگران واکنش آن‌ها از فهم گرایشم بودم.

پدر سنتی است و مادر مرا بیمار می‌بیند

مادر سیاوش از گرایش جنسی او مطلع است و آن را نوعی «بیماری» تلقی می‌کند. برای پدر این فعال سیاسی، همجنسگرا بودن پسرش «باور کردنی» نیست. 

خود سیاوش هم تا چند سال قبل بازداشت به شدت مذهبی بود و گرایش جنسی خود را انکار می‌کرد:

من تقریباً تا اواخر دهه ۹۰ شمسی به شدت مذهبی بودم و همجنسگرایی خودم را انکار می‌کردم. فکر می‌کردم میل غیراخلاقی دارم که به تدریج از بین خواهد رفت. حتی یکی دو بار با دختر رابطه برقرار کردم، تا اینکه به آدمی کاملاً غیرمذهبی تبدیل شدم و باور کردم یک همجنسگرا هستم.

سال ۱۴۰۰ نخستین تجربه بازجویی سیاوش از سوی نهادهای امنیتی در شرایطی رخ داد که او دیگر گرایش جنسی‌ خود را قبول کرده بود و بر همین اساس زندگی می‌کرد. 

بازجو گفت دو حکم اعدام داری؛ یکی برای «ارتداد»، یکی هم برای «لواط»

بااین‌حال غیر از مادر و شماری از دوستان و نزدیکان، او در همه این سال‌ها از گرایش جنسی خود برای دیگران سخن نگفته بود:

نگرانی من از چند سال قبل این بود که وقتی خانواده‌ام از همجنسگرا بودنم مطلع شوند، چه واکنشی نشان خواهند داد. مادرم از این موضوع اطلاع دارد و مرا یک بیمار می‌داند. او امیدوار است این بیماری درمان شود. پدرم ولی با اینکه بازجو این موضوع را به او گفته، ولی خوشبختانه احتمالاً باور نکرده است.

بهار سال ۱۴۰۰ مأموران سازمان اطلاعات سپاه پاسداران برای تفتیش و ضبط اموال شخصی، به منزل پدر و مادر سیاوش هجوم بردند:

مأموران سازمان اطلاعات سپاه پاسداران با حکم تفتیش وارد خانه شده و مقدار زیادی از وسایل شخصی مرا بردند. بازجو در حیاط خانه با مادرم صحبت کرد. بعداً که مادرم تعریف کرد، فهمیدم دستگاه اطلاعاتی از ریزترین جزئیات روابطم مطلع است. بازجو در حیاط خانه به مادرم گفته بود که اگر با آن‌ها همکاری نکنم، هم آبروی‌ام را خواهند برد و هم به جرم «لواط» برایم پرونده‌سازی می‌کند.

سیاوش می‌گوید بازجو حتی از جزئیات پرونده روان‌شناختی او هم اطلاع داشته و به روان‌پزشک خود به دلیل ارائه اطلاعات خصوصی به بازجویان مظنون است:

بعضی اطلاعاتی که درباره من داشتند، هیچ‌کس جز روان‌پزشکم نداشت. درباره شیوه‌های انتخابی برای خودکشی با او صحبت کرده بودم. در همین صحبت‌های تهدیدآمیز با مادرم به او گفته بود، قرص برنج را از سیاوش دور کنید، یا مراقب باشید زیاد در حمام نماند، چون ممکن است رگ دست خود را بزند.

درخواست جاسوسی از فعالان کارگری

ورود مأموران به منزل پدر و مادر سیاوش در بهار سال ۱۴۰۰، آغاز پرونده‌سازی امنیتی بود که تا یک سال و نیم بعد امنیت روانی سیاوش را هدف گرفت.

بعد از تفتیش منزل، سیاوش در آن سال برای بازجویی چند بار به دفتر پیگیری سازمان اطلاعات سپاه احضار شد. خواست مأموران از او جاسوسی از فعالان کارگری برای این نهاد امنیتی بود. 

گرایش جنسی این فعال سیاسی در این جلسات بازجویی به اهرم فشاری علیه او تبدیل شد:

به من در این جلسات برای همکاری برای ارائه اطلاعات از فعالان کارگری فشار می‌آوردند. در برابر این فشار مقاومت می‌کردم. دقیقاً از وقتی این سرسختی مرا دیدند، آزارهای جنسی بازجویان شروع شد. با اینکه موضوع بازجویی نه ارتباطی به اعتقاد مذهبی پیشین من داشت و نه به گرایش جنسی من مرتبط بود، ولی بازجو تلاش کرد از این دو موضوع به عنوان اهرم فشار استفاده کند و گفت «تو دو حکم اعدام داری. یکی به دلیل ارتداد از اسلام، و یکی هم به خاطر لواط».

سیاوش به چند نمونه از آزارهای جنسی بازجو اشاره می‌کند:

پیام‌های خصوصی من به شریک جنسی‌ام را می‌خواند و تلاش می‌کرد مرا تحقیر کند. مدام با الفاظ رکیک درباره گرایشم حرف می‌زد. حتی برای آزار بیشتر با حرکت دست، عبارات جنسی را که در پیام‌ها بود اجرا می‌کرد. در یک بازجویی وقتی وارد اتاق شد، گفت «سیاوش به نظرت لباس من الان خوبه؟ تحریکت نمی‌کنه؟» من تلاش می‌کردم تحت تأثیر قرار نگیرم و خونسرد باشم.

«شما همه کثافتید و حال به هم زن»

تابستان همان سال ۱۴۰۰ پرونده‌ای که با اتهام «اقدام علیه امنیت کشور» برای سیاوش باز شده بود، به بازداشت و انتقال او به زندان اوین منجر شد. در حدود ۱۰ روز بازداشت هم بازجوی سازمان اطلاعات سپاه پاسداران، باز از گرایش جنسی سیاوش برای گرفتن اطلاعات استفاده کرد:

در زندان هم باز از این روش برای تحقیر و شکستن من استفاده کرد. مثلاً گفت «شما کثافتید، منحرفید و حال به هم زن». گوشی مرا دستش گرفته بود و مدام درباره پیام‌ها و عکس‌ها حرف می‌زد. یک بار گفت «من هر بار عکس‌های گوشی تو را می‌بینم حالم بهم می‌خورد».

این آزارهای کلامی تنها شکنجه‌هایی نبودند که سیاوش در اتاق بازجویی تحمل می‌کرد:

تازه این آزارها از بقیه رفتارها مثلاً پس گردنی زدن، هول دادن، کشیدن صندلی از زیر پاها و فشار دادن شانه‌ها با انگشتان دست جدا بود.

این فعال سیاسی چپ بعد از ۱۰ روز بازجویی و تشکیل پرونده در تابستان سال ۱۴۰۰ با وثیقه به صورت موقت آزاد شد. بازجو ولی از همجنسگرایی سیاوش به عنوان اهرم فشار در برابر او دست برنداشت.

او یک بار دیگر ماه‌ها بعد که به جلسه بازپرسی احضار شد همین آزارهای جنسی را این بار در برابر چشمان بازپرس تجربه کرد:

چند ماه بعد تماس گرفتند و گفتند که به بازپرسی مراجعه کنم. وقتی رسیدم دیدم بازجو هم در اتاق بازپرس است. باز هم فحش داد و تحقیر کرد. جلو بازپرس به من گفت وسایل داخل کیفت را روی میز بگذار. داخل کیفم کاندوم بود و می‌خواست کاندوم را به بازپرس نشان دهد. من با خیال راحت در کیف را باز کردم و کاندوم را روی میز بازپرس گذاشتم.

با اینکه سیاوش به دلیل فعالیت سیاسی بازداشت شده بود، ولی بازجوی او در دادنامه از دادگاه خواسته بود که علاوه بر اقدام علیه امنیت کشور، برای «اشاعه فحشا» هم او را مجازات کند. 

این اتهام از سوی بازپرس رد و از پرونده او حذف شد. او با حکم دادگاه انقلاب به همان اتهام اقدام علیه امنیت کشور به یک سال محکوم شد و از اواخر سال ۱۴۰۰ این حکم به اجرا درآمد. این ولی پایان فشار امنیتی بر سیاوش نبود. 

بازجو به پدرم گفت از سیاوش عکس داریم

این فعال سیاسی می‌گوید بعد از پایان حبس، شماری از اکانت‌های مجازی در شبکه‌های اجتماعی توهین به او به دلیل همجنسگرا بودن را شروع کردند:

بعد از تحمل حبس، معمولاً از زندانیان سیاسی با احترام یاد می‌کنند. ولی برای من برعکس بود. بخشی از براندازان دقیقاً به دلیل اختلاف سیاسی در شبکه‌های اجتماعی بارها با توهین و الفاظ رکیک درباره گرایش جنسی من نوشتند. حتی در برنامه‌های دوست‌یابی مرا دیدند و در توییتر می‌نوشتند فلانی که ادعا می‌کند دنبال عدالت و برابری است، در برنامه‌های دوست‌یابی دنبال رابطه با پسرها است.

سیاوش می‌گوید به دلیل همین پست‌ها و پیام‌های توهین‌آمیز بارها در این یک سال مجبور شد حساب‌های مجازی خود را ببندد. همزمان به خاطر ادامه فعالیت‌های سیاسی تهدیدهای امنیتی با تکیه بر همین موضوع ادامه پیدا کرد.

سیاوش روایت می‌کند که اواسط سال گذشته یک مأمور از سازمان اطلاعات سپاه با پدرش تماس گرفته و این بار با فشار بر خانواده تهدید به بی‌آبرو کردن آن‌ها به دلیل همجنسگرا بودن پسرشان را مطرح می‌کند:

اردیبهشت سال گذشته، یک مأمور سازمان اطلاعات سپاه که دوست عموی من است، با پدرم تماس گرفت و او را برای صحبت به بیرون از منزل احضار کرد. عموی من که خودش هم بازنشسته سپاه است، از گرایش جنسی من خبر دارد و مرا آدم منحرفی می‌داند. وقتی من را می‌بیند به من دست نمی‌دهد، چون مرا آدم نجسی می‌داند. در این دیدار، این فرد خود را رسماً مأمور سازمان اطلاعات سپاه معرفی کرد. ریزترین جزئیات روابط دوستی و عاطفی‌ام را می‌دانست و با لحن تهدیدآمیز به پدرم گفت. در نقش یک خیرخواه گفت پرونده من دست وزارت اطلاعات افتاده و می‌خواهند آبروی خانواده را ببرند و از پدرم خواست که جلو فعالیت من را بگیرند.

این مأمور به پدر سیاوش گفت از او عکسی با محتوای همجنسگرایی دارند و ممکن است آن را منتشر کنند:

گفته بود وزارت اطلاعات همجنسگرا بودن من را به عنوان فعال سیاسی رسانه‌ای می‌کند. حتی گفت ازم عکسی دارند که با شریک جنسی خودم هستم و تهدید کرد در صورت ادامه فعالیت این عکس را منتشر می‌کنند. عملاً به خاطر گرایش جنسی خودم از دو طرف بخشی از اپوزیسیون و نهادهای امنیتی تحت فشار قرار گرفته بودم.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.