آسایشگاههای ویژه معلولان همچنان به زندان میمانند
م. مهراد − مجموعه عکسی از فضای یکی از آسایشگاههای معلولان تهران منتشر شده است. در این مجموعه واقعیتی تلخ و دردناک بر ما نمایان میشود.
ساره تجلی، عکاس خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، مجموعه عکسی از فضای یکی از آسایشگاههای معلولان تهران منتشر کرده است. او در این مجموعه واقعیت تلخ و دردناک زندگی معلولان این آسایشگاه را بر ما نمایان میسازد.
تمامی عکسها با تکنیک سیاه-سفید ثبت شدهاند. عکاس توانسته با حذف رنگ، سیاهی و تباهی فضای آسایشگاه و جو هولناک حاکم بر آن را بر ما آشکار سازد.
واقعیت تلخ زندگی در آسایشگاه
اولین عکس؛ معلولیست خوابیده بر تخت. او خندان به ما خیره شده، دستهایش گویی که سوخته باشند و پاهایش از فرم افتاده. تخت او را از سه طرف محصور کرده و پشت سرش دیوار و پنجره است.
فضای عکس خفه کننده است و حسی از ترس را منتقل میکند. دستهای معلول باندپیچی شدهاند، کف پایش متورم است و بدنش به تمامی از فرم خارج شده.
قرار است در آسایشگاههای معلولان خدمات و مراقبتهای پزشکی ارائه شود، داروهایشان در زمانهای مشخص داده شود و جهت برآورده شدن نیازهای بهداشتیشان به آنها کمک شود. اما آنچه از تصویر پیداست، نه تنها هیچ یک از این اقدامها صورت نگرفته بلکه فرد معلول در بدترین شرایط زندانی و به حال خود رها شده است.
دومین تصویر به خوبی توانسته فضای مالیخولیایی حاکم بر آسایشگاه را بازنمایی کند.
عکس از دو لایه تشکیل شده، در پیشزمینه معلولی خندان با شتاب در حال دویدن است و در پسزمینه معلول دیگری با حالتی مستاصل، و یا شاید آزار دیده، ایستاده است.
عکاس توانسته با استفاده از دو عنصر پرسپکتیو نقطهای و محو ساختن پسزمینه، به عمق راهرو حالتی رعبآور دهد.
فضای آسایشگاه باید مکانی جهت زندگی ایمن معلولان باشد. این فضا باید احساس آرامش به آنها بدهد و دارای مکانهایی جهت تفریح و استراحتشان باشد. اما آنچه در تصویر پیداست مکانی رعبآور و وهمآلود است که سبب وارد آمدن فشار روانی شدیدی به معلولان میشود.
سومین عکس کودک معلولی را پشت میلههای تختش نشانمان میدهد.
میمیک صورت سوژه و پر کردن کل کادر عکس توسط میلههای تخت، بازنمایی زندانگونه فضای آسایشگاه است. حالت ملتمسانهی دستان کودک معلول به نحویست که گویی از ناظران تصویر تقاضای کمک برای آزادی از این زندان را دارد.
آسایشگاه باید ارتباط معلولان را با یکدیگر و با گروههای اجتماعی برقرار کند و شبکههای پشتیبانی مردمی برای جلوگیری از انزوای معلولان بهوجود آورد اما تنها فهمی که از این عکس حاصل میشود این است که این آسایشگاه برای معلولان حکم زندان را دارد و سبب انزوا و رنج بیشتر آنها میشود.
در عکس چهارم با دو فیگور معلول مواجه میشویم که بر صندلیهای فایبرگلاس نشسته و به ما خیره شدهاند. صندلیها مناسب تَن آنها نیست، و حداقل برای معلول سمت چپ احتمال افتادن از روی صندلی وجود دارد. کسی در این تصویر جهت مراقبت از آنها حضور ندارد.
در آسایشگاه باید وسایل مطابق وضعیت جسمانی معلولان طراحی شوند تا هم آنها بتوانند به تنهایی از این وسایل استفاده کنند و هم برای وضعیت بدنیشان مناسب باشند. این آسایشگاه نه تنها هیچ کدام از این قبیل وسایل را ندارد بلکه گویا معلولان را کامل به حال خود رها کرده است. ناکارامدی در نگهداری و بیتوجهی به معلولان در تمام عناصر عکس قابل رویت است.
پنجمین عکس؛ جمعی از معلولان را به تصویر کشیده است.
همانگونه که در عکس مشهود است، در این آسایشگاه تفکیک سنی انجام نشده و معلولان بزرگسال در کنار نوجوانان و جوانان حضور دارند. از آنجایی که ارائه خدمات بهداشتی و دارویی به هر گروه سنی متفاوت است، باید گروهبندی سنی انجام شود.
از سویی دیگر آسایشگاه موظف است مراقبتهای بهداشتی برای معلولان ارائه دهد که شامل شستن لباسها، حمام دادن معلولان، تمیز نگاه داشتن تختها و فضای آسایشگاه و... است. عکاس توانسته با زیرکی و ثبت چهرهی معلولی که انگشت خود را در دماغش فرو برده احساس [واقعیت] عدم رعایت اصول بهداشتی در این آسایشگاه را به ما انتقال دهد.
ششمین عکس، تصویری است بسیار دردناک.
دست نحیف کودکی معلول با دستبند و پارچه به میلههای تخت بسته شده است. نگاه بیجانش به ما، ناظران رنج او، خیره مانده و در پشت میلههای زندانگون تختش اسیر گشته است. چنین شرایط نگهداری غیر انسانی حتی در زندانها نیز منسوخ گشته.
در آسایشگاه باید کارکنان آموزش دیدهای به صورت ۲۴ ساعته حضور داشته باشند تا به معلولان خدمات مناسب حالشان را ارائه دهند. این خدمات شامل کمک به انجام فعالیتهای روزانه، اطمینان از ایمنی آنها و انجام اموریست که سبب رفاه حال ساکنین آسایشگاه شود. اما گویی در این آسایشگاه بجای حضور کادر حرفهای، از دستبند ،جهت ایمنسازی، و زندانی کردن، جهت نگهداری معلولان، استفاده میشود. این آسایشگاه به مثابه جهانی تباه و سیاه، عاری از هر رنگ و احساس است.
هفتمین عکس؛ فضای غذاخوری آسایشگاه است.
آنچه در میان کادر ثبت شده، فضایی شلوغ و بهمریخته است. یکی از معلولان خودش را روی ظرف غذایش انداخته تا کسی از آن نخورد، معلولی دیگر در جلوی تصویر درحال غذا خوردن و خندیدن است، چند نفری در پسزمینه حضور دارند، انگاری صدای شلوغی و همهمهی تمامیشان از میان عکس به گوش ما میرسد.
وعدههای غذای آسایشگاه باید متناسب با نوع معلولیت ساکنین آنجا باشد. غذا باید سالم و متناسب با نیازها و ترجیحات فردی معلولان سرو شود. غذا خوری باید دارای وسایلی مناسب وضعیت جسمی معلولان باشد که آنها به خود یا به دیگری آسیبی وارد نکنند. اما باز هم آنچه در عکس پیداست خلاف تمامی اینهاست. هیچ نظم و قاعدهی خاصی که مفید حال معلولان باشد درنظر گرفته نشده و به تنها چیزی که توجه شده وجود میز و صندلی جهت نشستن و قرار دادن ظرف غذا روی آن است.
در ادامه از طریق عکس به کلاس درس آسایشگاه میرویم.
این بار عکاس دفتر مشق را موضوع اصلی قرار داده و دانشآموز معلول را به حاشیه رانده است. در این عکس عدم وجود سیستم آموزشی مناسب شرایط معلولان، کاملا مشهود است. آموزش برای معلولان در آسایشگاه یک جز مهم برای حمایت از رشد شناختی، اجتماعی و عاطفی آنهاست و مهم است که محیطهای آموزشی حمایت کنندهای فراهم شوند تا معلولان به پتانسیل کامل خود دست یابند. اما چنان که در عکس مشهود است، در این آسایشگاه آموزش صرفا جهت سرگرم سازی و پرکردن زمانی از روز معلولان انجام میشود و هیچ جنبه کاربردی برای انها ندارد.
آخرین عکسی که به بررسی آن میپردازیم، تصویر کارگاه آسایشگاه است.
عکاس به خوبی توانسته مواجههی یکی از معلولان آسایشگاه را با گیرهی صنعتی به ما نشان دهد. کادربندی و ترکیببندی به صورتیست که ناآگاهی فرد معلول از نحوهی کار دستگاه در آن بازنمایی شده.
هدف کارآموزی، اجتماعیسازی معلولان است تا از این طریق بتوانند وارد بازار کار شده، درآمد کسب کنند و زندگی مستقلی داشته باشند. به این منظور باید آموزشهای شغلی توسط افرادی مجرب و با استفاده از وسایلی صورت گیرد که معلولان قابلیت کار با آنها را داشته باشند. اما در این عکس نیز مانند عکسهای پیشین عدم کاربردی بودن کارآموزی برای معلولان کاملا مشهود است. نه شخص آگاه به مسائل فنی جهت آموزش حضور دارد و نه دستگاهی که مناسب کارکردن معلولان باشد.
این آسایشگاه زندان معلولان و مکانی جهت گذران رنج و درد آنهاست. تمامی عکسها گواهی بر تبعیض میان انسان سالم و انسان معلول در ایران هستند. بنابر کنوانسیون «حقوق افراد دارای معلولیت» که در وبسایت مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی ایران قرار دارد «تبعیض بر مبنای معلولیت» به معنای هرگونه تمایز، استثناء یا محدودیت بر مبنای معلولیت است که هدف یا تأثیر آن ناتوانی و یا نفی شناسایی، بهرهمندی یا اعمال کلیه حقوق بشر و آزادیهای بنیادین بر مبنای برابر با دیگران در زمینههای مدنی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی یا هر زمینه دیگری است. گرچه ایران عضو این کنوانسیون است اما هیچ کدام از بندهای آن را هرگز اجرا نکرده است.
نظرها
نظری وجود ندارد.