ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

سی‌وپنجمین «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» برای «دفاع از حق زندگی» و با یاد کارگران کشته‌شده در طبس

زندانیانی که به کارزار نه به اعدام پیوسته‌اند می‌گویند که صدور حکم غیرانسانی اعدام در راستای ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه و جلوگیری از به راه افتادن موج تازه‌ای از اعتراضات سراسری و استفاده مردم از حق بنیادین «اعتراض» صورت می‌گیرد.

براساس اطلاعاتی که به دست «زمانه» رسیده ‌است زندانیان معترض به مجازات اعدام روز سه‌شنبه ۳ مهرماه، برای سی‌وپنجمین هفته متوالی و همزمان با حضور مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهوری جدید ایران در نیویورک در ۲۱ زندان ایران دست به اعتصاب غذا زدند.

براساس بیانیه کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» که نسخه‌ای از آن در اختیار زمانه قرار گرفته است در این اعتصاب غذای جمعی در سی‌وپنجمین نوبت خود در زندان‌های اوین (بند زنان، بند ۴ و ۶)، قزل‌حصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خرم‌آباد، زندان نظام شیراز، زندان بم، زندان اسدآباد اصفهان، زندان مشهد، زندان لاکان رشت (بند زنان و مردان)، زندان قائم‌شهر، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان خوی، زندان نقده، زندان سلماس، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران ادامه پیدا کرده است.

فعالان این کارزار در بیانیه‌شان به انفجار معدن ذغال‌سنگ در طبس اشاره کرده‌اند و نوشته‌اند که بار دیگر کارگرانی قربانی شده‌اند که در محیطی بدون کمترین ایمنی برای مخارج اولیه زندگی با به خطر انداختن جانشان، نان خانواده‌شان را تأمین می‌کردند.

در این بیانیه آمده است که بروز چنین فجایعی در ایران که به دفعات هم رخ داده است «حاصل فساد و ناکارآمدی ساختاری حکومت استبدادی است که ضمن چپاول و غارت دسترنج مردم زحمتکش ایران، هرگز پاسخگوی عملکرد فاجعه‌آفرین خود نیز نبوده است».

در رابطه با سفر مسعود پزشکیان، رئیس جمهوری ایران برای شرکت در نشست مجمع عمومی سازمان ملل، کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» از تمامی نمایندگان دولت‌ها در سازمان ملل و همه نهادهای حقوق بشری خواست که «در سفر رئیس دولت حکومت اعدام که روانه سازمان ملل شده است؛ او را در ارتباط با موج گسترده کشتار و اعدام زندانیان مورد سوال و بازخواست قرار دهند».

فعالان کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام، به یک میلیون کودک و نوجوان بازمانده از تحصیل در ابتدای سال تحصیلی جدید هم اشاره کرده‌اند و گفته‌اند که «فقر گسترده» و اجبار کودکان به کار چنین وضعیتی را رقم زده است.

در ادامه این بیانیه با اشاره به اعدام زندانیان مرتبط با جرائم مواد مخدر آمده است که بسیاری از این افراد قربانی فقر تحمیلی جمهوری اسلامی بوده‌اند و جمهوری اسلامی یک بار با گستراندن بساط فقر کودکی این افراد را از آن‌ها سلب کرده و در بزرگسالی هم با اجرای حکم اعدام، حیات آن‌ها را سلب می‌کند:

ما زندانیان کارزار سه‌شنبه‌ها  در زندان‌ها و در میان زندانیان غیرسیاسی تعداد زیادی زندانی محکوم به اعدام به دلیل جرائم مواد مخدر و ... دیده‌ایم و از نزدیک روایت زندگی آنها را شنیده‌ایم؛ ما نیک می‌دانیم که آنان عموماً در کودکی و نوجوانی به دلیل فقر ترک تحصیل کرده و هم در کودکی و هم در بزرگسالی دچار آسیب‌های اجتماعی گوناگون شده‌اند. و حکومت ولایت فقیه که با گسترش فقر بستر زندگی سخت آنها را در کودکی و نوجوانی فراهم آورده، اکنون با به دار کشیدنشان به وسیله حکم غیرانسانی اعدام نقطه پایانی بر زندگی کوتاه این قربانیان می‌گذارد.

در ادامه این بیانیه به موارد صدور احکام اعدام در هفته گذشته اشاره شده است:

در یک هفته گذشته استبداد دینی حاکم بر ایران دو زندانی سیاسی به نام‌های مهدی حسنی و بهروز احسانی را که در اعتراضات ۱۴۰۱ بازداشت شده‌ بودند؛ با نقض حق دادرسی منصفانه و پشت درهای بسته و با اتهامات ساختگی محکوم به اعدام کرد؛ همچنین دو زندانی سیاسی دیگر به اسامی محمدجواد وفایی ثانی و زندانی کُرد به نام حاتم اوزدمیر که از سال ۱۳۹۸ در زندان‌ هستند، به ترتیب بعد از سه و دو بار نقض حکم اعدام آنها، مجددا به اعدام محکوم کرده‌اند.

در انتهای بیانیه کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام «از مردم و تمامی فعالان حقوق بشری داخلی و بین‌المللی» خواسته شده است که با یاری رساندن به این کارزار آن‌ها را «در جهت نجات جان» زندانیان زیر حکم اعدام و دفاع از «حق حیات» زندانیان و لغو حکم اعدام یاری دهند.

«سه‌شنبه‌های اعتصابی نه به اعدام» از سوی زندانیان سیاسی در ایران از سه‌شنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲ آغاز شد. سه‌شنبه هر هفته شمار بیشتری از زندانیان زندان‌های مختلف ایران که با اتهام‌های گوناگون در حبس‌اند به این کارزار اعتصابی می‌پیوندند. «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» به یک صدای اعتراضی و حق‌خواهانه رسا و پایدار بدل شده است از سوی زندانیان دربندی که بسیاری از آن‌ها شاهد اعدام هم‌بندی‌های خود بوده‌‌اند. 

در فاصله یک هفته گذشته و در سحرگاه روز پنجشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، دو زندانی در ندامتگاه مرکزی کرج اعدام شدند.

هویت این زندانیان که پیشتر در پرونده ای مشترک از بابت اتهامات مرتبط با جرائم مواد مخدر و قتل به اعدام محکوم شده بودند، «اکبر عزیزی» و «حامد جاهدی» بود.

در همان روز پنج‌شنبه دو زندانی دیگر هم در زندان یزد اعدام شدند. هویت یکی از این دو  زندانی، «مرتضی شاه‌ اسماعیلی» و ۳۵ ساله گزارش شده است.

این زندانی دو سال پیش در رابطه با اتهامات مرتبط با جرائم مواد مخدر بازداشت و سپس توسط دادگاه انقلاب یزد به اعدام محکوم شده بود.

زندانی دیگری که اعدام شد «منان براهویی» (نسیم نارویی)، حدوداً ۵۰ ساله گزارش شده است.

این زندانی هم در سال ۱۳۹۸ بابت اتهامات مرتبط با جرائم مواد مخدر بازداشت و سپس توسط دادگاه انقلاب یزد به اعدام محکوم شده بود.

اکثر دولت‌های جهان مجازات اعدام را به‌عنوان یک مجازات غیرانسانی و ابزاری برای گرفتن جان انسان‌ها، به‌طور کامل کنار گذاشته‌اند. تا پایان سال ۲۰۲۳ میلادی دست‌کم ۱۱۲ کشور به‌طور کامل در قانون و عمل و ۱۴۴ کشور در عمل مجازات اعدام را لغو کرده‌اند. پاکستان هم سال گذشته مجازات اعدام را برای جرایم مرتبط با مواد مخدر لغو کرد. 

حکومت ایران اما همچنان به‌رغم اعتراض‌ها صدور و اجرای حکم اعدام‌ را افزایش می‌دهد و به تأیید نهادهای حقوق بشری از این مجازات برای سرکوب و انتقام‌جویی از معترضان و مخالفان خود استفاده می‌کند.

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • فرشته

    برای سه شنبه های » نه « به اعدام بگذار زنده گی کند آن دم که دستانت طناب دار را بر گردنش می اندازند، چشمان کودکت را به یادآر و به چشمان منتظر کودک او بیندیش. آن دم که دستانت طناب دار را به گردنش می اندازند، به پژواک صدای کودک خودت گوش کن که می گوید: “بابا“، و به کودک او بیندیش. آن دم که دستانت طناب دار را بر گردنش می اندازند، چشمان منتظر مادرت را به یادآر، انسانی که به تو زنده گی بخشید و به مادر او فکرکن. انسانی که به او زنده گی بخشید پیش از ضربه زدن به چهارپایه، برادرانت را به یادآر، و خواهرانت را، به خود بگو: - او هم برادر من است. ـ او هم برادر من است. و طناب را از گردنش رها کن، بگذار زنده گی کند. . . بگذار زنده گی کند. . . ف. افروز