سلاخخانه مردم سوریه: از زندان نظامی صيدنايا و جنایت علیه بشریت رژیم اسد در آن چه میدانیم؟
رامتین شهرزاد - سالها پس از گسترهای از گزارشهای سازمانهای حقوق بشری از شکنجه و کشتار گسترده در زندانهای بشار اسد، زندان نظامی صیدنایا به نمادی از رنجهای مردم سوریه بدل شده است. از این زندان و جنایت رژیم استبدادی بشار و حافظ اسد علیه بشریت در زندانهای آنها چه میدانیم؟
هشدار: این گزارش حاوی اشاره و توضیح به انواع خشونت، از جمله بازداشت و ناپدیدی اجباری، شکنجه، اعدام و قتلهای حکومتی است و ممکن است برای بعضی از خوانندگان مناسب نباشد. با احتیاط آن را بخوانید.
بیش از ده جنازه، پیچیده در کفنهای سفیدرنگ آغشته به لکههای خون؛ این یکی از تصویرهای خبرگزاری فرانسه از بیمارستان نظامی حرستا (Harasta Military Hospital) در حومه شهر دمشق، پایتخت سوریه است که افرادی را نشان میدهد که تنها چند ساعت پیش از سقوط زندان نظامی صيدنايا (Sednaya Military Prison)، زیر شکنجه به قتل حکومتی رسیدهاند. جنازه آنها به این بیمارستان منتقل شده بود تا در یک فرآیند نظاممند، یا سوزانده شوند یا در قبر دستهجمعی و در بیخبری خانوادهها دفن شوند.
پس از سقوط بشار اسد، نخستوزیر دولت او در خانهاش باقی ماند تا حکومت را تحویل شورشیهایی بدهد که فقط در گذر یک هفته توانستند دیکتاتوری ۵۴ ساله خاندان اسد را ویران کنند. اسد و خانوادهاش در یکی از آخرین پروازهای دمشق به مسکو، پایتخت روسیه گریختند تا «حاکم ابدی سوریه» (یکی از شعارهای حکومت او) هم به خانوادهای پناهنده تبدیل شود. ولی از مسئولین زندان صيدنايا، کارکنان و زندانبانها خبری نیست. آنها درها را قفل کردند، نقشهها را برداشتند و گریختند. همزمان با فرار آنها، هزاران نفر از هرکجای سوریه که توانستند خودشان را جلوی این زندان رساندند که در سوریه به آن «سلاخخانه انسانی سوریه» میگویند؛ بخشی از میلیونها نفری که بهدنبال ردی از دستکم یکصدهزار نفر ناپدیدشده و بیش از ۱۵۰هزار بازداشتی دوران استبداد بشار اسد هستند.
بهتدریج شبکههای اجتماعی لبریز ویدیوهایی از این زندان شد که البته تنها یکی از تعداد نامشخص زندانها و بازداشتگاههای رژیم اسد است. مانند تصویر مادری که گریان میدود تا فرزندش را پس از سالها به آغوش بگیرد. خواهری که در خانهاش به گریه میافتد چون برادری که سالها تصور میشد به قتل رسیده، زنده از زندان خارج شد. تصویر در قفلشده سلولهایی که در تلاش برای گشودن آن، برخی زندانیها شادمان و آماده خروجاند، برخی گیج نگاه میکنند و باور نمیکنند این حقیقت داشته باشد و جرأت خروج از زندان را ندارند. برخی، همچنان در بند آسیبهای ناشی از شکنجه حتی سری بلند نمیکنند تا ببینند چه میشود. برخی زندانیها نام خودشان را هم فراموش کردهاند. در این میانه تصویر کودکی دو سه ساله بهشکل گسترده دست بدست میشود.
بیش از یکشبانهروز پس از شروع تلاشها برای آزادی زندانیها، ویدیویی از زندان در فضای مجازی منتشر میشود که در آن درون در یک اتاق مدیریت دیدهبانی، دوربینها، تصویر سلولهایی را نشان میدهند که مردم و شورشیها نمیتوانند آنها را پیدا کنند. بهتدریج صداها از زندان بلند میشود که از جامعه جهانی کمک میخواهند تا جلو بیایند تا طبقات زیرزمینی زندان را پیدا کنند و بتوانند زندانیها را نجات دهند. پزشکان و پرستارها بهسمت زندان راهی میشوند، چون زندانیها عمدتا با سوءتغذیه شدید از سلولها خارج میشوند. بخشی از آنها مدتهاست نور خورشید ندیدهاند. تعداد زندانیها مشخص نیست، عمده خبررسانیها با اتکا به یک گزارش سازمان عفو بینالملل، تخمین میزنند که در صيدنايا باید حدود ۱۵ یا ۲۰ هزار نفر حبس شده باشند. این گزارش متعلق به هشت سال پیش است. برخی دیگر میگویند تا پنج برابر این رقم ممکن در این مکان حبس باشند.
از زندان نظامی صيدنايا و جنایت علیه بشریت رژیم اسد در آن چه میدانیم؟
به «سلاخخانه انسانهای سوریه» شهرت دارد
خبرنگار رسانه بریتانیایی گاردین توانست به این زندان وارد شود و در شروع گزارش اختصاصی «از درون تلاشها برای یافتن سلولهای پنهانی زندان صیدنایا، معروف به سلاخخانه انسانی سوریه» گفت:
جشنهای دمشق با شایعهای همراه شد. که در حومه شهر دری پیدا شده. در ورای آن، سازهای زیرزمینی و وسیع به عمق پنج طبقه قرار گرفته که آخرین زندانیهای رژیم اسد در آن برای نفس کشیدن تقلا میکنند. ماشینها به سمت زندان صيدنايا راهی میشوند، جایی که به «سلاخخانه انسانهای سوریه» شهرت دارد و بدنامترین شکنجهگاه در میان شبکه گسترده بازداشتگاههای دولت سوریه است. خبرنگار گاردین در گره ترافیک به شایعههایی که بین پنجرههایی به پایین کشیده ماشینها رد و بدل میشد، گوش میکند: میگویند ۱۵۰۰ زندانی زیرزمین گیر افتادهاند و باید نجات پیدا کنند، شاید عزیز شما هم بین آنها باشد. مردم ماشینها را در خیابان رها میکنند و پیاده راهی میشوند.
صیدنایا بخشی از یک سیستم نظامند و تحت هدایت بلندپایهترین مقامات حکومت بشار و حافظ اسد است که دههها، از مردم عادی تا نظامیان مطرد را به شکلهای مختلف میربودند، شکنجه میکردند، به قتل میرساندند و بهشکلی کامل هدفمند جنازه آنها را ناپدید میکردند. نام بیمارستان نظامی حرستا که عکس جنازههای تازه جانباختهاش در خبرگزاری فرانسه موجود است را میتوان در گزارش ۱۶ دسامبر ۲۰۱۵ سازمان دیدهبان حقوق بشر با تیتر «اگر مردهها میتوانستند حرف بزنند – مرگ دستهجمعی و شکنجه در مراکز نگهداری از زندانهای سوریه» هم پیدا کرد. یک پرستار که در این بیمارستان کار کرده بود به این سازمان گفت که کشتههای شکنجه را به آنجا میبردند و اغلب «علت مرگ را سکته قلبی یا مشکلات تنفسی مینوشتند».
این بیمارستان نظامی در کنار بیمارستان نظامی تِشرین (Tishreen Military Hospital) و بیمارستان نظامی ۶۰۱ در مزه – محلهای در دمشق (601 Military Hospital in Mezze) از جمله مکانهایی بود که مردم عادی – مانند کارکنان بیمارستان – توانستند تعداد محدودی عکس از آن خارج کنند و جنایتهای سازمان یافته علیه بشریت رژیم اسد را به بقیه جهان نشان دهند. گزارش دیدهبان حقوق بشر با نقل قولی از بشار اسد شروع میشود که این عکسها را جعلی خوانده بود:
میتوانی از یکی عکس بیاوری و بگویی این شکنجه بوده. هیچکدام از این اسناد اثبات نشدهاند، فقط اتهامهایی بدون مدرک هستند.
با اینوجود، یک نظامی سابق توانست آرشیوی گسترده از عکس و ویدیو از این زندان به خارج از سوریه بیاورد و اسنادی در اختیار جهان قرار دهد که با تصویرهای امروز، پس از سقوط اسد ترکیب میشوند و تصویری کمی واضحتر از سرکوبهای هدفمند و گسترده این حکومت علیه مردم به ما نشان میدهند. سرکوبهایی که نیروهای وابسته به جمهوری اسلامی هم به گفته وزارت امور خارجه آمریکا در آن نقش داشتهاند.
«مجموعه سزار»: جنایت علیه بشر به هر شکل ممکن
مشابه همین تکذیبهای بشار اسد را در فضای مجازی میتوان در پروفایلهای عمدتا ناشناس و بعضا نزدیک به جمهوری اسلامی به زبان فارسی هم پیدا کرد که تاکید میکنند تصویرهایی منتشر شده از زندان صيدنايا، ساخته هوش مصنوعی، خبر جعلی و یا تصویر دیگر مکانها هستند. البته بعضی از این تصویرها خبر جعلی و دروغ هستند، اما در کنار آنها گسترهای از تصویرها و ویدیوهای حقیقی هم منتشر میشوند.
در عینحال گزارش دیدهبان حقوق بشر از ۲۷ زندان رژیم اسد، توضیح میدهد که پژوهش درباره این زندانها را با کمک هزاران عکس و ویدیویی انجام داده که یک عکاس پزشکی قانونی ارتش سوریه توانسته از این کشور خارج کند و با نام مستعار «سزار» یا «مجموعه سزار» (Caesar Collection) در ۲۰۱۴ میلادی – یک دهه پیش – این عکسها را عرضه و شیوههای خشن سرکوب حکومتی سوریه را عیان کند.
در مجموعه سزار، میتوان عکسهایی شبیه به عکسهای اخیر خبرگزاری فرانسه از بیمارستان حرستا یافت: جنازههایی اغلب به کل عریان، رنج کشیده و عمدتا گرسنگی کشیده، زن، مرد و کودک، با لک خون و آثار جای ضرب و شتم بر بدنشان. بعضاً دهها جنازه در کنار هم که بر زمین افتادهاند و نیروهای نظامی که آنها را در پلاستیک شفاف قرار میدهند. مانند جمهوری اسلامی ایران، دیکتاتورهای سوریه هم جنازه زندانیها را به مردم پس نمیدادند.
گزارش دیدهبان حقوق بشر محدود به اسناد سزار نیست و گسترهای از افراد حاضر در زندانهای اسد، مصاحبه شده و در ابتدای ویدیو، یک زندانی سابق این زندان به دیدهبان حقوق بشر میگوید:
شاید سرنوشت آنها که با بمبهای شیمیایی و بمبهای بشکهای کشته شدند، بهتر از بازداشتیها باشد. حداقل در یک حمله، موشکی میآید و میمیری، دیگر شکنجه نمیشوی. زندانیها روزی صد مرتبه میمیرند.
بررسیهای وزارت خارجه آمریکا میگوید برای زندان صيدنايا، مرکزی برای سوزاندن جنازه ساخته بودند. حالا که عکسها و ویدیوهای زندانیها منتشر میشود، نگاهها به سمت آلمان نازی برگشته است و اردوگاههای کار اجباری که در آن اقلیتهای مذهبی و قومی، افراد همجنسگرا و کوییر یا مخالفان سیاسی به شکلهای مختلف شکنجه میشدند، گرسنگی میکشیدند، از بیماریها جان میباختند یا به شکلهای مختلف به قتل میرسیدند. جنازهها اغلب سوزانده میشدند.
آنچه سازمانهای حقوق بشری و فعالان مدنی دههها علیه دیکتاتوری خاندان اسد میگفتند، حالا با تصویرها و عکسهای زندانهای سوریه، بخصوص زندان صيدنايا تایید میشوند. صحبتهایی که دههها و حتی تا به امروز توسط حامیان این رژیم گسترده تکذیب شدند. از جمله این حامیان، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و شخص ولی فقیه، علی خامنهای است. آمارهای سازمانهای حقوق بشری سوری تکاندهنده است و با سقوط رژیم اسد، بایستی منتظر گزارشهای تازهتری ماند که جزییات و دادههای بیشتری از نظاممندی و شدت خشونت علیه مردم بگویند.
بیش از ۱۵هزار قتل حکومتی زیر شکنجه
سازمان «شبکه حقوق بشری سوری» یا SNHR یکی از گروههایی حقوق بشری مردم سوریه است که در دهههای اخیر، آمارهای جنایت علیه بشریت خاندان اسد را ثبت کرده و در اختیار بقیه جهان قرار داده است. صفحه نخست وبسایت این سازمان را اگر باز کنی، خلاصه ۱۳ سال فعالیت آن را اینچنین خلاصه کرده است:
- آمار ناپدیدشدگان از مارس ۲۰۱۱ میلادی تا ۳۰ اوت/آگوست ۲۰۲۴ میلادی، ۱۱۳ هزار و ۲۱۸ نفر شامل بر ۳ هزار و ۱۲۹ کودک و ۶ هزار و ۷۱۲ زن
- آمار بازداشتهای خودسرانه تا ۳۰ اوت ۲۰۲۴ میلادی، ۱۵۷ هزار و ۶۳۴ نفر شامل بر ۵ هزار و ۲۷۴ کودک و ۱۰ هزار و ۲۲۱ زن
- آمار قتلهای زیرشکنجه تا ۳۰ اوت ۲۰۲۴ میلادی، ۱۵ هزار و ۳۹۳ نفر
- آمار قتل کودکان تا ۳۰ اوت ۲۰۲۴ میلادی، ۳۰ هزار و ۲۲۸ نفر
- آمار قتل زنان تا ۳۰ اوت ۲۰۲۴ میلادی، ۲۹ هزار و دو نفر
- آمار مرگ مردم تا ۳۰ اوت ۲۰۲۴، ۲۳۱ هزار و ۴۹۵ نفر
این آمارها، بخشی از واقعیت زندگی زندانیهای اسد است. برای زندانیهایی که بعضا نمیدانند تلفن همراه چیست، حافظ اسد مرده و پسرش به قدرت رسیده، سپس جنگ داخلی پس از اعتراضات سراسری رخ داده، داعش به قدرت رسیده و از قدرت کنار کشیده، رژیم مستبد حاکم برای حفظ حکومت به بیگانههای روسی و ایرانی پناه آورده و با دست باز اجازه داده تا طرفداران و همپیمانهایش به هر شکلی که میخواهند بکشند و شکنجه کنند، حالا تصویری تازه شکل گرفته است: آزاد میشوند و باید جهانی تازه را بفهمند، عزیزانشان را پیدا کنند. در این تصویر تازه، خانوادههایی که دنبال عزیزانشان هستند، در کنار زندانیهایی قرار میگیرند که دنبال خانوادههایشان هستند. با فرار کارکنان زندان و ناپدیدی سران حکومت، معلوم نیست دادههای این زندانیها به چه شکلهایی و در کجا جمع شدهاند. حکومت اسد به برخی از خانوادهها گفته بود عزیزشان کشته شده است. حالا برخی از آنها زنده هستند. بیشتر از زندانیها مشکلات گوناگون سلامت و بهداشت دارند، بهشکلی مشخص، از گرسنگی و سوءتغذیه رنج میبرند.
خبرنگار گاردین: «آنچه دیدیم هولناک بود»
خبرنگار گاردین وقتی به زندان میرسد که تازه در طبقات زیرزمینی را گشودهاند و در گزارش ویدیویی خود بیرون از زندان و در میان ترافیک گره خورده میگوید:
همانطور که میبینید هزاران نفر برای ورود به زندان صف کشیدهاند تا شاید کوچکترین خبری از عزیزانشان بشنوند. ما توانستیم به زندان وارد شویم و آنچه دیدیم هولناک بود، صحنههای قرون وسطایی با قفسها [قفس به معنای سلول انفرادی] و اتاقهایی که برای چهار نفر هم جا نداشتند اما دهها نفر در هرکدام چپانده شده بودند. مردمی که [دیوارها] را میکندند و درها را باز میکردند تا ببینند آیا کسی هنوز محبوس باقی مانده یا نه. شایعهای از کشف طبقات زیرزمینی زندان میگفت و تا ما رسیدیم ورودی آن را گشودند، اما فشار هزاران نفر آنقدر بود که جنگجویان تیر هوایی شلیک کردند تا مردم عقب بکشند و ما مجبور شدیم از زندان خارج شویم.
فقط مردم عادی سوریه بهدنبال خبر یافتن ناپدیدشدگان نیستند. جو بایدن رئیسجمهور آمریکا به خبرنگاران گفت که دولت او احتمال میدهد آستین تایس (Austin Tice)، نظامی سابق و خبرنگار آمریکایی که ۱۲ سال پیش در سوریه ناپدید شد «احتمالا زنده است و فکر میکنیم بتوانیم او را [به خانه] برگردانیم».
در شبکههای اجتماعی یک شایعه پررنگ شده است که نام موسی صدر، فقیه شیعه متولد خرداد ۱۳۰۷ و موسس مجلس اعلای شیعان لبنان و جنبش امل که در شهریور ۱۳۵۷ ناپدید شد، در فهرست زندانیهای صيدنايا دیده شده است. تصویرهای منتسب به فهرست زندانیها، یکی از مجموعه اسنادهاییست که گسترده در سوریه و خارج از آن دست بدست میشود تا شاید آنکه ناپدید شده یا کشته شده فرض شده بود، هنوز زنده باشد.
عفو بینالملل: تا ۱۳هزار زندانی را در اعدامهای پنهانی کشتند
این روزها عمده رسانههای جریان اصلی غرب به گزارش فوریه ۲۰۱۷ سازمان عفو بینالملل استناد میکنند که با عنوان «سوریه: سلاخخانه انسانها: کشتار و دار زدن دستهجمعی در زندان صیدنایا» در ۴۸ صفحه منتشر شد. این گزارش با نقل قولی از ابومحمد، یک زندانبان صیدنایا میگوید: «صیدنایا پایان زندگی – پایان بشریت است» و سپس با این جملات شروع میشود:
زندان نظامی صیدنایا جایی است که درآن حکومت سوریه در سکوت، مردم خود را سلاخی میکند. قربانیان عمدتاً افراد عادی غیرنظامی هستند که فرض شده مخالف حکومت باشند. از ۲۰۱۱ میلادی، هزاران نفر بهشکل فراقانونی بهشکل دستهجمعی اعدام شدهاند، اعدامهایی که در گذر شب و بهشکل کاملاً مخفیانه صورت گرفتهاند. تعداد بسیار بیشتری از زندانیهای زندان نظامی صیدنایا پس از شکنجههای مکرر و محرومیت نظاممند از غذا، آب، دارو و مراقبتهای پزشکی کشته شدهاند. جنازه آنهایی که در صیدنایا کشته میشوند، در قبرهای دستهجمعی دفن میشود. غیرقابلتصور است که چنین فرآیندهای بهشدت گسترده و نظاممند در بالاترین سطوح حکومت سوریه تصویب نشده باشند.
عفو بینالملل در این گزارش نوشت زندان به دو بخش تقسیم شده است: یکی «ساختمان سرخ» است که عمده زندانیها، بازداشتیهای اعتراضات مردمی از ۲۰۱۱ میلادی تاکنون در آن در حبس هستند و دیگری «ساختمان سفید» که محل حبس عمده بازداشتیها نظامیهای بازداشتشده از ۲۰۱۱ میلادی تا زمان نوشتن این گزارش است.
سنت بشدت مخفیانه اعدامهای دستهجمعی به اسم «جشن»
این سازمان نوشت زندانیهای ساختمان سرخ، اغلب در دادگاههای نظامی که بین یک تا سه دقیقه طول کشیدهاند، به اعدام محکوم شدهاند. در زندان روزهای اعدامهای دستجمعی را «روز جشن» (the party) میخواندند و زندانیها را جمع میکردند و به آنها میگفتند «به زندان عادی منتقل میشوید». ولی درعوض آنها را به زیرزمین ساختمان سرخ میبردند و هر کدام را «تا دو یا سه ساعت کتک میزدند. در نیمههای شب، چشمهایشان را میبستند و آنها را به کامیونها و مینیبوسهای ساختمان سفید منتقل میکردند. سپس آنها را به زیرزمین آن ساختمان میبردند و دار میزدند». این فرآیند هفتهای یک یا دو مرتبه اجرا میشود و «در هر مرتبه بین ۲۰ تا ۵۰ نفر را اعدام میکردند».
این گزارش تعداد کشتهها را از ۲۰۱۱ میلادی تا زمان نوشتهشدن گزارش در دسامبر ۲۰۱۵ میلادی، بین پنج تا ۱۳ هزار نفر تخمین زده است. عفو بینالملل نوشت در تمامی فرآیند جمعآوری، شکنجه و اعدام، زندانیها نمیدانستند قرار است چه بشود و چشمهایشان بسته باقی میماند «تا طناب دار را دور گردنشان میانداختند»، تنها «چند دقیقه پس از آنکه حکم اعدام را برای آنها میخواندند».
عفو بینالملل میگوید در این دوران، جنازه اعدامیها ابتدا با کامیون به بیمارستان نظامی تِشرین منتقل میشدند و «سپس در قبرهای دستهجمعی دفن میشدند». قبرهای دستهجمعی اغلب «در زمینهای نظامی نزدیک دمشق، از جمله در نجه (Najha) روستایی در جاده اصلی بین سویدا (Sweida) و دمشق و در قطنا (Qatana)، شهر کوچکی در حومه غربی دمشق» قرار گرفتهاند.
گزارش این سازمان نوشت که فرآیند اعدام «بهشدت مخفیانه» بوده و حتی افرادی که در جمعآوری زندانیها و کتک زدن آنها نقش داشتهاند، «نمیدانستند قرار است چه بر سر آنها بیاید» و تنها مقامهای ارشد نظامی و حکومتی از این موج اعدامها خبر داشتند و در آن آگاهانه همکاری کردهاند.
عفو بینالملل در این گزارش یادآور شد که شیوههای جنایت علیه بشریت در زندان صیدنایا، تنها گسترش فرآیندهاییست که در زمان حکومت حافظ اسد شکل گرفتهاند. این سازمان تعداد ناپدیدشدگان این دوره بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰ میلادی در دوران حافظ اسد را حدود ۱۷ هزار نفر از جمله اهالی سوریه، لبنان، فلسطینیها و مردمان دیگر سرزمینهای عربی تخمین زده است. این سازمان ۳۵ شیوه شکنجه را هم ثبت کرده است. علت بازداشت افراد میتوانست محدود به شعارنویسی بر یک دیوار باشد.
نزدیک به هشت سال پیش، وقتی عفو بینالملل این گزارش را منتشر کرد، هنوز عکس و ویدیویی از داخل زندان منتشر نشده بود، ولی با مجموعهای از گفتوگوها از جمله با قاضیها، مامورهای پلیس و ارتش، زندانبانها، وکیلها و زندانیهایی که توانسته بودند از سوریه خارج شوند و با کمک پژوهشگران دانشگاه لندن توانستند یک نسخه سهبعدی از این زندان بسازند.
این گزارش به اعترافات اجباری که زیر شکنجههای مکرر گرفته شدهاند، بهعنوان مهمترین دلیل احکام اعدام اشاره کرده است.
«من یک شماره نیستم»
کلاهسفیدها، نام رسمی سازمان «دفاع مدنی سوریه» که از مجموعهای از داوطلبها برای نجات مردم در جنگ داخلی سوریه شکل گرفته بود، در این زندان مستقر شد و تلاش کرد راهی برای ورود به سلولهایی بیابد که تصویر آنها را از دوربینهای امنیتی زندان قابل مشاهده است اما کسی نمیداند کجا قرار گرفتهاند. کلاهسفیدها روز سهشنبه ۱۰ دسامبر اعلام کردند: «ما به عملیات تجسسی در زندان صیدنایا خاتمه دادیم چون هیچ شواهدی از وجود سلولهای مخفی و زیرزمینی یافت نشد». صیدنایا فقط یکی از زندانهای مخوف حکومت اسد است. شبکه الجزیره در گزارش «من یک شماره نیستم: در سوریه، زندانیها هراسهای گذشته را به خاطر میآورند»، با یک زن زندانی صحبت کرده که گفته: «باورمان نمیشد این حقیقت داشته باشد و داریم نور میبینیم.» اتهام او «تروریست» بوده ولی در حقیقت او فقط یک معترض عادی بیشتر نبود.
قربانیان اسد محدود به مخالفان او نبودند. گزارش «وضعیت حقوق بشر سوریه در ۲۰۲۳ میلادی وزارت امور خارجه آمریکا» چهار مرتبه از صیدنایا نام میبرد، از جمله نوشته است:
در ۱۰ اوت، رسانههای محلی خبر دادند که خلیل الموسی، یک روزنامهنگار و خبرنگار جنگ که برای یک رسانه همسو با رژیم کار میکرد، یک سال پس از اینکه یک گروه شبهنظامی تحت حمایت ایران او و یک خبرنگار را ربودند، زیر شکنجه در زندان صیدنایا کشته شده است. او با اتهامهای «تضعیف تصویر حکومت» و «تضعیف روحیه ملی» بهواسطه گزارشهایی روبرو شده بود که در آن به نقش مقامهای ایرانی و سوریهای در قاچاق موادمخدر اشاره کرده بودند.
نظرها
نظری وجود ندارد.