«کریدور امن»: آوارگی کردهای سوریه و فراموشی جهانی
الاهه نجفی ـ رمان «کریدور امن» اثر جان دوست، نویسنده کُرد سوری، روایتی تکاندهنده از اشغال منطقه عفرین سوریه توسط ترکیه در ۲۰۱۹ است که از نگاه «کامیران»، نوجوانی سیزدهساله، هم خشونت عینی جنگ و هم تروماهای روانی را با ترکیب واقعیت و عناصر سورئال به تصویر میکشد. نویسنده که خود مهاجر و میان دو زبان کُردی و عربی درگیر است، با این رمان نشان میدهد ادبیات چگونه میتواند با فراتر رفتن از گزارشهای میدانی، ابعاد عاطفی و فلسفی فاجعه را آشکار کند.

جان دوست، نویسنده کرد عرب. در پسزمینه «ممر آمن» (کریدور امن) رمان او به زبان عربی که به آلمانی ترجمه و منتشر شده و به انگلیسی هم در دست ترجمه است. (عکس: زمانه به استفاده از عکس نویسنده در ویکیپدیا)
منطقه عفرین در شمال غربی سوریه واقع شده و بخشی از استان حلب است که اکثریت ساکنان آن را کُردها تشکیل میدهند. این منطقه به دلیل طبیعت سرسبز، کوهستانی بودن و تولید زیتون شناخته میشود و در طول تاریخ، به سبب موقعیت استراتژیک خود، بارها مورد مناقشه قرار گرفته است. در اوایل سال ۲۰۱۹، ارتش ترکیه به همراه متحدان نظامیاش به این منطقه یورش برد و این سرزمین را اشغال کرد و بسیاری از ساکنان آن آواره شدند. در میان این فاجعه انسانی، جان دوست، نویسنده و شاعر کُرد سوری مقیم آلمان، رمان «کریدور امن» (۲۰۱۹) را خلق کرد. این اثر که به همراه رمان دیگرش، «اتوبوس سبزی حلب را ترک میکند» (۲۰۱۹)، روایتی چندوجهی از جنگ و پیامدهای آن ارائه میدهد.
این دو رمان، هر یک از زاویه دید شخصیتی متفاوت، فجایع جنگ در شمال سوریه را روایت میکنند. «کریدور امن» با تمرکز بر زندگی «کامیران»، نوجوانی سیزدهساله، به تأثیرات عمیق جنگ بر کودکان میپردازد. کامیران که درگیر شبادراری ناشی از تروماست، شاهد اسارت پدرش توسط داعش و مرگ خواهر پنجسالهاش در اثر انفجار بمب است. مادرش نیز در اثر این مصیبتها به سکوت فرو رفته است. صدای راویِ کودک، روایت را از سطحی واقعگرایانه به فضایی سورئال و گاه طنزآلود میکشاند، گویی جنگ نهتنها جسم، بلکه ذهن او را نیز دگرگون کرده است.
صدای کامیران چارچوب روایت را شکل میدهد. او که دیگر نمیتواند به مدرسه برود، جزئیات زندگی در منبج، حلب و عفرین، فجایعی که شاهدشان بوده و مسیر آوارگی درونی را بازگو میکند. شنونده روایتهای او تکهای گچ زرد کمرنگ است که از مدرسهاش برداشته و آن را چون گنجی حفظ میکند.
کامیران و خانوادهاش مسیری پررنج را از منبج به حلب و سپس عفرین طی میکنند، اما هر بار جنگ به آنها میرسد. در حلب، خواهرش کشته میشود و در عفرین، تهاجم ترکیه آنها را به اردوگاههای آوارگان میراند. در میان این فجایع تکه گچ زردرنگ، نه تنها سنگ صبور این نوجوان جنگزده که نمادی از امید به یادگیری و بازگشت به زندگی عادیست که جنگ از او گرفته است.
«کریدور امن»، تعبیریست که ارتش ترکیه برای مسیر تخلیه غیرنظامیان به کار میبرد. این مسیر در واقع نه امن بود و نه نجاتبخش. برای کامیران و دیگر آوارگان، این مسیر همچون «جلجتا» است: راهی پررنج که پایانی ندارد.
جان دوست: نویسندهای میان دو زبان و دو هویت
جان دوست، متولد کوبانی در شمال سوریه، در خانوادهای کُرد و ادیب بزرگ شد. او که از کودکی به دو زبان کُردی و عربی مینوشت، در مصاحبهای گفته است:
مانند پارهآهنی میان دو آهنربا هستم؛ هر دو زبان مرا به سوی خود میکشند.
و با اینحال رابطه او با «زبان مادری» متفاوت است. او در مصاحبهای درباره سرکوب زبان مادری میگوید:
حاکمان با زبان کُردی دشمنی میورزیدند، آن را در محاصره نگه میداشتند و نمیگذاشتند شکوفا شود. ما بسیار جنگیدیم و با آزارها و مصادره کتابها روبهرو شدیم، اما با این همه بر نوشتن به کُردی پافشاری کردیم.
دوست میافزاید:
ما رمانها و مجموعههای شعر را به زبان مادریمان نگاشتیم، بیآنکه هرگز آن را در مدرسه یا دانشگاه آموخته باشیم. من این را ادبیات سایه مینامم.
با این حال، او با وجود دلبستگی عمیق به زبان کُردی، همچنان به عربی نیز مینویسد. جان دوست در سال ۲۰۰۰ به آلمان مهاجرت کرد و چهار سال بعد، نخستین رمانش به نام «میجاباد» را منتشر کرد. این کتاب، که در جمهوری مهاباد (ژانویه تا دسامبر ۱۹۴۶) روایت میشود، به زبان کُردی نوشته شده است. از آن زمان تاکنون، او بیش از دوازده رمان به زبانهای عربی و کُردی پدید آورده است. از سال ۲۰۱۲، او به همراه دیگر نویسندگان سوری - همچون سمر یزبک، دیما ونوس، خالد خلیفه و دیگران - به خلق آثاری ادبی پرداخته که بیشتر پاسخگوی نیاز فوری بازتاب جنگ سوریه بوده است.
یک جهان شکننده و رو به فروپاشی
در سال ۲۰۱۳، دوست نخستین رمانش درباره جنگ داخلی را با عنوان «خون بر مناره» منتشر کرد. هنگامی که اوضاع رو به وخامت گذاشت، و گروه تروریستی داعش زادگاهش را تصرف کرد، او رمان «کوبانی» را نوشت که در سال ۲۰۱۷ به کُردی و در ۲۰۱۸ به عربی منتشر شد. رمان عربی او با نام «آنها در انتظار سپیدهدماند» (۲۰۲۲) در بستر ویرانی شهرهای کُردنشین ترکیه در سال ۲۰۱۵ روایت میشود. افزون بر این، رمانهای «اتوبوس سبزی حلب را ترک میکند» و «کریدور امن»، که هر دو در سال ۲۰۱۹ به عربی منتشر شدند، رویدادهای شمال سوریه را به تصویر میکشند.
در مرکز رمان «اتوبوس سبزی حلب را ترک میکند» مردی سالخورده قرار دارد که پس از تکهتکه شدن خانوادهاش در جنگ، تنها میماند. به گفته دوست، هنگام یورش به عفرین، بسیاری از شخصیتهای «اتوبوس سبزی حلب را ترک میکند» هنوز در آن شهر بودند. او میافزاید:
پس تصمیم گرفتم رمان را ادامه دهم و بیشتر از این خانواده سوری بگویم که بخشی از خانواده واقعی خودم نیز هست. اینگونه بود که «کریدور امن» پدید آمد.
در آغاز و پایان این رمان، بارانی سیلآسا میبارد و چادر لرزان کامیران در آستانه شسته شدن است. این شکنندگی در سراسر رمان جریان دارد. کامیران میکوشد در زمینی ناپایدار راه خود را بیابد، در حالی که نیروهای بیرونی تهدید میکنند همه چیز را در اطرافش با خود ببرند.
در مجموع رمان «کریدور امن» اثری هنرمندانه و تکاندهنده است که با ترکیب واقعیت تاریخی و عناصر سورئال، فاجعه جنگ را از نگاه یک کودک به تصویر میکشد. جان دوست با انتخاب راوی خردسال و آسیبدیده، هم خشونت عینی جنگ (مرگ، آوارگی، فروپاشی خانواده) و هم تروماهای نامرئی (سکوت مادر، شبادراری، ازدستدادن هویت) را روایت میکند. در پایان نمادین رمان شخصیت اصلی و راوی رمان در سیل حل و به یک معنا در گستره سرزمین مادری جاری میشود. این تمثیل هم بیانگر نابودی امید در چرخه بیپایان خشونت است.
وظیفه ادبیات: درک عاطفی فاجعه
ادبیات نهتنها میتواند فجایع جنگی را روایت کند، بلکه به خبرهای بیروح و آمارهای خشک رسمی از تعداد کشته شدگان و مجروحان و آوارگان یک جنبه انسانی میبخشد و آن را به تجربهای ملموس تبدیل میکند. برخلاف گزارش میدانی که بر مستندسازی واقعیتهای عینی تمرکز دارد، ادبیات ابعاد عاطفی و فلسفی فاجعه را آشکار میسازد.
تفاوت اصلی داستاننویسی با گزارش میدانی در هدف و تأثیر آن است: گزارشها حقایق را منتقل میکنند، اما ادبیات به دنبال کشف حقیقت انسانی است. گزارش میدانی از اشغال عفرین ممکن است تعداد آوارگان را ثبت کند، اما «کریدور امن» طعم ترس زیر بمباران یا بوی تعفن اردوگاهها را توصیف میکند.
رمان «در غرب خبری نیست» اثر *اریش ماریا رمارک یکی از موفقترین نمونههای ادبیات ضدجنگ است که تجربههای هولناک سربازان آلمانی در جبهههای جنگ جهانی اول را روایت میکند. این کتاب با نگاهی واقعگرایانه و بیپرده به وحشت، پوچی و از خودبیگانگی ناشی از جنگ میپردازد و بهحدی تأثیرگذار بود که در دوره نازیها ممنوع شد. رمارک با تمرکز بر شخصیتهای جوانی که امیدشان به زندگی در آتش جنگ میسوزد، اثری خلق کرد که نهتنها یک گزارش تاریخی، بلکه فریادی انسانی علیه خشونت است .
«تبصره ۲۲» نوشته جوزف هلر نیز از شاهکارهای ادبیات جنگ است که با طنزی سیاه، تناقضهای ذاتی جنگ جهانی دوم را افشا میکند. این رمان با شخصیت محوری «یوساریان»، سربازی که میکوشد از چرخهٔ عبث جنگ بگریزد، نظامهای نظامی و بوروکراسی پوچ را به سخره میگیرد. هلر با نمایش تصمیمات نامعقول فرماندهان و عادیشدن مرگ، اثری خلق کرد که اصطلاح «تبصره ۲۲» را به فرهنگ عامه وارد کرد و به نمادی جهانی از ادبیات ضدجنگ تبدیل شد .
هر دو رمان با ترکیب واقعیت تاریخی و خلاقیت ادبی، نهتنها فجایع جنگ را ثبت کردهاند، بلکه پرسشهایی بنیادین دربارهٔ انسانیت و اخلاق در بحران مطرح میکنند.
اهمیت رمانهایی مانند «کریدور امن» برای نقد ادبی در ایران این است که از مقایسه این آثار با آثار تبلیغی که درباره «مدافعان حرم» پدید آمده، میتوان با مختصات پروپاگاندای جنگ به خوبی آشنا شد: یکی در خدمت انسان و دیگری در خدمت ایدئولوژی.
نظرها
نظری وجود ندارد.