دیدگاه
امید به اینکه جنگ درنگیرد
محمدرضا نیکفر − اگر جنگ در گیرد، قربانی اصلی آن در همان روز نخست توش و توانی است که مردم ایران در طی سالها برای تشکلیابی و مبارزه علیه ستم و بهرهکشی و تبعیض جمع کردهاند.


به نظر میرسد که نخستین روز مذاکره میان نمایندگان دولتهای ایران و آمریکا بی تنش و حتّا به توصیف خودشان «محترمانه» و «سازنده» بوده است.
قرار گذاشتهاند به گفتوگو ادامه دهند.
از این که گفتوگو میکنند و شاید کار به درگیری نظامی نکشد، باید خوشحال بود.
اگر جنگ درگیرد
اگر گفتوگو پیش نرود و آمریکا و اسرائیل دست به حملهی نظامی زنند، مصیبتی بزرگ نصیب مردم ایران، مردمان کل منطقه و صلح و امنیت جهانی خواهد شد.
اگر جنگ در گیرد، قربانی اصلی آن در همان روز نخست توش و توانی است که مردم ایران در طی سالها برای تشکلیابی و مبارزه علیه ستم و بهرهکشی و تبعیض جمع کردهاند.
در کشور با اولین بمباران حکومت شبهِ نظامی برقرار میشود، لایحهی نمادین حجاب بدون ابلاغ مشخص به اجرا درمیآید، جلوی هر اعتراضی گرفته شده و سانسور مطلق برقرار میشود.
اینکه بعداً چگونه میتوان به نقطهی کنونی از نظر دستاورد مقاومت و مبارزه رسید، معلوم نیست.
آنانی که فکر میکنند، به دنبال بمباران، همه چیز برای ورود شاهشان فراهم است، فقط ناتوانیشان در فکر کردن و بیگانگیشان از جامعه و فرهنگ و سیاست در کشور را به نمایش میگذارند. خیر مردم را نمیخواهند. گمان میکنند با فشار تحریمها، افزودن بر فقر و فلاکت مردم و دست آخر بمباران کردن کشور زمینهی قدرتیابیشان فراهم میشود. اسپانسرهای آنان، از خودشان دقیقتر میاندیشند. اگر جنگ درگیرد، موج عظیمی از نفرت به سوی آنان روانه میشود؛ و اگر جنگ درنگیرد، چیزی که نصیب آنان میشود، شرمندگی بابت موضعگیریهایشان به نفع فشار تحریمی و حملهی نظامی است.
ساخت و بافت جامعه و تعادل قدرت در ایران چنان است که دگرگونی تنها از راه روندی درونزا متحقق میشود. جنگ اما امری متحمل است، با وضعی که جهان و منطقه دارد، نقشههایی که آمریکا و اسرائیل در سر دارند، بلاهتی که ممکن است از رژیم ولایی سرزند و یا برآمدی که ممکن است درگیریهای درونی آن یابد.
امید و آرزوی هر نیروی مردمدوست باید آن باشد، که مسائل کشور در عرصههای نبرد مستقیم علیه تبعیض، استثمار و خشونت حل شوند. جنگ اگر درگیرد، مبارزه برای عدالت و آزادی به جدّ مختل میشود.
تنها دشمنان مردم، خواهان جنگ هستند. بسیار ابلهانه است این تصور که جنگی شبیه بازیهای کامپیوتری پیش خواهد رفت و برندگان آمریکایی و اسرائیلی جنگ، پس از نبردی کوتاه کشور را مثل یک دستهی گل تحویل ولی امر بعدی خواهد داد.
خوشحالی و ناخوشحالی
خوشحال باشیم اگر مذاکره در مسقط مانع جنگ شود و فشار تحریمی را از روی ایران بردارد. فشار عمدهی تحریمها به مردم منتقل میشود.
اما از یک نظر جای خوشحالی نیست:
موضوع مذاکره در عمان برنامهی هستهای دولت ایران است. تنها دو مرجع برای پرسوجو دربارهی این برنامه اعتبار دارند: در سطح ملی مردم ایران و در سطح بینالمللی آژانس بینالمللی انرژی هستهای به اعتبار عضویت ایران در «پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای» (NPT). اینکه رژیم اکنون به واشنگتن دربارهی برنامهی هستهایش توضیح میدهد نشاندهندهی آن است که برای مردم ایران و برای حقوق بینالملل اعتباری قایل نیست، و به حکم غریزهی بقا به حرف زور تمکین میکند.
این یک بیآبرویی دیگر برای رژیم است. اگر شعور داشت و میخواست برای خود اعتباری بین المللی و ملی بخرد، میبایست وارد تعامل سازنده با آژانس میشد، و با مشاهدهی اینکه برنامهی غنیسازی اورانیوم به فقیرسازی مردم راه برده و میرود که کشور را آماج حملهی نظامی قرار دهد، از آن برنامه دست میشست یا دست کم تعیین تکلیف دربارهی آن را به همهپرسی محول میکرد. اگر مذاکره با آمریکا به راستی «سازنده» باشد، به دنبال آن رژیم خواهد کوشید، از آن مدال بسازد و بر سینهی خود بیاویزد. آنگاه کار شایسته بازخواست از رژیم به خاطر فقر و فلاکتی است که با سیاستهای شریرانهاش به مردم تحمیل کرده است. در رابطه با برنامهی هستهای، این کار میبایست بسی زودتر آغاز شد. غفلت در این باره را میتوان و باید جبران کرد.
نظرها
نظری وجود ندارد.