ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

کارزار شعر زندگی در برابر اعدام

شوکا حسینی: آشیل

شعر «آشیل» از شوکا حسینی، با الهام از اسطوره‌ی آشیل، قهرمان یونانی با ظاهری شکست‌ناپذیر و پاشنه‌ی آسیب‌پذیر، تصویری چندلایه از مقاومت، رنج جمعی، و مبارزه علیه ستم خلق می‌کند.

در بخش نخست، شاعر آشیل را از دنیای اساطیر به روی زمین احضار می‌کند و او را به زندانی سیاسی یا اعدام‌شده‌ای بدل می‌کند که مرگش جرقه‌ی جنبشی برای زندگی است. (تو به مرگ خویش، زنده می‌مانی / که مرگ تو زیستن است با نامی بلند.) . این سطرها آشیل را تصاویری چون «رودها را تو برده‌ای» و «چشمانت دریچه‌ای تاریک» از اشک‌های فروخورده‌ی مردم و سرکوب پشت دیوارهای زندان سخن می‌گویند.

 تضاد میان «سپیدی خاکستری ابرها» (امید کم‌رنگ) و «خدایی که هر روز خمیازه می‌کشد» (بی‌تفاوتی قدرت)، فضایی از خشم و یأس می‌آفریند که به دعوتی برای قیام ختم می‌شود: «عصای پادشاهی‌ت بکوب بر زمینِ سرد و آدم‌خوار.»

سپس شعر از اسطوره‌ی فردی به رنج جمعی و هویت ازدست‌رفته می‌رسد. شاعر صدای جامعه‌ای را بازمی‌تاباند که زیر ستم، «عشق» و «نان» را از دست داده و بااین‌حال، در دل ناامیدی، مقاومتی شعله‌ور است (ما بلدیم چگونه از گریستن زاده شویم.) گریه در این‌جا نه ضعف، بلکه سلاحی برای بقاست. شاعر از آشیل می‌خواهد «رودها» (اشک‌ها و جریان زندگی) را به مردم بازگرداند، زیرا آن‌ها می‌دانند چگونه این رودها را به «طغیان» بدل کنند. پایان شعر هم آسیب‌پذیری مردم را نشان می‌دهد و هم به حاکمیت هشدار می‌دهد که حذف آشیل‌ها (اعدام‌شدگان) صدای مردم را خاموش نمی‌کند.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

ای آشیل برخورده از صدای او
رسوایی اندازه‌اش شده به وسعت آن غرور یخ‌زده‌ات
ای پسر گریان رود
رودها را تو برده‌ای
همه را یک‌جا انباشته‌ای پشت دریچه‌ی تاریک چشمانت
این را خدایی با ما در میان گذاشت که ابرها را فرمان می‌راند
نگاه کن
پلک اما نزن
نگاه تو رودها بر می‌خیزاند
به سوی سپیدی خاکستری ابرها که خدایش هر روز خمیازه می‌کشد
اما تو به هر شکلی رسیده‌ای
نشسته‌ای در پای همه
که عاقبت این قوم، شوم شود که تو پیروز شوی آن ساعتِ مقدر آن ساعت معطل از امید
تو به مرگ خویش، زنده می‌مانی که مرگ تو زیستن است با نامی بلند
اما اجابت می‌شود دعایت به هر شکل
ای آشیل فروزنده چشم
ای دوست داشته‌شده
ای پنهان در بال‌های الهه
نامت غباری است بر نام چند هزار بگو؟
ای آشیل برازنده
اما دیگر بس است
کارگران دست شسته‌اند از خانه و نان هم
از عشق در کوچه‌های تاریک
از لب‌لبه کردن این‌وآن معشوق و حالا کارد زده‌اند به استخوان و زخم پاشیده‌اند روی زخم و زجر نمی‌کشند ذره‌‌ذره که می‌کشند بست‌بست در کوچه‌های تاریک به جای لب‌لبه با معشوق
ای آشیل تن‌شکوه
بیا بگذر از دعایت
ببین دستان ما فقیرتر است از خشمِ تو
بیا از ما بگذر و نگذر از سپیدی جانت
ای آشیل بزرگ
اعتراف می‌کنیم بدون تو پیروزی با ما قد نمی‌کشد
اعتراف می‌کنیم بدون تو ما بره‌های عیسی هستیم
ای فروزنده چشم و ای فروزنده تن و ای فروزنده جان
به تو برمی‌گردیم
به پای تو قربان
قربانی که هر چه بخواهی
تن که هر چه بخواهی
جان که هر چه بخواهی
تو از دعایت بگذر
عصای پادشاهیت بکوب بر زمینِ سرد و آدم‌خوار خوارِ خوار
بزن فریاد
بگو بگذرم از جانتان که جانی ندارید ای جانداران نحیف
بگذار صبح
اذانش بماند در دهان خاموشی
بگذار صبح
کم شود از خواب ساعت‌های فراموشی و یک ساک کوچک نشود تمام دارایی مادر
رودها را پس بده به ما
ما بلدتر از توییم گریستن را
ما بی‌تفاوتان ما بی‌اندوه‌هان
پدرمان دریا بوده است پیش از این آفتاب
مادرمان چشمه بوده است پیش از این ابرها
ما بلدیم چگونه از گریستن زاده شویم
چگونه دردها را لای دردها پنهان کنیم
تا صدای دردها، دردهایمان را آشفته نکند
ای آشیل بلندبالا
ما بلدیم
ما بلدِ راه شده‌ایم از بس لای استخوان خنده گذاشته‌ایم
از بس بس‌بسه کرده‌ایم و بس است دیگر زده‌ایم به نای خود و به لای خود و به گوش خود
رودها را به ما بسپار
قول می‌دهیم حتی آزاد هم که شدیم، گریستن کار ما باشد
رودهای تو را در آغوش چنان بفشاریم که هر روز به طغیان بیایند و بِکشند و بکُشند و بِبَرند و بمیرانند
ای آشیل بلندبالا
بدون تو ما آدم هم نیستیم.

زندگیدربرابر_اعدام

سهشنبههای_اعتراضی

نهبهاعدام

شعر

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.