معرفی کتاب
دائوئیسم و فلسفه زیستمحیطی: پرستاری از طبیعت
کتاب «دائوئیسم و فلسفهی زیستمحیطی» اخلاق و فلسفهی محیط زیست را در «دائو دِه جینگ» و «ژوانگزی» و دیگر کهننوشتههای دائوئیسم بررسی میکند و نشان میدهد که آموزههای دائوئیسم در دوران معاصر، دورانی گرفتار به بحرانهای زیستمحیطی، چه ارج و اهمیتی دارند.
بحرانهای زیستمحیطی هرچه بیشتر احساس میشوند و زینرو ما هرچه بیشتر پی میبریم که اشکالی در نگرشِ ما انسانهای امروزین به طبیعت هست، اشکالی که در رفتارِ ما در قبالِ محیط زیست بازتاب مییابد. بدتر اینکه گویا ما دیگر نمیدانیم نگرشِ درست به طبیعت چیست و رفتارِ درست در قبالِ محیط زیست چگونه است. چگونه این نقیصه را برطرف کنیم.
نیکوست به گذشته هم مراجعه کنیم و ببینیم در گذشته انسانها محیط زیست را چگونه میدیدهاند و رفتارهای آنان در قبال محیط زیست بر چه مبنایی استوار بوده است.
کتاب «دائوئیسم و فلسفهی زیستمحیطی» مراجعهای از این دست به گذشته را نشان میدهد. این کتاب را انتشارات راتلج بهتازگی منتشر کرده است. نویسنده در این کتاب اخلاق و فلسفهی محیط زیست را در «دائو دِه جینگ» و «ژوانگزی» و دیگر کهننوشتههای دائوئیسم بررسی میکند و نشان میدهد که آموزههای دائوئیسم در دوران معاصر، دورانی گرفتار به بحرانهای زیستمحیطی، چه ارج و اهمیتی دارند.
برخی از آموزهها در دائوئیسم را میتوان چونان مبنایی برای اخلاق زیستمحیطی به کار گرفت. در این آموزهها نگاهی دیگرگون به طبیعت را میتوان یافت، نگاهی مبنایی و ژرف، نگاهی که انسانِ امروزین آن را از دست داده است. در دوران معاصر برخی اندیشهورانِ زیستمحیطی، برای نمونه در بومشناسیِ ژرف، کوشیدهاند چنان دیدگاهی را احیا کنند.
برای مثال در اینجا خوب است به دو اصل در دائوئیسم اشاره کنیم: یکی اصلِ بیکنشی (wuwei) که اغلب آن را «مداخله نکردن در سیرِ طبیعیِ اشیاء» تفسیر میکنند، و دیگری اصلِ خودانگیختگی (ziran) که به معنای دوری از امر غیرطبیعی و بازگشت به وضعیتی طبیعی و خودانگیخته است. این دو اصل مبنای خوبی به دست میدهند برای پاسداری از طبیعت و برای پیشگیری از مداخلهی انسان در طبیعت.
بر اساسِ نظرات کارشناسان دربارهی این کتاب، میتوان گفت که این کتاب بهترین منبع موجود در زمینهی رابطهی دائوئیسم و اخلاقِ محیطزیست است. این کتاب برای دانشجویان و پژوهشگران فلسفه، اخلاق و فلسفهی زیستمحیطی، مطالعات ادیان، و تاریخ اندیشهها خواندنی است.
در پیشگفتار کتاب میخوانیم:
در دائوئیسمِ آغازین، برخی مدلهای اخلاقی از آسیبزنی و سلطه برحذر میدارند. اما، افزون بر این مدلهای سلبی و نهگویانه، دائوئیسمِ آغازین همچنین نوعی شیوهی زندگی را ترسیم میکند که بر سرپرستی و مراقبت در جهت پرورش و رشد و نیز بر برابری و بیطرفی تأکید دارد و نه بر منفعت شخصی اقتصادی و آزادسرانه. در دوران معاصر، آنچه با آزادسریِ فردی و خودکامگی برساخته و تثبیت شده موانعی است که نمیگذارد نظامهای دمکراتیک سیاستِ زیستمحیطیِ درستی برای انسان و طبیعت در پیش گیرند. درکی که دائوئیسمِ آغازین از انسان و شیوههای زیستِ انسان به دست میدهد این توانش و ظرفیت را دارد که چنان برساختهها و تثبیتها را واچیند و خنثی کند. کسی که در دوران معاصر پیرو دائوئیسم است، و اصل بیکنشی و اصل خودانگیختگی را راهنمای رفتار و کردار خود میگیرد، با شناختنِ دمکراسیِ مدرن و گفتمانها و رویههای زیستمحیطی، میتواند به نوبهی خود در این زمینه راهنما و روشنگر باشد.
انگاشتی دائوئیستی از دمکراسی، انگاشتی که بر آگاهی به آموزههای برابری و وحدتبخشی و تجردبخشی در کتاب «ژوانگزی» مبتنی است، انگاشتی زیستمحیطی است از این جهت که اشتراک و همآمیختگیِ حیات را و نیز مرحلهای بودن و میاننسلی بودنِ حیات در شکلِ آمدنها و رفتنها را بازمیشناسد، و نیز از این جهت که تأکید دارد بر بیآسیب بودن و بر پاسداشتن و پروراندنِ روندهای خود-تولیدگر و مشترک و گاهی شکننده در چیزها، انسانها، و اکوسیستمها—روندهایی که باهمدیگر تحقق مییابد. (ص۱۱۶)
نظرها
یک اُرُدیست
بسیار خوب . پس باید کتاب «دائوئیسم و فلسفهی زیستمحیطی» را تهیه کرد و خواند . چیزی که ذهن مرا کمی مشغول خود نمود تیتر ((دائوئیسم و فلسفه زیستمحیطی: پرستاری از طبیعت!)) است آیا بشر پرستار طبیعت است ؟ آیا می تواند از زیستگاههای طبیعی زمین مراقبت کند؟ اگر بشر پرستار طبیعت است پس میکروب و ویروس مخرب طبیعت چیست و کیست ؟ چرا می خواهیم انگل طبیعت را که خود انسان است پرستار آن معرفی کنیم ؟ اگر این مسیر را پیش برویم آیا از میزان گازهای گلخانه ای و حجم زباله تولیدی بشر کم می شود؟ خیر بشر ویروس مقاومی هست که طبق پیش بینی کارشناسان اگر همین الان هم ناگهان از روی زمین محو شود باز هم 25 سال زمان لازم است تا زمین بتواند به چرخه آب و هوایی خود سر و سامان دهد. شاید لازم است با بشر کمی بی پرده تر سخن بگوییم. فلسفه اُرُدیسم در کتاب سرخ به این موضوع شفاف پرداخته است فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی می گوید: «آدم ها، بزرگترین دشمنان و آفت زمین هستند و تنها راه نجات زمین، کاستن از زاد و ولد آدمهاست.» من با این سخن کاملا موافقم ، به نظرم وقت آن است که به این موجود دوپایی که شکار هر نوع حیوانی را حق خود می داند و در جنگل باربیکیو راه می اندازد و آن را به آتش می کشد و آخرش هم زباله هایش را در دشت و بیابان و رودخانه و حتی کوهستان پرتاب می کند، شفافتر و بی پرده تر سخن بگوئیم. باید اقرار کنیم که ما نه تنها پرستار طبیعت نیستیم بلکه قاتل آن و از بین برنده نسل بسیاری از جانوران و گیاهان تا کنون بوده ایم و تلاش داریم تا بقیه زمین را هم به نابودی بکشیم. سخنی دیگر از کتاب سرخ فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی: «زمین همچون آینه می تواند، بازخورد رفتارها و کنش های ما باشد.»