کاشیکاری مسجد وکیل شیراز در معرض نابودی
محمد اختری-یکی از آثار تاریخی به یادگار مانده از دوران زندیه به دلیل فرسودگی مصالح و بیتوجهی و بیدرایتی مسئولان میراث فرهنگی در حال تخریب است. با مطالبهگری شاید بتوان ابعاد تخریب را محدود و یا حتی متوقف کرد.
کوتاه زمانی بعد از ماجراهای مربوط به تخریب و مرمت غیراصولی بناهای تاریخی اصفهان، خبر آمد که کاشیکاری مسجد وکیل شیراز، یکی از درخشانترین آثار بهجا مانده از دوران زندیه نیز در شرف نابودی قرار گرفته است.
سیاوش آریا، فعال میراث فرهنگی با انتشار تصاویری از مسجد وکیل شیراز در خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفت:
کاشیهای مسجد تاریخی وکیلِ شیراز که در فهرست میراث ملی ایران ثبت شده، به نظر میرسد بنا بر دلایلی چون گذشت زمان، فرسودگی مصالح، رسیدگی نکردن و رخنهی عوامل طبیعی به گونهی روزافزون و در بخشهای گوناگون این شاهکار هنر شیراز، در حال ریختن و نابودی است و باید هرچه زودتر و فوراً به آن رسیدگی کرد.
با وجود ارتقای سازمان میراث فرهنگی به وزارتخانه و افزایش حیطهی اختیارهای وزیر در کنار افزایش بودجهی مورد نیاز، در سالهای اخیر خبرهای متعددی دربارهی استهلاک سریع بناهای تاریخی منتشر شده است. ناتوانی وزارتخانهی میراث فرهنگی در رسیدگی به این مسائل موجب شد که روند واگذاری بناهای تاریخی به بخش خصوصی شتاب گیرد. به عبارت دیگر، دستکم در ظاهر، یکی از دلایل واگذاریها، استفاده از ظرفیت و سرمایهی بخش خصوصی برای رسیدگی به بناها و مرمت آثار در معرض خطر بوده است. هادی میرزائی مدیرعامل صندوق توسعه صنایعدستی و بهرهبرداری از اماکن تاریخی وزارت میراث فرهنگی گفته است: صندوق احیا و بهرهبرداری از اماکن تاریخی و فرهنگی به استناد بند «ز» ماده ۱۱۴ قانون چهارم توسعه باهدف مرمت، احیاء و بهرهبرداری بناهای تاریخی و فرهنگی و با استفاده از ظرفیت سرمایهگذاری بخش خصوصی داخلی و خارجی در سال ۸۴ تشکیل شد.
قبل از او ساسان مبینی مدیرکل دیوان محاسبات استان فارس گفته بود: میراث فرهنگی باید از ظرفیتهای بخش خصوصی و خیران استفاده کند به طوری که باید مکانهایی از ابنیه و آثار تاریخی را که قابل واگذاری است با حفظ مالکیت دولت به بخش خصوصی واگذار کند. با این همه از زمانی که این سخنان مطرح شده تا امروز فقط و فقط ابهام در واگذاریها بوده و نتیجهای هم اگر از فعالیت در جهت مرمت بنا بوده، نه تنها مشکل را حل نکرده بلکه بر مشکل افزوده است، مانند ماجرایی که در مرمت گنبد مسجد شیخ لطفالله اصفهان اتفاق افتاد.
اکنون که کاشیکاری مسجد وکیل شیراز در معرض نابودی و ریزش قرار گرفته است، خبری از تلاش برای مرمت این مجموعه دیده نمیشود. چندی پیش خبرهای تایید نشده مبنی بر ریزش بخشی از سقف مسجد به خاطر نشست سازه منتشر شد که حسین عباسی مدیر پایگاه میراث فرهنگی شهر تاریخی شیراز این خبر را تکذیب کرد. عباسی گفت:
در قسمت شرقی مسجد وکیل کوچهای هست که زیر آن گاوچاهی قرار دارد که در گذشته از این طریق و با استفاده از احشام آب به روی زمین منتقل میشده و انتهای این گاوچاه خاک دستی ریخته شده که زمین این قسمت کمی ریزش داشته و هیچ ارتباطی با مسجد وکیل ندارد، هیچ سقفی هم ریخته نشده است.
نمونهی عالی زیبایی
کاشیکاری نمای ساختمان یکی از دستاوردهای معماری ایرانی در طول تاریخ بوده است. کاشیکاری در دورههای مختلف تاریخی تغییراتی به خود دیده و در دورهی تیموری به اوج شکوه میرسد. هر چند کاشیکاران اصفهانی در مجموعهی مسجد جامع اصفهان دست به نوآوریهایی زدند که به سنت اصفهان شناخته میشود. کاشیکاری مسجد وکیل شیراز در ادامهی همین نوآوریها بوده و به همان اندازه از اهمیت برخوردار است.
کاشیکاری در طول زمان به روشهای متعددی اجرا شده است. این روشها بیشتر معطوف به مصالح و نظر پدید آورنده بوده است. از جمله شناختهشدهترین روشهای کاشیکاری میتوان به روشهای هفترنگ، مقرنس، معرق، مَعقِلی و مُشبک اشاره کرد. مسجد وکیل شیراز به روش هفترنگ کاشیکاری شده است و زیبایی آن چنان است که تقریبا هر گردشگر خارجی که از مسجد دیدن کرده، از زیبایی آن یاد کرده و آن را ستوده است. در ساخت مسجد وکیل، آنچه که اهمیت داشته، سادگی و سهولت استفاده از این بنا بوده است. بنا بر روایتهایی خود کریمخان زند طراح اصلی این مسجد بوده و در ساخت آن بیشتر به سادگی نظر داشته است. اگر چه در طول کار تحت تاثیر مشورتهای معماران و هنرمندان قرار گرفته و نظر آنها را پذیرفته است اما این مسجد برخلاف عموم مساجدی که قبل و بعد از آن ساخته شده، فاقد گنبد است. فقدان گنبد، مسجد وکیل را به مساجد دوران اولیه اسلام شبیه میکند. یکی از مساجد کهن که با مسجد وکیل قابل قیاس است، مسجد تاریخانه دامغان است. مسجدی که در دورهی ساسانیان آتشکده بوده و بعد از تسلط اعراب بر ایران، به مسجد تبدیل شد. مسجد تاریخانهی دامغان نیز فاقد گنبد است.
در کاشیکاری مسجد وکیل هم روش هفترنگ دیده میشود و هم کاشیکاری به روش مقرنس. از آنجا که کارگذاری کاشیها به روش معرق زمانبَر بود و کار به کندی پیش میرفت، هنرمندان کاشیکار روش هفترنگ را ابداع کردند. در این روش نقوش روی کاشیهای مربع پیاده و رنگآمیزی میشد و برای اینکه رنگها در هم تداخل نکند، از ترکیب دنبه (چربی) و منگنز استفاده میشده است. نکتهی جالب این است که در زمان ساخت مسجد، در حالی که هنرمندان انتظار داشتند که کریمخان بیشتر از آنها حمایت کند، اما کریمخان توجه بیشتری به بنّاهایی داشت که مشغول ساخت دستشوییها بودند. باستانی پاریزی مینویسد:
یک بار میرزا جعفر وزیر به او (کریمخان) گفت: خان! بهترین هنرمندان، نقاشان، کاشیسازان، گچکاران و سنگتراشان در کار مسجد کار میکنند و مستراحها را استاد بناهای عادی و پیش پا افتاده میسازند، معماران گله داشتند که اگر اسم خان، بنا باشد بماند در اثر کار و کوشش و هنر ما خواهد بود نه این کارگران دست دومِ کُلفت کار. کریمخان گفت: به این معماران بگو اگر بنا باشد خدا گناهان مرا ببخشد و بیامرزد به خاطر همین مستراحهاست نه به خاطر مسجدش چرا که مردم بیش از آن محراب و کتیبه به این مستراحها احتیاج دارند.
با وجود توجه کریمخان به ساخت مستراحها به گونهای که تسهیل کنندهی نیاز مردم باشد، زیبایی چشمنواز مسجد وکیل هر بینندهای را مسحور میکند. پیر لوتی در سفرنامهی خود با نام سفر به اصفهان مینویسد:
در همهجا، میناکاری و رنگهای سبز و قرمز دیده میشود و این تجمل به حد افراط رسیده است. هیچ قسمتی از دیوار را نمیتوان یافت که به دقت میناکاری نشده باشد. اکنون در کاخی لاجوردین و فیروزهفام هستیم.
رها شده به حال خود
آنچه که در فرسایش کاشیها به چشم میآید، رها شدن است. گویی مسئولان میراث فرهنگی شیراز، مسجد را به حال خود رها کردهاند. در بین تصاویر منتشر شده از فرسایش کاشیها، تصویری توجه هر بیننده را به خود جلب میکند. تصویری که نشان میدهد جای خالی کاشیهای افتاده با گچ پر شده است.
مرمت آثار تاریخی یکی از دشوارترین و در عین حال مهمترین رشتههای مربوط به حفظ میراث فرهنگی است. کسی که جای خالی کاشیهای فروافتاده را با گچ پر میکند، چه تصوری از میراث فرهنگی و بناهای تاریخی دارد؟ آن مسئولی که اجازه داده که جای خالی کاشیهای تاریخی با گچ پر شود، چه نگاهی به میراث فرهنگی دارد؟ آیا از چنین مسئولانی میتوان انتظار داشت که کار مرمت را به درستی انجام دهند؟
تجربهی مرمت گنبد مسجد شیخ لطفالله اصفهان به خوبی نشان میدهد که نگاه مسئولان به مرمت آثار باستانی تا چه اندازه سطحی است. مسئولی که درک درستی از موضوع ندارد و با زد و بند و رانت به مدیریت رسیده است، چطور میتواند بین درست و غلط تفاوت قائل شود؟ با نگاه به تصاویر منتشر شده از وضعیت کاشیکاری مسجد وکیل به روشنی دیده میشود که وضعیت کاشیکاری درخشان این بنای تاریخی مناسب نیست. صرف نظر از افتادگی برخی کاشیها، ترکها و خارج شدن از محور کارگذاشته شده، تصاویر نشان میدهد که باید هرچه زودتر کار مرمت اصولی شروع شود. به راستی که دشوار است انتظار مرمت اصولی داشتن از مسئولان میراث فرهنگی، به این دلیل ساده که بنرهای تبلیغاتی را با میخ به دیوارهای مسجد کوبیدهاند. مسئولی که چنین درکی از بنای تاریخی دارد، چطور میتواند نگران از دست رفتن بنا باشد؟
اهمیت مطالبهگری
در نهایت باید گفت که مسجد وکیل در معرض آسیب و تخریب روزافزون قرار دارد. هر روز که میگذرد بر دامنهی فرسایش افزوده خواهد شد. اگر امروز میتوان با تمرکز به کاشیهای تخریب شده، جلو تخریب بیشتر را گرفت، با گذشت زمان و وسیع شدن فرسایش، به آسانی نمیتوان ترمیم مناسبی انجام داد. تجربه نشان داده است که هر چه میزان فرسایش بیشتر باشد، نتیجهی کار عجیبتر خواهد بود. اگر در گنبد مسجد شیخ لطف الله دو سه کاشی از بین رفته بود، حتی اگر کاشیهای نامناسبی به کار میرفت، چندان به چشم نمیآمد اما وقتی بخش وسیعی از گنبد در معرض مرمت قرار گرفت، دیدیم که چه اتفاقی افتاد. علاقهمندان میراث فرهنگی باید سطح مطالبهگری را بالاتر ببرند و مدام عملکرد مسئولان میراث فرهنگی را زیر نظر داشته باشند تا در مرمت مسجد وکیل، آسیبهای ناشی از مرمت به حداقل برسد.
نظرها
نظری وجود ندارد.