ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

طبیعت از کی برای انسان مسئله شد؟ − معرفی کتاب

جویا آروین – کتاب «اندیشه‌ی زیست‌محیطی: تاریخچه» به خواننده نشان می‌دهد که اندیشه‌ی زیست‌محیطی چه تاریخِ درازدامن و پرباری دارد.

اندیشیدن درباره‌ی طبیعت پیشینه‌ای به عمر بشر دارد؛ اما فقط در دورانِ جدید است که طبیعت برای انسان به پرسمانی جدی تبدیل شده و چونان یک مسئله بر اندیشه‌ی بشر تحمیل شده است. چه شد که طبیعت چنین جدی اندیشه‌ی انسان‌ها را درگیر کرد؟ طبیعت را یک مسئله و پرسمانِ جدی دیدن، از کی و کجا آغاز شد؟ پیش از آنکه طبیعت برای انسان مسئله‌ای جدی شود انسان‌ها چگونه درباره‌ی طبیعت می‌اندیشیدند؟ و اندیشیدن درباره‌ی طبیعت چونان پرسمانی جدی چه سِیری و چه دگرگونی‌هایی را پشت سر گذاشته است؟

کتابی درباره‌ی سیر اندیشه بر محیط زیست

پاسخ به این پرسش‌ها و دیگر پرسش‌هایی از این دست را در کتابِ اندیشه‌ی زیست‌محیطی: تاریخچه می‌توان یافت. این کتاب که در انتشاراتِ پالتی منتشر شده به خواننده نشان می‌دهد که اندیشه‌ی زیست‌محیطی چه تاریخِ درازدامن و پرباری دارد. نویسنده نخست اندیشه‌ی زیست‌محیطی در دورانِ باستان، در میان‌سده‌ها، و در اوایلِ دورانِ مدرنِ را بررسی می‌کند، سپس اندیشه‌ی داروین که شخصیتی کلیدی در اندیشه‌ی زیست‌محیطی است و نیز اندیشه‌ی برخی از پی‌روانِ او را به بحث و بررسی می‌گیرد، پس‌‌آنگاه در فصلی دیگر اندیشه‌ی زیست‌محیطی در ایالاتِ متحده (در دیدگاهِ کسانی چون هنری دیوید ثورو، جرج پرکینز مارش، جان مویر، و گیفورد پینچوت) و زان‌پس طبیعت‌اندیشی در سده‌ی بیستم (در دیدگاهِ پیشگامانی چون آلدو لئوپولد و راشل کارسون) را طرح و معرفی می‌کند.

Robin Attfield: Environmental Thought: A Short History. Polity 2021
Robin Attfield: Environmental Thought: A Short History. Polity 2021

افزون بر سرچهره‌ها و پیشگامان در اندیشه‌ی زیست‌محیطی، در این کتاب همچنین مهم‌ترین بحث‌ها، انگاره‌ها، نظریه‌ها و فرضیه‌ها در تاریخِ اندیشه در زمینه‌ی طبیعت و محیطِ زیست نیز طرح و بررسی شده‌اند. نویسنده نظریه‌ها را صرفاً طرح نمی‌کند بلکه به بوته‌ی سنجش و ارزیابی نیز می‌گیرد و از میانِ برداشت‌های گوناگون درباره‌ی نظریه‌ها آن برداشت‌هایی را که پذیرفتنی می‌شمارد سوا می‌کند. از جمله نظریه‌هایی که نویسنده بررسی می‌کند باید به فرضیه‌ی «گایا» که جیمز لاولاک طرح کرده و قانون‌های بوم‌شناختی در دیدگاهِ باری کومونر اشاره کرد.

همچنین نویسنده در یک فصل تاریخچه‌ی دانشِ بوم‌شناسی را بررسی می‌کند، دانشی که در شکلِ مدون‌اش نسبتاً نو است. در این فصل پژوهشی خواندنی می‌یابیم درباره‌ی خاستگاه‌ها و روندِ گسترشِ این دانش و تأثیرِ این دانش بر نگرشِ زیست‌محیطی.

در تاریخچه‌ی اندیشه در زمینه‌ی طبیعت و محیطِ زیست، جایگاهِ فلسفه‌ی زیست‌محیطی را نمی‌توان نادیده گرفت. از همین روست که نویسنده هم در این اثر فصلی را به فلسفه‌ی زیست‌محیطی و مطالعاتِ مربوط به آن اختصاص داده است. زیبایی‌شناسیِ زیست‌محیطی، اخلاقِ‌ زیست‌محیطیِ فضیلت‌محور، و فردگرایی و کل‌گرایی در زمینه‌ی محیط زیست از بحث‌های دلکش و خواندنی در این فصل هستند.

افزون بر این‌ها در فصلی از کتاب هم جنبش‌های زیست‌محیطی بررسی می‌شوند و فصلِ پایانی نیز به بحران‌های کنونی در زمینه‌ی محیطِ زیست — از جمله آلودگی، تغییرِ اقلیم، و از بین رفتنِ تنوعِ زیستی — اختصاص یافته است.

این کتاب را باید درآمدی بر تاریخچه‌ی اندیشه‌ی زیست‌محیطی به شمار آورد، درآمدی که هرچند کوتاه است اما از جامعیتِ درخوری برخوردار است و هیچ‌یک از موضوعاتِ اصلی را از قلم نینداخته است. از همین رو این کتاب برای طیفِ گسترده‌ای از علاقه‌مندان به مطالعه‌های محیط زیستی خواندنی و آموزنده است.

از پیشگفتارِ کتاب

اندیشه‌ی زیست‌محیطی می‌پردازد به دیدگاه‌ها درباره‌ی طبیعت و رویکردها و دریافت‌های مربوط به آن. آگاهیِ جدی به اینکه سامانه‌های طبیعی در برابرِ ویرانگری‌های بشر آسیب‌پذیر هستند تا سده‌ی نوزدهم هنوز ‌پا نگرفته بود. با آثاری چون «انسان و طبیعت»‌ (۱۸۶۴) اثرِ جرج پرکینز مارش و در پیِ انتشارِ نظریه‌ی داروین در زمینه‌ی فرگشت و گزینشِ طبیعی (به سالِ ۱۸۵۹) بود که آگاهیِ جدی در این زمینه شکل گرفت، گرچه آگاهیِ اندکی درباره‌ی تأثیرِ مداخله‌ی انسان بر طبیعت را در جهانِ باستان در دیدگاهِ تئوفراستوس (۲۸۷-۳۷۱ پیش از میلاد)، که یکی از پیروانِ ارستو بود، و در دیدگاهِ جان اِوِلین در اوایلِ دورانِ مدرن نیز می‌توان سراغ گرفت. با این روی اما نیاز به چاره‌جویی برای تأثیراتِ مداخله‌ی انسان در طبیعت تا پیش از افشاگری‌های راشل کارسون (۱۹۶۲) درباره‌ی د.د.ت. هنوز جدی گرفته نشده بود؛ کارسون نشان داد که انتشارِ د.د.ت. در اروپا حتا به بدنِ پنگوئن‌ها در قطبِ جنوب هم راه می‌یابد.

در طیِ سده‌ها، بسی انگاشت‌های گوناگون درباره‌ی طبیعت طرح شده است. در نظرِ برخی، طبیعت هرآن‌چیزی است که فراطبیعی نیست و در این معنا انسان هم به‌طورکلی بخشی از طبیعت به شمار می‌آید. در نظرِ برخی دیگر، طبیعت هرچیزی است که ساخته و پرداخته‌ی دستِ انسان یا پی‌آوردِ دخالتِ انسان نیست (یا «صرفاً» ساخته و پرداخته‌ی دستِ انسان یا پی‌آوردِ دخالتِ انسان نیست) و در این معنا بشریت را معمولاً متمایز از طبیعت لحاظ می‌کنند چراکه انسان‌ها اغلب با آموزش و پرورشِ انسانی پرورده می‌شوند. قیدِ «صرفاً» در اینجا مهم است زیراکه بخش‌هایی از سیاره‌ی زمین که به دستِ انسان آلوده نشده باشند هرچه کوچک‌تر می‌شوند و برخی معتقدند که پای انسان اکنون دیگر به سراسرِ سیاره‌ی زمین باز شده است. با این روی اما می‌توان گفت که پهنه‌های بزرگی از طبیعت هنوز تا اندازه‌ی زیادی دست‌نخورده مانده‌اند و اغلب وقتی مردم حرف از «طبیعت»‌ می‌زنند همین پهنه‌ها را و جاندارانی را که در این پهنه‌ها هستند منظور می‌کنند.

البته معنای دیگری هم برای طبیعت هست. گاهی از طبیعتِ یک چیز سخن می‌گوییم. طبیعتِ هرچیز سرشت یا ساختِ آن است چنان‌که در اصطلاحِ «طبیعتِ (ذاتِ) آدم تغییر نمی‌کند» نیز همین معنا منظور می‌شود. از همین رو حتا می‌توان از «طبیعتِ طبیعت» سخن گفت. اما در این کتاب کاری به طبیعت در این معنا نداریم مگر جایی که چنین معنایی از متن برآید.

برخی دیگر هم طبیعت را نیرویی خودکار می‌دانند که قانون‌هایی (و، در نظرِ برخی، حتا هدف‌هایی) ویژه‌ی خودش دارد و این معنا تا به امروز رایج بوده است چنان‌که در میانِ قانون‌هایی هم که باری کومونر در کتاب «چرخه‌ی کامل» (۱۹۷۲) در زمینه‌ی بوم‌شناختی پیشنهاد می‌کند یکی این قانون است که «طبیعت از همه به‌تر می‌داند»‌ (در فصلِ هفتم درباره‌ی دیدگاهِ باری کومونر بحث می‌کنیم). در این کتاب نیز در برخی جاها برداشت‌‌هایی از این انگاشت درباره‌ی طبیعت را در نظر داریم و طبیعت را دارای قانون‌هایی می‌دانیم که بر انسان‌ها — و بر دیگر آفریدگان — نیز تأثیر دارد.

با این حال اما به نظرِ من این دیدگاه که طبیعت نیرویی خودکار است دیدگاهی نادرست است و از آن نادرست‌تر این است که بگوییم طبیعت از پیشِ خودش آگاهی و اراده‌ دارد. نظریه‌ی «گایا» که جیمز لاولاک در کتابِ «نظریه‌ی گایا: نگاهی نو به حیات بر روی زمین» (۱۹۷۹) طرح کرده است نیز در همین راستا بحث می‌کند. این نظریه می‌گوید زمین سامانه‌ای خودنظم‌بخش است. این نظریه را نیز در این کتاب (در فصلِ هشتم) به بحث و بررسی می‌گیریم و برداشتی پذیرفتنی از آن را سوا می‌کنیم.

از همین نویسنده:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.