مرزها، دیوارها، سرنوشتها
نادر افراسیابی - «انسداد مرزها» به ویژه مرزهای شرق ایران در دستور کار حکومت و دولت چهاردهم قرار گرفته و مبلغ کلانی هم بودجه به آن اختصاص دادهاند. نمود مرز و دیوارهای مرزی با توجه به مسأله پناهجویی در آثار برخی از هنرمندان را بررسی کردهایم.
دیوارها: پاسخی به بحرانها
در سراسر جهان دیوارهایی وجود دارد. دیوار حائل بین اسرائیل و غزه و همچنین دیوار مرزی بین ایالات متحده و مکزیک از معروفترین دیوارهای مرزی در جهاناند. در اروپا هم دیوارهایی وجود دارد. در سالهای دهه ۱۹۶۰، در ناآرامیها و درگیریهای ایرلند، در شهر بلفاست دیواری بین محلههای کاتولیکنشین و پروتستاننشین کشیده شد. این دیوار هنوز هم بر جای خود باقی است.
وقتی انسانها میتوانند با هم به تفاهم برسند که با هم گفتوگو کنند و در تعامل فرهنگی با یکدیگر قرار گیرند. وظیفه دیوار این است که انسانها را از هم جدا کند. تا پیش از ساخته شدن دیوار بین اسرائیل و فلسطین، بسیاری از فلسطینیان میتوانستند عبری صحبت کنند. اسرائیلیها و فلسطینیها از وضع هم آگاه بودند و با هم معامله و تجارت میکردند. پس از ساخته شدن دیوار اما همه این رابطهها از بین رفت.
سادهترین راه حل بحران کشیدن دیوار است بین دو منطقه بحرانزده. اما همین که دیواری به وجود آمد، دشوار میتوان آن را از بین برد. از سال ۱۹۷۴ تاکنون دیواری قبرس را به دو قسمت تقسیم میکند. شمال جزیره به ترکیه و جنوب آن به یونان تعلق دارد.
یکی دیگر از وظایف یک دیوار این است که مشکلات و بحرانها بدون آنکه حل شده باشند، ناپدید شوند. در سئوتا که آفریقا را از قاره اروپا جدا میکند، دیواری بلند کشیده شده است. پناهجویان آفریقایی پس از آنکه سرانجام به مقصد میرسند، به این دیوار برمیخورند. آنها چارهای ندارند جز آنکه دوباره به آب بزنند و به همان جایی بازگردند که از آن گریختهاند.
پنج سال قبل هنگامی که دونالد ترامپ وعده گسترش دیوار مرزی را داد، رونالد رائل، استاد معماری در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، و ویرجینیا سن فراتلو، دانشیار طراحی در دانشگاه ایالتی سن خوزه الاکلنگهایی در دیوار مرزی آمریکا با مکزیک نصب کردند. این دو هنرمند گفتند با اجرای این طرح امیدوار بودند به مردم کمک کند تا کارایی مرزها را دوباره ارزیابی کنند و به جای تفرقه و جدایی، مبنا را بر گفت وگو بگذارند.
دیوار و واهمه نفوذ
وندی براون، نویسنده آمریکایی و کارشناس علوم سیاسی در یک اثر پژوهشی به نام «دولتهای احاطه شده در میان دیوار» پدیده احداث دیوار در مرزها را بررسی کرده است. به نظر نویسنده، دیوارهای مرزی بر خلاف سابق دولتها را از تعرض دولتهای دیگر حفاظت نمیکنند، بلکه تنها وظیفه آنها حفاظت دولت است از مهاجران غیرقانونی از کشورهای فقیرتر و در این معنا، محافظت دولت در یک جنگ نابرابر از حریفی که مطلقاً مقتدر نیست. براون میگوید به دلایل یاد شده هزینه احداث دیوار مرزی در تناسب با فایده آن نیست. روشهای ارزانتر و سادهتری برای جلوگیری از مهاجرت انسانهای فقیر به کشورهای غنی وجود دارد:
افراد و گروههای مهاجران را میتوان به سادگی با فنآوریهایی که برای زیر نظر گرفتن اشخاص وجود دارد، و با گشتهای منظم مرزبانان از عبور از مرزها بازداشت و مسیر و جهت حرکت آنها را به سوی دیگری منحرف کرد.
به نظر براون و با استناد به نظریات فروید «دیوار» فایده دیگری هم برای سیاستمداران راست افراطی در جهان دارد: مکانیزم دفاعی «انکار» برای مسدود کردن واقعیت بیرونی به قصد تسکین اضطراب از رویارویی با چالشهای گلوبالیسم که گاهی مانند به کارگیری مهاجران مکزیکی در شرکت های تولیدکننده فنس جنبه شوخی و مضحکه هم پیدا میکند.
براون یک قدم هم جلوتر میرود و تعبیر فرویدی دیگر ارائه میدهد که برای ما ایرانیها بسیار آشناست: «نفوذ» یا «رخنه» در تفسیر او یک امر مردانه است و به آلت رجولیت ربط دارد. از این نظر بنا به درک او احداث دیوار مرزی را میتوان واکنش راست افراطی در برابر تهدید مردانگی نیز در نظر گرفت.
رینا ساینی کالات (Reena Saini Kallat )هنرمند هندی، در نقشه دیواری جهان که از نخ ساخته شده است، مسیرهایی را که پناهجویان و کارگران مهاجر طی میکنند، مشخص کرده است. این اثر «شرح وقایع بافته شده» (Woven Chronicle) نام دارد، در سال ۲۰۱۶ ساخته شده و همچنان به روز میشود.
در کنار نخ که یک کارماده زنانه است، هنرمند از کابل و سیمخاردار که کارکردهایی دوگانه دارند، هم نشانه و نمادی از اتصالاند و هم اینکه برای حفاظت از مرزها به کار میروند، استفاده کرده است. نقشه کالات برخلاف سایر نقشهها از جنوب آغاز میشود و به بالا میرود و ما را مجبور میکند که جهان را از منظری دیگر درک کنیم.
کالات که در سال ۱۹۷۳ در دهلی به دنیا آمده، میگوید زندگی خانواده پدری او تحت تأثیر تجزیه هند قرار داشت و به همین سبب هم به جنگهای داخلی و اختلافات قومی و مذهبی، غارت منابع ملی و مهاجرت علاقه ویژه دارد.
آثار او در نیویورک، لندن، زوریخ، توکیو، هلسینکی، تلآویو، سائوپائولو، شانگهای و بسیاری از شهرهای دیگر جهان به نمایش گذاشته شده است.
دیوار و زنانگی
آنا ترزا فرناندز، هنرمند مکزیکی در یک نمایش، نردبان عظیمی را مقابل دیوار مرزی که سال تیخوانا را از پارک ایالتی سن دیگو جدا میکند، قرار داد و با استفاده از یک ژنراتور و یک اسپریپاش شروع به رنگ آمیزی میلههای دیوار مرزی به رنگ آبی کمرنگ کرد. او یک لباس شب سیاهرنگ به تن داشت.
برای زنی که در مکزیک متولد شده، مرز یک نماد قدرتمند است. آنا ترزا فرناندز با عبور از مرز تیخوانا برای تحصیل در آمریکا همان مسیری را طی کرد که هزاران زن از جنوب مکزیک برای پیدا کردن کار طی میکنند با این امید که زندگی بهتری برای خود و خانوادهشان بسازند. بنابراین، مرز از یک طرف نمایانگر یک امکان اتوپیایی و از طرف دیگر آشکارکننده رابطه نابرابری است که بین کشورها وجود دارد.
آنا ترزا فرناندز گفته بود با این عمل نمایشی قصد داشت قدرت رویا و تخیل را به ما یادآوری کند.
هایو قهرمان، هنرمند کرد عراقی که در بغداد متولد شده و در کودکی همراه با والدینش به سوئد مهاجرت کرده، در «بابالشیخ» (۲۰۱۳ ) تحت تأثیر مینیاتورهای شرقی، وضع یک زن مهاجر را روی یک سطح مسطح نشان میدهد. او از نقطهای به نقطهای دیگر در حرکت است. مثل این است که میلغزد و مدام در خطر سقوط است.
قهرمان به کارماده «مرمر» علاقه دارد. او در مصاحبهای درباره علاقهاش به مرمر میگوید:
من در اوایل دهه ۱۹۹۰ از عراق به اروپا آمدم. خانواده من درخواست پناهندگی کرده بودند و گذرنامه معتبر نداشتند. من یک پناهنده بودم که مهاجر شدم و اکنون تابعیت سوئدی دارم. به عنوان بخشی از فرآیند درخواست پناهندگی، مادرم در سال ۱۹۹۷ یک نوار کاست درست کرد و آن را به اداره مهاجرت در سوئد فرستاد که اقامت ما را به این دلیل رد کرده بود که ما نمیتوانستیم هویتمان را اثبات کنیم. در این نوار مادرم به التماس میگوید اگر حرف من را باور نمیکنید، از DNA من نمونه بردارید و پوستم را ببرید. سخنان او مملو از استعارههایی است که به ایده انسانزدایی مرتبط است. سطوح مرمر نه تنها دارای این کیفیت است که بافت را زیر میکروسکوپ منعکس میکند، اثر انگشت را هم به خوبی نشان میدهد و علاوه بر این نمایانگر سختی و نفوذناپذیری سیستم درخواست پناهندگیست.
دیوار و کودکی
در سال ۲۰۱۷ «جی آر» هنرمند سرشناس فرانسوی که معمولاً تصویر شهروندان حاشیهنشین را در ابعاد بسیار بزرگ روی دیوار عمارتها میکشد و به این ترتیب این شهروندان را صاحب چهره و تشخص میکند، تصویری از یک کودک مکزیکی به نام کیکیتو را روی داربست ویژهای درست پشت دیوار مرزی در کالیفرنیا نصب کرد. به نظر میرسد که کودک در حال نگاه کردن به نردهها از داخل گهواره است و آماده رفتن به سمت چیزیست که توجه او را جلب کرده. برای این کودک نه دیوار معنایی دارد و نه مرز.
رینکه دایسترا، هنرمند هلندی هم با استفاده از یک دوربین با لنز معمولی و یک سهپایه پرترههای دقیقی تهیه میکند. او در یکی از پروژههایش به نام آلمریسا (Almerisa) یک دختر پناهجو را که در جریان جنگ بوسنی همراه با خانوادهاش به هلند پناه برده بود، از شش سالگی پرترهنگاری میکند و به این ترتیب مراحل رشد او از یک کودک تا یک مادر و همچنین تحولات فرهنگی او در کشور میزبان را مستند میکند. آلمریسا هر دو سال یک بار مقابل دوربین دایسترا قرار گرفته است.
این مجموعه در موزه هنر مدرن نیویورک به نمایش درآمده است. اولین پرتره در اردوگاه پناهجویی در ایدن گرفته شده و آخرین آن هنگامی که آلمریسا فرزند خود را در آغوش گرفته است.
ریچارد موس، هنرمند ایرلندی نیز در یک ویدیو با عنوان « درونرفت» (Incoming) مسیر پناهجویان از شمال آفریقا و خاورمیانه به اروپا را از طریق دریا مشخص کرده است:
نظرها
نظری وجود ندارد.