«آزادیهای چهارگانه» نورمن راکول
نادر افراسیابی - نورمن راکول، طراح و نقاش مردمپسند آمریکایی، در مجموعه «آزادیهای چهارگانه» برای مطالبات مدنی ملتها زبان و بیان تصویری یافته است. این آثار را با توجه به پروپاگاندای دولت آمریکا در زمان جنگ جهانی دوم و زندگی خانوادگی این هنرمند بررسی میکنیم.
نورمن راکول را به عنوان یکی از مهمترین و شناختهشدهترین هنرمندان آمریکا در قرن بیستم میشناسند. او معاصر جکسون پولاک بود و با وجود آنکه آثار او از قلمرو هنر بازاری و کیچ میآید، اما آثارش به لحاظ تأثیرگذاری دستکم به اندازه آثار پولاک مهم است. مهمترین علت آن هم این است که او برای مهمترین مطالبات مدنی مردم در سراسر جهان زبان و بیان تصویری تأثیرگذاری یافته بود.
آزادیهای چهارگانه که نخستین بار در سال ۱۹۴۳ منتشر شدند: عبارتاند از آزادی بیان، آزادی پرستش، آزادی از فقر و آزادی از ترس. ابعاد این چهار اثر (۴۵٫۷ در ۳۵٫۵ اینچ) که در موزه نورمن راکول در استوکبریج ماساچوست نگهداری میشوند، تقریباً با هم برابرند. راکول این آثار را با تکیه بر سخنرانی تاریخی روزولت در ۶ ژانویه ۱۹۴۱ در برابر کنگره آمریکا پدید آورد. ۱۱ ماه بعد از آن تاریخ آمریکا رسماً به جنگ جهانی دوم پیوست اما شهروندان آمریکایی خواهان جنگ نبودند. برای همین وزارت دفاع آمریکا در بدو امر از راکول خواست تصویری را برای تشویق مردم به جنگ و همسو کردن افکار عمومی شهروندان آمریکایی با سیاستهای روزولت آماده کند. این تصویر یک مسلسل را نشان میداد که به مهمات نیاز داشت. راکول اما دنبال تبلیغ مهمترین رئوس سخنان روزولت در کنگره آمریکا بود. برای همین چهار آزادی اساسی مورد نظر روزولت را مبنای پیدایش چهار اثر قرار داد. ماجرا هم از آزادی بیان شروع شد.
راکول که به زادگاهش در آلرینگتون، در ایالت ورمانت سفر کرده بود، در یک همایش محلی شرکت کرده بود. در آن همایش یک کارگر ساده، عقاید خودش را که چندان هم خوشایند جمع نبود با صراحت بیان کرد و دیگران هم عقاید او را شنیدند. راکول هماندم متوجه شد که آزادی بیان، میتواند به سادگی سخنرانی کارگری در یک همایش محلی باشد. اتود اول را زد و در واشنگتن به مقامات وزارت دفاع نشان داد. آنها اما به او اطلاع دادند که بودجه کافی برای این اثر ندارند. پس راکول به دفتر روزنامه «ستردی ایونیک پست» در فیلادلفیا رفت. مدیر مسئول این روزنامه از ایده راکول استقبال کرد و در فاصله بین فوریه تا مارس ۱۹۴۳ چهار اثر او را همراه با نوشتههایی از بوث تارکینگتن (آزادی بیان)، ویل دورانت (آزادی پرستش)، کارلوس بلوسان (آزادی از فقر) و استیون وینسنت بنت (آزادی از ترس) منتشر کرد. بعدها، دولت آمریکا این چهار اثر را به شکل پلاکاردهایی منتشر کرد و فروخت و ۱۳۲ میلیون دلار عایدی آن را خرج جنگ کرد.
بنابراین چهار اثر راکول درباره آزادیهای اساسی، از یک زاویه بسته کاملاً آمریکایی از قلمرو هنر پروپاگاندا میآید و در خدمت اقتصاد جنگ هم قرار داشته است با اینحال درد مشترکی را بیان میکند که تا امروز درد همه ملتهاست. این دو ویژگی متناقضنما این آثار را منحصر به فرد کرده است. توماس بوشنر، مدیر وقت موزه بروکلین گفته بود:
کارهای نورمن راکول، به نیازهایی مردمانی پاسخ میدهد که تعداد آنها از مخاطبان هر هنرمند دیگری که در جهان زیسته، بیشتر است. اگر در آینده، نیمه اول قرن بیستم موضوع بررسی و پژوهش تاریخی قرار بگیرد، برخی از آثار همچنان قدرت ارتباط خود با مخاطب و حقیقتی را که بیان میکنند، حفظ خواهد کرد. گمان میکنم برخی از آثار آقای راکول جزو این آثار ماندگارند.
سایر آزادیهای چهارگانه
راکول در تابلوی «آزادی پرستش»، مومنان به ادیان ابراهیمی، اعم از کاتولیک و پروتستان و یهودی را نشان میدهد که در کنار هم و آزادانه خدای خودشان را پرستش میکنند. روشن نیست که اگر راکول معاصر ما بود، چگونه از یک طرف اسلامستیزی و مهاجرستیزی در غرب، و از طرف دیگر جنگهای فرقهای خونین در کشورهای اسلامی و نسلکشی در غزه را درک میکرد و نشان میداد.
روزولت با وعده رفاه برای همگان و یک اقتصاد جهانی شکوفا که بتواند غذای مورد نیاز همه مردم جهان را تأمین کند وارد جنگ شد. تابلوی «جشن شکرگزاری» راکول بیانگر وعده «آزادی از فقر» است. حاصل در عمل اما یک نظم نئولیبرال وحشی و افسارگسیخته، فترت سندیکاها و تشکلهای کارگری، رشد فقر و فلاکت در جهان و بیکاری و ناامنی شغلی بود. نگاه خوشبینانه راکول از وعده فریبنده روزولت فراتر نمیرود.
در «آزادی از ترس» راکول یک خانواده چهارنفره را نشان میدهد. یک زن و مرد بر بالین دو فرزندشان. وعده روزولت پایان جنگها و کاهش تولید تسلیحات نظامی در جهان بود. روشن نیست که اگر راکول زنده بود و نسلکشی در غزه و جنگ اوکراین را میدید که از نظر کشتار و فرسایش نیروها و سلاحها بیشباهت با جنگ جهانی اول نیست، چه واکنشی نشان میداد.
راکول یک هنرمند پیش پاافتاده آمریکایی بود که تلاش میکرد در چارچوب هنر پروپاگاندا پیامهای روزولت با ابعاد جهانی را به یک زبان همهفهم و عامپسندانه برای شهروندان معمولی آمریکایی به زبان تصویر ترجمه کند. برای همین چهار آزادی اساسی مورد نظر روزولت، در آثار او، از یک زاویه تنگ بسیار آمریکایی جلوهگر شدهاند. او حتی اگر معاصر ما هم بود، توانایی دیدن مشکلات و بحرانهای کنونی را نمیداشت و با اینحال، از آنجا که همه ما به آزادی بیان، آزادی مذهب، آزادی از ترس و آزادی از فقر نیاز داریم، میتوانیم با دنیای تنگ و کوچک او ارتباط برقرار کنیم.
باید توجه داشت که جهان بعد از جنگ جهانی دوم به سرعت به سمت دوقطبی شدن رفت. فاتحان جنگ حتی پیش از پایان اجلاس یالتا جهان را به مناطق تحت نفوذ و سیطره خود تقسیم کرده بودند. دنیا به سرعت به دو اردوگاه متخاصم به رهبری آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی تقسیم شد و لاجرم دو قدرت جهانی هم در رقابتهای جنگ سرد از منشور ملل متحد و از آزادیهای مورد نظر راکول دور شدند. در شوروی، سیطره استالینیسم و در آمریکا، گروههای عظیم مالی که در ساختار دولتها رخنه کرده بودند، آرمانهای دموکراسی و حقوق بشر را پایمال کردند. آزادی از ترس و آزادی بیان و همینطور آزادی از فقر و آزادی پرستش با منافع آنها سازگار نبود.
یک کودک ترسخورده و آرزومند
راکول از بخت بد معاصر جکسون پولاک، یکی از مهمترین هنرمندان آمریکایی در قرن بیستم بود. جامعه هنری و منتقدان آمریکایی با آگاهی از سویههای تبلیغی و کیچ آثارش به او بیاعتنا بودند. راکول از این موضوع رنج میبرد. راهکاری که او برگزید فروتنی بود. او به سادگی میگفت که فقط یک طراح است. از گفتههای اوست:
من خودم را طراح مینامم اما در واقع طراح هم نیستم. برای همین داستانهایی را با نقاشیهایم تعریف میکنم که چندان مدرن نیستند و شاید هم به همین دلیل مخاطبان زیادی دارند.
دبورا سالومو در کتاب «آینه آمریکا، زندگی و هنر نورمن راکول» مینویسد که راکول در سراسر آثارش در تلاش برای بازنمایی زندگی مردمان ساده در شهرهای کوچک آمریکاست. تصویری که او از زندگی آمریکایی به دست میدهد، یک تصویر زیبا و بینقص است. علتش هم این است که او از زندگی رنج میبرد و برای همین به جای آنکه به واقعیتهای تلخ جاری و ساری در زندگی توجه کند، تصورش از یک زندگی کمال مطلوب را نقاشی میکرد.
همسر اول راکول به الکل اعتیاد داشت و افسرده بود و در بیمارستان روانی تحت درمان قرار داشت. او که سالها از افسردگی و ترس در رنج بود در همان ایام با روانکاوی به نام اریک اریکسون در ارتباط قرار گرفت. دبورا سالومو در کتاب «آینه آمریکا» بر رابطه اریکسون با راکول متمرکز است. مادر راکول به خودبیمارانگاری یا هیپوکوندریا مبتلا بود، پدرش یک شیاد و برادرش ورزشکار و محبوب بود و کوچکترین شباهتی به او که ریزجثه و نحیف بود نداشت. سولومون در گفتوگو با رادیو عمومی ملی آمریکا (ان پی آر) میگوید:
فکر میکنم راکول در این ساختار خانوادگی به طرز کلاسیکی یک برادر کوچکتر بود که مورد آزار و اذیت قرار میگرفت. و هنر برای او، البته، راهی شد تا خود را از دنیای پر از رقابت پسران نوجوان بالا بکشد.
دوران کودکی راکول در آثار او دیده نمیشود. او یک آمریکای ایدهآل را ترسیم میکرد که اضطراب خود از واقعیتها و خشونتها را تسلی دهد. در «آزادیهای چهارگانه» سیاست روز این نیاز درونی هنرمند را در جهت منافع خود به کار گرفت.
سولومون در همان گفتوگو میگوید:
راکول مطمئناً نه واقعیت زندگیاش، بلکه اشتیاق و آرزوهایش را نقاشی میکرد.
او به راهنما، به یک قطبنما نیاز داشت. اریکسون، درمانگر و مشاور او چنین کسی بود. تحت تأثیر او بود که در سالهای دهه ۱۹۶۰ راکول برخی آثار با تاکید بر حقوق مدنی را آفرید. یکی از مهمترین این آثار «قانون طلایی»ست. اما استفاده از خدمات اریکسون ارزان نبود. برای همین راکول ناگزیر بود برای پرداخت صورتحسابهای او آگهیهای تجاری برخی کالاها مثل کورنفلکس را برای مجلات طراحی کند.
آنچه که دست ما را میگیرد
نسخههای اصلی مجموعه «آزادیهای چهارگانه» در موزه « New York Historical Society» به نمایش گذاشته شده و با فنآوری دیجیتال بازدیدکنندگان میتوانند وارد هر اثر بشوند و دنیای آن را کشف کنند. علاوه بر این چهار اثر، دو اثر دیگر از راکول با عنوانهای «قانون طلایی» ( ۱۹۶۱) و «مشکلی که همه ما با آن درگیر هستیم» (۱۹۶۳) به نمایش گذاشته شده است.در دوران ریاست جمهوری ترامپ این آثار برای یادآوری بنیانهای اصلی جامعه آمریکایی پس از جنگ جهانی دوم مجدداً مطرح شدند.
در فاصله بین سالهای بعد از جنگ جهانی دوم تا کودتای ۲۸ مرداد آمریکا در امتداد طرح مارشال سرمایهگذاریهای مختصری در ایران انجام داد اما تنها بعد از کودتای ۲۸ مرداد بود که دولت آمریکا در چارچوب معاملات تسلیحاتی سنگین، به مدرنیزاسیون در ایران بعد از اصلاحات ارضی تن داد. تصوری که از حکومت پهلوی وجود دارد، معمولاً مربوط به این دوره شکوفایی اقتصادی و فرهنگی در شهرهای بزرگ ایران است. اگر «آزادی از ترس» و «آزادی پرستش» راکول را به نشانههای قابل درک فرهنگی در ایران ترجمه کنیم، به سادگی به خانواده متوسط کارمندی در تهران در دوران صدارت هویدا راه میبریم. این تصویر برای ما دلنشین و خاطرهانگیز و مبتنی بر تبلیغات پهلوی دوم یادآور «جزیره آرامش» و به یک معنا «تونل زمانی»ست. از دو آزادی دیگر، یعنی آزادی از فقر و آزادی بیان کمترین نشانی در آن دوران نمیبینیم.
در دوران حکومت جمهوری اسلامی اما آن دو آزادی دیگر هم محو شدند. اهمیت آزادیهای چهارگانه راکول در این است که کودک ترسخوردهای، مهمترین خواستههای مدنی را به عنوان نقشی از آرزوهایش مقابل دیدگان ما قرار میدهند: آزادی بیان، آزادی پرستش، آزادی از فقر و آزادی از ترس.
نظرها
نظری وجود ندارد.