سالگرد هفت اکتبر
پرونده ویژه: هفتم اکتبر و جنگ بمبها، روایتها و بدنها
هفتم اکتبر ۲۰۲۳ و جنگی که در ادامه آن درگرفت، سوالهای بزرگ اما بیپاسخماندهای را ایجاد کرده است. این پرونده براساس مطالبی که در یکسال گذشته در زمانه منتشر شده، مجموعهایست که در آن برخی از جنبههای جنگ در غزه طرح و تحلیل شده اند.
یکسال از حمله حماس به اسرائیل و شروع جنگ غزه میگذرد؛ جنگی نابرابر که با خودداری اسرائیل از التزام به قواعد جنگ، دستاوردهای بینالمللی در زمینه حقوق بشر را سالها به عقب برگرداند و به کارزاری بدل شد برای عادیسازی جنایتهای جنگی از جمله هدفقراردادن خبرنگاران، بیمارستانها، مدارس و بهطور کلی چشمبستن و عدم مسئولیتپذیری در برابر زندگی و جان غیرنظامیان.
جنگ حماس و اسرائیل در غزه امنیت غذایی را در این باریکه محاصرهشده به محاق برد، سایه «نسلکشی» را بیش از پیش بر سر فلسطینیها گستراند، میلیاردها دلار تسلیحات جنگی در اختیار اسرائیل قرار داد و اضطرار اقلیمی را با ردهپای کربن ناشی از جنگ شدت بخشید.
از حمله مرگبار حماس به اسرائیل و متعاقباً شروع حملات اسرائیل به غزه، صحنه این جنگ تغییر کرده و امروز در یک سالگی شروع جنگ، از غزه ویرانهای با جسدهای مانده زیر آوار ساخته است. جنگ جاری اسرائیل میرود تا لبنان را هم با قربانیکردن زندگی غیرنظامیان به درون سیاهچالهای بکشد که انفجار ساعت به ساعت بمبها ایجاد کردهاند.
هفتم اکتبر ۲۰۲۳ سوالهای بزرگ اما بیپاسخماندهای را طرح کرد. این پرونده براساس بخشی از مطالبی که در یکسال گذشته در زمانه منتشر شده، مجموعهایست که در آن برخی از این سوالها در جنبههای مختلف مطرح و تحلیل شدهاند.
برای خواندن آخرین رویدادهای مهم جنگ اسرائیل ــ فلسطین و تحلیلها و نظرها دربارهی آن، به صفحهی ویژهی زمانه رجوع کنید: جنگ اسرائیل ــ غزه: گذشته، حال، آینده
«نوار غزه» یک اختراع اسرائیلی محصول سال ۱۹۴۸ است. تا پیش از آن «نواری» در کار نبود. جغرافیای گستردهتری تحت عنوان «منطقه غزه» وجود داشت که اسرائیل بخش عمده آن را اشغال کرد. از میلاد ریاحی بخوانید:
تابستان ۱۴۰۱ دفتر نخستوزیر اسرائیل از بهرهبرداری میدان دریایی غزه خبر داد. این خبر بسیاری از ناظران را حیرتزده کرد. در پرتو جنگ غزه، چشمانداز تازهای در بهرهبرداری از منابع عظیم این میدان برای اسرائیل گشوده شده است. الهه نجفی دراین باره می نویسد:
در اواخر اکتبر و در بحبوحه جنگ ویرانگر غزه، سندی افشا شد که وزارت اطلاعات اسرائیل، به ریاست گیلا گملیل آن را تهیه کرده بود. در این سند ۱۰ صفحهای سه راه حل برای حل مسئله غزه طرح و گزینه انتقال ۲,۳ میلیون ساکن نوار غزه به شبهجزیره سینا در مصر به عنوان راهحل مطلوب معرفی شده بود؛ راهحلی که میتواند «نتایج استراتژیک بلندمدت مثبتی ایجاد کند.» شاهین کریمی در این دیدگاه اهرم اسرائیل برای پاکسازی غزه از فلسطینیها را بدهیهای مصر میداند.
گناه کودکان غزه چیست؟ کودکان در کجای این جنگ لعنتی هستند؟ آنها در جنایتهای حماس چه نقشی داشتهاند؟ اسرائیل با این جنایتها، کودکان غزه را به بغض و خشمی مبتلا خواهد کرد که چه بسا بعدها از لوله تفنگها شلیک خواهد شد. از فرشید یزدی بخوانید:
چرا وقتی جنگافروزان از جنگ و حمله نظامی دم میزنند باید علیه آن بایستیم؟ چرا جنگ به نفع زنان و کودکان نیست؟ نسیم روشنایی در این نوشته شمهای از پیامدهای جنگ را بر زندگی زنان و دختران بازگو میکند:
این مقاله از روشنک رامینفر نگاهی دارد به پیامدهای درگیریها و عملیاتهای نظامی مختلف برای زنان فلسطینی و تجربه خشونت مضاعف، هم از سوی اشغالگران اسرائیلی و هم برپایه هنجارهای جامعه فلسطین و بافت مردسالانۀ آن.
رامتین شهرزاد در این دیدگاه به این پرسش پرداخته که چرا باید تصویر جنگ و ویرانی یا نژادپرستی را از وجودمان کنار بزنیم تا بتوانیم آیندهای ممکن برای امتداد تمدن بشر بسازیم؟
حملههای اسرائیل دسترسی معلولان غزه به وسایل کمکی، دارو، غذا و آب را دچار اختلال جدی کرده است. پیماننامهها و قطعنامههای سازمان ملل طرفین جنگها را ملزم میکند همه اقدامهای لازم را برای محافظت از معلولان دربرابر خشونت جنگ انجام دهند. در همین ارتباط بخوانید:
ف. دشتی در یادداشتی دربارهی جنگ از بیتفاوتی مینویسد: کشتاری عظیم در جریان است، و ما بیتفاوت هستیم. فضا را غوغای کسانی پر کرده است که نفرتپراکنی میکنند و مشوق خونریزیهای بیشتری هستند.
اتین بالیبار، فیلسوف فرانسوی در این مقاله میگوید تنها بنیان مشروعیت اسرائیل به عنوان یک دولت، توانایی آن در فراهم کردن پناهگاه و بازآفرینی آیندهای جمعی برای بازماندگان هولوکاست بود که از نقاط دیگر جهان رانده شده بودند. با نسلکشی در غزه مشروعیت مشروط دولت اسرائیل از دست رفته است.
رامتین شهرزاد در این مطلب آیندهای را ترسیم میکند که در آن شیوه جنگ اسرائیل با مردم فلسطین در نوار غزه، به شیوه مرسوم سرکوب مهاجراتهای اقلیمی بدل شده؛ او با تکیه با علم امروز میگوید باید صلح را در پیش گرفت تا بتوان منابع موجود را متمرکز بر خطر گرمایش زمین در امتداد حیات همه دنیا به کار گرفت.
جودیت باتلر، فیلسوف یهودیتبار آمریکایی در دیدگاهی نوشت: «ضروری است که هرگونه توجیه خشونت را از فهم خشونت فراگیر و مستمر دولت اسرائیل تفکیک کنیم. به عبارت دیگر، پرداختن به این پرسش که چه جهانی هنوز برای تمامی مردمان منطقه ممکن است به راههای پایان دادن به حاکمیت استعماری و قدرت استعمارگران وابسته است. حماس پاسخی ترسناک و مخوف به این پرسش داد، اما راههای بسیار دیگری برای پاسخ وجود دارند.»
ریندالا، فعال سیاسی سوری ساکن فرانسه در پاسخ به پرسشهای زمانه میگوید «محور مقاومت» قصد واقعی یا تعهد صادقانه در دفاع از مبارزات فلسطینیها ندارد؛ و برخلاف ادعایش نه ضد استعمار و ضد امپریالیسم، بلکه یک نیروی استعماری در منطقه و در واقع «بازتاب وارونه امپریالیسم در آینه» است.
منوچهر دقتی، عکاس خبرنگار ایرانی به زمانه میگوید اشباع تصاویر خشونتآمیز از جنگ حساسیت افکار عمومی را نسبت به جنگ از بین برده است و بسیج عمومی برای مقابله با جنگ به مانند گذشته با سختی شکل میگیرد. چگونه عکاسی میتواند مردم را علیه جنگ بسیج کند؟
خشونت محکوم است، اما کدام سیاست و بستر تاریخی ما را به وضعیت فعلی در فلسطین کشاند؟ این را تصویرها به ما نمیگویند، هرچقدر هم هولناک باشند. سوزان سانتاگ پیش از این هشدار داده بود: «خواندن از روی تصویرها ... یعنی نادیده گرفتن سیاست». مجموعهای از مقالهها که امر ناگفته در تصویرها را باز میگویند:
از هفتم اکتبر به بعد مقالههای متعددی درباره جنگ اسرائیل و فلسطین منتشر شد. نقطه مرکزی بسیاری از این متون در محکومیت «خشونت» یا به رسمیت شناختن حق خشونت برای یکی از دو طرف بدون اینکه به توضیح و تعینات اقدام «خشونتآمیز» حماس بپردازند، بود. مساله این است که بدون پرداخت انضمامی و مشخص از مفهوم خشونت، تنها با اشارهی مطلق و کلی به آن و «خشن» توصیف کردن آنچه که در هفتم اکتبر از سوی حماس رخ داد نمیتوان ابعاد این مساله را روشن کرد. این نوشته میکوشد در حد توان روایت دیگری از چرایی این «خشونت» را توضیح دهد. در این دیدگاه، رامیار حسینی میگوید که «خشونت» حماس و به طور کلیتر فلسطینیها را باید تداوم ستمگری و آپارتاید اسرائیل دانست و از این منظر میتوان آن را فهمید حتی اگر با آن همدل و موافق نبود.
محمدرضا نیکفر، در این دیدگاه مینویسد اگر به فکر تحول انقلابی در ایران هستیم، باید دریابیم ایران در کجای جهان است و وضع جهان اکنون چگونه است. در دورهی تاریکی به سر میبریم و لازم است بر پایهی تجربه و سنجشگری، نیروی آزادی و برابری را از نیروی سلطه و تبعیض تشخیص دهیم.
مقالههای اخیر:
رامتین شهرزاد در این یادداشت به هشدارهای سازمانهای بینالمللی و پژوهشگرانی میپردازد که پیشتر عنوان کرده بودند از امسال، هوش مصنوعی بانی بحرانهای اجتماعی میشود.
تاثیرات اقلیمی ناشی انتشار گازهای گلخانهای در فرآیند جنگ روسیه و اوکراین بیشتر از حجم گازهای گلخانهای است که ۱۷۵ کشور در یک سال تولید میکنند. در غزه علاوه بر تولید نزدیک به ۶۵۲ تن دیاکسیدکربن، بازسازی ساختمانهای ویران شده نزدیک به ۶۰ میلیون تن گاز گلخانهای تولید میکند که بیش از انتشار سالانه گازهای گلخانهای ۱۳۵ کشور جهان است.
ساندرو متزادرا و برت نیلسون در این جستار با اشاره به پیامدهای جنگ در اوکراین و غزه، از فرایندهای فراگیر نظامیسازیِ سیاست و اقتصاد مینویسند و درهمتنیدگی تحولات ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی را در جهان چندقطبیشده امروز نشان میدهند.
هنرمند و خواننده کوئیر فلسطینی میگوید: «بین یهودیت و صهیونیسم تفاوت زیادی وجود دارد. ما علیه سیاستهای دولت اسرائیل که مبتنی بر ظلم، تبعیض و نژادپرستی سیستماتیک علیه فلسطینیها است، صحبت میکنیم. این مبارزه برای حقوق بشر و برابری است، همان چیزی که غرب دوست دارد درباره آن موعظه کند. شما نمیتوانید انتخاب کنید که حقوق بشر برای چه کسانی اعمال میشود.» گفتوگوی مجله ولوله با بشار مراد، خواننده فلسطینی را بخوانید:
سازمانهای اطلاعاتی در نوار غزه و در کرانه باختری جامعه الجیبیتیکیو+ فلسطین را تهدید میکنند: نخست سازمان اطلاعات فلسطینی چه در نوار غزه و چه در کرانه باختری، و سپس سازمان اطلاعات اسرائیلی. در همین رابطه از رامتین شهرزاد بخوانید:
لیلی بابایی در دیدگاه زیر از دو همافزایی مثبت از طریق بیان دادن به جنبههای سیاسی مترقی و خطکشی کردن با جنبههای ارتجاعی در دو جنبش مینویسد.
از انقلاب فرانسه به این سو مفهوم ترور و تروریسم دچار دگرگونی شده. اگر تا پیش از این دولت در مقابله با شهروندان دست به ترور میزد، اکنون هر آنکس که در مقابله با تبعیض دست به سلاح ببرد تروریست محسوب میشود. تأمل کوتاهی بر این روند:
یهودستیزان و انکارکنندگان آپارتاید و استعمار در فلسطین بیشتر از آنچه فکر میکنند به هم شبیه اند. یکی از دهها فصل مشترک میان آنها ـــ و در واقع، میان محورمقاومتیهای اسلامپناه و سلطنتطلبهای آریاییگرا، میان ایرانشهریهای هوادار جمهوری اسلامی و ایرانشهریهای مخالف آن ـــ دولتگرایی اسطورهگراست. و این البته همان تقاطعی است که آلمان نازی و دولت عبری نیز در آن به هم میرسند. امیر کیانپور درهمین ارتباط نوشته است
رامتین شهرزاد در این مرور کتاب با یادآوری نقش سانسور در تلاش برای شکل دادن به تصویری حکومتی از واقعیت و تاریخ، مخاطب را با چهار کتاب در موضوع فلسطین و اسرائیل آشنا میکند.
و نگاهی از دریچه سینما به آنچه سالهاست در فلسطین و اسرائیل میگذرد. معرفی هفت فیلم در مورد مسأله تاریخی فلسطین-اسرائیل:
زمانه ۲ آبان ۱۴۰۲ در وبیناری با حضور یاسمین میظر و بهروز عارفی وجوه مختلف جنگ اخیر را در بستر تاریخ مسئلهی فلسطین و در نسبت با مبارزات دموکراتیک مردم ایران و منطقه به بحث گذاشت. در این بحث از میهمانان پرسیدیم:
- جنگ اخیر چه جایگاهی هم در تاریخ مبارزههای مردم فلسطین و هم در مناسبات ژئوپلیتیک امروز خاورمیانه دارد؟
- جایگاه تاریخی و سیاسی سازمانهای اسلامگرا در مبارزههای فلسطینیان کجاست؟ نیروهای دموکراتیک و مترقی کجای این منازعاتاند؟
- نسبت مسئلهی فلسطین با خواستههای مردم ایران در قیامهای پس از دی ماه ۱۳۹۶ و بهویژه جنبش زن، زندگی، آزادی چیست؟ نیروهای دموکراتیک و مترقی چه موضعی باید نسبت به مسئلهی فلسطین و سازمانهای سیاسی فلسطینی بگیرد؟
امیر کیانپور در یادداشت زیر از چهار تناقضی نوشته است که درون جبهه بهاصطلاح «محور مقاومت» وجود دارند و پس از ترور هنیه و حملات اخیر اسرائیل به یمن و لبنان تعمیق شده اند و میتوانند سرنوشت این جبهه را رقم بزنند.
آدام شاتز، روشنفکر یهودی چپگرا با نگاه به جنگ اسرائیل ـ غزه مینویسد: «فانون معتقد بود که برای سازمان دادن یک جنبش موثر، مبارزان ضداستعمار میبایست بر میل به انتقام فایق آیند و به پرورش آن چه مارتین لوترکینگ، به نقل از راینهولد نِیبور، یک "انضباط روحانی بر ضد تنفر" مینامد، بپردازند.» کامران متین این دیدگاه آدام شاتز درباره جنگ در غزه را ترجمه کرده است:
بهروز هاشمی در این دیدگاه مینویسد: باید اول حسابت را با «فلسطینیهای بد» و «فلسطینیهای وحشی» جدا کنی تا اجازه بدهند از «فلسطینیهای خوب» و «فلسطینیهای غیرنظامی» حمایت زبانی کنی. فلسطینی خوب اما چه کسی است؟ مسئله حماس نیست، فلسطینی بد در چشم اسرائیل هر فلسطینیای است که در برابر اشغال، آپارتاید و نژادپرستی دست به کنش میزند.
رز سگال، استاد اسرائیلی مطالعات هولوکاست و نسلکشی در دانشگاه استاکتون آمریکا در یادداشتی میپرسد: اسرائیل در مورد آنچه در غزه انجام میدهد، یعنی نسلکشی، صریح است. چرا جهان گوش نمیدهد؟
در جنگ، نخستین قربانیْ حقیقت است. آنکه طرفِ قدرتمندترِ جنگ است، جلادِ بزرگترِ حقیقت است. فاتحانْ تاریخ را به نفع خودشان مینویسند و فکتها را به نفع خودشان تفسیر میکنند. رسالت خرد انتقادی حقیقتگویی در برابر این صاحبان قدرت است. اما این خرد انتقادی را اکنون همه خفهشده میخواهند: چه صاحبان قدرت، و چه «نسخهای قدرت» ــ به قول دورچی ــ که تصور میکنند با تبعیت کورکورانه از صاحبان قدرت، شاید آنها هم به جایی برسند. از عادل عطار بخوانید:
بلوخ زمانی گفته بود: «من عذاب وجدان بدی دارم، همه ما داریم... ما بودیم که اجازه دادیم حوادث زیادی اتفاق بیفتد و به آن اعتراضی نکردیم. ما خودمان را از معنا خالی کردیم و روحمان را به دمی بیارزش، به کارهای روشنفکری، به آزادی شخصی... فروختیم. ما اشتباه کردیم.» آیا این تذکار، ما و روشنفکرانمان را در مواجهه با فاجعه غزه تکان خواهد داد؟ از علی صدر بخوانید:
منصور تیفوری در دیدگاهی مینویسد: مسئلهی فلسطین مقدمهای است برای مطالعهای دربارهی «ایدههای رهاییبخش خیانتشده»، توسط همان کسانی که از بیرون و با نگاه شرقشناسانه کمپها را میستایند ــ البته اگر خود بیرون از آنها زندگی کنند. اینها دعوت به انتقام میکنند، بدون اینکه بدانند انتقام نمیتواند سیاست را برسازد.
مقامهای دولتی اسرائیل آشکارا از ناممکنبودن راهحل دو دولتی سخن میگویند. اما محرومکردن فلسطینیان از حق تعیین سرنوشت از مدتها پیش آغاز شده بود. عادل عطار دراینارتباط مینویسد:
الاهیاتی آخرالزمانی در ایالات متحده و اسرائیل، از فرارسیدن قریبالوقوع پایان جهان سخن میگوید و نسلکشی غزه و آپارتاید علیه فلسطینیها را تسهیل و حمایت میکند. یادداشتی از امین درودگر دربارهی این پیشگویی همدست نسلکشی و اقتصاد سیاسی آن:
با شدتگرفتن سانسور محتوی در پلتفرمهای آنلاین، نشانههای تصویری برای موضعگیریهای سیاسی ابداع شدهاند. هندوانه یکی از آخرین نمونههاست. رنگهای هندوانه رنگهای پرچم فلسطیناند و دانههای آن بذرهایی که بهراحتی له نمیشوند.
رسانه، که در عصر حاضر بخش بزرگی از زیست روزمره است، با جعل، تحریف و حذف بخشی یا تمامی تاریخ و با تحمیل چارچوبهایی از پیش تعیینشده برای فهم وقایع، به انسانزدایی از بخش عظیمی از بشریت و بیرون راندن آنها از دامنهی حق بشر به خدمت دولتها درآمده است. همچنین، با بمباران اطلاعاتی و دامنزدن به دوگانهی رسانه/مخاطب یک کارکرد اصلی دیگر هم دارد و آن القای این پیام به مخاطبان است که «هیچکاری از دستت بر نمیآید جز مصرف این انبوههی محتوایی که برای شئسازی از تو تولید شده است.» سایه شمس دراین ارتباط نوشته است:
دنیل تیلور این پرسش را در این مطلب پیشروی ما میگذارد که آیا وقتی رسانههای جریان غالب به پوشش مسأله فلسطین و اسرائیل میپردازند، بیطرفی روزنامهنگارانه یک افسانه مینماید؟
رسانههای فارسیزبان جنگ غزه را چطور بازنمایی کردند؟ چه منافع و جهتگیریهای پشت این بازنمایی است؟ و راه برونرفت از فضای قطبیشده چیست؟
حملههای اسرائیل به غزه و اعتراضهای ضد جنگ دانشجویان در اروپا و آمریکا چگونه در رسانههای فارسیزبان داخل و خارج ایران بازنمایی شدند؟ چه نیروها، منافع و رویکردهایی به این بازنماییها شکل دادهاند؟ قطبیسازی از چه منطق فکری و عملیای نشئت میگیرد؟ آیا در بستر این بازنماییهای متعارض و قطبیشده میتوانیم از همبستگی و همدلی سخن بگوییم؟
این پرسشها را در میزگردی با حضور فاطمه شمس، نگین شیرآقایی، سبا معمار و نینا وباب طرح کردیم.
نظرها
شاهرخ
جهان با این رشد جمعیت و پیشرفت های تکنولوژیک باید به طرف مدیریت یگانه برود وگرنه با این متدهای مرسوم بیش از صد سال دیگر نمیتواند پذیرای انسانها با اینهمه نگرش و سلیقه متفاوت باشد تمام این جریانات سیاسی و نظامی در حال حاضر نیز برای نیل به همان هدف است : مدیریتی واحد و یگانه توسط خردمندان و اصحاب اهل دانش و علم !!!