ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

هنر و جنبش‌های مدنی: نقش‌آفرینی هنرمندان زن در «رنسانس هارلم»

الاهه نجفی - در این مقاله نقش زنان هنرمند در جنبش رنسانس هارلم را بررسی می‌کنیم. این جنبش نه تنها یک حرکت ادبی و فرهنگی بود بلکه بستری برای شکوفایی هنرهای تجسمی، به ویژه مجسمه‌سازی و نقاشی، توسط هنرمندان زن آفریقایی-آمریکایی فراهم آورد. هنر این زنان با جنبش‌های اجتماعی مانند جنبش حقوق مدنی در آمریکا در هم تنیده شده است.

«رنسانس هارلم» که با نام «جنبش سیاهپوستان جدید» (New Negro Movement) هم شناخته می‌شود، یک جنبش فرهنگی آفریقایی-آمریکایی است که به همه عرصه‌های خلاقیت هنری گسترش یافته است: ادبیات، موسیقی، هنرهای نمایشی و هنرهای تجسمی. این جنبش از سال‌های دهه ۱۹۲۰ و همزمان با مهاجرت بزرگ آفریقایی-آمریکایی‌ها آغاز شد و با رکود بزرگ اقتصادی در اواخر سال‌های دهه ۱۹۳۰ و اوایل سال‌های دهه ۱۹۴۰ به تدریج از تب و تاب افتاد.

نمایشگاه «رنسانس هارلم و مدرنیسم فراآتلانتیکی» که از ۲۵ فوریه تا ۲۸ ژوئیه ۲۰۲۴ توسط موزه متروپولیتن هنر نیویورک (Met) برگزار شد، به بررسی این جریان مهم هنر و فرهنگ آفریقایی-آمریکایی در اوایل قرن بیستم پرداخت و فرصتی برای بازنگری آثار هنرمندانی را فراهم آورد که برای مدت‌ها در سایه باقی مانده بودند. در عرصه هنرهای تجسمی، زنان آفریقایی-آمریکایی که در این نمایشگاه مورد تقدیر قرار گرفتند، شامل متا وو واریک فولر (۱۸۷۷-۱۹۶۸) هنرمند مجسمه‌ساز، لورا ویلر وارینگ (۱۸۸۷-۱۹۴۸) هنرمند نقاش، آگوستا ساوج (۱۸۹۲-۱۹۶۲) هنرمند مجسمه‌ساز، لوئیس مایلو جونز (۱۹۰۵-۱۹۹۸) هنرمند نقاش و همچنین مجسمه‌ساز و چاپگر الیزابت کاتلت (۱۹۱۵-۲۰۱۲) بودند.

«رنسانس هارلم» با معیارهای سبکی مشترک میان تمامی چهره‌هایش تعریف نمی‌شود، اما آثار هنرمندان زن مرتبط با این جنبش، بازتابی از اصولی است که در سال ۱۹۲۵ توسط آلن لاک، نظریه‌پرداز در مجموعه‌ای با عنوان «سیاهپوستان جدید: یک تفسیر» (The New Negro: An Interpretation) بیان شد. در این اثر لاک هنرمندان آفریقایی-آمریکایی را تشویق می‌کند تا آثاری خلق کنند که بازتاب‌دهنده غرور آنها باشد و از زیبایی‌شناسی هنر آفریقا به عنوان مرجع فرهنگی و الگویی برای آثارشان الهام بگیرند. به دلیل تصویرسازی کاریکاتوری و کلیشه‌ای از جامعه سیاهپوست در فرهنگ بصری و ادبیات آمریکا، هنرمندان آفریقایی-آمریکایی ترغیب می‌شدند تا بازنمایی خود از زندگی سیاهپوستان را به عنوان بدیلی برای تصاویر تحقیرآمیز و منفی ارائه دهند.

«رنسانس هارلم» به محله هارلم در نیویورک محدود نبود، بلکه در سراسر ایالات متحده و فراتر از آن، در شهرهای مختلف این کشور و خارج از آن گسترش یافت. برای هنرمندان، نویسندگان و موسیقی‌دانان آفریقایی-آمریکایی، فرانسه مکانی برای تحقق پروژه‌های هنری‌شان و پناهگاهی در برابر تبعیض‌های نژادی رایج در ایالات متحده بود. بسیاری از هنرمندان زن در جریان هنری «رنسانس هارلم»، مانند سلما هورتنز برک (۱۹۰۰-۱۹۹۵) و نانسی الیزابت پروفت (۱۸۹۰-۱۹۶۰)، تجربه و دانش خود را در پاریس غنی کردند. آنها اغلب در مدارس هنری نزد استادان شناخته‌شده تحصیل می‌کردند، از مجموعه‌ها یا نمایشگاه‌هایی دیدن می‌کردند که بر کارشان تأثیر می‌گذاشت، در سالن‌ها و گالری‌ها آثار خود را به نمایش می‌گذاشتند، با افراد سراسر جهان ارتباط برقرار می‌کردند و یا از راهنمایی و حمایت هنرمندان سیاهپوست مهاجر ساکن پاریس بهره‌مند می‌شدند.

چند چهره شاخص:

یک:

متا وو واریک فولر (Meta Vaux Warrick Fuller) مجسمه‌ساز آمریکایی در دورانی ظهور کرد که به زنان هنرمند سیاهپوست به ندرت فرصت آموزش مناسب در زمینه هنرهای تجسمی و مجسمه‌سازی داده می‌شد و مجسمه‌سازی را در مجموع دنیایی مردانه تلقی می‌کردند.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

آثار او که با نمادگرایی همراه بود، سوژه‌های آفریقایی را معرفی می‌کرد و تجربه سیاهپوستان را به تصویر می‌کشید، پیش از آنکه این موضوعات در میان هم‌عصرانش رواج یابد.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

 او در سال ۱۸۷۷ در دورانی که قوانین «جیم کرو» برای اعمال تبعیض نژادی به تصویب رسیده و به اجرا درآمده بود، در یک خانواده متوسط آفریقایی-آمریکایی در فیلادلفیا به دنیا آمد. پدرش که صاحب یک آرایشگاه مردانه بود و مادرش که آرایشگر زنانه بود، استعدادهای هنری او را تشویق کردند و برایش امکان آموزش هنر را فراهم آوردند. در سنین پایین، او با دیدن مجسمه‌ها در نمایشگاه‌های هنری تحت تأثیر قرار گرفت و از داستان‌های ارواح و ادبیات گوتیک الهام گرفت. در ۱۷ سالگی، او موفق به دریافت یک بورسیه سه‌ساله برای تحصیل در مدرسه هنر و صنعت موزه پنسیلوانیا شد و سپس به پاریس سفر کرد.

این هنرمند از سال ۱۸۹۹ تا ۱۹۰۲ در فرانسه به تحصیل مجسمه‌سازی و طراحی پرداخت. او در آکادمی کولاروسی و مدرسه هنرهای زیبا ثبت‌نام کرد و آثارش را در نمایشگاه‌های مهم به نمایش گذاشت. در پاریس، او از راهنمایی‌های هنری اوساوا تانر (۱۸۵۹-۱۹۳۷) هنرمند آفریقایی-آمریکایی تبعیدی برخوردار شد، با آگوست رودن (۱۸۴۰-۱۹۱۷) ملاقات کرد که آثارش را ستود و او را به ادامه خلق مجسمه‌هایش تشویق کرد. مطبوعات فرانسه به او لقب «مجسمه‌ساز وحشت» داده بودند، زیرا او در برخی از آثارش مانند مردی که قلبش را می‌خورد با اندوه پنهان (۱۹۰۱) عمیق‌ترین احساسات انسانی را به تصویر می‌کشید.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

با این حال، اگرچه دوران اقامت او در پاریس پر از فرصت‌های هنری بود، پس از بازگشت به فیلادلفیا، با رد شدن از سوی دلالان هنری این شهر به دلیل تبعیض نژادی و جنسیتی مواجه شد و برای نمایش و فروش آثارش مجبور به تلاش بسیار بود.

 یکی از قوی‌ترین آثار او، مجسمه نمادین «اتیوپی» بود که در سال ۱۹۲۱ برای نمایشگاه America’s Making Exposition در نیویورک سیتی سفارش داده شد.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

در سال ۱۹۰۹، او با سولومون کارتر فول ازدواج کرد و یک سال بعد همراه با همسرش به فرامینگهام، ماساچوست نقل مکان کردند. در آنجا بود که حاصل شانزده سال از آفرینش هنری او در آتش‌سوزی انبارش نابود شد. پس از آن، او سعی کرد بین حرفه‌اش و انتظارات همسرش برای ایفای نقش به عنوان یک همسر و مادر سه فرزند تعادل برقرار کند. او با استفاده از برنز، گچ و موم، موضوعات آثارش را از ترومای انسانی، میراث آفریقایی، بی‌عدالتی‌های نژادی و اجتماعی به پرتره‌های صمیمی و موضوعات مذهبی گسترش داد.

پس از مرگ همسرش و در اواخر زندگی‌اش در سال‌های دهه ۱۹۶۰، فولر شروع به نوشتن شعرهایی کرد که بازتاب‌دهنده تجربه‌هایش در زندگی بودند. او به عنوان پیشگام رنسانس هارلم شناخته می‌شود و الهام‌بخش مجسمه‌سازانی مانند آگوستا ساوج (۱۸۹۲-۱۹۶۲) و نانسی الیزابت پروفت (۱۸۹۰-۱۹۶۰) بود. موزه هنر دنفورث در دانشگاه ایالتی فرامینگهام بزرگ‌ترین مجموعه از آثار او را در اختیار دارد.

دو:

 لورا ویلر وارینگ ( Laura Wheeler Waring) را بیشتر به اعتبار پرتره‌های واقع‌گرایانه، کلاسیک و عمیق‌‌اش از سوژه‌های سیاهپوست می‌شناسند. در آثار او مانند پرتره تأثیرگذار Anna Washington Derry (۱۹۲۷)، یا نقاشی Girl in Red Dress (۱۹۳۵) یا اثر پیچیده و ماندگارش از خواننده اپرا ماریان اندرسون (۱۹۴۴)، از کرامت کارگران آفریقایی-آمریکایی، زیبایی زنان جوان سیاهپوست و همچنین چهره‌های مهم جنبش رنسانس هارلم تجلیل می‌شود.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

لورا ویلر وارینگ در هارتفورد، کنتیکت، در یک خانواده متوسط به دنیا آمد که به علاقه اولیه او به طراحی توجه داشتند و به آموزش هنری او علاقمند بودند. او پس از گذراندن دوران دبیرستان از سال ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۴ در آکادمی معتبر هنرهای زیبای پنسیلوانیا در فیلادلفیا در رشته‌های تصویرسازی و پرتره‌سازی تحصیل کرد. در سال آخر تحصیل، او به دلیل فعالیت‌هایش در زمینه تصویرسازی، موفق به دریافت بورسیه سفر یادبود ویلیام املن کرسون شد که به او امکان داد از موزه‌های هنری در اروپا بازدید کند. او به پاریس سفر کرد، از موزه لوور دیدن کرد و با هنری اوساوا تانر، هنرمند آفریقایی-آمریکایی تبعیدی ملاقات کرد. پس از سه ماه اقامت در پاریس جنگ جهانی اول آغاز شد و او ناگزیر به آمریکا بازگشت و به عنوان مربی تمام‌وقت هنر و موسیقی در مدرسه آموزش معلمان چینی در فیلادلفیا مشغول به کار شد و تا زمان بازنشستگی‌اش در سال ۱۹۴۵ در آنجا ماند. در همان حال او با مجله The Crisis نشریه رسمی انجمن ملی پیشرفت رنگین‌پوستان (NAACP) که در سال ۱۹۱۰ تأسیس شد، همکاری می‌کرد. تصویرسازی‌های او روی جلد مجله یا در مقالات و داستان‌های کوتاه به یاد ماندنی‌ست.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

 وارینگ در تابستان‌ها در دانشگاه‌های کلمبیا و هاروارد نیز طراحی تدریس می‌کرد تا درآمد بیشتری کسب کند. او در سال‌های ۱۹۲۴-۱۹۲۵ و ۱۹۲۹ دو سفر دیگر به فرانسه انجام داد و روی هنر تمرکز کرد. در حین سفرهایش در فرانسه، مناظری مانند دامنه‌های کوه‌های پیرنه در فرانسه (۱۹۲۹) را نقاشی کرد.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

او در سال ۱۹۲۷ بعد از بازگشت به آمریکا، برای پرتره Anna Washington Derry جایزه طلایی بنیاد هارمون را دریافت کرد؛ آثارش در نمایشگاه‌های گروهی مختلفی در موزه بروکلین، مؤسسه هنری شیکاگو و موزه هنر فیلادلفیا به نمایش گذاشته شدند؛ و در اوایل سال‌های دهه ۱۹۴۰، از سوی بنیاد هارمون مأموریت یافت تا مجموعه‌ای با عنوان «پرتره‌های آمریکایی‌های برجسته از نژاد سیاه» را برای یک تور نمایشگاهی ملی خلق کند که هدف آن مقابله با بازنمایی‌های کلیشه‌ای مرتبط با سیاهپوستان بود.

سه:

آگوستا کریستین ساوج (Augusta Savage) در سال ۱۹۲۱ با تنها ۵ دلار در جیبش و با این هدف که مجسمه‌ساز شود به نیویورک آمد. علاوه بر کار به عنوان خدمتکار، او دوره هنری «کوپر یونیون» را تنها در سه سال به پایان رساند. کتابخانه عمومی نیویورک به او سفارش ساخت پرتره‌ای از ویلیام ادوارد برگهارت دیو بویس، اندیبشمند و از مخالفان سرسخت تبعیض نژادی در آمریکا را داد، که آغازگر مجموعه‌ای از چهره‌های سرشناس آفریقایی-آمریکایی مانند مارکوس گاروی، شخصیت ملی‌‌گرا بود. ملاقات با این چهره‌‌ها تأثیر عمیقی بر ساوج گذاشت و او را به یک فعال مدنی سرسخت تبدیل کرد.

 اولین اقدام مهم او در سال ۱۹۲۳ اتفاق افتاد: او که به دلیل رنگ پوستش از یک برنامه تحصیلی در فرانسه محروم شده بود با کمیته پذیرش به مقابله پرداخت، به‌طوری‌که اولین زن آفریقایی-آمریکایی شد که دنیای هنر را به چالش کشید. با وجود مشکلات اجتماعی و اقتصادی، او به مجسمه‌سازی ادامه داد، به ویژه پرتره‌هایی از جنس خاک ‌رس ساخت. پسربچه بازیگوش Gamin (۱۹۳۰) که پسری از خیابان‌های هارلم را به تصویر می‌کشد، از شناخته‌شده‌ترین آثار اوست. این اثر زیبایی آفریقایی-آمریکایی را نشان می‌داد، زیبایی‌ای که تا آن زمان به کاریکاتورهای نژادپرستانه تقلیل داده شده بود. موفقیت این اثر به حدی بود که او بورسیه‌ای از بنیاد روزنوالد دریافت کرد، به پاریس سفر کرد و در آکادمی گراند شومیر زیر نظر فلیکس بنتو-دگروا، مجسمه‌ساز تحصیل کرد.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

پس از بازگشت به نیویورک، او اولین زن آفریقایی-آمریکایی بود که به عضویت انجمن ملی زنان نقاش و مجسمه‌ساز انتخاب می‌شد. او با اشتیاق فراوان در زندگی هنری و سیاسی هارلم مشارکت کرد و استودیو هنر و صنایع دستی، کارگاه هنر هارلم و کلاب ونگارد را تأسیس کرد تا آگاهی‌ها را افزایش دهد، استعدادها را تشویق کند و راه‌حل‌هایی برای مشکلات اجتماعی سیاهپوستان آمریکا بیابد. آخرین اثر او «بلند کنید هر صدایی را و بخوانیدش چنگ» در حیاط نمایشگاه بین‌المللی نیویورک به نمایش درآمد اما بعد از پایان نمایشگاه هنرمند که نمی‌توانست هزینه سنگین حمل و انبارداری آن را بپردازد، ناگزیر این اثر را نابود کرد.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

 خسته از این سرخوردگی‌ها او او در اوایل دهه ۱۹۴۰ به یک مزرعه نزدیک وودستاک نقل مکان کرد و تا پایان عمرش از دنیای هنر دور ماند. آگوستا ساوج که کارش را وقف مبارزه برای احترام به حقوق مدنی کرده بود، یک شخصیت افسانه‌ای در رنسانس هارلم است.

چهار:

الیزابت کاتلت (Elizabeth Catlett) به دلیل رنگ پوستش از دانشگاه کارنگی‌ملون رد شد، اما بعدها موفق شد در دانشگاه آیووا به تحصیل ادامه دهد. مجسمه‌اش با عنوان «مادر و کودک» (۱۹۳۹)، که برای پایان‌نامه‌اش ساخته بود، در نمایشگاه آمریکایی‌های سیاهپوست در شیکاگو در سال ۱۹۴۰ جایزه اول را به دست آورد.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

 قدرت بصری و میراث قومی واضح یک مادر که کودکش را در آغوش گرفته بود، با استقبال زیادی مواجه شد. پس از نقل مکان به نیویورک با همسرش چارلز وایت، از چهره‌های برجسته در جنبش واقع‌گرایی اجتماعی با اوسیپ زادکین، مجسمه‌ساز آشنا شد. همزمان، او در فعالیت‌های مرکز هنر جامعه هارلم هم شرکت می‌کرد. در سال ۱۹۴۶، او مجموعه‌ای از لیتوگرافی‌ها با عنوان «زن سیاهپوست» خلق کرد. این مجموعه شامل اثری‌ست با عنوان «من به صدها نفر کمک کردم تا آزاد شوند». کاتلت در این اثر هریت تابمن، معروف به «موسی سیاهپوستان»، را به تصویر کشیده که با قدرت برده‌ها را به سوی آزادی رهبری می‌کند. این لیتوگرافی‌ها آغازگر مجموعه‌ای از آثار بودند که به شجاعت و زیبایی زنان آفریقایی-آمریکایی ادای احترام می‌کردند.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

در سال ۱۹۴۷، کاتلت با همسر دومش، فرانسیسکو مورا که او هم هنرمند بود به مکزیک نقل مکان کرد و در کنار چهره‌های برجسته مجسمه‌سازی مکزیک، مانند فرانسیسکو زونیگا و خوزه ال. رویز، به تحصیل پرداخت. مبارزه این هنرمندان برای خلق هنر در خدمت مردم، الهام‌بخش عمیق او بود. او در آن ایام با وجود آنکه یک هنرمند مهاجر بود در جنبش‌های حقوق مدنی در آمریکا مشارکت داشت. جنبش قدرت سیاه حتی از یکی از معروف‌ترین آثارش با نام «مالکوم ایکس برای ما سخن می‌گوید» (۱۹۶۹) به عنوان یکی از نمادهای خود استفاده کرد.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

 او اولین زنی بود که در سال ۱۹۵۹ به عنوان رئیس بخش مجسمه‌سازی دانشگاه مکزیک منصوب شد و جوایز متعددی را به دست آورد. با انتقاد سفارت ایالات متحده در مکزیکوسیتی به دلیل ارتباطاتش با اعضای حزب کمونیست و سوسیالیست، او تابعیت آمریکایی‌اش را رها کرد و شهروند مکزیک شد و در ایالات متحده به عنوان فردی نامطلوب اعلام شد. با لقب «مادر جنبش هنر سیاه»، او ویزای ویژه‌ای دریافت کرد که به او اجازه می‌داد برای یک نمایشگاه مروری بر آثارش که توسط موزه استودیو هارلم سازمان‌دهی شده بود، به ایالات متحده بازگردد.

منبع:

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.