ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

سوگنامه‌ای برای زندگی: روزبه اسفندارمز و رویکرد مینی‌مالیستی او در موسیقی

کاوه روشنگر در مقاله حاضر به بررسی یکی از آثار اخیر روزبه اسفندارمز، آهنگساز و نوازنده‌ی برجسته‌ی ایرانی پرداخته است. نویسنده با رویکردی تحلیلی ما را با دنیای موسیقی این هنرمند آشنا می‌کند و ابعاد مختلف آخرین قطعه‌ی ساخته‌ی روزبه اسفندارمز در بیان مفهوم دلتنگی را مورد بررسی قرار می‌دهد.

روزبه اسفندارمَز از آهنگسازان و موسیقی‌دانان جوان ایرانی‌ است که در دانشگاه سلطنتی لاهه (The Hague) در هلند به تحصیل در رشته‌ی تهیه‌کنندگی موسیقی پرداخته است. راه او از دانشکده هنر دانشگاه تهران و دریافت مدرک نوازندگی کلارینت آغاز شده بود.

روزبه به عنوان نوازنده‌ی کلارینت در همان دوره‌ی دانشگاه با ماکان اشکوری و امید نعمتی آشنا شد و این آشنایی سرانجام باعث به وجود آمدن گروه پالت شد. گروه پالت برای روزبه از این لحاظ حائز اهمیت است که به عنوان یک نوازنده‌ی کلاسیک برای اولین بار با بداهه‌پردازی در نوازندگی به صورتی جدی روبرو شد.

روزبه به همراه پالت در اجرا‌های بسیاری به نوازندگی کلارینت پرداخته است؛ اجراهایی داخل و خارج از ایران. روزبه به قصد ادامه‌ی تحصیل به هلند رفت و از گروه پالت جدا شد. این جدایی‌ برای اعضای گروه بسیار سنگین بود چرا که روزبه یکی از اعضای موثر در ساخت این گروه بود و از ابتدا همراه گروه بود.

حال روزبه به عنوان هنرمندی مستقل، نوازنده‌ای ماهر به شمار می‌رود که بیشتر موسیقی‌هایی با درونمایه‌ی کلاسیکال و درآمیخته با موسیقی سنتی ایرانی می‌سازد. نوآوری او در فرم ارائه‌ی موسیقی سنتی ایرانی، باعث شده او به یکی از آهنگسازان تاثیرگذار معاصر ایرانی بدل شود؛ این از ممارست و پشتکار و توجه او بر کیفیت و ارتقای آثارش نشأت می‌گیرد.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

روزبه اسفندارمز در صفحه ساندکلود خود ۱۱ اثر منتشر شده دارد. در میان این آثار یک موسیقی فیلم هم به چشم می‌خورد: موسیقی فیلم مستند «سینمای بی‌محتوا» ساخته‌ی جمشید اکرمی که مستندی درباره‌ی سینمای ایران است.

روزبه در قطعات منتشرشده‌ی خود همچنین به همکاری با هنرمندان دیگری از جمله گروه دوباره، آفتاب درویشی، شهرزاد بهشتیان، سیاوش کهربایی و گروه تریوله نیز پرداخته است.

از آثار موفق او می‌توان به «گذر» (در همکاری با شهرزاد بهشتیان و سیاوش کهربایی) ـمرثیه‌ای برای ریال» (در همراهی با گروه دوباره قطعه‌ی غیبت Absence به همراه آفتاب درویشی) و «بی‌گاه» (در همراهی با گروه تریوله) اشاره کرد.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

او تحت تأثیر وقایع شمال سوریه، قطعه تأثیرگذار «شین» را ساخته است. او در توضیح این قطعه در گفت‌وگویی به این موضوع اشاره کرده که «شین» در کردی به معنای سوگواری‌ست. او می‌گوید:

این کار برای من یک کار شخصی بود و نزدیک بود به قلبم. اگر کسی گوش بدهد متوجه می‌شود که خیلی ارتباطی بین این موسیقی و کاری که در پالت انجام می‌دادم نیست.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

سوگنامه‌ای برای حیات  

آخرین قطعه‌ی ساخته‌ی روزبه اسفندارمز سوگنامه‌ای برای حیات (a lament for the living) نام دارد. تصویر جلد و کار گرافیک آن از کاوه آشوری‌نیا است. همچنین به عنوان وکالیست در این قطعه جولی هاسفورد (Julie Hasfjord) نیز حضور دارد.

قطعه فضای برفی‌ سنگینی را تداعی می‌کند که به تصویر ساخته شده برای آن هم بی‌ربط نیست.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

این قطعه با رویکرد معاصر آهنگ‌سازی با استفاده از ساز‌های کلاسیک هارمونی‌هایی شرقی و عمیق را به وجود می‌آورد و از فضایی در حد فاصل بین موسیقی کلاسیکال غربی و موسیقی سنتی شرقی برخوردار است. از صدای وکالیست برای اضافه کردن ملودی، پر کردن فضای موسیقی و تاکید بر روی بعضی از هارمونی‌ها استفاده می‌شود.

در «سوگنامه‌ای برای حیات» ما نه با یک ترانه که از نظر عاطفی با یک کلمه درگیر می‌شویم: با دلتنگی. این رویکرد در موسیقی نوآورانه است. اسفندارمرز توانسته فضای موسیقی سنتی شرقی را در عمق ساخت غربی موسیقی خود جا دهد و روایتی از غم را با یک کلمه به زیبایی منتقل کند.

موسیقی با ترکیب نجوا و نفس‌های وکالیست با ویلون شروع می‌شود و صدای پیانو به این ترکیب اضافه می‌شود. بدین ترتیب می‌توان گفت که پیانو و ویلون سازهای اصلی سازنده‌ی این قطعه هستند. پیانو به آرامی به حرکت در فضای موسیقی می‌پردازد و راوی این قطعه به شمار می‌آید و صدای ویلون بیشتر برای فضاسازی و تأکید هارمونیک استفاده می‌شود‌. رویکرد مینی‌مالیستی آهنگساز در این اثر باعث می‌شود تا شنونده فرصت کافی برای حس کردن تاثیر هر نُت را داشته باشد و فضایی دلنشین و آرام در موسیقی حکمفرما باشد.

روزبه اسفندارمز در این قطعه به خوبی صدا‌ها را با یکدیگر ترکیب کرده است و اجرای کوتاه خواننده در قطعه به نشانه‌ای از رویا و فانتزی بدل می‌شود. همچنین او در این قطعه نشان می‌دهد به سادگی می‌توان با تغییر فضای موسیقی، یک قطعه را تا پایان ببریم. با تغییر در سازبندی مواجه نمی‌شویم اما هر ساز به اندازه‌ی خود و در جایگاهی مناسب خود ظاهر می‌شود که باعث می‌شود نمودار انرژی این موسیقی یکنواخت نباشد. ساختار قطعه به نوعی‌ست که ما مدام با افت انرژی مواجه‌ایم و به همین علت هر چندگاه با بالا رفتن انرژی، مخاطب گوش به زنگ می‌شود.

تنها کلمه‌ای که خواننده در این قطعه آن را ادا می‌کند، کلمه‌ی «دلتنگی» است. این کلمه‌ی مرکب و زیبای فارسی شاید یکی از بهترین انتخاب‌ها برای فضای غمگین و نیمه‌روشن این موسیقی بوده است. همچنین ما نه تنها با یک ترانه روبرو نیستیم، بلکه فقط با یک کلمه روبرو هستیم که تمام قصه‌ی این قطعه را برای ما نقل می‌کند. این رویکرد؛ رویکردی نوآورانه است که در این قطعه‌ی به خصوص به کار گرفته شده است.

در مجموع باید گفت روزبه اسفندارمَز با ایده‌پردازی خود در این قطعه موسیقی روایتگر و نویی را ساخته است که توانسته است فضای موسیقی سنتی شرقی را در عمق ساخت غربی موسیقی خود جا دهد و روایتی از غم را با یک کلمه به زیبایی منتقل کند: دلتنگی.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.