ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

مَحیا حامدی: تلفیق موسیقی نواحی ایران و جاز معاصر

کاوه روشنگر - محیا حامدی، هنرمند خوش‌آتیه‌ی موسیقی ایرانی، آثاری ماندگار خلق کرده است. این مقاله به تحلیل قطعه‌ی «کاخ گمان» می‌پردازد که بر اساس شعری از فریدون توللی ساخته شده و تلفیقی هنرمندانه از موسیقی ایرانی و جاز است. همچنین، به نقش محیا حامدی در جنبش‌های اجتماعی و تأثیر او بر موسیقی معاصر ایران و مهاجرت نیز می‌پردازیم.

محیا حامدی که تحصیلاتش را در دانشگاه برکلی به پایان رسانده از چهره‌های خوش‌آتیه و موفق در عرصه موسیقی ایرانی است. او در سبک‌های گوناگونی قادر به نوازندگی پیانو، خوانندگی و آهنگسازی است و به خوبی می‌تواند موسیقی نواحی ایران را با سبک جاز [به گویش انگلیسی: جَز] معاصر تلفیق کند‌. اولین قطعه‌ی منتشر شده از او «دِنگ» نام دارد که تلفیقی از موسیقی جنوبی و موسیقی جَز است و ترانه‌ی آن نیز با گویشی جنوبی اجرا شده است.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

محیا حامدی در حال حاضر مقیم آمریکاست و فعالیت موسیقایی‌اش در طی پنج سال گذشته باعث شده صدای او در میان ایرانیان مهاجر بسیار شنیده شود.

این موزیسین ایرانی در کنار فعالیت انفرادی خود، در همکاری با هشت موزیسین دیگر با ملیت‌های متفاوت، در گروه پُست-پانک Voodoo Baby Aliens (به معنای: فرازمینی‌های وودویی کوچولو) به عنوان خواننده به فعالیت می‌پردازد.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

«دِنگ» در ساندکلود تا به حال بیش از یک میلیون بار شنیده شده است و به این ترتیب این اثر تا این لحظه موفق‌ترین کار محیا حامدی به شمار می‌آید. سایر آثار او عبارت‌اند از «بویر»، «اشک بهار» (به همراه داریوش آذر) و سرانجام «کاخ گمان».

این قطعات نشان دهنده‌ی شناخت محیا از موسیقی نواحی ایران و تسلط او بر تکنیک‌های خوانندگی‌ست که باعث می‌شود بتواند دو شاخه موسیقی، جز معاصر و موسیقی نواحی را که رگ و ریشه‌ای جدا از هم دارند با یکدیگر تلفیق کند.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

از میان این آثار محیا حامدی «کاخ گمان» را پیش از مهاجرت در ایران و بر اساس شعری از فریدون توللی نوشته است. اکنون پس از گذشت چند سال محیا با همکاری هنرمندان خارجی و ایرانی‌تبار این قطعه را آماده و در اواخر سال ۲۰۲۴ منتشر کرده است.

محیا در اجراهای زنده‌ی بسیاری در حمایت از جنبش زن، زندگی، آزادی حضور داشته است. او در اولین فستیوال موسیقی که زیر عنوان Let her sing (بگذار بخواند) در این راستا برگزار شد آهنگ «کاخ گمان» خود را برای اولین بار اجرا کرده بود.

کاخ گمان

کاخ گمان نام یکی از اشعار فریدون توللی در دفتر شعر «نافه» است. توللی ابتدا به سبب آشنایی با نیما یوشیج به شعر نیمایی روی آورد اما به تدریج از شعر نیمایی فاصله گرفت و در مجموعه «پویه» (۱۳۴۵) به غزل و قصیده روی آورد.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

«کاخ گمان» فریدون توللی با وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن سروده شده است. این وزن از اوزان عروضی کلاسیک فارسی است و در شعرهای بسیاری از شاعران قدیم و معاصر دیده می‌شود. در این شعر، شاعر از زخم‌های روانی، خشم، رنج و فراموشی سخن می‌گوید و با استفاده از تصاویر و استعاره‌های قوی، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند. وزن شعر به آن حالتی موزون و روان بخشیده که با محتوای غم‌انگیز و تأمل‌برانگیز هماهنگ و سازگار است. توللی در این شعر چنان به توصیف رنج می پردازد که گویی داغ عالم بر چهره‌ی او نقش بسته است. این تعبیر با فضای کلی شعر که پر از غم، رنج و فراموشی است، هماهنگی دارد. شاعر در این شعر از زخم‌های روانی، خشم و رنج سخن می‌گوید و این احساسات می‌تواند به شرایطی که وطن در آن قرار دارد، مرتبط باشد.

می‌کاودم این زخم روانسوز روان
می‌کاهدم این خشم سبکجوش سبکسوز
می‌سوزدم این یاد هنرزای هنرسای
می‌سایدم این رنج شب‌افزای تب‌افروز

و به همین ترتیب پیش می‌رود تا اینکه به دوزخ بی‌کسی راه می‌برد و از آنجا به «کاخ گمان پرور شبگیر» و یک زندگی ناتمام به عنوان حس مشترک ملی راه می‌برد:

افسوس که آن کاخ گمان پرور شبگیر
بر ناشده با خفتن مهتاب فروریخت
لبخند بلورین تو نیز ای گل پندار
یادی شد و چون زنبق سیراب فروریخت

 در شعر فریدون توللی، عبارت «کاخ گمان‌پرئر شبگیر» را می‌تواند نمادی از آرزوها، امیدها و تصوراتی در نظر گرفت که فرد نسبت به وطن خود دارد.«کاخ گمان‌پرور» به معنای مکانی است که در ذهن و خیال فرد ساخته شده و پر از آرزوها و تصورات زیباست، اما در واقعیت ممکن است این تصورات با شکست و ناامیدی مواجه شوند. شاعر در بیت: «افسوس که آن کاخ گمان پرور شبگیر / بر ناشده با خفتن مهتاب فرو ریخت» به از بین رفتن این تصورات و آرزوها اشاره می‌کند. اگر این کاخ را به وطن تعبیر کنیم، می‌توان گفت شاعر از فروپاشی آرزوها و امیدهایی که نسبت به وطن داشته، ابراز تأسف می‌کند. این فروپاشی می‌تواند ناشی از شرایط سیاسی، اجتماعی یا شخصی باشد که باعث شده وطن به جای آنکه مکانی امن و آرامش‌بخش باشد، به مکانی پر از ناامیدی و درد تبدیل شود.

این شعر به زیبایی بیانگر وضعیت هنرمندان مهاجری مانند محیا حامدی هم می‌تواند باشد که به دلیل ممنوعیت صدای زنان و منع سبک‌های موسیقی آلترناتیو ناگزیر به مهاجرت تن داده‌اند.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

فضایی عمیق و پر از رنگ و نشاط

این قطعه با سازهای پیانو، درامز، الکتریک گیتار، الکتریک باس و ترومپت ساخته شده است. قطعه نوشته‌ی محیا حامدی است و نوازنده‌ی پیانوی آن نیز خود اوست. امیر مانکووسکی (Amir Mankovski) مسئولیت تهیه و ضبط اثر را بر عهده داشته و مهندس مسترینگ این قطعه جاناتان واینر(Jonathan wyner) بوده است.

آرپِجیو (Arpeggio) در موسیقی به نواختن نت‌های یک آکورد به‌صورت پشت‌سرهم و جداگانه به جای نواختن هم‌زمان آن‌ها گفته می‌شود. این تکنیک معمولاً در سازهایی مانند گیتار، پیانو و هارپ استفاده می‌شود و باعث ایجاد یک صدای روان و زیبا می‌شود. برای مثال، اگر آکورد «دو ماژور» (C Major) شامل نت‌های C، E، G باشد، در آرپِجیو این نت‌ها به‌جای اینکه هم‌زمان نواخته شوند، یکی پس از دیگری اجرا می‌شوند. کاخ گمان با یک آرپیج (arpeggio) پیانو شروع می‌شود و با اضافه شدن وکال آرپیج ابتدایی به جای تکرار شدن با آرپیج‌های دیگری ادامه پیدا می‌کند و تکمیل می‌شود؛ صدای درامز در فضاسازی قسمت اول این اثر می‌گذارد. خواننده در قسمت ابتدایی قطعه اجرایی بَم و زیر لبی دارد.

پس از پایان قسمت اول، پیانو رنگ صدای دیگری پیدا می‌کند و با صدای ترومپت و ریتم درامز ترکیب می‌شود و موسیقی انرژی بیشتری پیدا می‌کند‌. همچنین صدای خواننده باز می‌شود و به فضای موسیقی رنگ بیشتری اضافه می‌کند.

شعر با اینکه منتقل کننده‌ی حس غمی عمیق است اما موسیقی گام‌هایی در جهت مخالف درونمایه (Concept ) برمی‌دارد و فضایی عمیق و پر از رنگ و نشاط را می‌سازد که کمی هم به هرج و مرج می‌گراید.

تنظیم خوب این قطعه باعث شده است صداها به خوبی با یکدیگر ترکیب شوند و در عین حال یکدیگر را تکمیل کنند و هارمونی‌های بسیاری را در طول این قطعه تقویت کنند.

ترومپت بیشتر به تکنوازی می‌پردازد و بارها نقش به اوج بردن موسیقی را به دوش می‌کشد. الکتریک گیتار بیشتر برای تزئین و استفاده‌ی ریتمیک در موسیقی به کار گرفته شده است. صدای خواننده در اوج آهنگ به کمک صدای سازها می‌آید و با تقویت هارمونی صداهای تیز انرژی موسیقی را به اوج خود می‌رساند؛ همچنین ریتم درامز در تکه‌ی سوم موسیقی که به اوج خود نیز می‌رسد، اجزای بیشتری را به کار می گیرد تا ریتم کاملا در این موسیقی جایگاه خود را پیدا کند. ریتم موسیقی ریتم لنگ جَز ۶/۸ است و ریتم‌های ۶/۸ در موسیقی ایرانی را به یاد می‌آورد؛ این ریتم پلی میان موسیقی ایرانی و موسیقی جَز شده است. پیانو هم در همین ریتم نواخته می‌شود و این باعث می شود توالی نُت‌های پیانو و روند هارمونیک آن نیز حالتی شرقی و ایرانی بگیرد.

قطعه از چهار قسمت ساخته شده است و در هر قسمت ما با یک شروع و پایان روبروییم و در کلیت اما با یک ساختار یکپارچه مواجه هستیم که از فضای اثر خارج نمی‌شود‌.

آهنگساز قطعه به زیبایی انرژی را تقطیع می‌کند، پایان‌بندی زیبایی هم برای آن نوشته است و موسیقی را با صداهای تیز کلیدهای پیانو به پایان می‌رساند . پایان‌بندی اثر که با توجه به شروع آهنگ از نُت‌های بَم پیانو بسیار معقول و منطقی بوده است و باعث به وجود آمدن یک روند کامل در کل موسیقی از اکتاو اول تا آخر شده است.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.