چند شعر از منیره پرورش
منیره پرورش در اشعار مجموعه حاضر با زبانی نمادین و تصویری، مفاهیمی از زندگی، مرگ، تنهایی، امید و آزادی را بیان میکند. این اشعار با استفاده از عناصر طبیعی مانند دریا، باد، پرندهها و باران، و همچنین مفاهیم انسانی مانند عشق، درد و آرزو، فضایی چندلایه و تأملبرانگیز را مقابل دیدگان ما قرار میدهند.
۱
دهانم رفت
از استخوانم برنمی آیم
نسیم شور دریا برایم بیاور
میان عطر خون ماندهام
شب درو میکند
روز
حیاط کوچک خانه ما
هنوز پناهنده میپذیرد
۲
آتش بکشم به جان
به جان بخرم مرگ را
زن شده است موهایم
شانه میخورد
هوا میخورد
پنجره میگرید
به تکرار پوست تنم را بکن
بخوابان در شعر
تا شکستن تاریکی
صدای تنهایی زن وزیده است
به صراحت بربریت در جهان
و سرودای ایران در باد
۳
ای تن
خدایی شو
با آواز باستانی
در کندن زخم
زندگی را در بال پروانه و غنچهها
از تیغه شعرم بگیر
در شکستگی گلو
بدون صدای گرفته و دلتنگی
رویای بی بالم به ساحل میر سد؟
۴
بعد غریبگی را گریه کردیم
استخوانهای ما اما مهربان بود
زود جوش خورد به بخش هایی از زندگی
خندیدیم
و حالمان را خوب نشان دادیم
اما شکست میآمد به ابعاد ما
در هم زمستان را دیدیم
پرندهای که آواز را خواب دید
از روی سیم پرید و قصه شد
۵
شمعها خاموش
در به روی صبح باز
به ما میسپارد باد
آواز خود را
قدم به خیابان میگذارد
روسریها را با خود میبرد
دور هم نشسته
به خواب میرویم
از صدای زنگ در بیدار میشویم
از آزادی مینویسیم
و خورشید بر صفحه ما میدرخشد
۶
باران در دستش
روی لبانش لبخند مرگ
زندگی میگرید هنوز
در حسرت دم و بازدمش
۷
شب که بشکند
روز آغاز میشود
واژگان شعر
شفاف میبارند
در نقاشی، سرود
خط زیباترین نهاد بشر
مضراب، پرده را میلرزاند
مردم آواز میخوانند
و آزادی
تاریخ سترگی ست
که کودکان به ما خواهند آموخت
تا به اندوه دخترانمان پایان دهیم
نظرها
نظری وجود ندارد.