ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

دو شعر از احمد زاهدی لنگرودی

هر دو شعر احمد زاهدی لنگرودی به موضوعاتی مانند رنج، درد، نابرابری و امید می‌پردازند. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه و نمادین، احساسات عمیق و دردناک را بیان می‌کند. زبان و سبک شعرها ساده ولی پراحساس است و تصاویر شاعرانه به شعرها عمق و غنای خاصی بخشیده‌اند. این اشعار نه تنها بازتاب‌دهنده درد و رنج انسان‌ها هستند، بلکه به امید و مقاومت نیز اشاره می‌کنند و خواننده را به تفکر و تأمل دعوت می‌کنند.

۱

موهایش مویه‌های مادرم است
زیبا
و نگاهی که می‌گریخت از نورها.

عادلانه نبود
جا بمانم از عبور
عبور کند عمر از زندگی

عجیب نیست!
برای اینکه لگدکوب نشوی
باید چشم‌بندی بلد باشی
و در طبله‌ی قاضی دنبال چیزی بگردی که نیست

که گفته این تابوت متعفن
بر گرده‌ی ما بماند
پس گورستان تاریخ برای کیست؟
مادران اما دست از مویه بر نداشتند.

به من چه
که موهایش
شب را به سخره گرفته‌است.

کاری از همایون فاتح
کاری از همایون فاتح

۲

خون چکان از داغِ زخم‌ها، تن
فریادِ چشم‌هایی که دریده، بیناترند!
ردِّ پایِ شلاق تا ناکجایِ تاول
در دخمه‌هایِ تنهایی
تحمیلِ تاریکی بر تابناکیِ تن
واژگانی که با هجای الف هاشور می‌خورند
امتدادِ درد تا بی دریچه‌هایِ امید
نگاهِ روشنِ سرانگشتانی
حرکتِ جوهری از خرد تا عصب
چشم را چشمه می‌کند عطش

مردهایِ مرده
مردهایِ زن مرده
مردهایِ زن مرده‌یِ خیره
در قبرستان
زخم‌هایِ هم را می‌لیسند
سرافکنده در سیاه و اخته
او که می‌بندد زنده نیست!

شعر زن است
شاعر زن است
او که می‌بیند زنده است
و در پسِ اندوه و سیاه
می‌جوشد با زخم‌هایِ داغ
می‌بیند با چشم‌هایِ درد
می‌رقصد با پاهایِ تاول
آسمان را رنگ رنگ
واژه را آزاد می‌سراید.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.