ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

شعر زمانه

سه شعر از میثم رستگاری

شعرهای میثم رستگاری نمونه‌ای از شعر متعهد و اجتماعی هستند. او با زبانی ساده اما عمیق، دردها و رنج‌های جامعه را به تصویر می‌کشد و از مخاطب می‌خواهد که به این دردها توجه کند و در برابر بی‌عدالتی و ظلم مقاومت کند. رستگاری با استفاده از تصاویر قوی و زبان تأثیرگذار، شعرهایی خلق کرده است که نه تنها زیبا هستند، بلکه پیامی مهم و انسانی را نیز در خود دارند.

۱

رنگ باخته به رویِ همه کس، چهره‌ی شهر قشنگ
کوچه‌هاش زخمیِ تن، پنجره‌‌هاش غمین و دل‌تنگ

آسمان هر صبح‌دم، خبرِ از بُغض کسی چون خوانَد
روز تا شب، مردمی خشمگین، با هم در نفرت و جنگ

کودکش دستمال به دست، در پیِ نان، خسته به راه
زالویی اما از همه سو، می‌مکد خون شهر را بی‌درنگ

عده‌ای مشت به مشت، سر به بازی، چون دل‌خوش
عده‌ای راه بستن تا زنند، سر انسانی چو به سنگ

زنی در گورِ خیال، سر به آواز می‌خواند در باد
زنی هم سر بریده شده‌ است، بی‌تعصب با یک اَنگ

دخترک پای عشق که رسید، شد جاروکش و هیچ
پسرک بی‌زندگی اما جانش را باخته به سُرنگ

"آه"هر گوشه شهر، مردمی خسته و خاموش شده خم
کسی در دل‌شان جای خوشبختی نشانده‌ گوله‌ی مرگ

گذری خواهم کرد، چه شد، آن همه آفتاب و بهارِ دلشاد
آن عیدها، بهارا، که بودیم شاد و خوش، ما یک رنگ

از چه این روی گذشت، وقتی خورد کسی، گفتیم به درک
وقتی مُرد کسی نگفتیم چه کرد، چرا عاشق زده رَگ

خانه‌ها را دیوار کشیدن بلند، به نشنیدنِ صدای دل‌ِ هم
کودکانه وقتی رفت که رو دیوار دبستان، کشیدن فشنگ

بی‌تفاوت منم اینجا، تویی آنجا، که ندادیم دست به هم
تا بگوئیم کجاست خاطره‌ها، آن ایران، شهرِ قشنگ

چرا از هم دور شده‌ایم، نیست در خانه ما دیگر دلسوز
در دل‌هامان ریخته‌اند این همه غم، کو یک لحظه درنگ

تا با خود بگوئیم چه شد روز عزا، شادی ذبح شد بی هوا
فساد و فرومایگی و فرمان بری، شد معنیِ انسانِ زرنگ

دیگر اینجا همین ایران شهر قشنگ نیست بهارش زیبا
زمستان چرکش را باید از چهره بشوریم با برفُ بارانُ تگرگ.

کاری از همایون فاتح
کاری از همایون فاتح

۲

بر سر مُلکی که در آن جان آدمی ارزان است، خون باید گریست
بر آنجا که جای درختان چوبه‌ی دار فراوان است، خون باید گریست

زنده و مرده‌اش فرقی ندارد وقتی گشته ست زندان
بر سر آن سرزمینی که زندان روح و جان است، خون باید گریست

به هر سویش می‌بینی به حالی زار مردمانی خسته و نالان
که دیگر سفره‌هاشان خالی از تکه‌ای نان است، خون باید گریست

بر آن دیار که بی زنهار از یاد رفته باشد ریشه و اجداد
بدان خاک که آسان توبره شیادان است، خون باید گریست

بر هر کوی و برزن دیگر نشانی نیست از آنچه می‌جویی
بر این خانه‌ای که هر روز بی رحمانه ویران است، خون باید گریست

بدین جای که خدا از یاد رفته است چه تلخ در باورها
به آن احتمال که جای خدا انسانی بی وجدان است، خون باید گریست

بر این کوچه سار که می‌نوازدش غم سزاوار به زار
چنان که عزا و سیاهی نشان ایمان است، خون باید گریست

بر این دشت سرخ بر این آسمان تنگ بر این رود خشک
بر این سرزمین سوخته که هنوز نامش ایران است، خون باید گریست….

۳

وقتی فریاد میزنی؛ دیگه ندارم نان، دوستت دارم
وقتی خشمگینی، از دست این خفقان، دوستت دارم

وقتی پلاکارد به دست داری و پر شور ایستادی
وقتی به جرم شعر میمیری در زندان، دوستت دارم

وقتی از محیط زیست می‌گویی و به تو گویند دشمن
وقتی بر خاک تشنه میشوی گلوله باران، دوستت دارم

وقتی هوا نیست، نفس نیست، باران نیست امروز
وقتی شجاعانه مانده‌ای، وسطِ میدان، دوستت دارم

وقتی جگرگوشه‌ات، بی‌دارو در آغوشت افتاده
وقتی امیدواری هنوز، در پیِ درمان، دوستت دارم

وقتی چون جنگل آتش، تو هم از ریشه می‌سوزی
وقتی غریبانه روی دستی تا گورستان، دوستت دارم

وقتی همه آرزوهات در جوانی می‌شود یک مشت فریاد
وقتی صاف به سرت خورده، تیرِ آبان، دوستت دارم

وقتی اینجا داغی‌ست در سینه، از دادخواهی فرزند
وقتی آن روز داغ را، خاموش کُنَد تاوان، دوستت دارم

وقتی مفقودالاثر گشتی و ندیدی، امروز خاکِ زخمی را
وقتی ایستادی و ندادی خاک، به دژخیمان، دوستت دارم

وقتی هنوزم رنج مردمان، در سینه‌ات آلام می‌دارند
وقتی در اتحاد، فریاد میزنی؛ خوزستان، دوستت دارم

وقتی باورم داری و در باورت، این عاشقانه زنده‌ست
وقتی‌که می‌گویی؛ منم با تو تا پایِ جان، دوستت دارم

وقتی دستم و می‌گیری می‌گویی زن زندگی آزادی
وقتی کنارم می‌جنگی، برایِ ایران، دوستت دارم

وقتی که دوست داشتن تنها سلاح ماست‌ای دوست
وقتی چاره کار همبستگی‌ست در خیابان دوستت دارم

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.