ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

واژه‌های برابری

فمینیست کیست؟

فمینیست بودن اساساً به چه معناست؟ آیا فمینیست بودن نوعی کنشگری اجتماعی‌ست یا دنبال‌کردن رویای شخصی از آزادی، عدالت و برابری جنسیتی؟ چه چیزی شما را فمینیست می‌کند؟

اولین باری که واژه فمینیست به‌ گوشتان خورده را یادتان هست؟ شاید به سال‌ها قبل برگردد یا همین حالا که این متن را می‌خوانید. شاید خودتان را فمینیست یا حتی ضدفمینیست‌ها بدانید یا بگویید بستگی دارد که چه تعریفی از فمینیست بودن داشته باشیم. تعریف شما چیست؟ آیا می‌شود تعریف واحدی از فمینیست بودن ارائه کرد؟

چیزی که در جهان امروز با آن مواجه‌ایم این است که احتمالاً هر شخصی چه موافق فمینیسم و چه مخالف، برای خود تعریفی دارد از این‌که یک فمینیست کیست و چه خصوصیت‌هایی باید داشته باشد. خبر بد این است که خیلی از تعریف‌ها با واقعیت نمی‌خوانند و درک صحیحی از فمینیسم ارائه نمی‌دهند. تا آن‌جا که مثلا گلوریا جین واتکینز، نویسنده و مبارز سیاهپوست آمریکایی که با نام ادبی بل هوکس (نام مادربزرگش) شناخته می‌شود و یکی از تأثیرگذارترین فمینیست‌های معاصر جهان به شمار می‌رود درباره دلیل نوشتن کتاب «فمینیسم برای همه است» گفته است که تجربه او از دیدن و صحبت با افرادی که فکر می‌کردند «فمینیست‌ها مشتی لزبین مردستیز خبیث هستند و با مردها و خدا و طبیعت دشمنی دارند و دنبال این هستند که همه شغل‌‌ها را بگیرند» او را برآن داشته که کتابی در این‌باره بنویسد. بل هوکس می‌گوید:

وقتی از همین افراد می‌پرسم که چه کتاب‌ یا مجله فمینیستی خوانده‌اند، وقتی از آن‌ها درباره سخنرانی‌های فمینیستی که شنیده‌اند، یا فعالان فمینیستی که من می‌شناسم سوال می‌کنم، آن‌ها به من می‌گویند که همه آن‌چه که درباره فمینیسم می‌دانند، از طریق دیگران به آن‌ها رسیده و حقیقتاً هیچ‌گاه به یک جنبش فمینیستی نزدیک نشده‌اند که بدانند در چنین جنبشی واقعاً چه اتفاقی می‌افتد و فمینیسم واقعاً چیست.

خود او در این کتاب تعریف روشنگرانه‌ای از فمینیسم و فمینیست می‌دهد و دست بر سه مفهوم مهم «تبعیض»، «بهره‌کشی» و «ستم» می‌گذارد. بل هوکس می‌گوید فمینیسم «جنبشی‌ست برای پایان‌دادن به تبعیض‌ جنسیتی، بهره‌کشی جنسیتی و ستم». به باور او فمینیسم جنبش ضد مرد نیست، بلکه جنبشی‌ست که هدفش برچیدن سیستم‌های سلطه و ایجاد برابری‌ست. در واقع فمینیستم ارتباط تنگاتنگی با مفهوم «برابری جنسیتی» یا Gender Equality دارد.

او یک فمینیست را این‌طور تعریف می‌کند:

فردی که صرف‌نظر از این‌که خودش چه جنسیتی دارد، فعالانه از حذف تبعیض‌هایی که بر پایه جنسیت افراد بنا شده‌اند و حذف همه اشکال ظلم، حمایت و برای رسیدن به آن تلاش می‌کند.

او تأکید می‌کند که فمینیسم تعهدی به عدالت و آزادی «برای همه» است و نه فقط برای زنان. زیرا به باور او، برخلاف چیزی که به صورت عمومی تصور می‌شود، سیستم‌های قدرت و سرکوب -اعم از مردسالاری، سرمایه‌داری، نژادپرستی، ...- به همه آسیب می‌رسانند و با هم مرتبط اند. به همین خاطر فمینیسم باید برای همه افراد صرف نظر از طبقه، نژاد یا هویت جنسیتی‌شان در دسترس باشد.

سویه دیگر این تعریف اشاره ضمنی به این اصل است که در جامعه انسانی هویت جنسیتی فراتر از دوگانه جنسیتی زن و مرد است و ممکن است خارج از این دسته‌بندی باشد.

چنین تعریفی می‌تواند برای همه در هر جای جهان و در هر زمینه اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی که زندگی می‌کنند، گویا باشد. اما فمینیسم از ابتدا چنین تعریف جامع و عامی نداشته. شاید بد نباشد نظری بیاندازیم به این‌که اولین‌بار چه کسی این واژه را به‌کار برده است.

با این‌که مفهوم فمینیسم و مبارزه علیه تبعیض میان زن و مرد به کشور خاصی محدود نمی‌شود و در ایران و افغانستان و .... هم از زمان‌های دور وجود داشته، اما خاستگاه واژه فمینیسم فرانسه است. نمی‌توان به‌صورت دقیق گفت که چه کسی نخستین بار به ستم علیه زنان اشاره کرده اما از آن‌جا که جوامع در طول قرن‌ها دیدگاه مردانه را ترجیح داده و دیدگاه زن‌ها را به طور سیستماتیک نادیده گرفته‌اند تعجبی ندارد که بدانیم واژه فمینیسم را هم جهان اولین‌بار از دهان یک مرد شنید.

چه کسی اولین بار واژه «فمینیسم» را به‌کار برد؟

طبق اسناد ثبت‌شده، اولین‌بار کلمه فمینیسم در سال ۱۸۳۷، حدوداً ۱۲۱۵ شمسی به‌کار برده شده است. شارل فوریه (Charles Fourier)، فیلسوف فرانسوی در آن‌زمان این واژه را به معنی «ویژگی‌ها و شخصیت زنانه» به‌کار برد.

نقاشی از یک مرد مسن که عصایی به دست دارد و روی یک صخره تکیه زده است. پشت سر او منظره آسمان تاریک دیده می‌شود
تصویری از شارل فوریه، فیلسوف فرانسوی

با وجود پرت بودن این معنا از تعریف کنونی فمینیسم، خود او بدون آن‌که بداند عقاید فمینیستی داشت و بنا به تعریف بل هوکس، به نوعی یک فمینیست بود. به عنوان مثال فوریه تلاش کرد رفتار برابر با زنان را ترویج کند. او می‌گفت ازدواج سیستمی‌ست که زنان را سرکوب می‌کند و به همین دلیل خود او زن‌ها را یک فرد مستقل می‌دید و نه نیمی از یک زوج. شارل فوریه همچنین استدلال می‌کرد که زن‌ها باید بر اساس مهارت و توانایی‌شان به کارهای مهم دسترسی برابر داشته باشند، نه بر اساس جنسیت‌شان. از او نقل شده است:

پیشرفت اجتماعی و تغییرات دوره‌های تاریخی به نسبت پیشرفت زنان به سوی آزادی صورت می‌گیرد و افول اجتماعی نتیجه کاهش آزادی زنان است.

فوریه ازدواج را علاوه بر «بردگی زنان»، نوعی «زندان جنسی» هم برای زن و هم برای مرد می‌دید. او می‌گفت بیان جنسی هر کسی ممکن است سیال باشد و تغییر کند و معتقد بود که هر فردی باید این آزادی و اختیار را داشته باشد که با همجنس یا غیر همجنس خود در هم آمیزد. امتیاز فمینیستی دیگری برای او؟

در اواخر قرن ۱۹، حامیان حق رأی برای زنان یعنی کسانی که با تعریف‌های امروزی فمینیست بودند، واژه فمینیسم را به‌طور گسترده‌تری برای مبارزهای خود به‌کار بردند و فمینیسم معنی دیگری از آن‌چه فوریه درنظر داشت پیدا کرد: جنبشی برای برابری حقوق زنان.

فمینیست‌ها و مسیرهای برابری

در نتیجه مبارزه‌ها و مقاومت‌های فمینیست‌ها (خصوصاً فمینیست‌های غربی که اطلاعات تاریخی بیشتری از آن‌ها ثبت و منتشر شده)، اقدام‌های مختلفی در جهت برابری حقوق زنان در قرن‌های ۱۹، ۲۰ و ۲۱ انجام شد که تاریخ‌نگاران از آن‌ها به عنوان «موج‌های فمینیسم» یاد می‌کنند. فمینیست‌ها همچنین تمرکز خودشان را بر مسائل مختلفی گذاشتند که باعث به‌وجود آمدن مفاهیمی چون «فمینیست سفید»، «فمینیست رادیکال»، «فمینیست لیبرال»، «فمینیست اینترسکشنال یا متقاطع»، «بوم فمینیست یا اکو فمینیست»، «فمینیست کوییر»، «فمینیست مسلمان»، «فمینیست مخالف اعدام و زندان»(مثال دسگوهاران) و غیره شد.

سال ۲۰۱۷ در ادامه مبارزه‌های فمینیست‌ها در همه جای جهان، فرهنگ لغت مریام-وبستر «فمینیسم» را به‌عنوان واژه سال انتخاب کرد چون جستجوی این واژه در آن سال نسبت به سال قبل ۷۰ درصد بیشتر شده بود. نگاه‌های بیشتری چه با اشتیاق و چه با ترس جلب این مفهوم شد.

مریام-وبستر فمینیسم را این‌چنین تعریف کرد: «نظریه‌ی برابری سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جنسیت‌ها». فمینیست کیست؟ کسی که این نظریه را ترویج و در جهت برابری تلاش می‌کند. اگر شما معتقدید که زنان و دیگر جنسیت‌ها باید در سیاست، اقتصاد و جامعه حقوق و فرصت‌های برابر داشته باشند و با احترام و کرامت با آن‌ها رفتار شود، اگر جلوی نابرابری‌های موجود می‌ایستید، بدون آن‌که بدانید یا حتی شاید بخواهید، فمینیست هستید.

این‌که چه صفتی دارید بستگی به دیدگاهتان دارد. به عنوان مثال اگر زنی هستید ثروتمند که تهران یا شهر بزرگی از جهان زندگی می‌کنید و غیر از جنیست مانعی بر سر راه زنان نمی‌بینید و فکر می‌کنید زنان دور از مرکز باید راه و روش مبارزه با نابرابری جنسیتی را از شما یاد بگیرند، به فمینیست‌های سفید نزدیکید. اگر فکر می‌کنید اصلی‌ترین نظام سلطه‌ای که وجود دارد مردسالاری‌ست و باید با آن جنگید به فمینیست‌های رادیکال نزدیکید. اگر فمینیستی هستید که محل تقاطع جنسیت آدم‌ها و شکل‌های دیگر محرومیت را مشاهده و درک می‌کنید و همیشه در نظر می‌گیرید که تبعیض و ستم از درهای مختلف -مثلا کُرد بودن، عرب بودن، بلوچ بودن، بهایی بودن، مهاجر افغانستانی بودن در ایران - بر انسان‌ها تحمیل می‌شود و به عنوان نمونه تجربه زن یا کوییری که در خوزستان زندگی می‌کند با تجربه زن یا کوییری که در اصفهان زندگی می‌کند از جنسیت متفاوت است، یک فمینیست تقاطعی هستید.

فمینیست و برابری‌خواهی: برابری به چه معنایی؟

برابری میان جنسیت‌ها در حقیقت خود را به‌شکل برابری در فرصت‌ها و نتایج نشان می‌دهد. مثلاً برابری در حقوق اقتصادی، دسترسی به مقام‌ها و منصب‌های تصمیم‌گیری، دسترسی به مشاغل، شغل‌های پردرآمد، دسترسی به مکان‌های عمومی، دسترسی به امنیت، شنیده شدن، باورشدن و غیره. همچنین برابری در داشتن انتخاب و اختیار از جمله انتخاب ادامه تحصیل، انتخاب شغل، انتخاب شریک زندگی، انتخاب محل زندگی، محل کار، انتخاب بین فرزند داشتن یا نداشتن و ...

دو نردبان دیده می‌شود. نردبانی که کنار آن یک مرد ایستاده پله‌های نزدیکتری دارد و نزدبانی که کنار آن یک زن ایستاده پله‌هایی با فاصله زیاد از هم دارد
طرح از شاتراستاک

از زاویه دیگر این برابری بسیار به بدن ربط دارد. در تبعیض جنسیتی، زن‌ها و کوییرها به خاطر بدنشان، بدنی که جنسیتی شده، تحت سلطه قرار می‌گیرند؛ غالباً تحت سلطه مردها. به‌عنوان مثال زن به خاطر بدنش باید حجاب داشته باشد. به خاطر بدنش در خانه و خیابان و محل کار مورد آزار جنسی مردها قرار می‌گیرد. به خاطر بدنش فرصت‌ها و اختیاراتی از او سلب می‌شود و مردها او را به جمع‌های قدرت راه نمی‌دهند. در عین‌حال مرد یا غیرمردی که بدن «زنانه» و بیان جنسیتی «زنانه» دارد هم تحت تبعیض‌های مشابه قرار می‌گیرد.

یک فمینیست تلاش می‌کند تا نابرابری‌های سیستماتیکی را که زنان و کوییرها به‌صورت روزانه با آن‌ مواجه می‌شوند، به چالش بکشد. این نابرابری‌ها مولد خشونت‌اند.

فمینیست‌ها علیه تبعیض در بازار کار، تبعیض در مشارکت اقتصادی و سیاسی زن‌ها و کوییرها، تبعیض در دسترسی به مکان‌های عمومی، علیه آزار و اذیت خیابانی، آزار جنسی در محیط کار، استثمار زنان از طریق کار خانگی و کارهای مراقبتی، خشونت خانگی، کودک‌ همسری، تبعیض در قوانین ازدواج و هر شکلی از تبعیض که فرصت و انتخاب و اختیار برابری به همه جنسیت‌ها ندهد، مبارزه می‌کنند.

یک پارچه قرمز که روی آن با خط سفید نوشته شده : مرد زن بابری، آتش بزن به روسری، نه به خحاب اجباری
عکس از شاتراستاک

یک فمینیست غالباً با نوع کنشگری خود شناخته می‌شود اما همه فمینیست‌ها کنشگر یا فعال اجتماعی نیستند. مهمترین خصوصیت یک فمینیست تعهدش به زندگی برابر است چه این برابری در زندگی شخصی دنبال شود و چه زندگی اجتماعی.

فمینیست‌ها مبارزه می‌کنند تا کسی نتواند به یک زن یا یک کوییر بگوید با بدنش و با زندگی‌اش چکار کند و حتی اگر چنین چیزی گفته شود، خود او درباره زندگی‌اش تصمیم‌ بگیرد.

فمینیسم این ایده بنیادی است که زن‌ها هم انسان هستند.

فمینیست و «روال عادی»

به نظر می‌رسد ایده اولیه از فمینیست، برای همه، چه موافق و چه مخالف، از همان ابتدای شکل‌گیری تاکنون یک ویژگی مشترک دارد: فمینسیت برهم‌زننده وضع موجود و «نظم» موجود است. او این «نظم» را که نظام‌های قدرتمند و سرکوبگر اعم از مردسالاری و پدرسالاری به‌واسطه نابرابری و تبعیض جنسیتی حاکم کرده‌اند به‌هم می‌زند و خواهان برچیده‌شدن آن و درانداختن طرحی نو است.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

در جریان جنبشی که در ایران با گرفته‌شدن جان ژینا (مهسا) امینی و کندن روسری از سرها و انداختن حجاب اجباری به آتش شروع شد یک دیوارنوشته بدون بردن نامی از فمینیسم و زنان، شعاری را که در کنه مبارزه فمینیست‌ها وجود دارد ثبت کرد: «مرگ بر روال عادی». روال عادی، دست‌کم در جامعه‌های مردسالار و مذهبی از جمله ایران و افغانستان، زن‌ستیزی سیستماتیک و آپارتاید جنسیتی‌ است. روال عادی قانون حجاب اجباری است، زن‌کشی مصون از مجازات است، منع تحصیل دختران و منع اشتغال زن‌ها و کوییرهاست، ممنوعیت ابزار پیشگیری از بارداری و جرم‌انگاری پایان‌دادن به بارداری‌ست. روال عادی محرومیت زنان از حق طلاق است.

بخشی از نگرش‌های منفی به فمینیسم هم به همین مسئله برمی‌گردد: اگر کسی با روال عادی خو کرده یا از آن بهره می‌برد یا حتی از تغییر می‌ترسد، به جنبشی که می‌خواهد این «نظم» را به‌هم بزند و امتیازهای غصب‌شده را برگرداند هم به چشم دشمن نگاه خواهد کرد. همانطور که مثلا آزارگران و متجاوزان فمینیست‌ها را دشمن خود می‌دانند.

نه به سکسیسم (تبعیض جنسیتی) - عکس از شاتر استاک

فمینیست‌ها خواهان بازنگری در «نظم» عادی‌سازی‌شده از سوی مردسالاری هستند. بسیاری از شعارهای فمینیستی به همین خاطر با «نه» گفتن به اتفاقات روزمره زندگی در مردسالاری عجین شده‌اند: «نه به سکسیسم»، «نه به زن‌کشی»، «نه به حجاب اجباری»، «نه به خشونت علیه زنان» و حتی «نه به اعدام».

فمینیست‌ها می‌خواهند جهان بداند یا دست‌کم به آن اذعان کند که همچنان به‌رغم پیشرفت‌هایی که در گوشه و کنار جهان برای رسیدن به برابری انجام شده، با زنان و مردان و جنسیت‌های دیگر یکسان رفتار نمی‌شود. آدم‌ها همچنان به‌خاطر جنسیت از بازی در یک زمین یکسان فاصله دارند. این بازی را مردسالاری به اتفاق دیگر سیستم‌های نابرابری و سلطه می‌گردانند.

فمینیست‌ و زمین بازی

زمین بازی فمینیست‌ها را مردسالاری چیده است. اگر مردسالاری نبود احتیاجی هم به برابری‌خواهی فمینیستی نبود. مردسالاری در واقع یک سیستم اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است که در آن مردها قدرت و کنترل اصلی را بر نهادها و منابع کلیدی دارند. در یک جامعه مردسالار، قدرت و اقتدار عمدتاً توسط مردها اعمال می‌شود و اغلب به ضرر زنان و جنسیت‌های دیگری است که در حاشیه قرار می‌گیرند. این سیستم به‌طور عمیق در شیوه‌های فرهنگی، ساختارهای قانونی و هنجارهای اجتماعی ریشه دوانده و نابرابری‌های جنسیتی را تقویت می‌کند.

مردسالاری چطور مرد‌ها را در موقعیت‌های سلطه قرار می‌دهد؟ مردسالاری معمولاً در قالب نقش‌های جنسیتی ظاهر می‌شود. این نقش‌ها خودمختاری و فرصت‌های زنان را محدود می‌کنند، چه در خانه، محل کار یا زندگی عمومی.

گروهی زن و مرد دست‌های همدیگر را به صورت ضربدری گرفته‌اند
گروهی از فعالان برابری جنسیتی در ۸ مارس - سال و مکان عکس نامعلوم - عکس از شاتراستاک

مردسالاری بر تمام جنبه‌های ساختار اجتماع تأثیر می‌گذارد و آن را شکل می‌دهد؛ از سیاست و اقتصاد گرفته تا آموزش و روابط شخصی. این سیستم از طریق قوانین، آموزه‌های مذهبی و هنجارهای اجتماعی که اقتدار مردان را بر زنان تحمیل می‌کنند و غالباً زنان را به نقشی وابسته یا فرودست نسبت به مردان می‌سپارند، تقویت شده است.

مردسالاری امتیازهای مردها را منوط به محرومیت زن‌ها و دیگر جنسیت‌ها کرده. به همین خاطر است که بسیاری از مردها از مردسالاری نفع می‌برند و فعالانه یا در سکوت با این سیستم همدست‌اند اگر نگوییم که ستون‌های آن‌را تشکیل می‌دهند. به همین دلیل استدلال می‌شود که برابری میان جنسیت‌ها همیشه به این معنی نیست که کسانی که امتیاز داشته‌اند و این امتیاز به ضرر جنسیت‌های دیگر تمام شده، آن‌را از دست ندهند. عنوان «مردستیزی» که به فمینیست‌ها نسبت داده می‌شود گاهی به همین مسئله بر می‌گردد: اگر شما تقویت‌کننده مردسالاری و مناسبات مردسالارانه هستید، احتمالاً فمینیست‌ها با شما هم می‌جنگند. مسئله شخصی نیست و الزاماً ربطی به جنسیت شما ندارد.

در عین حال به باور فمینیست‌ها واقعیت این است که نقش‌های جنسیتی که مردسالاری نوشته و بر اجرای آن نظارت می‌کند، به ضرر همه است. مثلاً خشونتی که از آن‌چه «مردانگی سمی» می‌خوانیم ناشی می‌شود، مردها را هم در معرض خشونت روانی، فیزیکی و جنسی قرار می‌دهد.

شاید مهمترین نقل قول درباره کارکرد مردسالاری به این جمله بسیار معروف سیمون دوبووار، فیلسوف و فمینیست فرانسوی در کتاب «جنس دوم» برگردد که می‌گوید: «انسان زن به‌دنیا نمی‌آید، زن می‌شود». دوبووار در واقع روشن می‌کند که سیستم مردسالار نقش‌های جنسیتی را به‌طور اجتماعی می‌سازد و زن‌ها با نقش ذاتی پایین‌تر از مرد بودن به‌دنیا نمی‌آیند.

همین نقش‌ها به مردها هم آسیب می‌زند. به گفته بل هوکس «مردسالاری جنسیت ندارد» و مردها را هم به پذیرش نقش‌های سخت‌گیرانه‌ای وادار می‌کند که باعث می‌شود نتوانند احساساتشان را بروز بدهند و مانند هر انسان دیگری آسیب‌پذیر باشند.

در واقع مردسالاری همه جنسیت‌ها را تحت فشار قرار می‌دهد حتی کسانی که به‌نظر می‌رسد از آن بهره می‌برند. یک فمینیست‌ با این فشار می‌جنگند و مقابل آن مقاومت می‌کند حتی اگر به‌نظر برسد که فرد تحت فشار، راحتی خود را در آنجا پیدا کرده و خود را با این فشار وفق داده و حتی از آن بهره می‌برد.

آیا یک فمینیست لزوماً باید عصبانی باشد؟

جواب این سوال را به خود شما واگذار می‌کنم؛ با این توضیح که خشم فمینیستی ادامه خشمی‌ست که «خشم زنانه» خوانده می‌شود:‌ واکنشی که از اجداد به ارث رسیده، به مبارزه‌ها، ستم‌ها و بی‌عدالتی‌هایی که زنان نسل‌های پیشین با آن‌ها روبرو بوده‌اند؛ مجموعه‌ای از خشم‌ها و احساساتی که اجداد ما قادر به بیان آن نبودند و از طریق نسل‌ها منتقل شده است.

اگر آن ساختار ستم هنوز به هر شکلی برقرار است، خشم فمینیستی هم برقرار خواهد بود.

فمینیست و خواهرانگی

خواهرانگی به‌صورت عمومی نوعی همبستگی میان زنان بر اساس شرایط، تجربه‌ها، یا نگرانی‌های مشترکشان تعریف می‌شود. شاید خشم فمینیستی هم از همین همبستگی بیاید:‌ نوعی ارتباط عمودی با زنانی که تنه درخت زندگی را تشکیل می‌دهند و امتداد آن در شاخه‌های این درخت در همبستگی با خواهران.

آیا خواهرانگی به زنان* محدود می‌شود؟

جمع تعدادی از زنان در فضای باز - آن‌ها ولاکاردهایی با شعارهای فمینیستی در دست دارند
جمعی از زنان در مراسم چهلم جانباختگان اعتراضات ژن، ژیان، ئازادی - جوانرود - تاریخ عکس شنبه ۱۰ دی ۱۴۰۱ - عکس از هه‌نگاو

آدری لرد، شاعر و فمینیست سیاه آمریکایی در کتاب «بیگانه‌خواهر» مفهوم «خواهرانگی» را فراتر از ایده‌های سطحی همبستگی صرفاً بر اساس جنسیت تعریف می‌کند. به نظر او خواهرانگی نوعی همبستگی تحول آفرین است که بر پایه شناسایی مبارزه‌های مشترک و همچنین پذیرش تفاوت‌ها بنا شده است.

آن‌چه در ادامه می‌آید نقل قول‌هایی‌است در تعریف فمینیست، از چندین زن که زمان انتشار آن‌ها به آبان ۱۳۵۴ /نوامبر ۱۹۷۵ برمی‌گردد. نام این زن‌ها را می‌توانید در متن اصلی ببینید. آن‌ها به‌رغم فاصله اجتماعی و زمانی از امروز، همان چیزهایی را تکرار می‌کنندکه شاید شما در تعریف یک انسان برابری‌خواه از دهان دوستان نزدیک یا زنان خانواده یا هر زن دیگری شنیده باشید. بعضی از این تعریف‌ها به‌خوبی رابطه خواهرانگی را توضیح می‌دهند.

فمینیست کیست؟

  • فیمنیست زنی است که می‌داند تحت ستم است، به آن ظلم پاسخ می‌دهد و با آن مبارزه می‌کند. او می‌داند که به‌تنهایی نمی‌تواند چیزی را تغییر دهد؛ او خواهر است. او به خودش و قدرت زنان ایمان دارد. او لزوم مبارزه را می‌بیند و دوست دارد پیروز شود.
  • به نظر من یک فمینیست باور دارد که یک زندگی خوب برای زنان هنوز شامل همراهی، عشق، مادرشدن و دیدن رشد فرزندانشان است… تجربه‌های ابتدایی نژاد بشر. او همچنین به دنبال فراهم‌کردن امکانات دیگر برای زنان است: کاری که از حیث شأن، شادی و فایده ارزشمند باشد و محیطی اجتماعی و فرهنگی که در آن افراد مجرد احساس راحتی کنند.
  • فمینیست فردی است، زن یا مرد، که با نیازهای همه زنان همدل است. او به تبعیضی که زنان به‌عنوان یک طبقه متحمل می‌شوند حساس است و طرفدار برابری کامل قانونی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برای همه است. فمینیست هر فردی را به‌عنوان یک انسان می‌بیند و خواهان انتخاب آزادانه و بی‌قید برای توسعه تمام قابلیت‌های همه است.
  • فمینیست زنی یا مردی است که تعهدش به برابری برای زنان به‌اندازه‌ای قوی است که بر اساس این اصل عمل کند و سخن بگوید. این ممکن است برای برخی به معنای یک ایدئولوژی دقیق باشد. اما در عمل، فمینیسم اغلب از یک حس عمیق نسبت به عدالت شکل می‌گیرد.
  • فمینیست کسی است که به‌طور مستقیم با همه مظاهر اصلی و فیزیکی سرکوب زنان، مانند دولت، ملی‌گرایی، کلیسا، خانواده، ازدواج، تجاوز، و پورنوگرافی مقابله می‌کند.
  • فمینیست کسی است که باور دارد تبعیض علیه زنان نه‌تنها ناعادلانه، بلکه غیراخلاقی است و بر اساس این باور زندگی می‌کند.
  • یک زن فمینیست کسی است که قدرت و مسئولیت‌اش را می‌پذیرد و یک مرد فمینیست کسی است که حاضر است بخشی از قدرت خود را واگذار کند.

در طول تاریخ، رشته فمینیسم در تار و پود جوامع مختلف در سراسر جهان بافته شده است که هر کدام الگوی مبارزه خاص خود را دارند. به همین‌خاطر فمینیسم و به تبع آن فمینیست تعریف واحدی ندارد و این نشان می‌دهد که جستجوی برابری جنسیتی به اندازه خود انسان‌ها متنوع است.

مبارزه برای حقوق زنان و برابری میان همه جنسیت‌ها داستانی نیست که تنها به یک زمان یا مکان خاص محدود باشد. این یک داستان جهانی است از پیروزی‌ها و شکست‌ها که از مرزها و دوران‌ها فراتر می‌رود.

آیا شما در این داستان، یک فمینیست هستید؟

از همین مجموعه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.