اهمیت میدان دریایی غزه در جنگ اسرائیل و حماس
الاهه نجفی -تابستان گذشته دفتر نخستوزیر اسرائیل از بهرهبرداری میدان دریایی غزه خبر داد. این خبر بسیاری از ناظران را حیرتزده کرد. اکنون در پرتو جنگ غزه، چشمانداز تازهای در بهرهبرداری از منابع عظیم این میدان برای اسرائیل گشوده شده است.
یک هفته پس از آغاز جنگ اسرائیل و غزه، ابتدا سایت عبری سیخامیکومیت و سپس ویکیلیکس سندی را افشا کردند که بر اساس آن وزارت اطلاعات اسرائیل توصیه کرده است که ساکنان غزه از محل سکونتشان اخراج و در صحرای سینا در شمال مصر اسکان داده شوند.
بر اساس گزارش ویکیلیکس اجرای مفاد این توصیهنامه برای دولت اسرائیل الزامآور نیست، با اینحال این سند نه تنها خطوط کلی برنامه دولت اسرائیل و همپیمانان غربیاش برای مدیریت غزه بعد از جنگ را افشا میکند، بلکه ممکن است بعد از ۲۴ سال سرانجام تکلیف میدان دریایی غزه در شرق مدیترانه را هم مشخص کند.
باید توجه داشت که تشکیلات خودگردان فلسطین رغبت چندانی در مدیریت غزه بعد از جنگ ندارد. احتمال بقای حماس در قدرت هم ناچیز است.
میدان دریایی غزه
میدان دریایی غزه در شرق مدیترانه و در ۳۶ کیلومتری ساحل نوار غزه قرار دارد. در سال ۱۹۹۹ ائتلاف شل (Shell) و شرکت انگلیسی بریتیش گاز (BG) میدان دریایی غزه و میدان مرزی (Border Field) را با اجازه تشکیلات خودگردان فلسطین شناسایی کردند. بر اساس توافق بین دولت اسرائیل و تشکیلات خودگردان فلسطین این میدان گازی در تملک فلسطین است اما فلسطین بدون اجازه دولت اسرائیل نمیتواند آن را به بهرهبرداری برساند.
در سال ۱۹۹۹ تشکیلات خودگردان فلسطین مجوز اکتشاف میدان دریایی غزه را به شرکت بریتیش گاز و به سی سی آیلند گاز در موناکو داد. مجوز بهرهبرداری در اختیار شرکت بریتیش گاز است و این شرکت هم از زیرمجموعههای شرکت چندملیتی سنتریکا (Centrica) است. پس از آنکه شرکت بریتیش گاز در تملک شرکت شل درآمد، شل در پروژه اکتشاف و بهرهبرداری میدان دریایی غزه سهیم شد.
ظرفیت گازی این دو میدان در مجموع ۱.۱ تریلیون فوت مکعب برآورد شده و سالانه میتوان ۱.۵ میلیارد متر مکعب از این دو میدان برداشت کرد. این مقدار گاز نه تنها انرژی مورد نیاز فلسطین را تأمین میکند، بلکه فلسطین میتواند مقداری گاز هم به سایر کشورها صادر کند و بخش نه چندان اندکی از نیازهای مالیاش را از محل صدور گاز طبیعی تأمین کند.
همکاری اسرائیل با مصر و تشکیلات خودگردان فلسطین
کشورهای لبنان و سوریه از شمال و همچنین قبرس (و ترکیه) از غرب و مصر از جنوب در همسایگی این میدان گازی قرار دارند. بر اساس توافق اُسلو، دو میدان گازی یاد شده در تملک تشکیلات خودگردان فلسطین است. اما با این حال اسرائیل، نوار غزه را در محاصره کامل قرار داده و لاجرم حماس از دسترسی به این میدان گازی محروم مانده است. علاوه بر این بر اساس حقوق دریاها، ممکن است کشورهای همجوار نیز سهم خود از این میدان را طلب کنند. اختلافات بین حماس در غزه و فتح در کرانه باختری تاکنون مانع از آن شده که فلسطینیان به اتفاق بتوانند یک سیاست واحد انرژی را در پیش بگیرند.
۱۸ ژوئن ۲۰۲۳ بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل به شکل غافلگیرکنندهای اعلام کرد اسرائیل همراه با تشکیلات خودگردان فلسطین و مصر بهرهبرداری از میدان دریایی غزه را به عهده میگیرد.
در آن زمان دفتر نخست وزیر اسرائیل با انتشار بیانیهای اعلام کرد:
به عنوان بخشی از روندهای جاری بین دولت اسرائیل و مصر و تشکیلات خودگردان فلسطین، با تاکید بر توسعه اقتصاد فلسطین و حفظ ثبات امنیتی در منطقه، تصمیم گرفتیم توسعه میدان گازی مقابل غزه را پیش ببریم.
دفتر نتانیاهو در ادامه یادآوری کرده بود که اجرای این پروژه مستلزم هماهنگی امنیتی با مصر و تشکیلات خودگردان فلسطین است. اکنون اگر اسرائیل در جنگ غزه موفق شود کار را یکسره کند، طبعاً بخش بزرگی از موانع «امنیتی» برای بهرهبرداری از این میدان گازی را از پیش رو برداشته است.
باید توجه داشت که نتانیاهو از سال ۲۰۱۶ تاکنون با اتهامهای گسترده فساد مالی روبروست. علاوه بر این اصلاحات قضایی مورد نظر او نیز با مخالفت جمعیت بزرگی از شهروندان اسرائیلی مواجه شده، چنانکه از ژانویه ۲۰۲۳ تاکنون بیش از یک میلیون نفر از شهروندان اسرائیلی (معادل ۱۰ درصد از جمعیت کشور) در اعتراض به سیاستهای تمامیتخواهانه نتانیاهو به خیابانها آمدهاند.
از طرف دیگر بهرهبرداری از دو میدان گازی در شرق مدیترانه و در ساحل غزه در فردای آتشبس میتواند هزینههای جنگ و بخشی از حمایتهای مالی بیدریغ آمریکا را جبران و نتانیاهو را از نظر داخلی نیز تقویت کند. جنگ اوکراین و ضرورت جایگزینی گاز روسیه نیز ممکن است به روند بهرهبرداری رساندن میدان دریایی غزه شتاب بخشیده باشد. همچنین این احتمال هم وجود دارد که مصر با برخورداری از این منابع گازی، موانع موجود در بازگشایی گذرگاه رفح را از پیش پا بردارد، که البته در این لحظه این احتمال فقط در حد گمانهزنیست و با این حال باید آن را در معادلات آتی لحاظ کرد. الحاق ۳۰ درصد از کرانه باختری به خاک اسرائیل در چارچوب معامله قرن که به دلیل بحران کرونا و مخالفت کشورهای عربی به تعویق افتاده بود نیز همچنان در دستور کار دولت نتانیاهوست.
سفر هفته گذشته جرالد کوشنر، داماد ترامپ و از معماران توافق ابراهیم به عربستان سعودی، در بحبوحه جنگ غزه میبایست عادیسازی روابط عربستان با اسرائیل در فردای آتشبس را تضمین کند. کوشنر هنگام بازگشت از عربستان با اشاره به احساسات یهودیستیزانه در آمریکا گفته بود عربستان سعودی برای شهروندان اسرائیلی از محوطه دانشگاههای آمریکا هم امنتر است. کنایهای از این معنا که بمباران غزه و نسلکشی فلسطینیها لطمهای به روند عادیسازی نزده است.
در همین حال، پنجشنبه ۲ اکتبر/۱۱ آبان رسانههای عربی خبر دادند که بحرین، در واکنش به بمبارانهای غزه، سفیر اسرائیل از این کشور را اخراج و روابط اقتصادیاش با اسرائیل را قطع کرد. نشانهای از شکنندگی پیمان ابراهیم بهرغم همه تلاشها.
نظرها
نظری وجود ندارد.