شهر تاریخی «دستوا» در شوشتر زیر تیغ ویلاسازان
نادر عالمشاهی - در محوطه تاریخی و سرسبز «دستوا» ویلاهایی ساخته شد و قیمت زمینهای کشاورزی ناگهان افزایش یافت. آسیبها به میراث فرهنگی در اثر این ساختوسازها جبرانناپذیر است.
شهر تاریخی دستوا (Dastva)، در سه کیلومتری جنوب شرقی شوشتر در استان خوزستان، در منطقهای سرسبز و خوش آب و هوا واقع شده است. زمینهای اطراف آن حاصلخیز و مناسب کشت و زرع است و اصلا دلیل کشف این شهر باستانی هم به کشاورزی مربوط است: تراکتور یکی از کشاورزان منطقه در هنگام کار به دل زمین فرورفت و بعد ناگهان با این شهر خفته مواجه شد. در ۲۰ تیر سال ۱۳۴۷ این منطقه با عنوان شهر قدیم دستوا با شماره ۴۲۱ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
چند سالی است که اخباری مبنی بر ساخت و ساز ویلا در آن منطقه توجه طرفدران میراث فرهنگی را به خود جلب کرده است.
پیشینه تمدن و منطقه
دستوا، پایتخت حکومت الیماییها، تمدنی است وابسته به دو تمدن سلوکی و اشکانی و وابسته به این دو که استانهایی همچون خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال بختیاری، لرستان و ایلام را دربرمیگرفته است. بنا به منابع تاریخی، خاستگاه آنها کوههای شمال شرق خوزستان بوده است که پس از قدرت گرفتن، دامنه قلمرو خود را تا دشت خوزستان گسترش دادهاند.
بنا به نظر مهدی رهبر، باستانشناس، که در زمان جنگ ایران و عراق هم برای نجات این منطقه به شوشتر سفر کرده بود:
الیماییها خراجگزار حکومت مرکزی بودهاند که حق ضرب سکه را نیز داشتهاند. آنها پیش از سکونت در دستوا، شهر ایذه را به عنوان پایتخت خود برگزیده بودند تا اینکه در جنگی میان دو حکومت سلوکی و اشکانی و شکست سلوکیها، اشکانیان به قدرت رسیدند و این حکومت به دست اشکانیان افتاد. از این دوره به بعد، الیماییها، در اوایل قرن میلادی به جنوب شوشتر کوچ کردند و به جای قدرتهای محلی خوزستان تکیه زدند. در دوران اسلامی این منطقه دستوا خوانده شد.
نخستینبار نام دستوا در کتاب «الانساب» سمعانی، مورخ قرن ششم هجری، آمده است. برخی مجسمه معروفِ مرد شمی (منسوب به روستای شمی از توابع ایذه) که در ایذه پیدا شده است و اکنون در موزه ملی نگهداری میشود، متعلق به یکی از شاهان الیمایی میدانند ولی نظر اغلب کارشناسان بر این است که آن مجسمه متعلق به سورنا، سردار پارتی، است. باستانشناسان اطلاعی از نام این شهر پیش از دوران اسلامی ندارند ولی آنچه پیداست این شهر در دوران ساسانی نیز وسعت پیدا میکند و حتی تا قرنهای سوم و چهارم هجری نیز حیات داشته است. در سال ۱۳۹۷، یعنی ۵۰ سال پس از اینکه این شهر تاریخی ثبت ملی شده بود، خبر راهاندازی پایگاه ملی دستوا منتشر شد. این پایگاه قرار بود منطقهای از عسکر مکرم (شهر تاریخی لشکر) تا گلالک را دربرگیرد ولی این کار انجام نشد و بنا به گفتههای شاهدان محلی این منطقه بهطور کامل به حال خود رها شده است. در منطقه تپههای تاریخی را تسطیح کردهاند، زمین را برای کشاورزی آیش و آبیاری میکنند،ساختمانسازی میکنند و نخالههای ساختمانی روی هم تلنبار شده است و در این وضعیت به محلی برای تاختوتاز قاچاقچیان اشیای باستانی تبدیل شده است، و لاجرم همان اندک سکوهای باستانشناسی هم از بین رفته است. این روند دو سه سال قبل با انتشار جسته و گریخته خبر ویلاسازیهای گسترده در قالب یک شهرک در این منطقه منتشر شد و از اینجا بود که دوستداران میراث فرهنگی اخبار نگرانکنندهی آن را منتشر کردند.
در این مدت تجاوز ویلاساز تا گسترهای نزدیک نهر (رودخانه) رقت (رقط) از شاخههای رودخانهی ماریون پیش رفته است. نقشههای هوایی از این منطقه فاصله ساخت و سازها را تا شهر تاریخی، خیلی نزدیک و حدود یکی دو کیلومتر نشان میدهد ضمن اینکه سراسر این منطقه زمینهای کشاورزی است. تردد ماشینهای کشاورزی در این منطقه یکی دیگر از آسیبهایی است که تپههای باستانی را تهدید میکند.
در همه جای دستوا میتوان بقایای کورههای سفالگری را که شامل خاکستر کوره سفالگری و جوش کوره و یا سهپایههای مخصوص ظروف فلزی مشاهده کرد. در همه نقاط آثاری از قبور و قطعات خمرههای تدفینی و قطعات تابوت قابل مشاهده است. آرامگاههای خانوادگی شاهان الیمایی در محدودهی روستای گلالک است. اگر[چه] تعداد سفالهای منقوش و غیرمنقوش عیلامی زیاد نیست اما وجود آنها حضور انسان را در آن مقطع تاریخی در شهر دستوا به اثبات میرساند. خاکسپاری درگذشتگان هم در خاک و هم در داخل خمرهها انجام میگرفته است. وجود قطعات تابوتهای سفالی دلالت بر دفن اموات در داخل تابوت دارد.
آنچه اکنون از این منطقه برای باستانشناسان قابل اکتشاف است، گورهای الیماییهاست و تابوتهایی به شکل قایق و خمرههای مخصوص دفن مردگان که در برخی جاهای آن پیدا شده است و گویا یک تابوت برجسته از این منطقه را به موزه ملی یا جایی دیگر برای نگهداری سپردهاند اما هنوز کل منطقه شناسایی و اکتشاف نشده است.
ویلاسازی، زمینخواری و مافیای افزایش قیمت زمین
بنا به گزارش خبرگزاری رسمی دولت (ایرنا) ماده یک قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغها مصوب سال ۱۳۷۴ تصریح میکند که «به منظور حفظ کاربری اراضی زراعی و باغها و تداوم و بهرهوری آنها از تاریخ تصویب این قانون تغییر کاربری اراضی زراعی و باغها در خارج از محدودهی قانونی شهرها و شهرکها جز در موارد ضروری ممنوع است.» طبق این قانون، حتی بدون در نظر گرفتن موقعیت تاریخی دستوا، ویلاسازی در آن منطقه ممنوع است زیرا زمینهای آن منطقه زراعی است و مردم منطقه به کشت و زرع مشغولاند. بنا به اخباری که در سایتهای داخلی منتشر شده است، در سال ۹۷ یک ویلاساز که گویا اهالی محلی نیز او را میشناسند ولی نامی از او در هیچ کجا نیست، بدون اخذ مجوز از دو ادارهی کل میراث فرهنگی و جهاد کشاورزی خوزستان، اقدام به تعرض و ساختوساز در عرصه و حریم شهر باستانی دستوا کرده است. این شخص در سه کیلومتری شهر تاریخی دستوا، منطقه را به بیش از ۷۰ قطعه زمین تفکیک کرده و دور آن فنس کشیده و هیچ اداره یا سازمانی هم مانع او نشده است. در آخرین خبرها از وضعیت ساخت و ساز در آنجا، مشخص شده است که قصد ساخت شهرکی با امکانات تفریحی و توریستی دارد و حتی راه منتهی به شهرک را به هزینه خود آسفالت کرده است. در جایی که کوچکترین اقدامات خارج از حیطهی قانونی خیلی زود رصد و و با آن برخورد میشود، دستِ باز ویلاساز در انجام کارهای دلخواهش شبههبرانگیز است. دو سال بعد یعنی در سال ۱۳۹۹، ادارهی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شوشتر و یگان حفاظت آن شهر اعلام کردند که به این موضوع «ورود» کردهاند. در ۱۸ بهمن همان سال، «اشکاننیوز» در پیگیری کیفرخواستی که برای این شخص صادر شده است اعلام کرد که دادگاه در تاریخ ششم بهمن ۱۳۹۹ به نفع ویلاساز دستور ختم رسیدگی به پرونده را داده است. در همان حال رئیس ادارهی میراث فرهنگی شهرستان پیشتر در تیر همان سال اعلام کرده بود که «هیچ مجوزی برای ویلاسازی صادر نشده است.» (۲۸ تیر ۹۹/ خبرگزاری ج. ا) بنا به گزارش میراث فرهنگی، حریم اثر تاریخی دو کیلومتر از هر طرف است ولی با توجه به فاصلهی کمتر از پانصدمتری برخی ساختوسازهای اطراف این اثر تاریخی و نیز فاصلهی اندک شهرک علمالهدی با دستوا، پیشروی ساخت و ساز تا شهر تاریخی افزایش مییابد اینکار زمینهای را فراهم خواهد ساخت تا دیگر مالکینی که اطلاعی از این موضوع ندارند نیز اقدام به ساختوساز کنند و حتی مجوزهای قانونی هم برای اینکار در آن منطقه صادر شود. اگر مالکین احتمالی از این وضعیت اطلاعی ندارند یا نداشتهاند، قوهی قضاییه که بهخوبی از وجود یک پایگاه تاریخی در آن منطقه مطلع بوده است پس چرا چنین رأیی صادر کرده است و باز، پس از صدور این رأی چرا اداره میراث فرهنگی خوزستان پیگیر ماجرا نشده است و شکایتی بر حکم صادره نکرده است؟
خوزستان بهطور کلی و شهر شوشتر منطقهای است تاریخی و طبیعی است که در هر آبادی و روستای آن گنجینهای از تاریخ از دل خاک سر برکشد. همین حالا هم همانطور که محلیها خبر دارند در روستای گلالک و نورمحمدی حفاریهای غیرمجاز برای یافتن گنج انجام میشود بدون اینکه هیچ مانعی در سر راه خود داشته باشند. به نظر میرسد در کشورهای دیگر، برای مناطقی با این قدمت تاریخی و تا حد زیادی نامکشوف، قوانینی اضافه بر قوانین موجود مصوب میشود تا حفاظت بیشتری از آن منطقهی خاص انجام گیرد اما در خوزستان این موضوع کاملاً برعکس است و به نظر میرسد میراث فرهنگی خوزستان به چند اثر مشهور منطقه مثل سازههای آبی شوشتر که نفع مالی گردشگری هم برایش دارد بسنده کرده است و دیگر مناطق را به حال خود رها کرده است تا تاراج شود. گرچه همان سازههای آبی هم از لحاظ حفظ و نگهداری در وضعیت مناسبی نیست.
کمتر جایی را میتوان یافت که ارزش تاریخی یا محیط زیستی داشته باشد ولی قیمت زمین در آن متعادل باشد. با بالارفتن قیمت زمینهای یک نقطه خاص که زمینخوار بر آن انگشت گذاشته است، کشاورزان تشویق میشوند زمینهای خود را بفروشند و بعد ذره ذره با ساخت باغ ویلاها افزایش انفجاری قیمت رخ میدهد. با شهرکسازی و ویلاسازی، فروش قطعات زمین یا خانههای پیشساخته به خریداران آغاز میشود و درست همینجاست که هیچ سازمان و ارگانی نمیتواند پاسخ این همه خریدار را که سرمایهشان در آنجا مسدود شده است بدهد.
در دی ۱۳۹۹، اداره میراث فرهنگی شوشتر خبری مبنی بر توقف ساخت و ساز و صدور رأی قضایی در دادگاه کیفری این شهر منتشر کرد و اعلام کرد که این متهم مجرم شناخته شده است ولی همچنان بر عملیات غیرمجاز خود ادامه میدهد؛ در بهمن همان سال معلوم شد قوه قضائیه متهم را مجرم نشناخته است. ساخت دو شهرک علمالهدی و اندیشه، از پیش، این محوطه را دستخوش تغییراتی کرده بود و زمینهای کشاورزی بدون مجوز (یا شاید با مجوز)، به سرعت به باغویلا تبدیل میشد. در همان سال، ویدئویی از وضعیت این شهر تاریخی منتشر شد که علفهای هرز سراسر گورها و فضای کاوش شهر تاریخی را دربرگرفته بود، خبری از سایبان برای حفاظت یا پاکسازی محیط نبود، طاقهای خشتی تثبیت نشده بود و محوطه از فضای پیرامونش جدا نشده بود. معاون میراث فرهنگی خوزستان دلیل تأخیر در تعیین عرصه و حریم دستوا را «تداخل عرصه با حریم سازههای آبی شوشتر» دانسته بود. بنا به گفته شاهدان محلی، در سالهای گذشته در این منطقه کانالی به نام داریون حفر شده است که در آن زمان خسارت زیادی به تمدن دستوا وارد کرده است ولی حتی در این زمینه از میراث فرهنگی استعلام و نظرخواهی نشده است. معاون میراث فرهنگی خوزستان نیز گفته بود «تعرضهای آشکار از سوی برخی متخلفین در شهر پادشاهینشین دستوا در حالی صورت میگیرد که اداره کل میراث فرهنگی خوزستان در سالهای گذشته اقدامات حفاظتی در این محوطه از جمله حفاظت آرامگاهها و پاکسازی آنها و ایجاد پوشش حفاظتی انجام داده است. در سنوات گذشته با گمانهزنی، محدوده عرصه و حریم دستوا شناخته شده است اما تا زمانی که ابلاغ نشود عملاً عامل بازدارندهای محسوب نمیشود.»
کنار هم گذاشتن رأیهای به نفع و به ضرر ویلاساز که هر چند گاه یک بار در خبرگزاریها مطرح و پس از آن به فراموشی سپرده میشود، یک نتیجه کلی دارد و آن اینکه ساخت ویلا چه با مجوز و چه بدون مجوز ولی در سکوت و سرپوش گذاشتن مراجع قانونی، باعث بالا رفتن قیمت زمین منطقه میشود؛ امری که میشود گفت تقریبا در حومهی اغلب شهرهای ایران اتفاق افتاده است. چنین ساخت و سازهایی با چراغ سبز مراجع قانونی ولی در ظاهر به دور از چشم قانون، باعث افزایش قیمت زمینهای منطقه میشود که خواستهی مافیای زمینخواری است و به همین علت است که کمتر جایی را میتوان یافت که ارزش تاریخی یا محیط زیستی داشته باشد ولی قیمت زمین در آن متعادل باشد. با بالارفتن قیمت زمینهای یک نقطه خاص که زمینخوار بر آن انگشت گذاشته است، کشاورزان تشویق میشوند زمینهای خود را بفروشند و بعد ذره ذره با ساخت باغ ویلاها افزایش انفجاری قیمت رخ میدهد. با شهرکسازی و ویلاسازی، فروش قطعات زمین یا خانههای پیشساخته به خریداران آغاز میشود و درست همینجاست که هیچ سازمان و ارگانی نمیتواند پاسخ این همه خریدار را که سرمایهشان در آنجا مسدود شده است بدهد. ویلاساز سود میبرد، قانون تازه بیدار میشود و سراغ ساختوسازهای غیرمجاز میرود ولی دیگر کار از کار گذشته است چون باید ضرر خریدران را از بودجه عمومی بپردازد یا با متخلف برخورد کند؛ متخلفی که از اول با چراغ خاموش مراجع قانونی پیش رفته است.
تخریب برای توبیخ یا سرپوشی بر چشم بستن قانون بر تخلفها
صبح یکشنبه، ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ خبر رسید که «با حکم دادستانی شهرستان شوشتر مسیر منتهی به مجتمع ویلاسازی باغ بهشت که در حریم شهر باستانی دستوا قرار گرفته است توسط ادوات مکانیکی تخریب شده است. در همان حال خبرگزاری امنیتی فارس، تقریباً ۲۰ روز بعد نوشت: «در سالهای اخیر چندین مجتمع و شهرک باغویلا در شوشتر ساخته شده که تاکنون مقابلهای با آنها صورت نگرفته، این در حالیست که حکم تخریب برخی از آنها صادر شده ولی اجرا نشده است. از جمله آنها ساخت شهرکی با بیش از ۷۰ باغویلا روی اثر تاریخی دستوا در شهرک نورمحمدی و در نزدیکی شهر شوشتر است.» (۱۶ تیر ۱۴۰۲) خبری که خبر اول را مبنی بر تخریب این ویلاها نقض میکند ولی حتی اگر هم واقعا باغویلاها تخریب شده باشد، ۲۰ هکتار از زمینهای کشاورزی از تصرف ویلاسازان بیرون آمده است. پیشتر، جمعی از دانشجویان شهرستان شوشتر طی بیانیهای از ریاست سازمان جهاد کشاورزی و دادستان این شهر خواسته بودند جلوی ویلاسازی را در این منطقه بگیرند. در بخشی از بیانیهی آنها چنین آمده بود:
این امر علاوه بر به خطر انداختن آینده کشاورزی و تخریب آثار باستانی، موجب افزایش نامتعارف قیمت این املاک در کمتر از یک سال گذشته شده است. این موضوع میتواند باعث افزایش بیکاری، تهدید امنیت غذایی و در نتیجه نارضایتی عمومی شود.»
سال ۱۳۹۹/ خبرگزاری دانشجو
به نظر میرسد حالا که هدف اصلی یعنی بالارفتن قیمت املاک رخ داده است تخریب ویلاهای ساخته شده دیگر منعی نداشته باشد و حتی حضرات مسئول را دوستدار میراث فرهنگی جلوه میدهد. بماند که حتی اگر ویلاسازی متوقف و ویلاهای ساخته شده تخریب شده باشد، نمیتوان خسارتی را که در طی این سالها به منطقه تاریخی وارد آمده است جبران کرد. سالها ساخت پایگاه تاریخی برای عرصه دستوا اعلام شد و از آن خبری نشد. بارها اعلام شد که با ویلاسازان برخورد شده است و بعد رأی قضایی خلاف آن صادر شد تا در نهایت در سال جاری رأی به تخریب آن داده شد ولی معلوم نیست در چند سال آینده چه میزان از اخبار امروز نادرست باشد و تکذیب شود یا در لابهلای دیگر خبرها فراموش شود. آنچه مسلم است این است که در نبود خبرنگاری مستقل میراث باید به گفتههای شاهدان محلی و چند تن از دلسوزان باستانشناس بسنده کرد. در چنین وقتهایی است که وجود خبرنگاری مستقل در مسائل میراث ضرورت خود را نشان میدهد؛ اتفاقی که تا زمانی که زمینخواران و سودجویان آثار باستانی در روز روشن مشغول رتق و فتق خواستههای خود باشند، امیدی نیست که شکل بگیرد.
در دستوا دو اتفاق در حال رخدادن است: اول تلاش برای شهرکسازی و دوم، حجم سنگین ماشینآلات کشاورزی در منطقه، آبیاری و آیش زمین. سازمان میاث فرهنگی با کمک وزارت جهاد کشاورزی میبایست در مورد آسیب کشاورزی به منطقه تاریخی نیز چارهای بیندیشند. همچنان خبری مبنی بر حفاظت از این منطقه تاریخی مثل تعیین محدوده و فنسکشی برای جلوگیری از ورود غیرقانونی سودجویان، نصب سایبان، پاکسازی زمینها از علفهای هرز و زباله، وجود نگهبان و... منتشر نشده است و اگر قول یکی از اهالی منطقه درست باشد که نوشته بود تاکنون به یاد ندارد که فرمانده یگان حفاظت میراث فرهنگی کشور به شوشتر آمده باشد و شنیده است که ایشان گفته هر گاه مسأله مهمی پیش بیاید به آنجا خواهد آمد، اکنون این مسأله مهم پیش آمده است: بالا رفتن قیمت زمینهای منطقه بدون هیچ سودی برای اهالی و به نفع زمینخواران. شاید این موضوع بهانهای شده باشد برای دعوت باستانشناسان به خوزستان. پیشتر مجتبی گَهِستونی از فعالان میراث فرهنگی این استان گلایهمند بود که «چند سالی است که باستان شناسان برای اکتشاف به خوزستان سفر نکردهاند و این اصلیترین مشکل محوطههای تاریخی در استان خوزستان به شمار میرود.»
نظرها
نظری وجود ندارد.