نخستین گامها برای شکلبخشی به تشکلهای سینمایی مستقل
فرشته نزاکتی - جشنواره فیلم فجر در چهل و دومین سال برگزاری خود به سالهای دهه ۱۳۶۰ بازگشت. در همان حال بخشی از بدنه سینمای مستقل ایران راه خود را از راه حاکمیت جدا کرده است. چه میتوان کرد؟ این پرسش را با مهشید زمانی، منتقد سینما در میان گذاشتیم.
هر سال جشنواره فیلم فجر که به پایان میرسد اندکی بعد جشنواره فیلم برلین (برلیناله) آغاز میشود. جشنواره فیلم فجر در سال جاری یک جشنواره کاملاً حکومتی بود و بیشتر فیلمهایی هم که به نمایش درآمد با سرمایه ارگانها و نهادهای نظامی و حکومتی ساخته شده بودند. در همان حال سینمای مستقل و البته حاکمیتگریز ایران در جشنواره فیلم برلین نمود برجستهای داشت. کانون فیلمسازان مستقل ایران (ایفما) به عنوان تنها نهاد صنفی مستقل و دور از دسترس حاکمیت هم بسیار فعال بود. در برلیناله ۱۷۰ غرفه از کشورهای مختلف دایر شده بود و ایفما در تلاش بود امکانات و موقعیت بیشتری را برای فیلمسازان مستقل ایرانی فراهم آورد. آیا مسیر سینمای مستقل ایران از داخل به خارج تغییر کرده است؟ در وضعیت موجود چه میتوان کرد؟ راهکار برای خروج از وضعیت اضطرار کنونی چیست؟ با مهشید زمانی، منتقد سینمایی و از اعضای کانون فیلمسازان مستقل ایران «ایفما» گفتوگو کردیم.
مهشید زمانی میگوید «کیک محبوب من، به کارگردانی مریم مقدم و بهتاش صناعیها به شکل زیرزمینی ساخته شده بود اما عوامل و دستاندرکاران آن حرفهای بودند و به یک معنا به «جریان اصلی» تعلق داشت:
کارگردانان فیلم موفق شده بودند فیلمی بسازند که دنبالهرو تبعیضهای جنسیتی و سانسور نباشد. این فیلم یک موضوع جهانی داشت و آن هم تنهایی اشخاص سالمند بود. پس موضوع فیلم سیاسی نبود. بلکه حکومت ایران است که با رویکردهای تبعیضآمیز خود فیلم را به یک فیلم سیاسی بدل کرده بود.
زمانی در ادامه به فیلم «من، مریم، بچهها و ۲۶ نفر دیگر» که بدون رعایت حجاب اجباری بازیگران زن در ایران ساخته شده، اشاره میکند و میگوید:
اینجور فیلمها به تازگی در جشنوارههای جهانی طرفدار پیدا کردهاند. فیلمهایی هستند که پوشش اجباری بازیگران زن را رعایت نمیکنند و موضوعات را آزادانه مطرح میکنند.
«من، مریم، بچهها و ۲۶ نفر دیگر» علاوه بر برلیناله در جشنوارههای فیلم روتردام و گوتنبرگ به نمایش درآمد و در جشنواره گوتنبرگ برنده جایزه اینگمار برگمان شد.
زمانی همچنین به فیلم «شهید» ساخته نرگس کلهر اشاره میکند که جایزه فوروم جشنواره فیلم برلین را به دست آورد. فیلمهای «گوسفند» (ساخته هادی باباییفر)، «خمیازه بزرگ» (ساخته علی یار راستی)، «سیارههای دزدیده شده من» (ساخته فرحناز شریفی) و همچنین فیلم بازسازیشده «بلوغ» اثر سهراب شهید ثالث از سایر فیلمهای ایرانی بودند که در جشنواره فیلم برلین به نمایش درآمدند.
در حالیکه جشنواره فیلم فجر درباره قتل داریوش مهرجویی و همسرش یکسر سکوت کرده بود، ایفما موفق شد در برلیناله مستند «الماس در گام لامینور» درباره داریوش مهرجویی به کارگردانی حسن صلحجو را به نمایش بگذارد. مهشید زمانی میگوید:
فیلمسازی مستقل کار دشواریست. در ایران کار سختتری هم هست. یافتن سرمایهگذار آسان نیست. اگر سرمایهگذار هم یافت شود، معلوم نیست سرمایه آن سرمایهگذار چقدر مستقل و چقدر تمیز است.
زمانی یادآوری میکند که بسیاری از فیلمها با سرمایههای شخصی یا با سرمایهگذاران داخلی ساخته شدهاند. بنابراین تنها راه سرمایهگذاری خارجی نیست. او در اهمیت تشکلیابی صنفی میگوید:
کانونهای مستقلی مانند ایفما میتوانند ازفیلمسازان مستقل حمایت کنند و آنها را به تهیهکنندگان وصل کنند. باید توجه داشت که سینمای مستقل ایران فقط محدود به ایران نیست و سینماگران مهاجر ایرانی را هم شامل میشود. آنها هم نیاز به حمایت دارند.
مهشید زمانی میگوید تنها راه در آینده این است که اصناف مستقل سینمایی تشکیل شوند و بتوانند با ایجاد ارتباطهای ضروری از سینمای غیرحکومتی ایران حمایت کنند.
جشنواره حکومتی فیلم فجر این ضرورت را بیش از پیش آشکار کرد.
بعد از برلیناله، بهار هر سال جشنواره فیلم کن آغاز میشود. بر اساس اطلاعاتی که زمانه به دست آورده دست کم ۲۰ فیلم از بدنه سینمای اجتماعی ایران به دفتر جشنواره کن ارسال شده. تم غالب این فیلمها مهاجرت و بحرانهای خانوادگیست. ایفما در کن هم حضور فعالی دارد.
نظرها
نظری وجود ندارد.