ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

با آرش دبستانی: جایگاه اجتماعی معلم و رابطه او با دانش‌آموز

رابطه خوب بین معلم و دانش‌آموز برای یادگیری و تدریس موفق مهم است. پژوهش‌ها نشان داده است که کسانی که مورد احترام هستند و جدی گرفته می‌شوند اعتماد ایجاد می‌کنند، احساس راحتی می‌کنند، با انگیزه و متعهد هستند. اما چنین رابطه خوبی چگونه شکل می‌گیرد؟

پژوهش «یادگیری قابل مشاهده» که توسط جان هتی دانشمند نیوزلندی در سال ۲۰۱۳ انجام شد، ثابت کرد که اعتماد بین معلم و دانش‌آموزانش معیار تعیین‌کننده‌ای برای تدریس خوب است.اگر شرایط عمومی مساعد نباشد این رابطه ممکن است خدشه‌دار شود. بنابراین شرایط اجتماعی که در مدرسه و در جامعه حاکم است بر رابطه معلم با دانش‌آموزانش تأثیر غیرقابل انکاری دارد.   

آرش دبستانی در گفت‌وگو با دو معلم این موضوع را از دو زاویه مختلف بررسی کرده است: از زاویه رابطه معلم با دانش‌آموزانش و از زاویه جایگاه اجتماعی معلم و تأثیر آن بر کار تدریس. می‌شنوید:

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

نخستین مهمان آرش در ایران معلم ریاضی بود. او می‌گوید:

از بدو ورود به محیط آموزش با دختران ۱۱ تا ۱۴ ساله کار می‌کردم. بیشتر با ظاهر من درگیر بودند. من زنی بودم که با پوشش [تحمیلی] آن هم در محیطی که همه زن هستند مشکل داشتم. پرده‌ها را می‌کشیدم و به بچه‌ها می‌گفتم مقنعه‌ها را درآورید و اگر می‌خواهید مانتوتان را هم می‌تواند درآورید.

طبعاً دانش‌آموزان از این پیشنهاد منطقی استقبال می‌کردند و همین سبب‌ساز شکل‌گیری یک رابطه می‌شد. مهمان آرش می‌گوید:

می‌خواستم یک الگوی تر و تمیز و مرتب برای بچه‌ها باشم. سعی می‌کردم ظاهرم آراسته و معطر باشد. سعی می‌کردم شادابی صورتم حفظ شود، لباس‌هایی با رنگ‌های شاد بپوشم و بی‌قراری در کلاس را به قرار و آرامش برسانم. در شرایط تاریک اجتماعی که ما در آن به سر می‌بریم، آراستگی و نشاط برای برقراری رابطه مهم است.

مهمان آرش اما در ادامه به مشکلات اجتماعی معلمان اشاره می‌کند. او می‌گوید مهم‌ترین مشکل یک معلم زن در ایران نبود آرامش و امنیت است:

اگر معلمی متأهل باشد و بچه داشته باشد، مهم‌ترین چالش او این است که فرزندش را به کدامین مهدکودک به امانت بسپرد. ما به بخش آموزش فشار می‌آوردیم که یک اتاق از اتاق‌های مدرسه را به مهد ضمیمه تبدیل کنند که با فراغ بال بتوانیم فرزندمان را به آنجا بسپریم و در زنگ‌های تفریح هم سری به او بزنیم.

مهمان دوم آرش مشکلات اجتماعی معلمان را از زاویه دیگری بررسی می‌کند: مشکلات انضباطی مبتنی بر آموزه‌های ایدئولوژیک حکومت و نگرش طبقاتی در ایران. او می‌گوید:

تدریس را من خودم انتخاب کردم. از تدریس راضی بودم اما از شرایط کار، از سختگیری‌ها نسبت به پوشش و گیرهای انضباطی ناراضی بودم. زیر ذره‌بین بودیم که چگونه حرف می‌زنیم، به کی نگاه می‌کنیم و چگونه لباس می‌پوشیم. تذکرهای انضباطی فضا را سنگین می‌کرد و انرژی زیادی از من می‌گرفت که نگذارم اتفاقی بیفتد و در همان حال مرام و منش خودم را هم حفظ کنم.

او که در ایران استاد دانشگاه بوده است اکنون در یکی از کشورهای شمال اروپا زبان فارسی و ریاضیات تدریس می‌کند. او می‌گوید رده‌بندی‌های اجتماعی و طبقاتی در کشور میزبان در مقایسه با ایران بی‌اهمیت است:

در ایران استاد دانشگاه بودم. اینجا خانم معلم هستم. این مرا اذیت نمی‌کند. مانع بزرگ اما زبان است. در مقایسه با زبان، موقعیت شغلی در وهله دوم اهمیت است.

او در ادامه می‌گوید:

اینجا کسی را با شغلش نمی‌سنجند و این باعث می‌شود که من بتوانم راحت‌تر زندگی کنم. تفاوت آدم‌ها هم در موقعیت اجتماعی‌شان نیست.

پادکست آرش دبستانی را در سایت زمانه بشنوید:

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.