ادبیات فمینیستی
نانسی فریزر: بحران بازتولید و فمینیسم ۹۹درصدیها
این هفته در ادبیات فمینیستی زمانه، به سراغ نانسی فریزر میرویم. فمینیستی که در پی اتحاد جنبشهای فمینیستی، کارگری، محیط زیستی، مهاجران و ضد نژادپرستی است و اعتقاد دارد که باید ایدهای قویتر و رادیکالتر از برابری را دنبال کرد
نانسی فریزر در ۲۰ می ۱۹۴۷ (۲۹ اردیبهشتماه ۱۳۲۶) در بالتیمور، ایالت مریلند ایالات متحده امریکا به دنیا آمد. او دانشآموختهی فلسفه است و عمدتاً با نقدش بر سیاست هویت شناخته میشود و اندیشهاش بر مفاهیمی چون «عدالت اجتماعی»، «بازتوزیع اقتصادی» (برای مقابله با نابرابریهای ساختاری مانند فقر، استثمار، و شکاف طبقاتی) و «بهرسمیتشناسی فرهنگی» (برای رفع بیعدالتیهایی که از نادیدهگرفتن هویت، فرهنگ، یا شأن گروههای حاشیهنشین ناشی میشوند) متمرکز است.
نانسی فریزر از جمله نظریهپردازان فمینیستی است که در فضای مستقل اندیشهی فارسی (و تا حدی در روزنامههای رسمی و دولتی) با استقبال مواجه شده است. این استقبال شاید از نیازی در جنبشهای اجتماعی پرده بردارد که محدود به ایران نیست: نیاز به پیوندسازی و فهم عمیقتر شکافها. فریزر رفع این نیاز را در گرو نقد همزیستی نئولیبرالیسم و فمینیسم جریان اصلی میداند. با اینحال، ترجمهی آثار او به فارسی تاکنون محدودیتهایی داشته است: عمدهی آنچه در اختیار مخاطب فارسیدان قرار گرفته ترجمهای از گفتوگوهای اوست و کتابها و مقالههایش به ندرت به طور کامل ترجمه شدهاند. ستیز جمهوری اسلامی ایران با فمینیسم باعث شده است جز در موارد بسیار محدود، آثار فریزر به نشر رسمی راه نیابند.
نانسی فریزر در زمانهی ما
در جهان پر تلاطمی به سر میبریم: جنبش فمینیستی بهطور مستقیم و غیرمستقیم سرکوب میشود، به بند کشیده میشود و بلعیده میشود. از سرکوب و انقیاد فمینیستها بسیار گفته میشود اما سخنگفتن از بلعیدهشدنِ شعارها و آرمانهای فعالانی که تحت سرکوبهای سهمگین و همهجانبه به مبارزه ادامه میدهند، دشوار است. همقدمی با نانسی فریزر میتواند طیکردن این راه دشوار را ممکن کند.
در جهان جنگزدهی امروز ابزارسازی از «حقوق زن» بحثی جدی است: بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل و از فرماندهان نسلکشی در غزه، در پیامی ویدئویی خطاب به ایرانیان برای دومین بار شعار «زن، زندگی، آزادی» بر زبان آورده است؛ در نمونهای دیگر، ایالات متحده امریکا در افغانستان در ۲۰۰۱ جنگی را شروع کرد که یکی از بهانههایش «رهایی زنان افغانستان» عنوان شده بود اما در نتیجهی این «رهاییبخشی» دروغین و تقدیم افغانستان به طالبان، وضعیت امروز زنانی که روزی در رسانههای غربی «نجاتیافته» معرفی میشدند، به کابوس میماند و جز جنگ، آوارگی، خشونت، فقر، و سرکوب و انقیاد شدیدتر نجاتی در کار نبوده است؛ «بهبود حقوق زنان» همچنین از استدلالهای کلیدی نیروهای امریکایی برای ادامه حضور در عراق بوده است. زنان عراقی که قربانیان رژیم صدام معرفی میشدند، با «نجاتبخشی» وضعیت بدتری پیدا کردند: خشونت جنسیتی و تجاوز در عراق بیشتر شده است و نیروهای بنیادگرا زنان را بیش از پیش محدود کردهاند؛ در لیبی نیز یکی از بهانههای مداخلهی نظامی ناتو «آزادی زنان» عنوان شد، امروز و پس از سقوط قذافی حجاب برای زنان اجباری شده است، پلیس اخلاق برای نظارت بر تفکیک جنسیتی گماشته شده و اجازهی سفر زنان مشروط به امضای پدر یا شوهرشان است.
این استفادههای ابزاری نمیتواند از ضرورت فمینیسم بکاهد، با اینحال پرداختن به آنها نیز ضرورتی حیاتی دارد. نانسی فریزر در مواجهه با این کلاف سردرگم به کمکمان خواهد آمد چرا که پرسش او در حقیقت از همینجا شروع میشود: چگونه جریان فمینیستی که قرار بود نیرویی انقلابی باشد، به ابزار دست سرمایهداری و امپریالیسم بدل شد؟ او نسبت به پیوند میان فمینیسم و نئولیبرالیسم هشدار میدهد، نسبت به اینکه فمینیسم به جای پرداختن به نابرابریهای ساختاری، به ابزاری برای مشروعیتبخشی به مداخلات نظامی و پروژههای امپریالیستی تقلیل یافته است.
در نظریات نانسی فریزر، یککاسهکردن جریانی به نام «فمینیسم» و نادیدهگرفتن تکثر آن از جمله نقدهایی است که نباید دور از چشم بماند، از همین رو برخی نقدها را نیز، تا جای ممکن به متن پیش رو اضافه کردهام. نمیتوان از این گذشت که طرح بحث دربارهی بلعیدهشدن مبارزهی فمینیستی به جسارت، احساس امنیت و شفافیت نیاز دارد. با این یادآوری، از نانسی فریزر بخوانیم و همچنین یادی کنیم از یکی از مترجمان آثار او، آنیشا اسداللهی که در بند است و همچنین از عاطفه رنگریز، که دربارهی آثار او و بهخصوص فمینیسم ۹۹درصدی نوشته است و اکنون با حکم سنگین بیش از ۱۰ سال زندان روبهروست.
ترجمههایی از نانسی فریزر به فارسی:
ترجمهها از نانسی فریزر به زبان فارسی متعددند، به لطف تلاشهای مترجمهای داوطلب، اغلب گفتوگوهای او دربارهی موضوعات مختلف، بهویژه در وبسایت نقد اقتصاد سیاسی در دسترس مخاطبان فارسیدان قرار گرفته است و همچنین نقدهایی که به نظریات او مطرح شده نیز هم در قالب ترجمه و هم در قالب یادداشت و مقاله، در فضای اندیشهی فارسی مورد بحث قرار گرفته است. با اینحال، جای تاسف است که با وجود ترجمههای ارزشمند از گفتوگوهای او، از کتابها و مقالههایش ترجمههای محدودی در دسترس است. در این بخش سعی بر آن است که با نقل گزیدهای از گفتوگوهای او، لینک دسترسی به ترجمههایش معرفی شود.
جنبش آزادی زنان، در یک چرخش ظالمانهی سرنوشت، در دام پیوندی خطرناک با تلاشهای نولیبرالی برای بنای جامعهی بازار آزاد گیر افتاده است. همین روشن میکند که چگونه وضع به اینجا کشید تا اندیشههای فمینیستی که زمانی بخشی از دیدگاهی رادیکال بود اینک مدام بیشتر در چارچوبهای فردگرایانه بیان شود. در حالی که فمینیستها زمانی منتقد جامعهای بودند که بلندپروازیهای شغلی را تشویق میکرد، حال به زنان توصیه میکنند که «راه خودت را باز کن». جنبشی که زمانی به همبستگی اجتماعی اولویت میداد اینک کارآفرینان زن را ستایش میکند. چشماندازی که زمانی ویژگیاش ارزش نهادن بر «مراقبت» و وابستگی متقابل بود، اینک مشوق پیشرفت و شایستهسالاری شده است.
«چرخش ظالمانهی جنبش زنان»، نانسی فریزر، ترجمه فیروزه مهاجر در نقد اقتصاد سیاسی
عدم موفقیتِ کلینتونْ هشداری بیدارباش برای ماست. شکستِ او که بیانگر ورشکستگی و افلاس فمینیسم لیبرالی است، نشاندهندهی فرصتی تاریخی برای چالشی از جانب [فمینیسم] چپ نیز هست. در خلأ فعلیِ [ناشی از افول] هژمونی لیبرال، ما فرصت داریم با پروراندن جهتگیری طبقاتیِ متفاوت و نوعی اخلاقِ تحولخواهانهی رادیکال، فمینیسم دیگری بسازیم و مجدداً تعریف کنیم که مسئلهی فمینیستی چیست. ما [مانیفست فمینیستی] نمینویسیم که طرحی از یوتوپیایی متصور به دست دهیم، بلکه قصد داریم راهی را روشن سازیم که برای رسیدن به جامعهای عادلانه باید از آن عبور کنیم. میخواهیم شرح دهیم که چرا فمینیستها باید راهِ اعتصابات فمینیستی را انتخاب کنند، با دیگر جنبشهای ضد سرمایهداری و ضد نظام متحد شوند و «فمینیسم ۹۹درصدیها» را شکل دهند. [...] فمینیسم «۹۹ درصدیها» نمیتواند جنبشی جداییطلب باشد. این فمینیسم به تمام جنبشهایی خواهد پیوست که برای [گروههای] بسیاری مبارزه میکنند، چه در حوزهی عدالت زیستمحیطی، آموزش، مسکن، حقوق کار و بهداشت و سلامت، چه بر ضد جنگ و تبعیض نژادی. ما با مبارزهی طبقاتی در رقابت نیستیم – برعکس، ما دقیقاً در مرکز این مبارزه قرار داریم، حتی اگر میکوشیم آن را به نحوی جدید و گشودهتر بازتعریف کنیم.
«مانیفست فمینیستی»، نانسی فریزر و دیگران، ترجمهی مرجان نمازی در نقد اقتصاد سیاسی
مانیفست فمینیسم ۹۹ درصدی نوشته چینزیا آروزا، نانسی فریزر و تیتی باتاچاریا مانیفستی روشنگر، رادیکال و بسیار مترقی است که در سال ۲۰۱۹ و با نگاهی به اعتصابات فمینیستی در اقصا نقاط جهان تدوین شده و یک نقشه راه پیش روی جریانهای مترقی قرار میدهد. نقشه راهی که از اتحاد جنبشهای فمینیستی، کارگری، محیط زیستی، مهاجران و ضد نژادپرستی ناشی میشود.
فمینیسم ۹۹ درصدی، در گفتوگو با عاطفه رنگریز
پرسش اینجاست: منظور ما از برابری چیست؟ برابری اساساً یکی از مفاهیم مورد مناقشه و دارای تفاسیر متناقض است. تفسیر لیبرال از برابری را من یک تفسیر شایستهسالارانه مینامم. این ایده بدین معناست که در نهایت زنان، سوژههای منفردی هستند که بایستی همچون مردان، فرصت و شانس برابر داشته باشند که استعدادهایشان به عنوان فرد را شکوفا کنند. برابری در اینجا به معنای تلاش برای از بین بردن موانعی است که موجب تبعیض میشود. مسئلهی نابرابری، مسئلهی تبعیض است و با برداشتن موانع تبعیضآمیز، این زنان منفرد و با استعداد میتوانند به اندازهی مردان ارتقا پیدا کنند. اولین چیزی که من میخواهم بگویم این است که این یک آرمان خاص طبقاتی است. معنای واقعی آن این است که آنها میخواهند با مردان استریت سفیدپوست همطبقهی خودشان برابر باشند. آنچه برای من فمینیسم معنا میدهد، ایدهای قویتر و رادیکالتر از برابری است که در واقع به معنای تنوع بخشیدن به سلسلهمراتب جنسی نیست، بلکه منسوخ کردن یا حداقل کاهش آن است؛ بنابراین ایدهی برابری شایستهسالارانه را من واقعاً برابری نمینامم.
«فمینیسم در دوران نولیبرال»، گفتوگو با نانسی فریزر، ترجمهی آزاده شعبانی در نقد اقتصاد سیاسی
فمینیسم من از چپ نو ایجاد شد و هنوز تحت تأثیر آن زمان است. برای من فمینیسم تنها به معنای به دست آوردن دانشی سطحی در به کار گیری زنان در موقعیتهای قدرت و دارای امتیاز در سلسلهمراتبهای اجتماعی کنونی نیست. بلکه غلبه کردن بر این سلسلهمراتبها است.
«فمینیسمی که در آن گامی به جلو، به معنای تکیهبر سایرین است»، گفتوگوی گری گاتینگ و نانسی فریزر، ترجمهی شمیم شرافت در بیدارزنی
اکثریت بزرگی از ما به خاطر کمبود قدرت جمعی در محل کارمان و محرومیت از حمایتهای اجتماعی همچون مراقبتهای پزشکی رایگان خارج از محل کار، سخن نمیگوییم. شغل با درآمد اندک آن و با مدیر زورگو و رییس آزارگر با ساعات کار طولانی اولین چیزی است که میترسیم از دست بدهیم زیرا تنها وسیلهای است که میتوانیم با توسل به آن برای خانواده خود غذا و برای بستگان بیمار و ناتوان خود مراقبتهای لازم را فراهم کنیم.
«علیه خشونت جنسیتی، علیه ناامنی اقتصادی و برای حق تشکلیابی … در ۸ مارس ۲۰۱۸ ما اعتصاب میکنیم»، ترجمهی زهره اسدپور در بیدارزنی
بیایید دیگر خود را گول نزنیم: اکثر سرمایهگذاران وقتی به حالِ خود رها شوند، نه به کرامت کارکنان اهمیت خواهند داد و نه در مبارزه با فاجعهی زیستمحیطی پیشگام خواهند شد. گزینهی دیگری وجود دارد. شرکتها را دموکراتیک کنیم؛ کار را کالا نپنداریم؛ انسانها را منبع نشماریم تا بتوانیم با هم بر حفظ حیات روی کرهی زمین تمرکز کنیم.
«ویروس کرونا نشان میدهد که چرا کار باید دموکراتیک شود»، گفتوگویی با نانسیفریزر، ترجمهی عرفان ثابتی در آسو
سرمایهداری چیست؟ من تعریفی از آن به دست میدهم که نامش را تعریف گسترش یافته میگذارم. اشتباه است که سرمایهداری را به سادگی یک نظام اقتصادی بدانیم. در اینجا من از کارل پولانی پیروی میکنم که این نظریه را دارد که اقتصاد تنها یک بخش از نظام اجتماعی است که اما در سرمایهداری جواز دریافت کرده تا باقی بخشها را ببلعد تا به طور نظاممند خسارات سنگین بر زمین، کار و پول وارد بیاورد و آنها را تضعیف یا نابود کند. [...] طبقه کارگر شامل همه کسانی است که در بخش مراقبتی کار میکنند و برخی از آنها به شدت کم دستمزد میگیرند یا اصلاً دستمزد نمیگیرند. از جمله آنها هم مهاجران هستند و هم همه افراد حاشیهنشین و به حاشیه رانده شده. این ایدهای است متفاوت درباره این که سوسیالیسم، طبقه کارگر و فمینیسم چیست.
«نانسی فریزر: باید ارزشها را دگرگون کنیم»، ترجمهی دلارام صالح در رادیوزمانه
نه فقط جنبش الغای بردهداری، که جنبشهای زنان هم بخشی از مبارزات کارگری بوده است. به همین طریق، مبارزه با نسلکشی هم بخشی از مبارزات کارگری است، همچنین مبارزات کار مراقبتی از کودکان، سالمندان، یا مبارزات عدالت باروری، کارِ خانگی، اتحادیههای پرستاران، خدمه و … هم همینطور. به این جهت، فریزر پیشنهاد کرد که فمینیسم را به مثابه سومین جنبش کارگری بازشناسی کنیم.
گزارشی از کنفرانس بینالمللی «نظریههای بازتولید اجتماعی» در رادیوزمانه
به باور من ما بایستی چشمانداز گستردهتری اتخاذ کنیم و سرمایهداری را نهفقط بهمثابهی یک نظام اقتصادی (Wirtschaftssystem)، بلکه بهسان نظمی اجتماعی درک کنیم که در آن اقتصاد رابطهی متناقض و تضادمندی با سایر جنبههای زندگی اجتماعی دارد؛ جنبههایی که ازقضا بنیانهای اقتصاد را شکل میدهند. نظیر: کار مراقبتی، سلب مالکیت از افراد بهواسطهی سازوکارهای نژادپرستانه، منابع عمومی، قدرت دولتی، طبیعت. فکر میکنم اگر سرمایهداری را همچون یک نظام اجتماعی فراگیر درک کنیم، تمامی اَشکال کاری که کل سیستم را سرپا نگاه میدارند، رویتپذیر خواهند شد.
«چرا تحلیل سرمایهداری کلید درک جوامعِ ما باقی میماند؟»، مصاحبهی ژاکوبن با نانسی فریزر، ترجمهی سارا امیریان در کارگاه دیالکتیک
بهواقع من خیلی نگران ظهور تصور موهوم چپگرایی هستم که تمام ذهنش را بر روی جنبشهای اجتماعی متمرکز میکند و به اندازهی کافی دربارهی اتحادیهها، احزاب و سایر صوَرِ سازماندهی طبقهی کارگر نمیاندیشد. فکر میکنم چپ امروز دستِ کم از دو جنبه دچار بحران است: ما هم فاقد دید برنامهگرا هستیم هم فاقد چشمانداز سازمانی. اینطور که پیداست ما از نقد حزب لنینیستی مستقیم رفتهایم به سوی گرایش خودانگیختگیِ نوآنارشیستی. اگر واقعاً میخواهیم جهان را به شیوهای اساسی تغییر دهیم، فکر نمیکنم دومی اصلاً مهم باشد. بنابراین من بسیار علاقمندم که میدان میانیِ وسیع بین این دو حدِ نهایی را بررسی کنم.
«کهنه رو به مرگ است و نو ناتوان از زاده شدن»، نانسی فریزر، ترجمهی شیرین کریمی در نقد اقتصاد سیاسی
جوامع سرمایهداری حداقل از دوران صنعتیشدن، کار بازتولید اجتماعی را از کار تولید اقتصادی مجزا کردهاند. این جوامع با پیوند دادن بازتولید اجتماعی با زنان و تولید اقتصادی با مردان، فعالیتهای «بازتولیدی» را با اسکناس «عشق» و «فضیلت» پرداخت میکنند و «کارتولیدی» را با اسکناس نقدی جبران میکنند. بدینطریق جوامع سرمایهداری مبنایی نهادی برای شیوهی جدید و مدرن فرودستی زنان ایجاد کردهاند. کار بازتولیدی را از دنیای بزرگتر فعالیتهای انسانی که کار زنان پیشتر در آن جایگاه مشخصی داشت، جدا کردهاند و آن را به «ساحت کار خانگی» فرستادهاند که بهتازگی نهادینه شده بود و اهمیت اجتماعی روشنی نداشت. در دنیای جدید که پول ابزار اصلی قدرت شده است، واقعیت بیمواجب بودن کار بازتولیدی تثبیتکنندهی چنین وضعیتی است: کسانی که کار بازتولیدی انجام میدهند، به شکل ساختاری فرودست کسانی قرار میگیرند که مزد نقدی دریافت میکنند. این درحالی است که کار آنها تأمینکنندهی پیششرط ضروری کار مزدی است و در عینحال ایدهآلهای خانگی جدید از زنانگی نیز کار بازتولیدی را رمزآلود و فریبنده میکنند.
«بحران مراقبت؟» نانسی فریزر، ترجمهی پریسا شکورزاده در نقد اقتصاد سیاسی
برخی نقدها به نظریات نانسی فریزر
از جمله نقدهای بسیار مهم طرحشده به نظریات نانسی فریزر، یکدستسازی تمام جریانات فمینیستی و نادیدهگرفتن فمینیسم سیاه است. فریزر با نوعی کلیسازی به سراغ بحث دربارهی سوءاستفاده ابزاری از گفتمان فمینیستی میرود و مشخص نمیکند که منظورش دقیقا چه فمینیسمی است. فمینستهای سیاه در نقدی، شیوهی نگاه فریزر را متعلق به همان جریانی دانستهاند که سعی در نقدش دارد:
این امر که فمینیستهای سفید از موج دوم فمینیسم چنان صحبت میکنند که انگار یگانه «فمینیسم» بود و وقتی از شکستها در مبارزات خود مینالند ضمیر «ما» را به کار میبرند بهمراتب آزاردهندهتر است. بگذارید فقط بگوییم که چیزی به اسم «فمینیسم» در مقام فاعل هیچ جملهای که تنها جایگاه برای نقد پدرسالاری تعریف شود وجود ندارد. زیرا چنین جایگاهی از همان زمانی که سژورنه تروث گفت «مگر من هم زن نیستم؟» فروپاشیده است. اگرچه یک جایگاه فاعلی وجود دارد، آنکه فریزر غصهاش را میخورد، آنکه بر کرسی فاعل خودمختار رهایییافته راحت جا خوش کرده است. البته، آن جایگاه همان است که او کمککار نولیبرالیسم میشناسدش. اما این تعجبی ندارد، چون فمینیسم او و نولیبرالیسم هر دو دارای یک جوهر لیبرالی هستند که فمینیستهای سیاه و جهان سومی از همان اوایل آن را در مسیر فمینیسمها تشخیص دادهاند و به تماشا گذاشتهاند.
«پاسخ فمینیستهای سیاه به نانسی فریزر»، بِرِنا بهندر و دنیس فِرِایرا داسیلوا، ترجمه فیروزه مهاجر در نقد اقتصاد سیاسی
فمینیسم موج دوم تجسم تفاوتها، اختلافها و جلوه جنسیت اجتماعی است. فمینیسم موج دوم مجموعه متنوع و رنگارنگی از صدها گروه و انجمن و پروژه اجتماعی و فرهنگی است. یکی ازمهمترین خصلتهای فمینیسم موج دوم کثرت انشعابها و تشکیل گروهبندیهای کوچک و کوچکتر است؛ گروههایی چون انشعاب زنان سیاه، جدایی زنان همجنسگرا، اعلام موجودیت زنان سوسیالفمینیست، لیبرالفمینیست، فمینیستهای مسیحی، تشکیل گروههای بیشمار خودیاری و خودشناسی… توده زنان در این دوره به طرز بیسابقهای به پهنه عمومی آمدند، برای هر کشش و تعلق خاطری امکان کار گروهی وجود داشت. تشکلیابی دیگر امر نخبهگان و نظرکردهگان نبود. بهراستی نانسی فریزر از کدامین سوژه فمینیستی سخن میگوید؟ مخاطب او در سراسر نوشتهاش در ابهام میماند.
«کدام فمینیسم؟ نانسی فریزر با که سخن میگوید؟»، سیما راستین در رادیوزمانه
افق فکری فریزر، سوسیالدموکراسی است؛ او سرمایهداری تحملپذیرتری میخواهد که آن را بتوان مدام در جهت تعمیق عدالت اصلاح کرد. انتقاد او در اصل بایستی متوجه سوسیالدموکراسی باشد که در برابر نئولیبرالیسم واداد و حتی خادم آن شد، مثلاً به طور مشخص در دوره تونی بلر در انگلستان و گرهارد شرودر در آلمان.
گفتوگوی آوات عیار با محمدرضا نیکفر در رادیوزمانه
اگر انگلیسی میدانید:
سرمایهداری آدمخوار: چگونه نظام حاکم دموکراسی، مراقبت و زمین را میبلعد - و چه میتوانیم دربارهاش بکنیم؟
(Cannibal Capitalism: How Our System Is Devouring Democracy, Care, and the Planet—and What We Can Do About It, 2022
در جدیدترین اثر خود، فریزر به نقد رادیکال سرمایهداری در حکم نظامی پرداخته است که زندگی انسانها را در سه حوزه دموکراسی، مراقبت، و زیستمحیط تهدید میکند. کتاب در پنج بخش اصلی نوشته شده و سرمایهداری را ساختاری چند بعدی توصیف میکند که با بهرهبرداری از کار مراقبتی باعث بروز بحران بازتولید اجتماعی میشود. همچنین، نقش سرمایهداری در تخریب و تضعیف نهادهای دموکراتیک در این کتاب بررسی شده است و نهایتا به سوی پیشنهادهای بدیل میرود. میتوانید این ویدئو را با فعالکردن زیرنویس اتوماتیک فارسی در یوتوب تماشا کنید:
نمونهی بازتولید اجتماعی را در نظر بگیرید: فعالیتهایی که اغلب توسط زنان خارج از اقتصاد رسمی انجام میشود و به زندگی انسانهایی تداوم میبخشد که «نیروی کار» را تشکیل میدهند. به این اعتبار، کارهایی همچون بچه به دنیا آوردن، جامعهپذیر کردن، آموزش، و مراقبت کردن از نسلهای بعدی، و همچنین بازپروری کارگران بزرگسال که نیازمند تغذیه، حمام، پوشاک، و استراحت برای بازگشت به سر کار در روز بعدی هستند – تمام اینها شرط لازم برای عملکرد اقتصاد سرمایهداری است. این بحث را فمینیستهایی بسط دادهاند که به آنچه اصطلاحاً نظریه بازتولید اجتماعی خوانده میشود میپردازند، که خود شاخهای از فمینیسم مارکسیستی است. این نظریه نشان میدهد که اگر بازتولید اجتماعی بهدرستی کار نکند، میتواند مشکل جدی برای تولید اقتصادی ایجاد کند. به بیان دیگر، انباشت سرمایه مقید به روابط خویشاوندی، نرخ زادوولد، نرخ مرگومیر و غیره است. پس هنوز هیچ نشده ما با تصویری بغرنجتر از علیت یکسویه مواجه هستیم.
در افقِ پیش روی ما «سرمایهداری آدمخوار» قرار دارد، گفتوگو با نانسی فریزر، ترجمهی کیوان مهتدی و آنیشا اسداللهی در نقد اقتصاد سیاسی
نظرها
نظری وجود ندارد.