شعر زمانه
ساناز داودزادهفر: به زن، زندگی، آزادی، باز هم زن و موهایی که پرچم آزادی شد
شعرهای ساناز داودزادهفر اجتماعی و در همان حال بسیار شخصیاند. شاعر با زبانی صریح و بیپرده، درد و رنج ناشی از جنگ، خشونت و سرکوب را به تصویر میکشد. این شعرها سندیت اجتماعی دارند و فریادی رسا علیه ظلم و ستم نیز به شمار میآیند.
۱
دنبال سنگری
جمع میشوم
اندازهی یک تخمک
به ماه شلیک شده
چند نفر
در راه شیری
خودشان را منفجر کردهاند
در زمین
همه با زخم بیدار میشوند
به رَحِمی فرار میکنم
بیمارستانی در این زهدان
پر از مجروح،
ماه خونش قرمز
داغ
دست پرستارها را سوزاند
اتاق عمل در خون غرق
پرستاری شناکنان
حرفهایش را
از بدنش كند
پانسمانم کرد
و جملهای در زخمم گذاشت
جنگ با فوت کودکان خاموش میشود
جیبم پر از آبنباتهای رنگی شد.
پایان این جنگ
چند زایمان میخواهد ؟
پرستارها
مرا به زخم ماه
کوک میزنند
کسی دوباره مرا باردار است
من
از شرمگاه جهان میافتم
کودکی
که بدنش
هزاران دهان داشت.
۲
به " کیانوش سنجری "
" بکتاش آبتین "
مرگ از لایِ شببوها پیدا
من بادبادکی در دستم
مرگ کوچک بود
کوچک
اندازهی چند حفره گلولهای
که روی سینهام مانده
هفت تک گویی
به مادرم «ایران»
۱
قلبم
بدون حجاب
روی سینهام نصب
آزادی
از زخمهای بازم
دست تکان میدهد
با من میرقصد
جای بوسهاش
روی گردنم جا مانده
زخمهایش را
با زخمهای خودم میبندم
۲
زن بودن را
در خیابان میپوشم
جنگ در زیر پوستم وخیمتر
و خط مقدم
از چند تارِموی بیرون مانده
زیرروسری
آغاز
تا خلخال طلایی دور پایم
ادامه دارد
اکنون
نبرد
به مغز استخوانم رسیده است
در خط سینهام
سنگر گرفتهام
۳
بدنم خاکریز
موهایم بانداژ زخم
لبهایم صلح
بوسههایم تخریبچی
آغوشم معبری
گلوله در آن
شکوفه داده است
۴
من زنی
موهایم
بیشتر از ماندلا
حبس کشیده است
ملاقاتی
دستهای تو بود
دستهای تو
۵
در لای موهایم
مینی
کاشتهاند
نوازشم کن
از صدای انفجار
گنجشگی
از حدقه چشمهایم
میپرد بیرون
چند پرش
در هر گلویی
گیر خواهد کرد
۶
پستانهای ابریام
طعم جنگ میدهند
واژنم منطقهای
از کشتار برگشته
موهای بلندم هذیان خمپاره عمل نکردهاند
من را مجازی ببوس
اما داغ
داغ تر از مرمی گلوله شلیک شده
داغ تر از زخمهای تازهام
تنم
لبم
بوی باروت میدهد
نوازشت میان این تختخواب شبیه سنگر
این سنگرِشبیه تختخواب
ضامن انفجار را خواهد کشید
بدنم
از مرمی گلولهها داغ
یک بوسه
روی لبم جا مانده
سربازی شاید آن را برداشت
مردن
به زخمهای ما نمیچسبد
گنجشکی در رحمام جیک جیک میکند
۷
با آزادی میخوابم
میبوسماش
دمای زمین
اندازه دو تن برهنه
دو تن جفت شده
در تختخوابی
داغ میشود.
نظرها
نظری وجود ندارد.