ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

زوج‌های هنرمند: از سلطه‌جویی مردان تا همکاری‌های خلاقانه

نادر افراسیابی - این گزارش به بررسی روابط هنری و شخصی زوج‌های مشهور هنرمند در تاریخ هنر می‌پردازد. از کامی کلودل و آگوست رودن تا دورا مار و پابلو پیکاسو، این روابط اغلب ترکیبی از همکاری‌های خلاقانه، رقابت‌ها و چالش‌های شخصی بوده‌اند. در بسیاری از موارد، زنان هنرمند در سایه شهرت همسرانشان قرار گرفته‌اند و هویت هنری مستقل آن‌ها به طور کامل شناخته نشده است. با این حال، نمونه‌های موفقیت‌آمیزی هم وجود داشته است.

در تاریخ هنر نام زوج‌های هنرمند بسیاری به ثبت رسیده است، مانند آنا-اوا برگمن (۱۹۰۹-۱۹۸۷) و هانس هارتونگ (۱۹۰۴-۱۹۸۹)، سونیا و رابرت دلونه (۱۸۸۵-۱۹۴۱)، و سوفی تایبر-آرپ (۱۸۸۹-۱۹۴۳) و ژان آرپ (۱۸۸۶-۱۹۶۶). تبادل‌های هنری و رقابت‌ها در این زوج‌های خلاق به وضوح دیده می‌شود. روابط هنری گاهی ناشی از تحسین متقابل شاگردان و استادان است. رابطه بین کامی کلودل (۱۸۶۴-۱۹۴۳) و آگوست رودن (۱۸۴۰-۱۹۱۷) منبع الهام بزرگی بود. با این حال، تاریخ، کلودل را بیشتر به عنوان شاگرد استاد بزرگ به یاد می‌آورد.

کامی کلودل و آگوست رودن

رابطه بین این دو هنرمند یکی از مشهورترین و پیچیده‌ترین روابط در تاریخ هنر است. کامی کلودل، مجسمه‌ساز بااستعداد فرانسوی، در اوایل دهه ۱۸۸۰ به عنوان دستیار و شاگرد رودن، که در آن زمان یکی از بزرگ‌ترین مجسمه‌سازان جهان بود، شروع به کار کرد. این رابطه به سرعت از همکاری حرفه‌ای به یک رابطه عاطفی و هنری عمیق تبدیل شد. کلودل نه تنها الهام‌بخش بسیاری از آثار رودن بود، بلکه تأثیر قابل توجهی نیز بر سبک و موضوع‌های او گذاشت. با این حال، این رابطه برای کلودل هم از نظر شخصی و هم حرفه‌ای چالش‌برانگیز بود، زیرا او در سایه شهرت رودن قرار گرفت و هویت هنری مستقل‌اش به طور کامل به رسمیت شناخته نشد.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

پس از جدایی دردناک آن‌ها در دهه ۱۸۹۰، کلودل تلاش کرد تا خود را به عنوان یک هنرمند مستقل تثبیت کند، اما با موانع زیادی روبرو شد. او که از نظر روحی تحت فشار بود، در نهایت در سال ۱۹۱۳ به درخواست خانواده‌اش در یک آسایشگاه روانی بستری شد و تا پایان عمرش در سال ۱۹۴۳ در آنجا ماند. امروزه، کامی کلودل به عنوان یکی از مهم‌ترین هنرمندان زن قرن نوزدهم شناخته می‌شود و آثارش به عنوان نمادی از استعداد و رنج‌های یک زن هنرمند در جامعه‌ای مردسالار مورد تحسین قرار می‌گیرد. موزه‌ای که به نام او در در سال ۲۰۱۷ در نوژان-سور-سن در جنوب شرقی پاریس افتتاح شده، گواهی بر اهمیت و تأثیر ماندگار او در دنیای هنر است.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

 رابطه پرتنش دورا مار و پابلو پیکاسو

فعالیت‌های حرفه‌ای دورا مار (۱۹۰۷-۱۹۹۷) نیز برای مدت‌ها تحت تأثیر رابطه‌اش با پابلو پیکاسو (۱۸۸۱-۱۹۷۳) قرار داشت و بیشتر به عنوان معشوق و الهام‌بخش پیکاسو شناخته می‌شد تا یک هنرمند مستقل. رابطه بین آن‌ها یکی از جذاب‌ترین و پرتلاطم‌ترین روابط در تاریخ هنر مدرن است. دورا مار، هنرمند و عکاس فرانسوی-آرژانتینی، در دهه ۱۹۳۰ به عنوان یکی از چهره‌های برجسته جنبش سوررئالیسم شناخته می‌شد. او در سال ۱۹۳۶ با پیکاسو آشنا شد و به سرعت به معشوقه و الهام‌بخش او تبدیل گردید. این رابطه نه تنها بر زندگی شخصی هر دو تأثیر گذاشت، بلکه بر آثار هنری آن‌ها نیز تأثیر عمیقی داشت. پیکاسو از دورا مار به عنوان مدل برای بسیاری از نقاشی‌هایش استفاده کرد، از جمله آثار مشهوری مانند «گرنیکا» که در آن مار نقش مهمی در مستندسازی روند خلق اثر داشت.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

با این حال، رابطه آن‌ها پر از تنش و ناپایداری بود. پیکاسو که به رفتارهای سلطه‌جویانه و غیروفادارانه معروف بود، دورا مار را تحت فشارهای روحی زیادی قرار داد. پس از پایان رابطه در دهه ۱۹۴۰، مار دچار بحران‌های روانی شد و به تدریج از صحنه هنری دور شد. اگرچه او به عنوان یک هنرمند مستقل دارای استعداد و خلاقیت بود، اما شهرت او بیشتر به دلیل رابطه‌اش با پیکاسو و نقش‌اش به عنوان معشوقه و الهام‌بخش او به یاد آورده می‌شود. در سال‌های اخیر، تلاش‌هایی برای بازشناسی و احیای جایگاه هنری مستقل دورا مار انجام شده است، و آثار او به عنوان بخشی مهم از میراث هنری سوررئالیسم و هنر مدرن مورد توجه قرار گرفته‌اند.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

کینگ پارتریج و ایموژن کانینگهام

 اصولا به ندرت پیش می‌آید که زنان در این روابط جایگاه غالب داشته باشند، اما زوج‌هایی نیز وجود دارند که در آن‌ها نقش‌ها معکوس شده است. رابطه ، کینگ پارتریج (۱۸۸۸-۱۹۸۴) و ایموژن کانینگهام (۱۸۸۳-۱۹۷۶) نمونه‌ای جالب از همکاری هنری و شخصی است که در آن نقش‌های سنتی جنسیتی تا حدی معکوس شد. کینگ پارتریج، هنرمند و حکاک، و ایموژن کانینگهام، عکاس پیشگام، در اوایل قرن بیستم با یکدیگر ازدواج کردند. این زوج در جنبش هنری فتوسسشیون (Photo-Secession) فعال بودند و هر دو به عنوان اعضای گروه f/64، که به عکاسی دقیق و واضح معروف بود، شناخته می‌شدند. پارتریج به عنوان مدل برای بسیاری از عکس‌های کانینگهام، به ویژه عکس‌های برهنه (نود)، عمل کرد و این همکاری به کانینگهام کمک کرد تا سبک منحصر به فرد خود را در عکاسی پرتره و بدن انسان توسعه دهد. پس از جدایی آن‌ها در سال ۱۹۳۴، کانینگهام به عنوان یکی از پیشگامان عکاسی مدرن شناخته شد، در حالی که پارتریج بیشتر در سایه باقی ماند. با این حال، همکاری آن‌ها تأثیر ماندگاری بر هنر عکاسی گذاشت و نشان داد که چگونه روابط هنری می‌تواند به شکل‌گیری و پیشرفت سبک‌های جدید کمک کند.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

فریدا کالو و دیگو ریورا

 این آشنایی‌ها و دلباختگی‌ها گاهی اوقات تحت تأثیر مبارزه‌های هنری و سیاسی مشترک شکل گرفته‌اند. این موضوع در مورد فریدا کالو (۱۹۰۷-۱۹۵۴) و دیگو ریورا (۱۸۸۶-۱۹۵۷) صدق می‌کند. رابطه این دو هنرمند یکی از مشهورترین و پرتلاطم‌ترین روابط در تاریخ هنر است. این دو هنرمند مکزیکی در سال ۱۹۲۹ ازدواج کردند و رابطه‌شان ترکیبی از عشق، هنر و سیاست بود. فریدا کالو، که به خاطر نقاشی‌های نمادین و شخصی‌اش شناخته می‌شود، و دیگو ریورا، نقاش دیواری‌های بزرگ و یکی از چهره‌های برجسته جنبش تقاشی دیواری مکزیک (Mexican Muralism) هر دو به شدت درگیر فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی بودند. آن‌ها در کنار هم به احیای هنر مکزیکی و بیان هویت ملی و بومی پرداختند. با این حال، رابطه آن‌ها پر از بی‌وفایی‌ها و تنش‌ها بود، به طوری که حتی برای مدتی از هم جدا شدند، اما در نهایت دوباره به هم پیوستند.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

فریدا کالو، با وجود زندگی پر از درد و رنج ناشی از تصادف شدید در جوانی و مشکلات سلامتی، به یکی از نمادهای فمینیسم و مقاومت تبدیل شد. آثار او اغلب بازتابی از زندگی شخصی‌اش، دردهای جسمی و روحی، و رابطه پیچیده‌اش با ریورا بودند. در حالی که ریورا به عنوان یکی از بزرگ‌ترین نقاشان دیواری جهان شناخته می‌شود، شهرت فریدا کالو به عنوان یک هنرمند مستقل و قدرتمند، به مرور زمان حتی از ریورا نیز فراتر رفت. رابطه آن‌ها نه تنها بر آثار هنری‌شان تأثیر گذاشت، بلکه به عنوان نمادی از عشق، رنج و تعهد به هنر و سیاست در تاریخ هنر مکزیک و جهان باقی ماند.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

نانسی هولت و رابرت اسمیتسون

 نانسی هولت (۱۹۳۸-۲۰۱۴)، هنرمند تجسمی، و رابرت اسمیتسون (۱۹۳۸-۱۹۷۳)، نماینده هنر زمینی (Land Art)، بین سال‌های ۱۹۶۳ تا ۱۹۷۳ با هم همکاری کردند. در این مدت، هولت آثار همسرش در بیابان نوادا را در پنج فیلم جاودانه کرد. او که در این جنبش فعال بود، به عنوان تنها نماینده زن آن شناخته شد، اما همچنان کمتر از همسر و همکارانش شناخته شده است.

هولت و اسمیتسون نه تنها در زندگی شخصی، بلکه در پروژه‌های هنری نیز با هم همکاری نزدیکی داشتند. شناخته می‌شود، یکی از پیشگامان هنر زمینی بود که از طبیعت به عنوان بوم هنری استفاده می‌کرد. این جنبش با ایجاد آثار بزرگ‌مقیاس در محیط‌های طبیعی، مانند بیابان‌ها، کوه‌ها و دشت‌ها، سعی در تعامل با طبیعت و به چالش کشیدن مفاهیم سنتی هنر و گالری‌ها داشت. هولت به عنوان یک هنرمند تجسمی و فیلمساز، نقش مهمی در مستندسازی و ترویج این جنبش ایفا کرد. او در پنج فیلم، از جمله «پیرایش مارپیچی»، روند خلق آثار اسمیتسون را به تصویر کشید و به این ترتیب، میراث هنری او را جاودانه کرد.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

پس از مرگ ناگهانی اسمیتسون در سال ۱۹۷۳، نانسی هولت به عنوان یکی از معدود زنان فعال در جنبش هنر زمینی، به کار خود ادامه داد و آثار مستقل خود را خلق کرد. او با استفاده از نور، فضا و محیط طبیعی، آثاری خلق کرد که به همان اندازه آثار اسمیتسون تأثیرگذار بودند. با این حال، شهرت هولت به عنوان یک هنرمند مستقل کمتر از همسرش بود، و تنها در سال‌های اخیر است که نقش و تأثیر او در هنر زمینی و هنر معاصر به طور کامل مورد توجه قرار گرفته است. همکاری و رابطه هنری آن‌ها نمونه‌ای از تعامل خلاقانه و تأثیر متقابل در دنیای هنر است.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

لی میلر و من ری

این رویکردهای مشترک گاهی منجر به خلق آثاری توسط زوج‌های هنرمند می‌شد، مانند بروشور تبلیغاتی "Électricité" — نمادی از سوررئالیسم — که لی میلر (۱۹۰۷-۱۹۷۷) و من ری (۱۸۹۰-۱۹۷۶) برای خلق آن با هم همکاری کردند.

در سال‌های دهه ۱۹۲۰ میلر ابتدا به عنوان دستیار و مدل من ری کار خود را آغاز کرد، اما به سرعت به یک عکاس مستعد و خلاق تبدیل شد. آن‌ها با هم تکنیک‌های عکاسی نوآورانه‌ای مانند سولاریزاسیون (Solarization) را توسعه دادند و در خلق آثار سوررئالیستی مشترک شرکت کردند. یکی از مشهورترین پروژه‌های مشترک آن‌ها، بروشور تبلیغاتی "Électricité" بود که به عنوان نمادی از سوررئالیسم شناخته می‌شود. این همکاری نه تنها بر کار هر دو هنرمند تأثیر گذاشت، بلکه میراثی ماندگار در تاریخ عکاسی و هنر سوررئالیستی از خود به جای گذاشت.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

این موضوع در مورد کلود کاهون (۱۸۹۴-۱۹۵۴) و شریک زندگی‌اش مارسل مو (۱۸۹۲-۱۹۷۲) نیز صدق می‌کند که با همکاری یکدیگر کلاژهای سوررئالیستی خلق کردند.

کلود کاهون و مارسل مور

کلود کاهون و مارسل مور (نام واقعی: سوزان مالرب) دو هنرمند و عکاس فرانسوی بودند که در جنبش سوررئالیسم فعالیت می‌کردند و به خاطر همکاری‌های هنری و زندگی مشترکشان شناخته می‌شوند. کاهون، که به خاطر عکس‌های خودپرتره‌اش و کلاژهای سوررئالیستی معروف است، و مور، که یک هنرمند تجسمی بود، با هم در خلق آثار هنری و کلاژهای پیچیده همکاری می‌کردند. آن‌ها با استفاده از تکنیک‌های مختلف، هویت جنسیتی و مفاهیم سنتی را به چالش کشیدند و آثارشان بازتابی از تفکرهای پیشرو و تجربه‌های شخصی‌شان بود. این زوج نه تنها در زندگی هنری، بلکه در مبارزه‌های سیاسی و مقاومت در برابر نازی‌ها نیز با هم همکاری داشتند و میراثی ماندگار در هنر و تاریخ از خود به جای گذاشتند.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

برای برخی دیگر، خلاقیت‌ها با حفظ هویت فردی‌شان در هم آمیخته می‌شد، مانند نیکی دو سن‌فال (۱۹۳۰-۲۰۰۲) و ژان تینگلی (۱۹۲۵-۱۹۹۱) که هم به صورت فردی و هم با هم کار می‌کردند گاهی وقت‌ها، رابطه زوج‌ها ممکن است خلاقیت یکدیگر را محدود کند؛ به همین دلیل ژاکلین لامبا (۱۹۱۰-۱۹۹۳) از آندره برتون (۱۸۹۶-۱۹۶۶) جدا شد تا «بتواند نقاشی کند.»

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • قادر

    سیمون دوبووار و ژان پل سارتر چه؟