ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

دیدگاه

برنامه‌ی هسته‌ای، خطر جنگ و معضلِ نادیده گرفتن مردم

محمدرضا نیکفر – این یادداشت از جمله واکنشی است به بیانیه‌ اخیر جمعی از «فعالان جامعه مدنی» در مورد خطر جنگ. پرسش این است که: چرا این فعالان، خودِ جامعه را مخاطب قرار نمی‌دهند؟

دیدگاه

در وضعیت ویژه‌ای به سر می‌بریم. کشور برای اینکه سامانی بیابد که تا حد کمینه‌ای بسامان باشد، نیاز به یک دگرگونی اساسی دارد. جامعه در تب و تاب است. درون آن به کوره‌ای گدازان می‌ماند که معلوم نیست چگونه سر باز  کرده و آتش‌فشانی خواهد کرد. ضرورت تغییر آشکار است، اما مجرای تغییر هنوز روشن نیست. هر رخدادی این استعداد را دارد که گِرد آن حرکتی برای دگرگونی شکل گیرد. اگر برهم‌افزایی نیروها در جنبش «زن، زندگی، آزادی» −همچون هفته‌های نخست آن− پیش می‌رفت و مشخصاً اگر مبارزه علیه تبعیض‌های جنسیتی و قومیتی و ستم طبقاتی به شکل شتاب‌انگیزتری با هم درآمیخته شده و به هم نیرو می‌بخشیدند، ممکن بود مسیر دگرگونی رهایی‌بخش به شکل روشنی گشوده گردد.

مقاومت‌های روزمره در ابعاد «سیاست کوچک» ادامه دارند –«کوچک» به این اعتبار که بازتاب و بُردی محدود دارند. اما آنچه رهگشای تحول است، «سیاست بزرگ» است، امر سیاسی‌ای که فراگیر شود، کارمایه‌ی نارضایتی‌ها و دادخواهی‌ها در آن سرریز شود و نبردی همه‌‌جانبه را برانگیزد. سیاست‌‌ورزی‌های کوچک تداوم مبارزه را می‌رسانند و نقشی نمادین دارند: در مجموعِ خود، مسائل بنیادین جامعه‌ را آشکار می‌سازند و اشاره به یک چشم‌انداز دارند. اما اهمیت و ارج مقاومت روزمره، توجیه‌کننده‌ی خُرده‌کاری نیست. اجتناب از خرده‌کاری برای کنش‌گرِ بابرنامه، روآوری به موضوع‌ها و حوزه‌هایی است که استعداد پیوسته کردنِ نارضایتی‌ها و مقاومت‌ها را دارند. دنبال امر تعمیم‌پذیر بگردیم. امر عمومی صرفاً نفی وضعیت موجود و مشخصاً درگیری بی‌میانجی با کلیت نظام حاکم نیست. تاریخ طولانی جنبش‌ها و انقلاب‌ها نشان‌ می‌دهد که بسی مهم است که دریابیم به کدام حلقه از زنجیر وضعیت چنگ زنیم، تا برای دگرگونی کل زنجیر در دستمان قرار گیرد.

سوژه‌ی مردم

در دوره‌هایی مردم به سرعت صفوف فشرده‌ای تشکیل می‌دهند. جریان‌های مختلف مخالف دولت مستقر در کنار هم قرار می‌گیرند و یا به هم می‌پیوندند. در این حال انرژی جنبش عمدتاً صرف رویارویی با رژیم می‌شود. اما ما اکنون در وضعیتی هستیم که انرژی ویژه‌ای باید صرف کار در درون مردم برای ایجاد هماهنگی و همصدایی و برهم‌افزایی شود. این نه یک کار تدارکاتی محض، بلکه تلاش برای یافتن آن حلقه‌ی تعیین‌کننده به منظور برانگیختن «سیاست بزرگ» و چنگ زدن در آن است. کار اصلی، عزیمت از سوژه‌ی مردم است، عزیمت از وضعیت آنان، حقوق آنان و پذیرش آنان به عنوان نیروی اصلی تغییر. در متن برشناختن این عاملیت است که سوژه‌ی تغییر ساخته می‌شود. اما بنابر عادت‌، نگاه ما به سوی دولت است. در نگاه دولت‌محور، مردم نه عامل تغییر، بلکه تنها ابزاری برای تغییر هستند.

وضعیت کنونی معیاری به دست می‌دهد برای تشخیص ضعف‌های دموکراتیسم در ایران. اندک‌اند موضع‌گیری‌هایی که نظر به جامعه داشته باشند؛ بیشتر دولت‌گرا هستند.

با این توضیح می‌توانیم از یک ضعف و یک انحراف بزرگ نام ببریم. ضعف، در خرده‌کاری است، انحراف بزرگ در غفلت از مردم، رو نیاوردن به مردم، نگاه ابزاری به مردم و دیدن آنان همچون جادّه‌صاف‌کنِ تغییر قدرت است. دموکراسی هدف است، و به این هدف می‌رسیم اگر از هم‌اکنون مبنا رویکرد دموکراتیک باشد. الزام دموکراتیسم، از مردم بودن، با مردم بودن و برای مردم بودن است. مردم از دیدگاه جنبش عدالت و آزادی در رویاروی با سلطنت و سلطان هویت می‌یابند، یعنی در مقابله با آنچه و آنکه مسلط است. خودبودگی مردم در ولایت‌ستیزی است، در برافکندن یوغ ولایت است.

در دسته‌بندی بالا −اشاره به یک ضعف و یک انحراف بزرگ− سیاست «اپوزیسیون» راست‌گرای افراطی منظور نشده است، چون حساب این گروه کاملاً از کسان دیگر  جداست که هر قدر خط مشی نادرستی داشته باشند، باز این ارج را دارند که مدافع تحریم و جنگ و تغییر رژیم به دست قدرت‌های جهانی نیستند و از این نظر بد مردم را نمی‌خواهند.

اکنون که بحث برنامه‌ی هسته‌ای بالا گرفته، و خطر فشار تحریمیِ بیشتر بر کشور و حتا خطر حمله‌ی نظامی از سوی آمریکا و اسرائیل بسیار جدی است، تجلی آن انحراف در رو آوردن به رژیم و تقاضا از آن برای مذاکره است. این رویکرد، سپردن اختیار امور به حاکمان است و رو نکردن به مردم که حق‌شان است در امری که به سرنوشت‌شان گره خورده دخالت کنند. رویکرد درست رو آوردن به مردم است، توضیح پیوند روند فقیرسازی مردم با غنی‌سازی اورانیوم است.

تجلی آشکار دیگر آن انحراف را در «بیانیه بیش از ۴۰۰ اندیشمند، دانشگاهی، فعال مدنی، سیاسی، فرهنگی و رسانه ای در واکنش به تهدیدهای آمریکا» می‌بینیم. بیانیه، خطاب به دبیر کل و کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد نوشته شده است. در سرآغاز بیانیه، برای نشان دادن استقلال رأی آن، ذکر شده که امضاکنندگان «شامل عده‌ای از منتقدین سیاست‌های حاکمیت هم می‌شوند و برخی طعم حبس یا محرومیت‌های گوناگون را چشیده‌اند».

در بیانیه آمده که «ما، با وجود انتقاداتی که به حاکمیت و سیاست‌هایش داریم، بر این باوریم که استقلال، امنیت و دموکراسی ایران باید توسط خود مردم و بدون مداخله خارجی شکل گیرد». اما اگر نویسندگان به اصالت مردم به صورتی جدی باور داشتند، می‌بایست پیش از آنکه دو نهاد بین‌المللی و افکار عمومی جهانی را مخاطب قرار دهند، در بیانیه‌ای رو به مردم می‌کردند، رابطه‌ی فقیر شدن مردم و غنی شدن اورانیوم و در واقع غنی شدنِ شبکه‌ی مافیایی برخورداران از برنامه‌ی‌ هسته‌‌ای به شمول کاسبان تحریم را شرح می‌دادند.

انتقاد از زورگویی امپریالیستی و تهدید به جنگ و کشتار درست و اصولی است، اما دیگر آن‌قدر تجربه داریم که دریابیم باید این موضوع را در بافتاری بگذاریم که در آن این مسئله به صورتی روشن طرح تواند شد که راه مقابله با انقیاد چیست، آن هم با اتکا به مردم و در نظر گرفتن امر صلح و استقلال و عدالت.

موضعِ مردمیِ بدیل

با نظر به «بیانیه»ای که از آن سخن رفت، پرسیدنی است که متنی بدیل چه می‌توانست باشد.

اصل، رجوع به مردم و مخاطب قرار دادن آنان است. مردم حق دارند که بپرسند:

  • فایده‌ی برنامه‌ی هسته‌ای چه بوده است؟
  • دخالت در سوریه به نفع مردم آن کشور بوده یا به نفع یک رژیم فاسد آدم‌کش؟
  • دخالت در یمن، لبنان، عراق ... چه نفعی برای استقلال و آزادی مردم آن کشورها داشته است؟
  • کلاً: آمریکاستیزی و اسرائیل‌ستیزی به شیوه‌ی رژیم ولایی چه کمکی به مردم منطقه کرده و چه ثمره‌ای برای مردم ایران داشته است؟

بسیار مهم است عطف توجه به بافتاری که در آن فقر و فلاکت مردم ایران، سرنوشت تلخ مردم لبنان و یمن و سوریه و فلسطین و در مقابل زورگویی امپریالیستی آمریکا، جنایت‌کاری رژیم اسرائیل، و سودجویی کاسبان تحریم در ایران در کنار هم می‌نشینند.

تأسف‌آور است که آن کسانی که «بیانیه»ی مورد بحث را امضا کرده‌اند، درباره‌ی برنامه‌ی هسته‌ای ساکت بوده‌اند، درباره‌ی برنامه‌ای که به هیچ رو موجه نیست، نه به لحاظ تأمین انرژی و دیگر نیازهای پایه‌ای مردم، نه به لحاظ زیست‌محیطی، و نه به لحاظ توجه به حساسیت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی.

تنها دو مرجع رواست که ناظر بر این برنامه باشند:

  • در عرصه‌ی بین‌المللی بنابر عضویت ایران در پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT)، «آژانس بین‌المللی انرژی اتمی»،
  • و در عرصه‌ی ملی، این مردم ایران‌اند که حق دارند درباره‌ی آن برنامه راستی‌آزمایی‌کنند، راستی‌آزمایی کنند درباره‌ی توجیه‌ها و وعده‌های دروغینی که رژیم ولایی درباره‌ی «غنی‌سازی» سرهم‌بندی کرده است.

بیانیه‌ای که به راستی از دل جامعه‌ی مدنی ایران برآید، می‌بایست خواهان حق جامعه‌ی مدنی برای راستی‌آزمایی برنامه‌ی هسته‌ای باشد. این گامی اساسی در جهت جلوگیری از جنگ است. افکار عمومی مردم صلح‌دوست جهان با این تلاش همراه می‌شوند.

ضعف‌های دموکراتیسم در ایران

وضعیت کنونی و موضع‌گیری در قبال آن، معیاری به دست می‌دهد برای تشخیص ضعف‌های دموکراتیسم در ایران.

اندک‌اند موضع‌گیری‌هایی که نظر به جامعه داشته باشند؛ بیشتر دولت‌گرا هستند.

می‌توانیم دولت‌گرا به حساب‌ آوریم آن موضع‌گیری‌هایی را که در حد انتقاد از رژیم حاکم درجا می‌زنند. «بد است»، «بد است»، «بد است»... دیگر کافی نیست. اصل، رو آوردن به مردم است، طرح همه‌ی مسائل برای مردم است، و درخواست از مردم است برای راستی‌آزمایی، برای داوری، برای دخالت در تعیین سرنوشت‌شان.

از همین نویسنده، در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.