خانه تاریخی باقرخان در آستانه نابودی: اختلاف ورثه و بیتوجهی مسئولان
نادر افراسیابی - تبریز، شهر یادگارهای قاجاری، این روزها شاهد نبردی خاموش میان تاریخ و توسعه است. از یک سو، خانه باقرخان، نماد مقاومت مشروطهخواهان، قربانی بیتفاوتی و سودجویی شده و در سوی دیگر، رویاهای ساختوسازهای بلندمرتبه، سایه شوم نابودی را بر سر این میراث ملی گسترانده است.

مخروبهای که در اثر بیتوجهی مسئولان و اختلاف ورثه از خانه باقرخان باقی مانده است
خانه قاجاری باقرخان که به ثبت ملی هم رسیده و یادگار سالار ملی و فرمانده نبرد مشروطهخواهان است بهدلیل اختلاف میان ورثه، سالهاست در بلاتکلیفی بهسر میبرد. شهرداری و میراث فرهنگی نیز بهبهانه نامشخص بودن وضعیت مالکیت، از مرمت و احیای این بنای تاریخی سر باز زدهاند. احمد حمزهزاده، مدیرکل میراث فرهنگی آذربایجان شرقی، پاییز گذشته اعلام کرده بود که تعدد وراث و دشواری اخذ رضایت از آنها، تملک این خانه را با مشکل مواجه کرده است. اگرچه رضایت ۳۲ وارث حلوفصل شده، اما موافقت چهار وارث باقیمانده همچنان نامعلوم است.
از سال ۱۳۸۷ و با موافقت علیرضا نوین، شهردار وقت تبریز، تمامی سرسبزیها، پوشش گیاهی و درختان تنومند باغ وسیع مجاور خانه تاریخی باقرخان - واقع در محله خیابان تبریز، کوچه سالار ملی - بهصورت پنهانی نابود شد تا زمینه برای تغییر کاربری و ساخت چندین ساختمان بلندمرتبه تجاری و مسکونی فراهم شود. یکی از مالکان مجاور این ملک که پیشتر متعلق به حاج رضا طوبی، خیر نامآشنای تبریزی بود، به دلیل تردد دانشجویان معماری و میراثفرهنگی، عمداً ساختمان قدیمی خود را به آتش کشید تا از تملک توسط سازمان میراث فرهنگی جلوگیری کند. همچنین گروهی در شبها و ایام تعطیل به تخریب و سرقت آثار باقیمانده از این خانه تاریخی، از جمله درهای چوبی گردویی، پرداختند.
با نابودی باغ جنوبی و بیتوجهی متولیان حفاظت از میراث فرهنگی تبریز، بنای باارزش خانه باقرخان در معرض خطر ریزش قرار گرفته است. علیرغم مخالفتهای گسترده اهالی و نمایندگان شورای شهر، در آذرماه ۱۳۹۸ عملیات ساختوساز با چیدن دیوارهای پیشساخته بتونی و تخلیه مصالح ساختمانی بهصورت مخفیانه آغاز شد. گفته میشود این زمینها قبلاً متعلق به حاج رضا طوبی، واقف آرامستان طوبائیه و مالک کارخانه زهتابی تبریز بوده است. (بر اساس گزارشها، پیمانکار این پروژه که بارها با استفاده از نفوذ خود در شهرداری منطقه ۸ تبریز اقدام به چنین عملیاتی کرده بود، عمداً با انتقال ماشینآلات سنگین و مصالح ساختمانی به محل، باقی مانده آثار تاریخی را نیز تخریب کرد. این اتفاق در شرایطی رخ داد که نظارت مؤثری از سوی شهرداری و میراث فرهنگی وجود نداشت).
اکنون پس از این چالشها و با وجود ابراز امیدواری مسئولان برای همکاری با شهرداری و شورای شهر تبریز در جهت حفظ باقیمانده خانه سالار ملی، وعدهها تحقق نیافت و خانه تاریخی باقرخان روزبهروز بیشتر به سمت ویرانی پیش میرود. کارشناسان هشدار دادهاند که ادامه این بیتوجهیها، خطر فروریختن این مرکز فرماندهی مشروطه را بهطور جدی افزایش داده است.
تهدید نهایی: جایگزینی تاریخ با برجهای تجاری
با وجود هشدارهای کارشناسان و اعتراضات مردمی، برنامهریزیها برای ساخت چندین برج تجاری-مسکونی در مجاورت این بنای تاریخی ادامه دارد. در همان حال نباید فراموش کرد که خانه باقرخان، نهتنها یک اثر ملی، بلکه نماد مقاومت و هویت مردم تبریز است. اگر اقدام فوری برای نجات این میراث صورت نگیرد، به زودی شاهد نابودی آخرین بقایای مرکز فرماندهی مشروطهخواهان خواهیم بود.
مهرداد عظیمی، مدیرعامل انجمن مرمت استان آذربایجان شرقی و فعال میراثفرهنگی در این استان در گفتوگو با خبرگزاری کار ایران (ایلنا) گفت وضعیت نابسامان بناهای تاریخی شهر تبریز تنها محدود به خانه باقرخان نمیشود. بلکه، خانههای ثبت ملی شده دیگر نظیر خانه تاریخی «کلکتهچی» نیز در شرایط نابسامان قرار دارند.
خانه تاریخی کلکتهچی که پیشینه آن به آغاز حکومت پهلوی بازمیگردد، با گچکاریهای ظریف ستونها، دالانهای زیبا و پنجرههای رنگی، معماری سنتی و کهن ایران را به نمایش میگذارد. این بنای صدساله که از ارزشمندترین آثار تاریخی تبریز محسوب میشود، در حال حاضر وضعیت نامناسبی دارد. به گفته یکی از ساکنان محله، علاوهبر فرسودگی طبیعی، افراد سودجو بارها به تخریب بخشهایی از بنا پرداختهاند تا اشیاء عتیقه پیدا کنند. او از تبدیل شدن این مکان به پناهگاه معتادان و بیخانمانها ابراز نگرانی کرده و اشاره میکند که ساکنان محله برای احساس امنیت مجبور به نگهداری سگ در منازل خود شدهاند. همچنین ادعاهای مکرر مالکیت از سوی افراد و سازمانهای مختلف، بر مشکلات این میراث تاریخی افزوده است.
خاندان کلکتهچی که این بنا به نام آنها شناخته میشود، از بازرگانان سرشناس در تجارت چای بودند و به دلیل املاکشان در کلکته هند، روابط تجاری گستردهای داشتند. این خانواده علاوه بر تجارت چای، در زمینههای ریسندگی، بافندگی و فرشبافی نیز فعالیت میکردند. تبریز به عنوان شهری با پیشینه غنی معماری، بیشتر بناهای تاریخی خود را از دوران پایانی حکومت قاجار به یادگار دارد. پس از زلزله ویرانگر سال ۱۱۹۳ هجری شمسی که بخش عمدهای از شهر را تخریب کرد، ساختوسازهای جدید رونق گرفت. اگرچه برخی بناهای مستحکم مانند ارگ علیشاه و مسجد جامع در برابر این زلزله مقاومت کردند، اما خانههای جدیدی که در آن دوره ساخته شدند، امروزه به جاذبههای تاریخی مهمی تبدیل شدهاند و به مرکز شهر تبریز جلوهای خاص بخشیدهاند.
تعارض جاودانه میراث فرهنگی با شهرداری
مهرداد عظیمی، مدیرعامل انجمن مرمت استان آذربایجان شرقی در ادامه مصاحبه با ایلنا گفت:
با این وجود، مهمترین خانه تاریخی شهر تبریز خانه تاریخی است که به حال خود رها شده و همین روزهاست که بهطور کامل از بین برود.
عظیمی در ادامه با اشاره به تعارض شهرداری و میراث فرهنگی گفت:
به دلیل تعارضات میراث و شهرداری، خانه ثبت ملی شده باقرخان، «سالار ملی» در تبریز به حال خود رها شده است. شهرداری تبریز مدعی است که فقط تملک بنای قاجاری ثبت ملی شده خانه باقرخان وظیفه این دستگاه است و نمیتواند بودجه مرمت بنا را تقبل کند. میراثفرهنگی هم مدعی است که نمیتواند بودجه مرمت این بنای تاریخی را تامین کند.
چندین بنای تاریخی ارزشمند در تبریز که در سال ۱۳۹۹ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شدند، امروز در وضعیت نامناسبی به سر میبرند. مدرسه سمیه که پیشتر به عنوان کنسولگری آلمان مورد استفاده قرار میگرفت، از جمله این بناهاست. این ساختمان با معماری منحصربهفرد خود، یادگاری از دوران قاجار و پهلوی است، اما به دلیل بیتوجهی، بخشهایی از آن رو به تخریب است . خانه ارجمند نیز از دیگر آثار ثبتشده است که با تزئینات گچکاری و پنجرههای ارسی، نمونهای از معماری اصیل تبریز محسوب میشود، اما عدم رسیدگی، آن را در معرض نابودی قرار داده است.
حمام نوبهار، یکی از حمامهای قدیمی تبریز با سقفهای گنبدی و نقوش سنتی، و خانه اصغرنژاد با ویژگیهای معماری دوره قاجار، از دیگر بناهایی هستند که با وجود ثبت ملی، بدون حفاظت و مرمت رها شدهاند. این بیتوجهی نهتنها هویت تاریخی شهر را تهدید میکند، بلکه فرصتهای گردشگری و فرهنگی تبریز را نیز از بین میبرد. در حالی که برخی از این بناها مانند خانه باقرخان (سالار ملی) به دلیل اختلافات وراثت و نبود بودجه مرمت در آستانه فروپاشی قرار دارند، دیگر آثار نیز با خطر تبدیل شدن به ویرانههایی فراموششده مواجه هستند.
نظرها
نظری وجود ندارد.