• پرونده ویژه
زنکشی و قتل به بهانه «ناموس»
خشونت جنسیتی بیش از هر خطر دیگری در جهان، جان زنان را میگیرد. ایران یکی از کشورهاییست که در آن آمار قتل زنان که تحت عناوین «قتلخانوادگی» یا «قتل ناموسی» به آنها اشاره میشود، درصد بالایی از آمارهای رسمی را به خود اختصاص داده است.
خشونت جنسیتی بیش از هر خطر دیگری در جهان، جان زنان را میگیرد. ایران یکی از کشورهاییست که در آن آمار قتل زنان که تحت عناوین «قتلخانوادگی» یا «قتل ناموسی» به آنها اشاره میشود، درصد بالایی از آمارهای رسمی را به خود اختصاص داده است. این قتلها اما بهدلایل مختلف از سوی مسئولان، قانونگذاران، رسانهها و افکار عمومی نادیده گرفته شده یا به شکلی روایت شدهاند که توجه را از مساله مهم جنسیت در بروز این قتلها منحرف کنند. همزمان مساله زنکشی و به صورت کلی خشونت جنسیتی در ایران جرمانگاری نشده است و قوانین جمهوری اسلامی برای مردانی که جان دختر، زن، یا خواهر خود را میگیرند، تخفیف مجازات را پیشبینی کردهاند. بهرغم محدود بودن توجه رسانهای به این گونه قتلها، تنها در ماه خرداد، خبر قتل دست کم پنج دختر و زن جوان بهدست پدران و همسرانشان که قربانی حفظ آبرو و غیرت مردانه شدند، به رسانههای خبری و شبکههای اجتماعی رسید. قتلهایی که پراکندگی جغرافیایی آنها نشان میدهد بسیاری از زنان ایران، صرف نظر از قومیت یا فرهنگشان، در معرض تهدید خشونت و قتل به دست وابستگان مرد قرار دارند.
قتل فجیع رومینا اشرفی دختر ۱۴ سالهای که پدرش «به خاطر حفظ آبرو» او را با داس در خواب به قتل رساند، توجهها را به این مسئله متمرکز کرد. در آگهی ترحیم این دختر ۱۳ ساله، نام تک تک مردان خانواده در نقش پدر و برادر و… به عنوان صاحبان عزا بدون هیچ شرمی درج شد.
همزمان که قتل ناموسی رومینا اشرفی، بازتاب گستردهای پیدا کرد، در رشت نیز یک پسر جوان خواهر خود را در اقدامی مشابه آتش زد:
به فاصله کمی، اخبار دیگری منتشر شد که نشان میداد دختر دیگری به نام ریحانه عامری توسط پدرش با تبر به قتل رسیده است. همزمان زن جوانی به نام فاطمه برحی نیز پس از تلاش برای پناه بردن به یک خانه امن، به دست همسر و پسرعمویش و باز هم به طرز فجیعی به قتل رسید:
روز پنج شنبە ٢٩ خرداد/ ۱۸ ژوئن هم یک زن ١٨ سالە با نام سمیە فتحی به دست پدر، برادر و دیگر اعضای خانوادەاش با خوراندن قرص برنج بە قتل رسید. سمیە فتحی اهل دهستان قلعە زنجیر شهرستان دالاهو و ساکن محلە درە دریژ (شهرک مهدیە) کرمانشاه بودە است. سمیە متاهل و حاملە بودە و بە دلیل هر آنچە مسائل ناموسی و ارتباط با جوان دیگری خواندەاند، بە قتل رسیدە است.
این قتلها ماجرای قتلهای ناموسی را در مرکز ثقل بحثها و تحلیلهای بسیاری حول مسئله قوانین حاکم، تبعیض نظاممند حکومتی علیه زنان، فرهنگ پدر سالار و مردسالاری نهادینه شده در خانواده و جوامع ایرانی، تعصبات مذهبی، بررسی دوگانههای جنسیتی و حتی بازخوانی متونی ادبیات کلاسیک ما حول محور زنستیزی قرار داد. وجوه و دلالتهای ناموس ایرانی را نمیتوان به درستی فهمید اگر آن را همچون امری ترجمه ناپذیر درون هویت پسااستعماری درک نکنیم. فهم نوموس جنسی شده ایرانی مستلزم خوانش تاریخی و تبارشناسانه آن در نسبت با سه ضلع دولت-ملت مدرن، اضطراب و فشار روانی یا استرس نوجوانی حوزه روشنفکری و اضطراب و فشار فرهنگی مردانگی است.
به طور کلی میتوان سه شاخص و ارزش اصلی برای جوامعی که در آنها قتلهای ناموسی رایج است برشمرد: مردانگی، آبرو و نوموس (قانون). قوانین مکتوب یا عرفیای در این جوامع حاکم است که وظیفه خطیر حفظ آبرو و شرافت جمع را بر عهده مردان گذاشته است. زنان تهدیدی بالقوه برای هر سه ضلع این مثلث محسوب میشوند. هم میتوانند اقتدار مردانه را زیر سؤال ببرند، هم آبروی جامعه را به باد بدهند و هم نوموس را به چالش بکشند. رومینا اشرافی به همین سه دلیل کشته شد.
آسیه امینی، فعال حقوق زنان و تحلیلگر مسائل اجتماعی که که در رابطه با خشونتهای مرتبط با جنسیت در ایران تحقیقات میدانی انجام داده است، در وبیناری مسئله همدستی نظام سیاسی و ساختار قانونی با فرهنگ مردسالار را با مخاطبان زمانه مطرح کرده است.
توجه به مساله خشونت علیه زنان و قتل زنان به بهانه حفظ «ناموس» و «آبرو» اما تاکنون در ایران نتوانسته به یک مساله کلان در افکار عمومی ایران بدل شود و به تغییر قوانینی که به صورت گسترده خشونت علیه زنان را تسهیل میکنند، بینجامد.
خشم تاریخی مردانه که به انواع ستمهای ناموسی و در فجیعترین شکل، به قتل ناموسی منجر میشود از کجا برمیخیزد؟ آیا این خشم فقط مختص مرد ایرانی یا مردان مسلمان خاورمیانهای است؟ زهرا باقری شاد در مطلبی به این پرسش پاسخ میدهد:
به دنبال وقوع چند قتل ناموسی در یک بازه زمانی کوتاه، در شبکههای اجتماعی کمپینی به راه افتاد علیه ناموسپرستی. این کمپین مردان را تشویق و دعوت میکند که برای مبارزه علیه ناموسپرستی و قتلهای ناموسی کنشگری کنند. زهرا باقریشاد، روزنامهنگار و فعال حوزه زنان یکی از آغازگران این کمپین است. زمانه با و درباره این کمپین، چرایی و ضرورت آن گفتوگو کرده است:
شهرزاد مجاب، محقق و استاد دانشگاه تورنتو، در نخستین وبیناری که از سوی کمپین «علیه ناموسپرستی» برگزار میشد، به بررسی قتلهای ناموسی در ارتباط با سه عنصر دین، دولت و مردسالاری پرداخت:
تجربههای تغییر در ایران و جهان
قتل ناموسی هنوز و همچنان در سراسر جهان روی میدهد. با این حال در بسیاری از کشورهای جهان قوانینی که از چنین قتلهایی حمایت میکنند، لغو شدهاند. یک نمونه: ۵۰ سال طول کشید تا در سال ۱۹۸۱ پارلمان ایتالیا این قانون را که ارتباط میان جنایت و افتخار به آن را رسمی میکند تحجر و عقبگرد دانست و از محصولات دوران فاشیست در تقدس دادن به ازدواج و خانواده و قبیح دانستن طلاق و خلاف آزادگی و انسانیت و آن را برای همیشه لغو کرد:
در ایران اما یکی از معدود امیدهای زنان به اصلاح قوانین، تصویب لایحه «تأمین امنیت زنان در برابر خشونت» بود که سالها معطل ماند و با اصلاحات و تغییرات زیادی روبهرو شد. این لایحه اخیرا با تغییر نام به «لایحه صیانت، کرامت و تأمین امنیت بانوان در برابر خشونت» در قوه قضاییه نهایی و به دولت ارسال شده. در متن جدید تعریف خشونت تغییر داده شده و موادی که مصادیق خشونتند ازجمله خشونتهای جنسی، روانی، عاطفی، آزار جنسی و مزاحمت جنسیتی، بهخصوص در حوزه خانواده، که درلایحه قبلی جرمانگاری شده بودند، اکنون حذف شدهاند.
خشونت اقتصادی، بهره کشی جنسی، تجاوز جنسی و تعرض جنسی نیز از این متن حذف شدهاند و قانونگذاران و دستگاه قضایی ایران در برخورد با این خشونتها از خود سلب مسوولیت کردهاند.
با وجود آمارهای فاجعهبار خشونت علیه زنان لایحه «اصلاحشده» اما زنان آسیبدیده را تنها گذاشته و برای حمایت از آنها در برابر خشونت سازوکار قابل اتکایی پیشبینی نکرده است. گسترش کلینیکهای مشاوره از طرف بهزیستی و تکلیف این سازمان به ایجاد خانههای امن در لایحه هیات دولت وجود داشت که در لایحه قوه قضاییه حذف شده است و تا نهادهای تصمیمگذار و اجراکننده قانون علاوه بر پیشگیری از خشونت، درباره حمایت از خشونتدیدگان نیز مسوولیتی نپذیرند و چشم خود را به روی زنانی که خشونت فیزیکی وابستگانشان جانشان را تهدید میکنند، ببندند.
آمارهای غیر شفاف
طبق نتایج یک تحقیق درباره شیوع خشونت خانگی علیه زنان، که از سوی وزارت کشور در سال ۸۰ در ٢٨ استان انجام شده، در ۶۶درصد از خانوادهها، زنان حداقل یک بار از ابتدای زندگی مشترک، خشونت را تجربه کردهاند، ٣٠درصد از زنان متاهل، حداقل یک بار خشونت فیزیکی و حاد را در طول زندگی زناشویی خود داشتهاند، در ١٠درصد خانوادهها خشونتهای منجر به صدمات موقت و دایم گزارش شده است.
در سال ٩۴ هم در یک بررسی درباره خشونت علیه زنان باردار مشخص شد که شیوع خشونت خانگی در زنان باردار ۴٨ درصد، خشونت فیزیکی ١٧ درصد، خشونت روانی ۴١درصد و خشونت جنسی، ٢١درصد بوده است:
به گفته محمود علیگو، سرپرست دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی ایران در شش ماهه ابتدای سال جاری ۵۹۱ نفر در مراکز شبانهروزی دولتی در قالب خانههای امن پذیرش شدهاند. همچنین در این مدت هزار و ۴۲۱ نفر از زنان در معرض خشونت خانگی در مراکز غیردولتی پذیرش شدهاند که عمدتا به خاطر خشونت فیزیکی و ضرب و شتم به این مراکز مراجعه کردهاند:
در ایران آمار رسمی از خشونت علیه زنان و قتلهای «ناموسی» ارائه نمیشود. خشونتی دامنهدار و دیرپا که اخبار مرتبط با آن به راحتی به افکار عمومی راه پیدا نمیکنند. با این وجود نگاهی به اظهارات برخی از مسوولان در ۱۰ سال گذشته از بالا بودن سهم اینگونه قتلها از آمارهای کلی قتل و جنایت خبر میدهند. در ادبیات رسمی ایران «خشونت ناموسی» به «اختلافات خانوادگی» تقلیل داده شده است. عبارتی که هم بار دلایل بروز این قتلها را از شانه قانون برمیدارد و هم زنان را به عنوان بخشی از خانواده در چرایی وقوع خشونتها دخیل میکند.
قتل ناموسی از تهران تا دورافتادهترین مناطق
سرهنگ هادی مصطفایی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی در خرداد ۹۰ همراه با اعلام آمار سالانه قتل در کشور گفته بود از ۲۲درصد از مقتولها که زن بودند، ۶۲ درصد توسط بستگان خود به قتل رسیدهاند. این آمار در متن گزارشی از چندین مورد زن کشی آمده است:
معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی، در سال ۹۳ اعلام کرد روزانه یک قتل خانوادگی در کشور اتفاق میافتد و بیشتر قربانیان نیز زن هستند:
او کمی بعد در اظهارنظر دقیقتری به عنوان «قتل ناموسی» اشاره کرد و گفت ۱۶ درصد از قتلهای ایران را قتلهای ناموسی تشکیل میدهند:
تنها درصد بسیاری کمی از قتلهای ناموسی به ویژه در شهرستانهای ایران آشکار میشوند. چند نمونه: عاطفه نویدی، دختر دبیرستانی ۱۸ساله، اهل شهرک حسنآباد کنگاور در استان کرمانشاه، بهدلیل داشتن دوست پسر توسط پدر خود سر بریده شد. پیش از آن نیز مردی به نام عارف عزیزی، در یکی از شهرکهای اطراف ارومیه، دخترش مهناز را به دلیل «مسائل ناموسی و اخلاقی» به قتل رساند:
مهناز عزیزی، زن مطلقه جوان ساکن یکی از روستاهای ارومیه که به خانه خواهرش رفته بود، به شکل و دلایل مشابه توسط پدر و برادربزرگش به قتل رسید:
چند نمونه دیگر از این بهانهها:
- خشونت خانگی: مردی در بابلسر همسرش را سر سفره شام کشت
- دو دختر نوجوان قربانی یک “قتل ناموسی” شدند
- زرینکمریها و اللهرودباریها
قتلهای ناموسی و جوامع سنتی
پروین ذبیحی، فعال حقوق زنان که سالهاست در مناطق کردستان فعالیت دارد، روایت یکی از قتلهای ناموسی را چنین بیان کرده است: «فرشته دوسه سال بود که از شوهرش جدا شده بود و زندگی مشترکش هم تنها سه چهارماه طول کشیده بود. فرشته تنها ۱۹ سال داشت. وقتی که به دنیا آمده بود، پدرش او را به پشتبام پرت کرده و گفته بود: دختر نمیخواهم! مادر فرشته را اینقدر زده و آزار داده بود که الان در آسایشگاه روانی است. فرشته بعد از طلاق، یک خواستگار دیگر داشت و تصمیم گرفته بود که این بار، با انتخاب خودش ازدواج کند. پدرش به تحریک نامادری ساعت سه نیمهشب سر فرشته را برید. بعد در پزشک قانونی معلوم شد که او باکره بوده. یعنی حتی در ازدواج اولاش، با شوهرش رابطهای نداشته است. فرشته واقعاً مظلومانه قربانی خشونت پدرش و نامادری شد.»
روایت دیگر، کشته شدن یک دختر ۱۶ ساله در بوشهر است: «پسر۲۱ سالهای خواهر ۱۶ سالهاش را صرفاً برای اینکه پسری در راه مدرسه با او حرف زده بود با ضربات متعدد چاقو به قتل رساند. حتی متهم خودش هم اعتراف کرده که خواهرش حرفی نزده و پسر همسایه با او حرف زده است ولی توان دیدن این صحنه را نداشته است. خب این یکی از پروندههایی بود که دختر واقعاً بیگناه جان خود را از دست داد.»
در میان «اقلیتهای قومیتی» ایران زنان علاوه بر خشونت جنسیتی با خشونت سازمانهای امنیتی روبهرو هستند. گزارشی از وضعیت حقوق زنان در مناطق کردنشین ایران، حاکی از پایداری مشکل قتلهای ناموسی زنان است. زنان این مناطق در سال ۱۳۹۱ از یک سو با مشکلات امنیتی همچون بازداشت و بازجویی و زندان درگیر بودند و از سوی دیگر در معرض خشونتهای خانگی قرار داشتند و در برخی موارد مجبور به خودکشی شدند.
قتلهای ناموسی با دلایل متنوع
مساله قتلهای ناموسی که در گذشته وجود داشته، اکنون با گسترده شدن فضای مجازی شکل دیگری به خود گرفته است و در جامعه ایران به یکی از ابزار اصلی اعمال خشونت، قتل، تهدید و کنترل زنان در خانه و در بیرون از خانه تبدیل شده است. در سال ۹۵ مردی تهران زنش را به خاطر عضویت در یک گروه اینستاگرامی خفه کرد:
زنان ایرانی در خارج از ایران نیز در معرض خشونت مردانشان قرار دارند:
گسترش فقر نیز به افزایش خشونت علیه زنان و زنکشی منجر شده است:
یکی از موارد اخیر قتل زنان به خاطر جنسیتشان، مورد میترا استاد، همسر محمدعلی نجفی، شهردار پیشین تهران بود که بهدست او به قتل رسید:
اما بسیاری از رسانهها از بهکار بردن عنوان «زنکشی» درباره اینگونه قتلها خودداری کردند و تلاش کردند نگاهها را به سمت مساله استفاده نهادهای امنیتی از زنان برای نظارت اطلاعاتی بر مردان سیاست و «تقصیر» زن مقتول در کشتهشدن برگردانند.
یکی از موارد مهم در قوانین جمهوری اسلامی که دست مردان را برای کشتن زنان باز میکند، قوانینیست که خیانت زن به شوهر را موجب «مهدورالدم» بودن او میدانند. دو ماده ۳۰۲ و ۳۰۳ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲ دستور میدهد هرگاه قاتل با این اعتقاد که دیگری سزاوار قتل است (مهدورالدم) او را به قتل برساند:
قتلهای ناموسی در جهان و در کشورهای همسایه ایران
براساس یک پژوهش انجام شده توسط سازمان ملل، خانه خطرناکترین محل زندگی برای زنان در سراسر دنیا و خشونت خانگی مرگبارترین نوع خشونت علیه زنان است.
براساس آمارهای سازمان ملل در سال ۲۰۱۷ در مجموع ۸۷ هزار زن به قتل رسیدهاند. هر روز ۲۳۸ زن. بیش از نیمی از این زنان را شریک زندگیشان به قتل رسانده است:
کشورهای منطقه خاورمیانه یا آسیای میانه و همسایگان ایران شباهتهای فرهنگی فراوانی دارند؛ از جمله در آمارهای بالای زن کشی و قتل ناموسی.
دولت ترکیه بارها به خاطر اینکه درباره خشونت علیه زنان و قتل آنها واکنش جدی نشان نداده، متهم شده و در زمان حاکمتی حزب عدالت و توسعه، قتلهای ناموسی به طرز محسوسی در ترکیه افزایش پیدا کرده. گزارشهایی که از قتل زنان و دختران جوان به خاطر مسایل ناموسی منتشر می شود نگرانکننده است:
در ترکیه دختران جوان گاه به خاطر دوست پسر داشتن یا ازدواج بدون رضایت خانواده، توسط پدر و برادر سایر مردان فامیل به قتل میرسند. قتل پینار گلتکین یکی از آخرین نمونههای این نوع زنکشی است:
در همسایگی ایران، قندیل بلوچ، مدل پاکستانی که با انتشار تصاویر روزهخواری خود و یک روحانی سرشناس این کشور در رسانههای اجتماعی جنجال به پاکرده بود به دست برادرش کشته شد.
با اینکه در پاکستان سالانه صدها مورد قتل ناموسی اتفاق میافتد، این اولین بار بود که زنی مقابل دادگاه سنگسار ناموسی شد:
یک نمونه هم از کشور دیگر همسایه ایران، افغانستان. یک مرد در برابر دیدگان ۳۰۰ تن از اهالی یک روستا، دختر خود را که قصد داشت با پسرعمویش فرار کند، به خاطر «حفظ ناموس خانواده» با سه گلوله کلاشنیکف کشت:
نظرها
حامی
واقعا تاسف میخوره چجوری ی جنسی برای اینکه جنسیت فرق میکنه باید کشته بشه .ولی مردی ک خیانت میکنه میشه سرو گوشش می جنبه. اینم بگم خیانت از طرف کسی ک همه آرزوهات و خاطرات خوبت با اون برای خودت تعریف کردی خیلی سخت من تو این شرایط بودم و تا مرض جنون کامل پیش رفتم. چند سال تحت درمان بودم تا بتونم ی زندگی تقریبا عادی داشته باشم .