هفتادویکمین جلسه دادگاه حمید نوری: شماره چند رئیس زندان و دو رئیس جمهوری اسلامی در تلفن همراه نوری
هفتادویکمین جلسه دادگاه حمید نوری، دادیار سابق قوه قضاییه و متهم به دست داشتن در اعدام زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت در سال ۶۷، در دادگاه استکهلم برگزار شد. در این جلسه وکیل مجاهدین خلق اسناد تازهای به دادگاه ارائه داد و سپس حمید نوری دور دوم دفاعیات خود را ارائه کرد.
سهشنبه ۸ مارس / ۱۷ اسفند، هفتادویکمین جلسه دادگاه حمید نوری، در سالن ۳۷ شهر استکهلم برگزار شد. در این جلسه حمید نوری دور دوم و پایانی دفاعیات خود را ارائه کرد. دور اول دفاعیات حمید نوری که ۶ جلسه بود در ماه نوامبر ۲۰۲۱ برگزار شد.
حمید نوری قرار است روزهای سهشنبه و چهارشنبه بخش پایانی دفاعیاتش را به دادگاه ارائه کند. اما در ماه مِه وکلایش نیز دو جلسه دیگر فرصت ارائه دفاعیات نهایی را خواهند داشت. حمید نوری در دور اول دفاعیاتش علاوه بر بیاحترامی به اعدامشدگان و خانوادههای دادخواه، ادعاهای مختلفی را مطرح کرد که بسیاری از آنها با آنچه که در جریان تحقیقات مقدماتی و ۳۴ جلسه بازجویی نزد پلیس سوئد گفته بود، مغایرت داشت. ادعاهای حمید نوری در دور اول دفاعیاتش مبنای انتشار مجموعهای از گزارشها و ویدیوهای کوتاه به نام «استکهلمنامه» توسط خبرگزاری میزان، پایگاه خبری قوه قضائیه شد که طی ۲ ماه گذشته روزانه منتشر شد. زمانه تاکنون طی ۴ گزارش به راستیآزمایی ادعاهای خبرگزاری قوهقضائیه و حمید نوری پرداخته است.
رئیس دادگاه، توماس ساندر جلسه ۷۱ام دادگاه را با ارائه توضیحاتی آغاز کرد و گفت قرار است امروز کنت لوئیس، وکیل مجاهدین خلق پرسشهای خود از حمید نوری را ادامه دهد و مدارک جدیدی به دادگاه ارائه دهد. حمید نوری در این جلسه هم با کت و شلوار در دادگاه حاضر شده و خانواده او همانند دور قبل دفاعیاتش در دادگاه حضور دارند.
گزارشهای زمانه از دور اول دفاع حمید نوری:
قاضی گفت مدارک جدید کنت لوئیس شامل تعدادی مقاله و فایلهای صوتی است. در این زمان حمید نوری به خانوادهاش نگاه کرد و با سر تکان دادن به آنها سلام کرد. پسر، دختر، همسر و داماد نوری در دادگاه حضور دارند.
کنت لوئیس به رئیس دادگاه گفت در تاریخ ۳ مارس تعدادی مدارک جدید هم ارسال کرده و از قاضی خواست این مدارک را به دیگر اعضای دادگاه معرفی کند. کنت لوئیس در ادامه توضیحاتی در مورد مدارک داد و رئیس دادگاه گفت همه این مدرک به دست دادگاه رسیده است. کنت لوئیس برگهای در دادگاه نشان داد که «فتوای خمینی» بود و گفت اسمش را فینال فتوا گذاشته:
«برداشت من و همه این است که حمید نوری اصل بودن این برگه فتوا را زیر سوال برده، البته ترجیحا من دوست دارم بگویم حکم، ولی دفعه قبل تفاوت حکم و فتوا را توضیح دادم، این در واقع یک دستور از طرف امام خمینی است که به اعدام خیلیها در گوهردشت منجر شد که این دادگاه در همین باره است. ما این برگه را چند بار نشان دادیم… نوری گفته تاریخ ندارد و معلوم نیست کی نوشته… من نشان میدهم طرفداری رژیم هم همین را نشان دادهاند و به آن استناد کردهاند دیگر شکی باقی نمیماند پس. در این فتوا نوشته شده تمام مجاهدینی که در زندان بر یر موضع هستند محارب شناخته میشوند، یعنی با خدا میجنگند و باید کشته شوند. دادستانها هم همین حکم را ارائه دادند. فتوا یک عقیده مذهبی است، ولی این فتوا نیست، یک دستور است، یک حکم است برگه بعدی یک سخرانی از خامنهای رهبر ایران است، من مطمئنم منظور او (خامنهای) از امام، یعنی خمینی، و گفته امام با یک محاسبهی درست انجام داده و فقط کسانی که شمشیر دستاش است محارب نیست، بلکه کسی رفته پستاش را هم تحویل بدهد جزو محاربین است، سرباز ذخیرهشان هم جزو آنهاست، فرقی نمیکند، محارب کسی است که با آنها همکاری داشته باشد، امام با توجه به این ملاحظات این کار را کرده، بنابراین از لحاظ وجه فقهی و همچنین تشخیص و عملکرد و نظر امام، هیچجای دغدغهای وجود ندارد… محتویات این سخنان در این است مهم نیست فرد چکار کرده، هر کسی در رابطه با مجاهدین باشد مقصر شناخته میشود.»
کنت لوئیس متن دیگری به نمایش گذاشت که مربوط به موسوی اردبیلی است و گفت او قاضی بوده است:
«او به جای ارتباط مستقیم با خمینی، با احمد پسرش تماس گرفته و پرسیده این فتوا چگونه باید انجام شود… در این نامه سوالات مختلفی مطرح شده در مورد کسانی که مقابل هیات مرگ قرار میگیرند، مثل کسانی که هنوز سر موضع هستند و غیره، در اینجا منافقین هم نوشته شده که منظور همان مجاهدین است و پرسیده شده در مورد زندانیانی که مدت زیادی حبس کشیدند اما همچنان سر موضع هستند و پرسیده شده آیا آنها هم باید محکوم به مرگ بشوند… همچنین در مورد رسیدگی به وضع منافقین پرسیده آیا پروندههای منافقینی که خود استقلال قضایی دارند باید به مرکز استان ارجاع شود یا خودشان عمل کنند… اینجا هم پاسخ خمینی به این نامه است که گفته هر کسی در هر مرحلهای اگر به حمایت از مجاهدین ادامه بدهد مجازاتش اعدامش است، دشمنان اسلام را اعدام کنید و در مورد رسیدگی به این پرونده هر کاری از دستتان بر میآید انجام دهید سریعتر… پس این کاملا مشخص است که خمینی آشکارا گفته هر جای کشور هستند باید اعدام شوند. چیزی که جالب است اردبیلی در شهرستان بوده نه در تهران و گوهردشت.»
کنت لوئیس سپس نامه آیتالله حسینعلی منتظری را نشان داد و گفت او در این نامه توضیح داده که این کار (یعنی اعدامها) از دید مردم انتقام تلقی میشود:
«منتظری خواهش کرده اگر تصمیمی گرفته میشود نظر اکثریت مطرح شود، اینجا نوشته که صحبت در مورد چندین هزار نفر است.»
کنت لوئیس در ادامه نامهای از یک قاضی در استان خوزستان نشان داد که به خمینی نوشته شده و چنین توضیح داد:
«در این نامه نوشته شده شخصی که سر موضع است و از مجاهدین حمایت میکند بحث برداشتهای مختلف را مطرح میکند - دادگاه حتما متوجه شده در متن نوشته شده منافقین ولی من مجاهدین گفتم- و در مورد زندانیان مجاهدینی است که در زندان دزفول بودند و حتی راضی به مصاحبه و محکوم کردن مجاهدین شدند، اما از آنها پرسیدند حاضرید بجنگید، بعضیها گفتند نه و بعضیها شک کردند، اما همه را اعدام کردند جز یک نفر که فرار کرده، خلاصه این نشان میدهد که حکم خمینی باعث شده همه زندانیان را نه فقط در تهران و گوهردشت که در همه ایران اعدام کردند. چیزی که قابل توجه است، ابراهیم رئیسی که اکنون رئیس جمهور است جزو این هیات بود و منتظری اینها را گفته در جلسهای بین او و کمیته مرگ و نوار آن را پسر منتظری سال ۲۰۱۶ منتشر کرده و کاملا مشخص است که رئیسی هم حضور داشته. من فایلی را پخش میکنم که رئیسی انکار میکند جزو هیأت مرگ بوده اما عجیب است چنین دروغی گفته شده در قبال حقیقت.»
کنت لوئیس نامه دیگری نشان داد که آیتالله منتظری به نیری، پورمحمدی، ابراهیم رئیسی و اشراقی نوشته است.
کنت لوئیس گفت یادآوری میکند که همان زمان آیتالله منتظری نسبت به این اعدامها هشدار داده بود و گفته که این روش برخورد صحیح با ایدئولوژیهای مختلف نیست و گفته اعتقاد یک شخص دلیل کافی نیست برای اینکه او با خدا میجنگند. کنت لوئیس گفت تنها تعدادی از این نامهها را نشان داده است. او سپس به سخنرانی ابراهیم رئیسی در سال ۲۰۰۹ اشاره کرد:
«سال ۲۰۰۹ مردم تظاهرات کردند و رژیم هم معتقد بود مجاهدین پشت این اعتراضات است، رئیسی در این سخنرانی ادعا میکند محارب کسی است که علیه امنیت کشور اقدام کند، ۲۶ عاشورا که این تظاهرات اتفاق افتاده من اینگونه متوجه شدم که محارب میتواند مواضع یک سازمان باشد در برهههای مختلف که مصداق آن سازمان مجاهدین است و کسانی که تحت هر شرایطی به آن کمک میکند. محمد یزدی وقتی که رئیس قوه قضائیه بوده در اظهارنظری در روزنامه اطلاعات سال ۱۳۹۰ منتشر شده نظر رژیم در مورد مجاهدین را توضیح داده و گفته دستنوشته امام سازمان مجاهدین و تشکیلات سازمانی و اعضای سازمان را محکوم کرد، بنابراین هیچ مرزی برای محارب و مفسد فی الارض [در جمهوری اسلامی] وجود ندارد…ما در مورد سال ۱۳۹۰ صحبت میکنیم که محمد یزدی به حکم دستنویسخمینی استناد کرده.»
کنت لوئیس سپس اظهار نظری از محمد نیازی، رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح اشاره کرد که گفته اعضای مجاهدین بر اساس یک فتوای ولی فقیه که آن زمان خمینی بود اعدام شدند و وقتی ولی فقیه وجود دارد نیازی به دادگاه نیست. کنت لوئیس در ادامه نقل قولی از احمد خاتمی، عضو خبرگان رهبری و امام جمعه موقت تهران نشان داد که در خبرگزاری تسنیم به تاریخ ۳۰ تیر ۱۳۹۶ منتشر شده و در آن گفته است کسانی که در اعدام مجاهدین دست داشتهاند باید مدال افتخار دریافت کنند. کنت لوئیس همچنین فیلم علی فلاحیان در گفتوگو با حسن دهباشی را نشان داد که در مورد اعدامهای سال ۶۷ صحبت میکند. علی فلاحیان گفته مجازات افرادی که با خدا میجگند اعدام است و دادگاه برای کسانی که علیه ما (جمهوری اسلامی) میجنگند، اصلا لازم نیست. کنت لوئیس بخشهای دیگری از صحبتهای علی فلاحیان را در دادگاه توضیح داد که گفته بود مجاهدین با این وجود دادگاهی شدند و در دادگاه بر اساس حکم امام محارب شناخته شدند.
کنت لوئیس به حمید نوری گفت فیلم را برایش فرستاده میتواند ببیند، اما نوری گفت فیلم را ندیده است به همین دلیل فیلم صحبتهای علی فلاحیان در دادگاه پخش شد.
در این فیلم علی فلاحیان توضیح میدهد که قرار شد تعدادی را عفو کنند و کسانی که همچنان سر موضع هستند و علیه ما میجنگند اعدام شوند. کنت لوئیس، وکیل مجاهدین در ادامه گفت از توضیح برخی از مدارک میگذرد و نامهای از سازمان عفوبینالملل که دادستانها هم به استناد کردهاند را توضیح داد. کنت لوئیس فیلم دیگری مربوط به مصاحبه با ابراهیم رئیسی هم نشان داد که از شبکه الجزیره در سال ۲۰۱۴ پخش شده است. او گفت حرفهای رئیسی گاها با ادله اثباتی تناقض دارد چرا که ادعا میکند جزو هیأت مرگ نبوده و اسم او در نامه فتوای امام نیست، همچنین رئیسی ادعا میکند افرادی که اعدام شدند از قبل حکم اعدام داشتهاند،و کنت لوئیس گفت در حالی که این خلاف واقعیت است و ما در طول دادگاه شهادت شاکیان و شاهدها را شنیدیم که چه شرایطی طی شد تا این احکام صادر شود.
ابراهیم رئیسی در این فیلم که در دادگاه به نمایش گذاشته شد میگوید امام کشور را «از لوث وجود منافقین پاک کرد…» کنت لوئیس گفت رئیسی در همین سخنان اعتراف میکند که حکمی یا همان فتوا از سوی خمینی وجود داشته است:
«رئیسی سعی میکند بگوید اعدام اینها خیلی عادلانه و خوب بوده اما این دفاع زیادی است. خب ما ادله اثباتی زیادی نشان دادیم که این فتوا وجود داشته، اما باز میخواهم مدارک که ارائه شده را بررسی کنیم، چون قضیه این است که حمید نوری تا چه اندازه از وجود این فتوا خبر داشته که بتوان حرفهایش را باور کرد یا نکرد. اولین مورد یک نامه مربوط به مسعود رجوی، رئیس شورای ملی مقاومت ایران است که برای رئیس سازمان ملل بلافاصله بعد از اعدامهای دستهجمعی فرستاده است و نوشته که رهبران رژیم در ملاعام اعلام کردند که کشتار مجاهدین رواست و باید بدون دادگاه انجام شود. مسعود رجوی در سال ۱۹۸۸ نوشته که خمینی فتوایی با دستخط خودش نوشته که مجاهدین باید اعدام شوند و زمانی این حکم اعدام را صادر میکند که حدود ۱۰ هزار عضو مجاهد را دستگیر کردهاند.» کنت لوئیس سپس سخنانی از محمدعلی شاهرودی را در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم نشان داد. شاهرودی در مصاحبه با تسنیم گفته از حکمی که درباره مجاهدین صادر شده دفاع میکند و گفته کسانی که سر موضع ایستادند باعث شدند ما حکم را اجرا کنیم و فرمان اصلی از سوی امام [خمینی] آمد. شاهرودی گفته ما از حکم امام دفاع میکنیم.
رئیس دادگاه در مورد سمت شاهرودی سوال کرد و کنت لوئیس گفت عضو مجلس خبرگان بوده است.
کنت لوئیس سپس مصاحبهای با مهدی خزعلی را نشان داد که سال ۲۰۱۹ با بخش فارسی صدای آمریکا انجام شده و توضیح داد مهدی خزعلی اعداد و ارقامی که منتظری در مورد اعدام اعلام کرده را در این مصاحبه تایید میکند و با آن هماهنگی دارد. کنت لوئیس توضیح داد که مهدی خزعلی در این مصاحبه میگوید با یک فرد اطلاعاتی صحبت کرده و گفته نزدیک به ۲۰ هزار نفر در اصل اعدام شدهاند. کنت لوئیس سپس نامهای در ارتباط با حاج حسین مرتضوی نشان داد که آنزمان رئیس زندان اوین بوده و گفت این مدرک را هیرش صادقایوبی تحویل داده است. کنت لوئیس گفت این نامه بسیار محرمانه نوشته شده و تاریخش مربوط به ۱ سپتامبر ۱۹۸۸ است. او گفت در مورد این نامه بعدا از حمید نوری سوال خواهد پرسید. کنت لوئیس گفت مجموعهای از فایلهای صوتی هم پخش خواهد کرد:
«اولین فایل مکالمه تلفنی ناصریان یا محمد مقیسهای در آن حضور دارد، و تا جایی که من متوجه شدم حمید نوری میگوید من صدای این شخص را نمیشناسم. در این فایل صوتی ناصریان میگوید من به او (نوری) گفتم نرو، جمعه بود که گفتم نباید برود، خودش این را متوجه شده بود ولی آمد و گفت به احتمال زیاد دستگیر میشوم و من هم پرسیدم پس چرا میروی؟ البته او قبلا چند بار بدون مشکل سفر کرده بود و اختلافی با کسی داشت که شکایت کرده بود، گفتم نرو تمام اینها توطئه است، اینگونه تو را آنجا میکشند و دستگیر میکنند، آره یک خلبان ایرانی آنجاست که با خانماش مشکل داشت و طلاق گرفتند، در دادگاه این مرد چیزهایی گفته مثل اینکه حمید نوری با رژیم هستن و اینها، من متعجب شدم و آن مرد اظهاراتی داشته منبی بر اینکه من عضو سرکوب زندانیان بودم، این به عنوان یک شخص واسطهگر بین این دو نفر است بلکه دوباره ازدواج کنند چون بچه دارند، خودش گفت آن شخص در دادگاه چیزهایی علیه او (نوری) گفتند، او کارمند دادگاه انقلاب اسلامی بود در دهه ۶۰، رئیس دفتر من بود. مرتب بدون هیچ مانعی به خارج میرفت، با زنی که طلاق [میخواهد] نسبتی دارد، فامیل هستند و شوهر برای پلیس گفته پدر ناتنی این فرد (نوری) جزو فعالان رژیم بوده… خب این یکی از فایلها بود، یک فایل صوتی دیگر هم وجود دارد که شخصی به اسم رزینی که اسم کوچکش را ندارم و رئیس پیشین شعبه ۴۱ بوده و در حین کشتار مجاهدین رئیس قسمت نظامی ارتش بوده و گفته “چقدر اطلاعات این (نوری) مهم و مفید میتوانست باشد، چی میدانسته است؟ چی میتوانند از او بیرون بکشند؟ هیچی اطلاعات سوخته، باید مدرک داشته باشند، در سطح پایین حالا سازمان خاصی در ۳۰ سال پیش بعد هم بازنشسته شده و آنها نمیتوانند اینگونه اقدام کنند، اگر این شخص سمت خاصی داشت، مثلا در صورتی که یک بازپرس میبود و چندتا پرونده در سطح پایینتر میداشت، خودتان یادتان میآید آن زمان کارها چگونه انجام میشد، آنزمان دادستانها به آن صورت امتیازاتی نداشتند، او فقط وسیلهای بوده و اطلاعاتی ندارد که آن کشور بتوانند از آن استفاده کنند”… بعد از یک استراحت برمیگردیم و بقیه را توضیح میدهم.»
رئیس دادگاه پرسید این مکالمات چه زمانی انجام شده و کنت لوئیس گفت مکالمه ناصریان جمعه بوده ولی نمیدانم چه تاریخی، احتمالا جمعه قبل از ورود حمید نوری به سوئد. رئیس دادگاه پرسید طرف مقابلیکه با ناصریان صحبت میکند کیست و چه کسی مکالمه را ضبط کرده و کنت لوئیس گفت نمیداند ولی احتمالا کسی که هوادار مجاهدین است این را ضبط کرده و برای آنها فرستاده است. کنت لوئیس به هک شدن شبکههای صدا و سیما اشاره کرد و گفت سخنرانی مسعود رجوی را پخش کردند و گفت نتیجتا برای آنها این (به دست آوردن اطلاعات محرمانه از داخل) امکانپذیر است. پس از این در دادگاه یک تنفس کوتاه اعلام شد.
کنت لوئیس در ادامه توضیح داد که برای ما سوال پیش آمده آیا کسی که در این فایل صوتی صحبت میکند خود محمد مقیسهای است یا فرد دیگری و گفت موکلهای او فایل دیگری از مقیسهای در دادگاه پیدا کردهاند و مطابقت دادند. او گفت اما در مورد رازینی موفق نشدند این کار را بکنند و متخصصی که این کار را انجام داده رازینی را نتوانسته تایید کند اما محمد مقیسه را تایید کرده است. کنت لوئیس گفت محمو رویایی این سند را تحویل داده است. کنت لوئیس گفت کارشناسی که صداها را بررسی کرده گفته این صداها یکی هستند اما نمیتوانند هیچگاه صد در صد آن را تایید کند.کنت لوئیس هر دو فایل صوتی را در دادگاه پخش کرد تا مشخص شود فردی که در مکالمه تلفنی در مورد حمید نوری صحبت میکند همان ناصریان یا محمد مقیسهای است.
کنت لوئیس در ادامه بخشهای از روزنامههای جمهوری اسلامی در سال ۶۷ را نشان داد که اخبار مربوط به حمله مجاهدین را پوشش داده بودند. این بخشها از روزنامهها از اعزام نمایندگان مجلس و نیروهای بسیج به جبهههای جنگ حکایت داشتند.
کنت لوئیس تیتری از روزنامه جمهوری اسلامی را نشان داد که عای خامنهای، رئیسجمهور وقت هم به جبهه رفته است و توضیح داد در آن زمان شرایط به گونهای بوده که باید همه به جبهه میرفتند. کنت لوئیس گفت این این برخلاف حرفهای حمید نوری است، چون زمانی که همه باید به جبهه میرفتند او ادعا کرده در مرخصی زایمان به سر برده است. بعد از اینکه ارائه اسناد و مدارک به پایان رسید کنت لوئیس گفت میخواهد پرسش را از حمید نوری آغاز کند.
کنت لوئیس: من الان کلی مدارک در مورد حکم و فتوا ارائه کردم، اگر درست متوجه شده باشم قبلا گفتهای متنی که توسط منتظری ارائه شده وجود ندارد، از تو میپرسم آیا هنوز هم فکر میکنی فتوا جعلی است یا قبول داری واقعی است و فقط با بله و نه جواب بده.
حمید نوری: به نام خداوند حمید و مجید، جناب آقای کنت لوئیس وکیل محترم خدمت شما سلام عرض میکنم، خدمت اعضای محترم دادگاه و همه کسانی که صدای من را میشوند سلام عرض میکنم، و هم خدمت خانواده عزیزم که در دادگاه حضور دارند سلام و خوشآمد میگویم. امروز جلسه خیلی خوبی بود، از آقای کنت لوئیس تشکر میکنم که خیلی خوب همه چیز را توضیح دادم. آقای قاضی من قبلش چیزی را بگوییم، امروز هفتادمین جلسه دادگاه من است، عدد ۷۰ نزد ایرانیان و مسلمانان شیعه خیلی مهم است، امروز تولد امام سجاد است…»
کنت لوئیس: باید اعتراض بکنم، من سوال کردم و جواب سوال را بده، آیا امروز با توجه به مدارکی که نشان دادم هنوز قبول نداری فتوا واقعی است؟ چون من سوالات زیادی دارم و وقتی برای توضیحات نداریم…
حمید نوری: «شما کل وقت من را گرفتی، امروز ما تا عصر با هم مذاکره میکنیم، خواهش میکنم وسط حرف من نیا، من در خصوص ۵ جلسه در بازپرسی پلیس صحبت کردم، در ۶ جلسه دادگاه که دفاعیه داشتم در مورد این نامه خیلی صحبت کردم، سوال شما یک سوال انحرافی است، من یک بار نظرم را به طور رسمی و شفاف در این کلمه فتوا توضیح میدهم که پرونده فتوا بسته شود. حرف من این است این نامهای است که در کتاب منتظری منعکس شده، ۲۱ سال پیش و در جلسه قبلی هم گفتم اسمش را فتوا گذاشتهاند همین سازمانی که شما از آنها دفاع میکنید، هیچکس به آن فتوا نمیگوید غیر از این گروهک. خود منتظری میگوید، در کتابش میگوید این نامهای است که خمینی نوشته، یعنی خود منتظری هم قبول ندارد فتواست، حرف من حمید نوری است دقت بفرمایید، من میگویم اینجا یک دادگاه بینالمللی است و میخواهد تصمیمی را در مورد ۸۵ میلیون مردم ایران بگیرد، نمیشود کاغذی را به صورت مستند تقدیم کرد در صورتی که اصالت ندارد پس نمیتوان اصالتش را تایید کرد. حرفمن این است…»
کنت لوئیس: میتوانی بگویی نه، پس تو گفتی نه…
حمید نوری: نخیر… آقای توماس ساندر امروز جلسه مهمی است بگذارید من تکلیف این نامه را مشخص کنم.
رئیس دادگاه: سوال در مورد این است آگاهی داری این فتوا هست یا نه؟
حمید نوری: من الان آگاهی دارم، خواهش میکنم بگذارید ۲ دقیقه توضیح بدهم… آقای توماس ساندر کلا حرف من این است این را به عنوان یک سند نمیتوان در یک دادگاه بینالمللی استفاده کرد، من این نامه را نه تایید میکنم نه رد، این اسمش فقط نامهای است که میگویند حضرت امام خمینی نوشته… منتظری مرده من به عنوان شاهد در دادگاه او را میخواهم، من میگویم منتظری دروغگو است و نمیتوان به حرفش اعتماد کرد. اسم سه نفر در این دادگاه آمده و اگر این سه نفر این نامه را تایید کردند من حمید نوری، مظلوم این پرونده تایید میکنم. و همینطور حضرت آیتالله رئیسی، رئیسجمهور محبوب ایران چون در این مورد اظهار نظر کردند من حرفهای ایشان را تایید میکنم… خیلی ممنون از توجه شما…»
کنت لوئیس: حرفهای تو با هم جور در نمیاد، از طرفی میگویی منتظری دروغگو و از طرفی میگویی رهبران تایید کردند من چطوری باید این را بفهمم؟
حمید نوری: من کجا گفتم تایید کردند، گفتم اگر تایید کردند من میپذیرم، آقای لوئیس به حرف من توجه کنید.
کنت لوئیس: پس شما نشنیدی من در مورد فتوا چی گفتم؟
حمید نوری: «خیلی خوب شنیدم، خدا را شکر بعد از هفتادمین جلسه کلمه فتوا را عوض کردید به حکم و این کار من بود…»
کنت لوئیس: برویم سراغ حواشی عملیات فروغ جاویدان، دیدی هر کسی که مرخصی بوده باید سر پست سازمانی میرفته، چطور شما در مزخصی بودی؟
حمید نوری: «خیلی ممنون سوال فنی خوبی است. یکی از مشکلات این پرونده این است شما حرف من را گوش نکردی، عملیات فروغ جاویدان سوم مرداد شروع شد و حضرت امام خمینی چهارم مرداد دستور داد و عملیات مرصاد شروع شد و لشکر کفر و نفاق نابود شدند. من قبل از اینکه این عملیات ناجوانمردانه شروع بشود در ماه خرداد و تیر به مرخصی رفته بودم و بعد از اینکه من در مرخصی بودم این عملیات شروع شد پس من قبل ازاین عملیات مرخصی بودم، برای تولد دختر عزیزم و این فرشته الهی که اینجا نشسته، ولی حرف شما را قبول دارم که حمید نوری وقتی همه رفتند جبهه برای مقایله با لشکر کفر و نفاق چرا نرفتی؟ من کوتاهی کردم، عذرخواهی کردم، مقصر این همسر من است، عملیات که شروع شد گفتم بگذار بروم جبهه، شکماش را نشان داد و گفت سر بچه اولمان هم تو نبودی. از ملت بزرگ ایران عذرخواهی میکنم.»
کنت لوئیس: پس به محل کارت که گوهردشت بوده نگفتند برگرد؟
حمید نوری: «آقای لوئیس من در هفتاد جلسه دادگاه و بازجویی پلیس که جمعا ۱۰۴ جلسه شده یک سرده داد زدم من در زندان اوین کارمند بودم.»
کنت لوئیس: این تو هستی که به حرفهای من گوشنمیدهی، گفتم اوین یا گوهردشت، نگفتند برگرد سر کار؟
حمید نوری: «نه نگفتند، رئیس من آقای حداد چون وضعیت من را میدانستند نگفتند، اگر هم میگفتند منم میگفتم رئیس من زنم است و نمیروم.»
کنت لوئیس: پس شما از ماه خرداد مرخصی بودی، کی به سر کار برگشتی؟
حمید نوری: بگذارید من جواب بدهم، خیلی به شما علاقهمندم و احترام میگذارم. تنها کسی از وکلا که صبحها به او سلام میکنم شما هستی… من یکی دو ماه قبل از به دنیا آمدنش به مرخصی آمدم و بعد از به دنیا آمدن خانه پدر خانمم بودم، یکیدوماه بعدش به کار برگشتم، یا شهریور بود یا مهر، چون یادم است وقتی برگشتم به اوین زیبا و سرسبز پر از برگهای زرد پاییزی بود. چون یادم است جعبه شرینی گرفته بودم برای همکاران تمام اوین برگهای زیبای زرد پاییزی بود.»
کنت لوئیس: دخترت مرداد به دنیا آمد؟
حمید نوری: بله ۷ مرداد روز جمعه، روز امام زمان…
کنت لوئیس: مرداد به دنیا آمد ولی شهریور شیرینی بردی؟ حمید نوری: بله، من یکی دو ماه قبل از تولدش به مرخصی رفتم و یکی دو ماه بعد از تولدش به سر کار رفتم، میشود ۳ یا ۴ ماه…حداکثرش ۴ ماه، خیلی سادهاس…»
کنت لوئیس: من این نامهای که هیرش تحویل داده و در آن نوشته شده برای رئیس زندان اوین مرتضوی نوشته شده و تاریخش بعد از ۲۰ شهریور است، چرا آن زمان شما را به عنوان دادیار تعیین کردند اگر قبلش دادیار در زندان اوین بودی؟
حمید نوری: «ای خدای من این نامه را آقای هیرش صادقایوبی به پلیس داده و این نامه را او ساخته و به همراهی و کمک بعضی از افرادی که در جلسه هستند، اسم نمیآورم، این تواب تشنه به خون… چرا اسمش را نمیآورم؟ چون به شخص شما در میهنتیوی توهین کرده، صوتش را دارم، گفته ای ملت اگر کنت لوئیس صوت رازینی و ناصریان را در دادگاه پخش کند با نوری همدست است. گفته کنت لوئیس مسخره اینها را پخش کند حمید نوری را کمک میکند. دادستان این نوار را به من داده…»
کنت لوئیس: فردا وقتی وکلای خودتان خواستند پخش میکنند.
حمید نوری: خیلی مهم است به شما توهین کرده
کنت لوئیس: دیدم… فقط میخواهم همین را بدانم، پس نامه هیرش را جعل میدانی؟
حمید نوری: اولین بار است شما منظور را درست متوجه شدی…
کنت لوئیس: این فایلهای صوتی را که من پخش کردم، صدای ناصریان را شناختی؟
حمید نوری: «این کمی طولانی است، زمانی که صدا را شنیدم شک داشتم چون به این گروهک شک دارم، در کار جعل خوبند، اما زمانی که صدای این قاضی خوب جمهوری اسلامی را به عنوان مکمل دادید احتمال میدهم که صدای شیخ محمد مقیسه باشد… یکنوار جدید دادی و امروزم صدای رئیس عزیزم و تصویرش را دیدم، لذت بردم و تایید میکنم، ولی توضیح دارم. جناب آقای توماس ساندر سوال بسیار مهمی کردند، گفتند با چه کسی صحبت میکند؟ آقای توماس ساندر تلفن و مکالمه دو طرف دارد، یکی صحبت میکند یکی جواب میدهد، این دو تا نوار جدا جدا شده و تکه تکه بهم چسبیده شده و معلوم نیست حاج آقا مقیسه و رازینی با چه کسی صحبت میکنند ولی من میپذیرم چون شما تایید کردید، البته صدای رازینی تایید نشده… حالا محتوای نوار داخل میشویم و همین آقای تواب گفته کنت این را منتشر نکن چون نوری را آزادی میکنی و این کار خدا بود که شما آن را پخش کردی، شیخ محمد مقیسه همه حرفهای من را تایید کرد منم ۲ سال است همین را میگویم و گفتم در اوین بودم وشیخ مقیسه عزیزم میگوید در اوین بوده… من ۲ سال ۴ ماه است میگویم یک کارمند ساده بودم در اوین، رئیس منم تایید کرد. خب من چه کنم… حالا در خصوص مسافرت من هم حرفش درست است، همان حرفی که من در دفاعیه زدم را تایید کرده است. رمز گاو صندوق پرونده در همینجاست، من با تمام کارمندهای زندان اوین ارتباط داشتم و همه موارد زندگیم را به روئسایم میگفتم، حاج آقا حداد، مقیسه و شیخپور و قبل از سفر خدمت ایشان بودم و داستان این خانواده و هیرش صادقایوبی را توضیح دادم و گفتم این نامرد این دختر بیپدر را خیلی اذیت کرده و برایش گفتم در دادگاه هم گفته پدر آن دختر قاتل است و هم من مظلوم…»
کنت لوئیس: تو فقط تکرار میکنی، نیازی نیست… برداشت من این است تو دو جواب مختلف میدهی، از طرفی میگویی فایل صوتی دستکاری شده ولی میگویی محتویاتش درست است؟
حمید نوری: «من اولین بار است میگویم قبل از سفر خدمت حاجآقای مقیسه رفتم. رفتم و گفتم دارم به مرخصی میروم چیزی میخواهی برای شما بیاورم، اما این داستانی که حمید تعریف کردی شاید بروی وگرفتار شوی چون این طرف رفته در دادگاه سوئد گفته تو قاتلی، من باهاش شوخی کردم و گفتم قاتل خودتی، گفت حمید هیرش گفته و تو از قوانین کشورهای اروپایی خبر نداری شاید با همین داستان گرفتارت کند، گفتم حاج آقا دروغ دروغ است من خلافی نکردم و برای نجات این دختر مظلوم به سوئد میروم و از هیچی هم نمیترسم، گفت برو خدا الهی نگهدارت باشد…»
کنت لوئیس: آیا کسی تو را قانع کرد یا ضمانتی داد که مشکلی برایت پیش نمیآید؟
حمید نوری: نه مگر من خلافی کردم؟
کنت لوئیس: یعنی حرفهای رازینی هم حرفهای تو را تایید میکند؟
حمید نوری: «این نظر شماست، ولی توضیح میدهم… مشخص نیست حاج آقا رازینی با کی صحبت میکند، شما هم دادید به کارشناس تایید نکرده…»
رئیس دادگاه به دلیل استراحت جلسه را متوقف کرد و ادامه جلسه بعد از استراحتی یک ساعت و نیمه دوباره شروع شد.
دادستان گفت حمید نوری حرفهای نامناسبی نسبت به ایرج مصداقی میزند و باید متوقف کند. نوری گفت سازمان این را میگوید نه من.
حمید نوری: من دیگر نمیگویم ایرج، میگویم تواب تشنه به خون یا حرف کاوه موسوی را میزنم که میگوید خود شیفته یا کل شیفته… حرف من نیست…»
رئیس دادگاه گفت باید واکنش نشان میداد اما به اندازه کافی با این اصطلاحات آشنا نیست و از حمید نوری خواست استفاده نکند.
فرزاد صیفیکاران، خبرنگار زمانه که در محل دادگاه حضور دارد در همین ارتباط با ایرج مصداقی گفتوگو کرده است. او گفت که پیشبینی این مساله را میکرده است که این فایلهای صوتی در دادگاه ارائه شود. به گفته او فایلهای صوتی مورد قبول دادستانها نبوده و آنها از وارد کردن آنها به پرونده اجتناب کردهاند و تمایلی هم برای ورود به این موضوع نداشتند. مصداقی همچنین گفت که به نظر او اینکه حمید نوری با استفاده از فایلهای صوتی بتواند موضوع دادخواهی را پایمال کند و رای دادگاه را برگرداند از نظر او امری بعید است. این گفتوگوی کوتاه را در ادامه بشنوید:
در ادامه کنت لوئیس از حمید نوری پرسید:
گفتی مطمئن نیستی صدای رازینی صدای خودش است؟
حمید نوری: «من صحبتم این بود نوار مکالمهای که گذاشته شد تکهتکه به هم چسبیده و شما هم گفتید کارشناس این صدا را تایید نکرده، و معلوم نیست حاج آقا رازینی با چه کسی صحبت میکند.»
کنت لوئیس: سوال من محتویاتش است.
حمید نوری: «اگر شما اجازه بدهید همه را توضیح میدهم، صحبتهای من را قطع نکنید… حالا که شما اصرار دارید اینها صحبتهای حاج آقا رازینی است منم قبول دارم…»
کنت لوئیس: سوال من این است، هر کیمیخواهد باشد، حرفهایش را تایید میکنی که در دادگاه گفتی؟
حمید نوری: «حالا میرسیم به محتویات این نوار، مشخص نیست در مورد حمید نوری یا عباسی صحبت میکنند، شخصی که با او حرف میزند هم مشخص نیست، این هم از هنرهای همین گروهک است که بهم چسباندهاند، حالا فرض میکنیم در مورد حمید نوری است، آیا من در گوهردشت بودم؟ نه! آیا دادیار بودم؟ نه! پس همه حرفهای من را تایید میکند. خود ایشان میفرماید همین شخص - حالا میگیم منظور حمید نوری است- ۳ دهه پیش بازنشسته شده، خود من مظلوم هم همین را میگویم… صبح من یک اشتباه کردم، صبح من گفتم ۲ سال ۴ ماه است در سلول انفرادی هستم، دقیقا امروز که ۸ مارس است ۲ سال و ۴ ماه است که در سلولانفرادی هستم، خیلی ممنون از توجه شما.»
کنت لوئیس: مطلبی در گفتههای رازینی هست که میگوید تو بازجو/بازپرس بودی، درست است؟
نوری: نه!
کنت لوئیس: پس چطور بقیه حرفهایش درست است؟
نوری: «من چه میدانم، آقای رازینی زنده هستند… یکی از مشکلات این پرونده همین است که از هیچ کسی استعلام گرفته نشده…»
کنت لوئیس: خودت حتما آگاه هستی که هم دادستانها و هم وکلای مدافع خودت تماس گرفتند اما نه تو خواستی با آنها صحبت کنی نه آنها با تو صحبت کنند؟
حمید نوری: دروغ است… یک مدرک کتبی دادستان استعلام کرده که هنوز به من نشان ندادهاند…»
رئیس دادگاه به حمید نوری گفت هر اطلاعاتی دارد بگویید و در غیر اینصورت بگوید ندارد. کنت لوئیس: میدانی که ما لیست تلفنت را داریم، من ادعا میکنم کهاکثر اسامی که در لیست تو وجود دارد مربوط به رجاییشهر است، یعنی گوهردشت، این را چگونه توجیه میکنی وقتی میگویی تنها چند بار به گوهردشت رفتی؟
حمید نوری گفت جواب قبلیم ناقص ماند ولیبه احترام رئیس دادگاه بیخیالش شدم، رئیس دادگاه گفت مایل نیست از این سبک انتقادها بیان شود و گفت از ایران کمک حقوقی خواسته شده و اگر حرفی دارد بگوید و نوری دوباره حرفهایش را تکرار کرد.
کنت لوئیس: به سوال برگردیم چرا این همه اسامی گوهردشت در تلفنت است؟
حمید نوری: اولا به خودم مربوط است… من با همه کسانی که در همه این سالها دیدم و کار کردم ارتباط دارم. من از سال ۷۳ موبایل دارم، در آن موبایل حداقل ۵۰۰ نفر هست که من با آنها ارتباط دارم، پلیس گفت من بیش از ۲۷۰۰ تماس تلفنی داشتم. من گفتم اوکی، من در دادسرای تهران-اوین کار کردم، یعنی باید یک چهارم تماسهای من باید مربوط به زندان اوین و زندانهایی باشد که رفتهام… یعنی باید ۵۰۰ تا از تماسهایی که زدم به زندان اوین، قزلحصار، رجاییشهر و قصر بوده باشد. و ۲۰ اسمی که در مورد رجاییشهر میگویید اشتباه میکنید. ما مراسمهای مختلفی که سالانه داریم بچههای زندان اوین دور هم جمع میشویم و بچههای زندانهای دیگر هم میآیند و شمارهها بین هم رد و بدل میشود. زندان رجاییشهر و اوین خیلی بهم مرتبط بودند چون یک حوزه دادگستری هستند و اسامی که در تلفن من هست. سه چهار نفرشان مربوط به همان چند باری است که به رجاییشهر رفتم. من بعد از اینکه بازنشسته شدم چند باری باز هم به رجاییشهر رفتم…»
کنت لوئیس: مشخص شده که تو آدمهای زیادی به مراسم افطار دعوت کردی، محسن اژهای است…
حمید نوری: «حضرت آیتالله محسنی اژهای و در حال حاضر رئیس پر افتخار قوه قضائیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است.»
کنت لوئیس: چطور او را میشناسی؟
حمید نوری: «زمانی که در اوین کار میکردم ایشان آنجا کار میکرد و معاون دادستان بود. در طول این ۳۰ سال ما هر سال مراسم افطار داشتیم و یکی از کسانی که این مراسم را هر سال میگیرد من حمید نوری معروف به عباسی هستم. هر کس که آن سالها در زندان اوین کار کرده یا من دعوت میکنم یا بقیه دوستان، از کارمند جز تا بالاترین مقام همه به این مراسم میآیند. یکی از بچههایی که در دفتر ایشان کار میکرد گفت حمید چرا حاج آقا محسنی را دعوت نمیکنی؟ گفتم ما هم را نمیشناسیم و تو دعوتش کن، گفتم شمارهاش را بده منم تماسی میگیرم و در این ۳۰ سال دو بار دعوتشان کردم. این هم کار خداست، من در این نامه نوشتم که آقای محسنی اژهای ما هر سال مراسم افطار داریم، در همین نامه نوشتم که فقط بچههای زندان اوین در این مراسم هستند، من حمید عباسی هستم، حضرت آیتالله نوشتند من جایی دعوتم نمیتوانم بیایم… این از افتخارات نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است که یک کارمند جز مقام بالای قضایی را دعوت میکند و میگوید نمیتوانم بیایم..»
کنت لوئیس: علی مبشری کیست؟
حمید نوری: الان یکی از قضات عالی رتبه جمهوری اسلامی است. البته ۲ سال و نیم گذشته را خبر ندارم. ولی زمانی که من در اوین بودم ایشان یکی از قضات شریف زندان اوین بودند و هر وقت نیری نبودند ایشان نماز جماعت را میخواندند. در این مراسمی که من همه را دعوت میکردم، مدیر دفترش به نام حاج محمود در این مراسم بود…ایشان گفت حاج حمید چرا آقای مبشری را دعوت نمیکنید، گفتم ارتباطی ندارم، گفت من دعوت کنم؟ گفتم آره… بلافاصله حاج آقا مبشری آمد به مراسم افطاری… این ۶-۷ سال آخر که من مراسم میگرفتم حاج آقا مبشری اولین نفریبود که وارد میشد»
کنت لوئیس: شیخپور کی بود؟
حمید نوری: «سومین دادیار زندان اوین و رئیس من بود… یعنی بعد از ناصریان ایشان تشریف آوردند، شمارهاش در موبایلم است… ۰۹۱۲۱۴۵ بقیهاش را نمیگویم، قبل از سفر همین داستان را برای حاجآقا حداد و شیخپور هم تعریف کردم، ناصریان گفت نرو حمید، حداد گفت برو حمید، مثل اینکه فردین شدی، محمدعلی فردین یکی از هنرپیشههای ایران بود خدا بیامرزدش… هر سال با ۱۰-۲۰ نفر از اعضای خانوادهاش در مراسم کارمندش که خیلی دوستش دارند حضور پیدا میکنند. در عروسی بچههای من آمده منم عروسی آنها رفتم، ازتباط ما خیلی خوب است»
کنت لوئیس: سهراب سلیمانی کیست؟
حمید نوری: سهراب سلیمانی برادر سردار شهید ایران حاج قاسم سلیمانی است که توسط آمریکای جنایتکار پارسال ترور شد… ایشان چند سال قبل مدیرکل زندانهای استان تهران بودند. من در شرکتی که کار میکردم، رئیس شرکت با این آقا مسائل زمین و باغداری را هماهنگ میکردم، چون زندانهای تهران بزرگترین باغ پسته در ساوه را دارد و رئیس من بزرگترین باغ انار در ساوه را دارد که ۴۰ هکتار است، این دو تا باهم سلام علیک داشتند من شمارهاش را گرفتم و دعوتش کردم…»
کنت لوئیس: حسینعلی نیری از چگونه میشناسی؟
حمید نوری: آقای نیری وقتی من در اوین کار میکردم قاضی دادگاه انقلاب بودند و هر روز صبح نماز جماعت میخواندیم مقابل دادسرای انقلاب که یک محوطه بسیار زیبا بود… منم هر روز در نماز جماعت شرکت میکردم و در طول این ۳۰ سال در مراسمهای مختلف حاج آقا را میدیدم. سید عباس شماره او را به من داد، گفت چرا حاج نیری را دعوت نمیکنی؟ گفتم ازتباط ندارم و شمارهاش را ندارم، گفت من دعوت کنم؟ گفتم آره و حدود ۱۵ سال است به مراسم افطار من میآیند… اینکه این همه جو علیه جمهوری اسلامی میسازند دروغ است… ایشان میآمدند و منم ممنونم…من در ایران جدا از اینکه در شرکت کار میکنم، کارهای ساختمانی هم انجام میدهم و خیلی در این کار مهارت دارم، خودم ساختمان ساختم و میسازم و کارهای ترمیم را هم بلدم، خانمم بلد است، چند تا از کارهای ساختمانی بچههای اوین را انجام دادم، چون خوب و ارزان کار میکردم مشتری زیاد برایم جمع شد، حاج آقا ناصریان شنیده بود و سه برای ایشان کار ساختمانی انجام دادم، قبل از اینکه دستگیر بشوم ۶ ماه برای ایشان کار میکردم… چند اکیپ برای من کار میکنند… یکی از ضررهایی که من در این دستگیری متحمل شدم. خانهشان را جارو کردم ولی دستگیر شدم، ولی برگردم ایران با اینکه آن زمان دلار ارزان بود پولم را از ایشان میگیرم.»
کنت لوئیس: در این رفت و آمدها نیری از نقشاش در هیأت مرگ هیچگاه چیزی گفت؟
حمید نوری: «یکی از کارهای خوب من این بود که فتوای اینها را به حکم تبدیل کردم. کدام کمیته مرگ؟ کدام هیات مرگ؟ همه اینها یک سری مزخرفات است، داستان چی بوده که من بخواهم سوال کنم…»
کنت لوئیس: شما حرفهای ابراهیم رئیسی را مگر نشنیدی؟ گفت در حکم خمینی سه نفر مامور شدند که یکی نیری بود، خمینی او را جزو ۳ نفر منصوب کرد؟
حمید نوری: «من میگویم کل این داستان ساختگی و دروغ است. آیتالله رئیسی میگوید حکمی صادر شده و افرادی که حکم اعدام داشتند و در دیوان عالی کشور مورد تایید شده بود…»
کنت لوئیس: سوالم را صریح پرسیدم، شما با نیری رفت و آمد داشتی، هیچوقت از نقشاش در این هیات سه نفره چیزیگفته؟
حمید نوری: «متهم این پرونده منم بگذارید جواب بدهم این نامهای که شما مطرح میکنی من قبول ندارم نه تایید میکنم نه رد، حکمی که آیتالله رئیسی گفتند جداست از این نامه… من در مراسم افطاری سوالی نپرسیدم چون به من مربوط نبوده و داستانی که در مورد کشتار ۶۷ پخش شده همهتش چرت و پرت و دروغ بوده…»
کنت لوئیس: سوالاتی که میپرسم اگر خواستی میتوانس جواب ندهی، من دسترسی به فایلهای صوتیای پیدا کردم که تو در بازداشت صحبت میکنی و تو در ماه جون ۲۰۲۰ وقتی محدودیت داشتی چگونه توانستی این فایل صوتی را بیرون بدهید؟
حمید نوری: اصلا متوجه سوال شما نمیشوم. وکلای مدافع حمید نوری گفتند ما اینها را شنیدیم
کنت لوئیس: بعدا فایلها را تحویل خواهم داد. چه ارتباطی با خیایان اندرزگو داری؟
حمید نوری: شهید سید علی اندرزگو که با زبان روزه توسط رژیم ستم شاهی به شهادت رسید، یکی از بهترین خیابانهای تهران به نام این شهید والامقام نامگذاری شده…
کنت لوئیس: ما کلی اظهارات شاهدها و شاکیها راشنیدیم که مثل اشکان مهدیزاده، محید صاحبجم، محمود رویایی، حسین فارسی و خیلیهای دیگر، همه میگویند که در جاهای مختلف تو را در ایام اعدامها در گوهردشت دیدهاند، یعنی ما واقعا باید حرف این آدمها را نادیده بگیرم؟
حمید نوری: «نمیگویم نادیده بگیر، گوش کن، همه را از آن گوش بده بیرون… بچههای آلبانی بدبخت و دروغگو هستند، یک سری از اینها کردند در زندان آلبانی، همه دروغگو هستند…»
کنت لوئیس بعد از این پاسخ گفت دیگر سوالی ندارد و حمید نوری گفت سوالهای او را دوست دارد کاش سوالهای بیشتری بپرسد.
دادستان در ادامه گفت بعدا سوالهایی از حمید نوری درباره مباحثی که مطرح شد دارد. دادستان گفت حمید نوری مکالمهای با خانوادهاش داشته که از طریق واتساپ ضبط شده و بعدا میخواهد به آن استناد بکند. کنت لوئیس گفت این اقدام حمید نوری جرم است زیرا نقض محدودیتهای اعمال شده است.
رئیس دادگاه گفت درست است که جرم است ولی ربطی به موضوع دادگاه ندارد، مگر اینکه در محتویات فایل صوتی اطلاعاتی رد و بدل شده باشد.
در ادامه خانم هسلبری از وکلای مشاور شاکیان گفت از حمید نوری سوال دارد و پرسید: «اگر درست به یاد بیاورم تو ۱۳۶۱ شروع به کار کردی و چه زمانی در سازمان زندانها کارت تمام شد؟
حمید نوری: «من چندین بار گفتم، ۱۸ اسفند ۱۳۶۱ در دادستانی انقلاب اسلامی تهران مشغول به کار شدم، تا اواخر سال ۱۳۶۹ و یا اوایل سال ۱۳۷۹ یکسره همه روزه کار میکردم. البته در این مدت چند سری به جبهههای جنگ رفتم و دو بار هم به مرخصی برای بچههایم رفتم. اواخر سال ۱۳۶۹ یا اوایل سال ۱۳۷۰ من استعفا دادم.»
وکیل مشاور: ولی گفتی شیخپور تا سال ۷۲ رئیس تو بود.
حمید نوری: «تا اواخر ۷۲ دادیار زندان بود، من فقط سر کار نبودم، من از سال ۷۰ تا اوایل سال ۷۳ هفتهای یک روز دو روز بعضی وقتها سه روز در این دو سه سال سر کار میرفتم و کارهایم را انجام میدادم که یکی از کارهایم دادن مرخصی به زندانیانی بود که اینجا (در دادگاه) هستند. در مدتی که نبودم یک نفر به نام کدخدایی جای من بود چون من کارخانه شن و ماسه داشتم و به حاج آقا شیخپورگفتم میشود دیگر نیایم؟ چون حقوقنگرفته بودم، یک درخواست نوشتم که آقا من در این دو سه سال اینقدر کار کردم، بنویسید حقوقام را بگیرم، ایشان نوشتند پس من رفتم مبلغ ۲۰۰ هزار و خوردهای مبلغ آن زمان گرفتم. در اسناد زندان اوین هست.»
وکیل مشاور: توگفتی سال ۶۹-۷۰ کارت تمام شد اما الان میگویی ۷۲-۷۳ تمام شدی؟ بالاخره کدامش درست است؟
حمید نوری: «تا سال ۶۹-۷۰ ثابت کار میکردم، استعفا دادم، از دادسرای انقلاب جدا شدم، اما بعد از آن تا سال ۷۲ یا ۷۳ پاره وقت کار میکردم. شما چون با فرهنگ ایران در آن زمان آشنا نیستید طبیعی است این سوالات ایجاد شود. من سال ۱۳۸۰ مجددا حدود یک سال رفتم در زندان اوین پاره وقت کار کردم و به زندانهای مختلف هم سر زدم. یک هیأتی از طرف آیتالله شاهرودی برای رسیدگی به زندانها تعیین شده بود…»
پس از این پاسخ حمید نوری، هاسلبری، وکیل مشاور گفت دیگر سوالی ندارد.
یکیدیگر از وکلای مشاور گفت سوال دارد و پرسید: «از تاریخی که دستگیر شدی ۲۶ سال قبلش بود که تو در اوین کار میکردی درست است؟ گفتی فقط یک کارمند عادی مثل منشی و دفتردار بودی.»
حمید نوری: هر زندانی نه! در زندان اوین منشی بودم.
وکیل مشاور: وقتی به ایتالیا سفر کردی، گفتی کارمند اداری/دفتری بودی. حالا این را مدنظر داشته باشیم، میخواهم چند تا اسم بگویم، تو به شخصی به نام امیر پیامک فرستادی (پیامک را به نمایش گذاشتند) که ۷ مِه ۲۰۱۹ و تو در این نامه از «رئیسی» نام بردی، آیا این رئیسی همین عضو هیات مرگ است؟
حمید نوری: «چیزی به نام هیات مرگ وجود ندارد، این را باید ببینم، یادم نیست، بگذارید توضیح بدهم…»
رئیس دادگاه پرسید این پیامک را چه کسی فرستاده و وکیل مشاور گفت حمید نوری به فردی به نام «امیر» فرستاده.
حمید نوری: «من نمیدانم باید بروم نگاه کنم، من از روز اول بازداشتم موبایلم دست پلیس و دادستان است و اتفاقاتی با موبایلم افتاده… یک ایمیل خالی میگویند از طرف من برای این آقای تواب رفته، هرچی به پلیس میگویم این ایمیل چی در آن نوشته شده، میگوید هیچی نیست، من اصلا تهمتی نمیزنم و بیاحترامی نمیکنم، ولی در این ۲ سال و ۴ ماه خیلی اتفاقات افتاده… ولی فرض میگیریم این درست باشد و من نوشته باشم، من فوقالعاده آدم شوخی هستم، احتمال دارد با این آقا شوخی کرده باشم و نوشتم میگویم رئیسی عوضش کند، با شاید خواستم بنویسم رئیس به اشتباه نوشتم رئیسی، از این شوخیها در ایران معمول است….»
وکیل مشاور: سوال آخرم، کسی هم به نام روحانی وجود دارد، این روحانی کیست؟
حمید نوری: «چشمانم دارد کور میشود، دو سال و ۴ ماه است در انفرادی هستم… الان دیدم، دکتر حسن روحانی، رئیس جمهوری نظام مقدس جمهوری ایران بودند قبل از حضرت آیتالله رئیسی…»
وکیل مشاور: این را پلیس هم از تو پرسیده و در دفترچه تلفت نوشتی روحانی
حمید نوری: «بله درست است. فرهنگ ایران است، رئیسجمهور ایران اول سال نو و جدید ایرانیان برای تمام ایرانیان عزیز از طریق پیامک سال نو را تبریک میگوید. پلیس گفت حسن روحانی را میشناسی؟ گفتم بله، گفت شمارهاش را داری؟ گفتم نه، گفت او شمارهات را دارد؟ گفتم نه فکر کردم برای رئیسجمهور اتفاقی افتاده، پلیس گفت تو با رئیسجمهور رابطه داری آدم مهمی هستی، منم گفتم نه… این رسم ایران است.»
وکیلمشاور: یعنی به ۸۴ میلیون ایرانی پیام تبریک میفرستد؟
حمید نوری: نه، دو میلیون، سه میلیون نهایتا ۵ میلیون، شاید بیشتر و کمتر
وکیل مشاور: دومین اسم وسومین اسم، آخری کیست؟
حمید نوری: «نمیدانم پستاش چه بوده، در این مراسمهایی که داشتیم شماره تلفنها را میگرفتیم، چه کار داشتیم چه نداشتیم… با شاید بعدا رفتم رجاییشهر شماره ایشان را گرفتهام…
وکیل مشاور: من اگر بگویم این فرد تا جولای ۲۰۱۰ رئیس زندان گوهردشت بوده چه میگویی؟
حمید نوری: نه اشتباه میکنید…
وکیل مشاور: این مردانی کیست؟
حمید نوری: «یک مدتی رئیس زندان رجاییشهر بود… چند سال پیش رفتم رجاییشهر قرار بود یک زندانی را اعدام کنند، من با مادر مقتول رفتم، یک طلبه بود که شهید شد و من مادرش را بردم، رضایت دادیم و قاتل اعدام نشد. ایشان آن زمان رئیس زندان رجاییشهر بود.»
وکیل مشاور: سوری خدایی کیست؟
حمید نوری: «اینها را من رمزی مینوشتم که خودم بفهمم… وقتی مینویسم سوری خدایی که بدانم. آقای سوری مدتی رئیس رجاییشهر و یک مدتی رئیس اوین و و یک دوره هم نماینده مجلس بود. هیجوقت باهاش ارتباط نداشتم…»
وکیل مشاور: شما اسامی و شماره تلفن سه نفر از روسای گوهردشت در تلفن شماست، درست است؟
حمید نوری: «بله ولی در اینها خیلیها رئیس زندان بودند. در ایران رسم است، من تمام روسای زندان اوین را از اول تا آخر حفظم من فوقالعاده ذهنم قوی است، من ۶۰ تا شاهد و شاکی این پرونده را میتوانم به ترتیب بگویم.»
وکیل مشاور: خبر داری این نفر اسمشان در لیست افراد تحریم شده است به دلیل نقض حقوقبشر حتی در اروپا؟
حمید نوری: «من خبر ندارم، ما ۴۳ سال است توسط آمریکای جنایتکار تحریم هستم، گور پدرشان مهم نیست… اموال من را هم در اروپا مصادره کنند، برایم افتخار است.»
وکیل مشاور: شما املاکی در اروپا دارید؟
حمید نوری: «خیلی دوست دارم داشته باشم ولی ندارم، حدود ۱۵ هزار کرون سوئد را دارم و بعد از اینکه آزاد بشوم پس میگیرم و وقتی آزاد بشوم بابت خسارتی که در این دادگاه به من وارد شده یک خانه در شهر استکهلم میگیرم و دو مامشین ولوو.»
وکیل مشاور: سومین اسم نوشته شده “فرج”، ۵-۶ نفر از شاکیان پرونده تعریف کردند که فرج نگهبان بیرحم گوهردشت بوده، آیا این همان است؟
حمید نوری: «موکلان شما خیلی بیجا کردند به همکاران من توهین میکنند. آن فرج اسمش مرتضی رویایی بود، اما این فرج، مرتضی رویایی نیست و به مراسم افطاری میآمد و او را میشناسم و خیلی پسر خوبی است. ما کسی را نداشتیم در زندان که زندانیان را اذیت کند. همه اینها دروغ است. این احتمالا آن فرجی که در رجاییشهر کار میکرده نیست… در کتابش آقای خودشیفته نوشته مرتضی رویایی…»
وکیل مشاور: سوال آخر، شما گفتی یک کارمند ساده بودی، اما در لیست تلفن شما شماره ۳ رئیس زندان باشد و شماره دو رئیسجمهور، عجیب نیست؟
حمید نوری: «نه، بینالمللی فکر کن. ایران را بشناس… ۳ رئیس زندان بیشتر است یک رئیس زندان دیگر هم هست، شما خبر نداشتید، این جزو افتخارات کشور ایران است که همه بتوانند باهم ارتباط داشته باشند، یا حداقل شماره هم را داشته باشند. مشکل این است اطلاعات شما از ایران کم است. من با دو رئیسجمهور ارتباط نداشتم، نه دروغ نگویید. من که گفتم روحانی برای همه مردم ایران پیام تبریک فرستاده. آقای رئیسی هم من شمارهاش را ندارم، او هم شماره من را ندارد، اما احتمالا الان دیگر دارد…»
بعد از این پاسخ حمید نوری جلسه هفتادویکم جلسه دادگاه نوری به پایان رسید. قاضی ساندر توضیح داد که فردا وکیلان مدافع حمید نوری درباره شرح ماوقع توضیحاتی تکمیلی ارائه خواهند داد و همچنین ادامه سوالهای نوری از «رحمان درکشیده» خواهد بود. جلسه بعدی دادگاه حمید نوری روز چهارشنبه ۹ مارس برگزار خواهد شد.
این جلسه دادگاه حمید نوری از اینجا قابل شنیدن است:
در حاشیه دادگاه
زمانه در حاشیه این جلسه دادگاه با تعدادی از حاضران گفتوگو کرده است.
سیمین اسکویی فعال سیاسی و حقوق زنان است. او از روز اول برگزاری دادگاه حمید نوری در همه جلسهها حضور داشته و در گفتوگو با زمانه از تجربیات خودش در این رابطه میگوید.
او در این گفتوگو روند دادگاه را در یک چهارچوببندی صحیح قضایی توصیف میکند و میگوید خوشحال است که حتی شخص حمید نوری هم از مضایای این دادرسی درست بهرهمند شده است. او شهادتها و خاطرات شاکیان و شاهدان در این دادگاه را بسیار تاثیرگذار و تکاندهنده میداند.
مریم نوری زندانی سیاسی سابق در دهه ۶۰ در گفتوگو با «زمانه» دادگاه حمید نوری در استکهلم را در برابر شیوه دادرسی قضائی در ایران قرار داد و گفت که دادگاه حقوقی استکهلم، مشکلات قوانین الاهیاتی و دینی در ایران و دادگاههای آن را نشان میدهد.
مریم نوری که سابقه حبس در گوهردشت را نیز دارد، رفتار حمید نوری در جلسات دادگاه را «دلقکگونه» خواند و گفت که این رفتار توهینآمیز و گمراهکننده در سرتاسر حکومت جمهوری اسلامی وجود دارد.
همزمان با این گفتوگو، صدای شعار مخالفان جمهوری اسلامی در برابر دادگاه شنیده میشد.
مختار شلالوند، برادر حمزه شلالوند، از زندانیان سیاسی اعدامشده در سال ۶۷، درباره توهینهای حمید نوری به شاکیان و شاهدان در دادگاه گفت که در ابتدای محاکمهها «خیلی افسرده» شده اما اکنون دیگر به «پاسخهای غیرقابل قبول» حمید نوری و «لحن ناشایست» او عادت کرده است. او رفتار و گفتار حمید نوری را زننده و توهینآمیز خواند.
او ادعاهای حمید نوری درباره حکم روحالله خمینی جهت کشتار بزرگ را «مبتنی بر دروغ و لمپنیسم» دانست.
نظرها
نظری وجود ندارد.