آبان ۹۸: آمنه شهبازی رفته بود برای دخترش دارو بخرد که او را کشتند
فرزاد صیفیکاران ــ آمنه شهبازی یکی دیگر از جانباختههای اعتراضات آبان ۹۸ است که با اصابت گلوله به پشت گردناش کشته شد. مهدی شهبازی، برادر این جانباخته در گفتوگو با زمانه روایت کشته شدن او را بازگو کرده است.
آمنه رفته بود برای دختر چهار سالهاش از داروخانه دارو بگیرد که میبیند جوانی تیر خورده، به سمتاش میرود، شالاش را باز میکند و پایش را میبندد که یک بسیجی از پشت سر هم به او و هم به جوانی که تیر خورده بود، شلیک میکند.
در سومین سالگرد آبان خونین ۹۸ که معترضان در خیابانها به حکومت اعتراض میکنند و کشته میشوند، هنوز بسیاری از خانوادههای قربانیان آبان در پی دادخواهیشان پاسخی به جز تهدید و ارعاب دریافت نکردهاند؛ از جمله خانواده آمنه شهبازی، مادر سه فرزند که روز یکشنبه ۲۶ آبان در ملارد کشته شد.
مهدی شهبازی، برادر آمنه شهبازی در گفتوگو با زمانه روایت کشته شدن خواهرش را بازگو کرده است و از سه سال تلاش بینتیجه خانواده برای دادخواهی میگوید.
◼️ گفتوگوی زمانه با مهدی شهبازی را بشنونید:
مهدی شعبانی میگوید روز یکشنبه ۲۶ آبان آمنه شهبازی به دارو رفته بود تا برای دختر چهار ساله (در آن زمان) دارو بخرد که متوجه جوانی زخمی میشود:
«ساعت حدود هفت-هشت شب در راه بازگشت به خانه بود که میبیند جوانی تیر خورده، به سمتاش میدود، شالاش را باز میکند و پایش را میبندد - اینگونه که یک شاهد عینی واقعه را دیده بود - که یک بسیجی بیریشه از پشت سر به خواهرم و جوانی که تیر خورده بود، شلیک میکند.»
مهدی شهبازی توضیح میدهد همسر آمنه شهبازی و صاحبخانه آنها چند بار با تلفن همراهاش تماس میگیرند، اما او پاسخ نمیدهد:
«تا اینکه آخر سر یک آقایی جواب میدهد و میگوید خانمی که صاحب این گوشی بود تیر خورد و او را سوار اتوبوس کرده و بردند، ما گوشی را پیدا کردیم و جواب دادیم. سپس داماد ما با این فرد قرار میگذارد تا گوشی [امنه] را از او بگیرد، وقتی نزدیک محل قرار میشود هرچه تماس میگیرد آن فرد ولی جواب نمیدهد... همسر آمنه میگفت نزدیک همان جایی که قرار داشتیم، تقریبا صد متر آنطرفتر دیدیم جوانی تیر خورده بود، داماد ما اینطوری احساس کرد این جوان همان کسی است که گوشی [آمنه] دستاش بوده، چون دقیقا قبل از اینکه آن جوان تیر بخورد گوشی جواب داده شد، ولی بعد از اینکه دیده بود تیر خورده دیگر گوشی جواب داده نشد... گوشی هم دیگر پیدا نشد...»
آمنه شهبازی در بلوار رسول اکرم، واقع در محله سرآسیاب ملارد مورد اصابت گلوله قرار گرفت. همسر آمنه سعی میکند با رجوع بیمارستانها و ارگانهای مختلف او را پیدا کند، اما موفق نمیشود:
«در همان سرآسیاب پرسوجو کرد ولی کسی جوابی به او نمیداد، تا اینکه به او گفته میشود یک سری کشته شده را به بیمارستان امام سجاد شهریار بردهاند. وقتی به بیمارستان امام سجاد میرود، ابتدا مسئولان بیمارستان گفته بودند هیچ خانمی را اینجا نیاوردهاند فقط مردها را آوردند. ولی وقتی داشت از در [بیمارستان] بیرون میآمد، نگهبان بیمارستان وقتی دیده بود حالاش خراب است، به او میگوید اینها دروغ گفتهاند و خانمی را آوردهاند، اینجا منتظر بمان که اگر موقعیت پیدا کردم بفرستمات داخل برای شناسایی. تقریبا ده-پانزده دقیقه بعد فرمانده بسیج شهرستان شهریار همان لحظه با محافظها و چند همراه وارد میشود، ظاهر پسر این فرمانده بسیج هم کشته شده بود -نمیدانم توسط مردم یا دولت، وقتی این فرمانده برای شناسنایی داخل میرود، نگهبان به همسر آمنه میگوید چون همراهان او زیاد است قاطی آنها داخل برود. دامادمان داخل میرود و خواهرم را شناسایی میکند.»
همسر آمنه شهبازی زمانی که در سردخانه بیمارستان امام سجاد شهریار پیکر بیجان آمنه را میبیند، هیچ جای زخم یا گلولهای مشاهده نمیکند:
«تعریف میکرد دیده بود که همه جایش سالم است، یعنی صورت و بدناش سالم و تیر نخورده بود، ولی وقتی دست انداخته بود پشت گردناش متوجه میشود که گردنش سوراخ است. دو انگشت دامادمان داخل سوراخِ جای گلوله رفته بود.»
در گواهی فوت آمنه شهبازی که به تاریخ ۳ آذر ۱۳۹۸ صادر شده، علت فوت تنها نوشته شده «برخورد اجسام سخت و تیز» و توضیحاتی بیشتری در این رابطه در این گواهی وجود ندارد.
بعد از گذشت دو روز پیکر آمنه شهبازی را با اخذ تعهدهایی منبی بر عدم اطلاعرسانی و مصاحبه با رسانههای خارج کشور، جهت خاکسپاری در بهشت زهرا تحویل میدهد. مهدی شهبازی میگوید در پزشکب قانونی کهریزک برای تحویل جنازه آمنه شهبازی از خانواده او درخواست پول کرده بودند:
«به خانواده گفتند باید ۲۰ میلیون تومان بابت تحویل جنازه پول بدهید. برادرم چون کارمند اورژانس تهران است، توانست از طریق آشنایان این مبلغ را به چهار میلیون و پانصد هزار تومان کاهش دهد، آن هم گفته بود شوهرش پیک موتوری است و ما هم وضعیت مالی مناسبی نداریم. من نمیدانم به چه نهادی پرداخت کرده بودند، اینها را نپرسیدم.»
آمنه شهبازی در تاریخ ۲۸ آبان ۱۳۹۸ در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. به گفته مهدی شهبازی نیروهای لباس شخصی مراسم را محاصره کرده بودند و در همه جا حضور داشتند:
«فشارهای امنیتی زیاد بود، ابتدا گفتند هیچکس نباید [در مراسم] باشد، به برادرم گفته بودند فقط خودت، مادرت و شوهرش باشید، ولی مادرم گفته بود این زن [آمنه] برادر، خواهر، خاله و دایی دارد، آنها نمیتوانند که به مراسم نیایند و نهایتا راضی شده بودند با حضور فامیل درجه یک مراسم برگزار شود. نیروهای امنیتی هم حضور داشتند تا کسی در مراسم شلوغ نکند.»
اما فشارها و تعدیدهای نیروهای امنیتی همچنان ادامه پیدا میکند و مادر و برادر آمنه شهبازی چندی بار احضار و بازجویی میشوند:
«حتی زمانی که برادر بزرگم مصاحبه کرده بود، چندین بار احضار شد و جزئیات زندگی ما را به مادر و برادرم گفتند. گفته بودند اطلاع داریم پدرش (پدر آمنه) سرهنگ نیروی انتظامی بوده، خیلی صادقانه خدمت کرده است، آن یکی پسرتان خارج زندگی میکند و غیره... گفته بودند اگر میخواهید بلایی سر دیگر اعضای خانواده نیاید سکوت کنید.»
مادر آمنه شهبازی به منظور پیگیری کشته شدن دخترش شکایتی را به ثبت رسانده است، اما تلاشها و پیگیریهای خانواده این جان باخته آبان ۹۸ طی سه سال گذشته به هیچ نتیجهای نرسیده است. به گفته مهدی شهبازی چهار بار به بهانه کمبود مدارک در پرونده، از رسیدگی به آن سر باز زدند:
«هر بار میگفتند یک نامه کم است، مادرم میرفت نامه را میگرفت بعد از بیست روز یا یک ماه میگفتند پرونده مختومه شده است و مادرم دوباره این دادخواست و شکایت را تنظیم میکرد، ولی بعد از چهار بار به مادرم گفتند اینقدر پیگیری نکن، وگرنه بچههای دیگرت را هم از دست خواهی داد.»
آمنه شهبازی متولد ۹ دی ۱۳۶۲ بود و موقع کشته شدن ۳۵ سال داشت. او چهار برادر و سه خواهر داشت و خودش فرزند پنجم خانواده بود.
آمنه شهبازی شغل آزاد داشت و در آژانس برادرش گاهی مسافرکشی میکرد و گاهی به عنوان منشی مشغول به کار بود.
مهدی شهبازی به زمانه میگوید بعد از کشته شدن آمنه، مادرش بسیار حال بدی داشت و بیتاب میکرد:
«حتی میگفت مهدی هم که در خارج است را میکشند، برای همین به ایران برگشتم... مادرم خیلی سرپا بود، اما الان بدون قرص نمیتواند زندگی کند، قرصهای قلب و اعصاب... بعضی وقتها واقعا نمیتواند راه برود. بچههای آمنه هم پیش عمهشان زندگی میکنند چون پدرشان سر کار است و خیلی وقتها خانه نیست. بچههای حال روحیشان خوب نیست، مخصوصا دخترش...»
مهدی شهبازی شخصیت خواهرش را انسانی کمککننده و مهربان تعریف میکند که همیشه دوست داشت مشکلات دیگران را حل کند:
«حتی اگر خودش نمیتوانست مثلا میگفت فلانی مشکل دارد و از بقیه میخواست مشکلاش را حل کنند.»
روایت داستان زندگی و مرگ آمنه شهبازی و دیگر کشتهشدگان آبان ۹۸، فقط ثبت جنایت سرکوب در جمهوری اسلامی نیست بلکه تلاشی برای پاسداشت خاطرهاش در راستای دادخواهی است.
با گذشت سه سال از اعتراضهای آبان ۹۸ که به کشته شدن صدها نفر انجامید، هنوز ابعاد مختلف این سرکوب خونین مشخص نیست و مقامهای جمهوری اسلامی از اعلام دقیق تعداد کشتهشدگان سر باز میزنند.
به گزارش خبرگزاری رویترز در جریان اعتراضهای آبان ۹۸ حدود هزار و ۵۰۰ نفر کشته شدند و سازمان عفو بینالملل تاکنون هویت ۳۲۴ نفر از جان باختگان را تأیید کرده است.
فشارهای امنیتی بر خانواده و بازماندگان جان باختههای آبان ۹۸ همچنان ادامه دارد. تعداد زیادی از شهروندان معترض نیز در جریان اعتراضهای آبان ۹۸ بازداشت شدند که بسیاری از آنها با دریافت احکام سنگین در زندان به سر میبرند.
نظرها
مهربان
با اینهمه جنایت آشکار چه نظری باقی میماند و یا میتوان داشت؟ الا محاکمه مصوبانش در یک دادگاه صالح و مردمی بعداز سرنگونی این مافیا و این جانوران جنایتکار اسلامی.