کودکان فلسطینی جانباخته در غزه: مطالعه موردی دو کارزار و یک حرکت شهروندی
فیروزه زمانی ــ چیدمان هشت هزار کفش در روتردام، چیدمان لباسهای کودکان غزه در ساحل بورنموث و حرکت خودانگیخته عکاس غزه در اینستاگرام یک هدف را دنبال میکنند: یادآوری کودککشی در غزه. کدام موثرتر است؟
چیدمان هشت هزار کفش
آخرین روزهای سال میلادی گذشته، در ۲۰ دسامبر، به ابتکار بنیاد «یک درخت زیتون بکار» (Stichting Plant een Olijfboom) در شهر روتردام هلند بیش از هشت هزار کفش در خیابانهای شهر به نمایش گذاشته شد. هر ۱۰ دقیقه یک جفت کفش دیگر به این کفشها اضافه میشد که نماد تعداد پرشمار کودکان جانباخته در غزه بود. بنیاد «یک درخت زیتون بکار» اعلام کرده بود:
عمق فاجعۀ انسانی خارج از درک ماست. ما میخواهیم چهرۀ انسانی این فاجعه را نشان دهیم و هدفمان دعوت به آتشبس است. این یادبود آغاز چند اعتراض برنامهریزی شدۀ دیگر خواهد بود.
بنیاد «یک درخت زیتون بکار» میخواست با این چیدمان توجه دنیا را به تعداد بیشمار کودکان فلسطینی کشته شده در جنگ خاورمیانه جلب کند و با انسانیتزدایی از فلسطینیها نیز مبارزه کند.
تعداد کودکان قربانی در جنگ غزه به طور قطع معلوم نیست. طبق اعلام یونیسف، تعداد این کودکان تا اواسط مارس ۲۰۲۴، به ۱۳ هزار نفر رسیده بود. تقریباً نیمی از جمعیت غزه زیر ۱۸ سال دارند. فون دِرموست، مدیر بنیاد «یک درخت زیتون بکار» گفته بود بیش از ۶۰ نفر داوطلب در سراسر کشور بیوقفه کار کردند تا بیش از هشت هزار جفت کفش کودکانه جمع کنند و در عرض یک هفته موفق به انجام این کار شدند. هزاران شهروند هلندی به فراخوان بنیاد پاسخ داده و سخاوتمندانه کفشهای کودکان را به این کارزار اهدا کرده بودند. کفشهای جمعآوری شده در «بینهروته» روتردام نمایش داده شدند. حاصل کار هم با وجود وسعتش فقط نیمنگاه اندوهباری به تعداد کودکان جانباخته در غزه بود. فون دِرموست گفته بود:
مردم از این رویداد عمیقاً متأثر شدند و ما شاهد کسانی با تبار گوناگون بودیم که با دیدن این صحنۀ حقیقتاً هولناک اشک ریختند. برخی از آنها عقاید مخالفی داشتند و ما بر خودمان فرض دانستیم برای آنها توضیح دهیم و صحبت کنیم و خاطرجمع شویم که طی این رویداد کنترل اوضاع از دست ما خارج نمیشود.
این سازمان برای اولین بار دست به چنین کارزاری زده است و طبق نظر فون دِرموست آخرین کارزار هم نخواهد بود:
ما میدانیم تعداد واقعی کودکان جانباخته این رقم نیست. هنوز خیلیها زیر آوار هستند. اما متأسفانه جان باختن این تعداد از کودکان قطعی است.
او در توضیح کار داوطلبان کارزار گفته بود:
آنها همه چیز را در کامیون کوچکی ریختند، کشور را زیر پا گذاشتند و هر چند وقت یک جا جمع شدند. این کار حسی از وحدت بین داوطلبها به وجود آورد.
او با اشاره به اینکه لازم است فوراً کاری برای غزه انجام شود در ادامه یادآوری کرده بود:
لزوم اقدام عملی واضح است و از خیلیها همین را میشنویم. میخواهیم این کفشها را در جاهای دیگر هم نمایش بدهیم. شهرها و جاهای زیادی را مد نظر داریم، اما باید ببینیم وضع چطور پیش میرود.
عبدالله رشید، داوطلبی فلسطینی که در حال حاضر با خانوادهاش ساکن روتردام است، از همکاری با افرادی که تبار گوناگونی دارند به خود میبالد. او همراه با داوطلبانی از ترکیه، سوریه، مراکش، هلند، پاکستان، سورینام در راه هدفی مشترک میکوشد: جلب توجه به درد و رنج عظیمی که فقدان هزاران کودک در غزه به بار آورده است. عبدالله روی وحدت هدف این گروه متنوع تأکید میکند، گروهی که همۀ اعضایش تلاش میکنند وخامت این رنج را به دنیا نشان دهند.
عبدالله میگوید خانوادۀ او، از جمله والدینش، هنوز در فلسطین هستند و در ناامنی زندگی میکنند. با وجود وخامت اوضاع، او هر روز با آنها صحبت میکند و قبول دارد که این پروژهها جلوی جنگ را نمیگیرند، اما لازم است دنیا بداند چه اتفاقی در جریان است، چون بسیاری از جوامع، از جمله هلندیها، از ماهیت واقعی این جنگ بیخبرند و شاید جنگ غزه را تلاشی ضدتروریستی تصور کنند، روایتی که رسانههای غربی عرضه کردهاند.
عبدالله در محل این رویداد با تلفن و بلندگویی ایستاده بود و نام کودکان جانباختۀ غزه را میخواند. اما بعد از خواندن ۲۰ اسم دیگر نتوانست ادامه دهد. اینها فقط اسم یا رقم نیستند. این کفشها حامل درد و رنج خانوادهای بودند، هر کدام کودکی را نشان میدادند که به طرز غمانگیزی کشته شده است.
عبدالله میگوید وقتی اسمها را میخواند ترسی درونی حس کرد، به خصوص که فرزندانش آن روز کنارش بودند. تصور میکرد اگر به جای این کفشها، هشت هزار کودک جانباخته اینجا بودند، این صحنه به طور غیر قابل تصوری اندوهبار میشد. او از زمان آغاز جنگ در غزه، هلند شاهد فوران همبستگی با غزه از سوی جوامع گوناگون بوده است. هزاران نفر در شهرهای بزرگ و کوچک به خیابانها آمدهاند و نارضایتی خود را از حمایت دولت هلند از اسرائیل ابراز کردهاند.
سازماندهندگان این چیدمان در محل برگزاری رویداد کنار کفشها بنری روی زمین گذاشته بودند که میگفت: «آنها اسم دارند. آنها رؤیاهایی داشتند». گرسنگی در غزه عاجلترین مشکل پیش روی صدها هزار فلسطینی آواره شده است، بهخصوص کودکان که تاکنون از کشتار اسرائیل جان به در بردهاند. ویدئویی از یادبود را در این لینک میتوان تماشا کرد.
چیدمان لباس کودکان
چند هفته بعد، یک چیدمان هنری تکاندهنده برای نمایش همبستگی و بزرگداشت در ساحل بورنموث به بومی برای سوگواری تبدیل شد. گروه فعالان سیاسی به نام «به رهبری خران» (Led by Donkeys) گرد هم آمدند تا بر آمار ناگوار مرگومیر کودکان در غزه تأکید کنند. داوطلبان این گروه، با نماد تکاندهندۀ لباس کودکان، پهنۀ پنج کیلومتری ساحل شنی بورنموث را به یادبودی گسترده تبدیل کردند. یکی از اعضای گروه گفته است:
اسرائیل بیش از ۱۱۵۰۰ کودک فلسطینی را از ۷ اکتبر در کرانۀ باختری و غزه کشته است. تعداد کودکان اسرائیلی جانباخته ۳۶ نفر است. اگر بخواهیم تصورش را بکنیم پنج کیلومتر لباس میشود.
تجاوز اسرائیل به نوار غزه به دنبال حملۀ حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، جمعیت غزه را در بحبوحۀ کمبودهای حاد غذایی، آب شرب و دارو از خانههایشان آواره کرده و ۶۰ درصد از زیرساختهای این سرزمین محصور از بین رفته یا صدمه دیدهاند.
بالاتنه و پایینتنۀ لباسها به کمک گروهی ۸۰ نفری با دقت در طول ساحل شنی چیده شده بودند که هزینۀ انسانی این جنگ را یادآوری کنند. جیمز صدری از اعضای این گروه گفته بود:
ما واقعاً سعی داریم ابعاد اتفاقی را که در جریان است نشان دهیم، چون مردم به سختی میتوانند چنین رقمی را بفهمند. با رقم یا مقاله یا خبر نمیشود. باید ببینی، باید حساش کنی. این همه کودک در غزه کشته شدهاند و سیاستمداران و دولتهای سراسر دنیا واقعاً کاری نمیکنند که جلویش را بگیرند.
این عضو گروه «به رهبری خران» اضافه کرده بود:
کسانی که با ما همنظر هستند با این نمود بصری قوی مردم را بیدار میکنند و میگویند باید آتشبس برقرار شود.
گروه همچنین تصاویری هوایی از این چیدمان تهیه کرده است. ویدئو با تصویری از ساحل شنی آغاز میشود و بلافاصله لباسهای کودکانه را برای سنین مختلف از نوزادی تا نوجوانی نشان میدهد که روی ساحل چیده شدهاند. لباسها تمیز و پاکیزهاند، جز اینکه شنی شدهاند. بعد از چند ثانیه، حرکت دوربین تندتر میشود و تماشاگر خطی از این لباسها را به مدت چند دقیقه دنبال میکند. لباسها و ساحل از کودکان خالی است. سرآستینهای به هم پیوستۀ لباسها حسی از همبستگی را القا میکند.
این گروه به اضافۀ گروههای بسیار دیگری از جمله نهاد مسیحی «کریسچن اِید»، عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر از دولت انگلستان خواسته بود فروش تسلیحات به اسرائیل را به حالت تعلیق دربیاورد. «به رهبری خران» اعلام کرده بود بعد از ۲۴ ساعت این لباسها را به «خیریه» واگذار میکند.
یک مقایسه ناگزیر
چیدمان لباس به یاد کودکان غزّه به طول پنج کیلومتر در امتداد ساحل بورنمورث اجرا شد. محل اجرای چیدمان کفشها اما نه در دامن طبیعت بلکه در خیابانهای شهر روتردام بود. در مقایسه با چیدمان کفش کودکان غزّه در خیابانهای شهر، جایی که امکان تعامل بیشتر ساکنان با چیدمان پیشبینی شده، اجرای چیدمان در امتداد دریا و ساحلی آرام هالهای معنوی به آن میدهد. از این دیدگاه، چیدمان کفشهای کودکان در محل عبور و مرور روزانۀ مردم به هدف برگزارکنندگان مبنی بر «آگاهیبخشی دربارۀ جنگ غزه» نزدیکتر است. آنها گفتهاند در برابر رسانههای جریان اصلی که جنگ غزّه را ضدتروریستی ترسیم میکنند، نمایش پوشاک کودکان در حجم وسیع تجربۀ ملموستری از تعداد پرشمار کودکان جانباخته به بازدیدکنندگان میدهد.
امتیاز هنر خیابانی این است که بازدید از آن نیاز به بلیط ندارد و بازدیدکنندگانش همۀ عابرانی هستند که به صورتی تصادفی از آن خیابانها میگذرند. هنر خیابانی بازدیدکنندگان ناخواستهای دارد که بدون اطلاع از برگزاری رویدادی هنری به آن «برمیخورند». در سایۀ عنصر غافلگیری، هنر خیابانی تأثیری مضاعف روی بازدیدکننده میگذارد.
در هر دو چیدمان، جایگزینی کفش و لباس به جای کودکان غزّه، یعنی به جای بدن آنها انگشت روی «فقدان» میگذارد، سوگوارانه و در عین حال طالب اقدامی عملی برای پیشگیری این روند است: این کفشها و لباسها را میبینید؟ آن همه کودکی که اینها را میپوشیدند، دیگر زنده نیستند. از سوی دیگر، این جایگزینهای نمادین نیابتیاند؛ چون لباس خود کودکان غزّه نیستند. بازدیدکنندگان میدانند که لباسها و کفشها از خانههای اروپایی برای اجرای این چیدمان جمعآوری شدهاند؛ به همین دلیل هم تداعی ضعیفی از فلاکت کودکان غزّه دارند.
حرکت خودانگیختۀ یکی از عکاسان غزه
صفحۀ اینستاگرام یحیی برزق که زمانی لبالب از شور زندگی بود، در ماههای اخیر با چرخشی جانگداز تصاویر کودکانی را به نمایش گذاشته است. این تصاویر زمانی مجموعۀ عکسهای دلگرمکنندۀ نوزادان فلسطینی بود. صفحۀ برزق به یادبود تلخ جانهایی مبدل شده است که در شرایطی هولناک از دست رفتهاند.
یحیی برزق ۳۳ ساله، عکاسی که در شهر غزه استودیوی عکاسی داشت و تخصصش عکسبرداری از نوزادها بود، به همراه همسرش صحنههایی خیالی خلق میکردند. از نوزادها با ژستهای فانتزی عکس میگرفتند؛ کودکان در ابرها شنا میکنند، غرق خواب هستند، با ولع کتاب میخوانند یا در مسابقات فرمول یک رانندگی میکنند.
برزق همراه همسر و دو فرزندش در بحبوبۀ بمباران و تجاوز اسرائیل به شهر غزه، بعد از حملۀ ۷ اکتبر حماس به اسرائیل استودیو و خانه را ترک کرد. از زمان تبعید به جنوب نوار غزه، این عکاس صفحۀ اینستاگرام استودیوی عکاسیاش را با خبرهای بد خانوادهها بهروز میکند. او تصاویری فراموشنشدنی از کودکان کشته شده با نواری سیاه در گوشۀ عکسها به اشتراک میگذارد.
یکی از کودکان جورج السّولی هفت ماهه است. خانوادۀ مسیحی این کودک در قدیمیترین کلیسای غزه پناه گرفته بود که بمبی کلیسا را منفجر کرد. برزق دو ماه پیش از این کودک عکس گرفته بود. او میگوید:
خبر کودکی را شنیدیم که به تازگی عکسش را گرفته بودم. او همراه والدین و تمام خانوادهاش جانش را از دست داد. من فقط عکسش را نگرفتم. بغلش کردم، آرامش کردم و سعی کردم با نوازش گونههایش کاری بکنم لبخند بزند. مدتی طولانی بغلش کرده بودم تا بخوابد که بتوانیم عکسش را بگیریم. یادم نمیرود چقدر معصوم بود.
تصویر پرترههای پاره پارۀ جورج در میان آوار کلیسا (عکس این کلیسا را العربیه منتشر کرده بود) اولین بهروزرسانی تراژیک صفحۀ اینستاگرام برزق بود.
بدنۀ سیاسی
بدن یا بدنۀ سیاسی (body politics/Political body) استعارهای است که از دوران باستان به دنیای مسیحی رسیده است. پیشینۀ این استعارۀ به ریگودا (۱۵۰۰ قبل از میلاد) میرسد که کهنترین کتاب مقدس هندوست. این نظام کاستی آسیای جنوبی کاهن را دهان، سرباز را بازو، چوپان را ران و رعایا را پای بشریت میشمرد.
مثال معروف باستانی این استعاره را میتوان در حکایتی منسوب به ایزوپ، قصهنویس افسانهای یونانی، خواند. در این حکایت با نام «شکم و اعضای بدن»، اعضای بدن علیه شکم شورش میکنند. تصور اعضای بدن بر این است که شکم کاری نمیکند ولی همۀ غذا به او میرسد. دستها، دهان، دندانها و پاها اعتصاب میکنند، اما بعد از چند روز متوجه میشوند ضعیف و ناخوش شدهاند. بنابراین میفهمند که همکاری بین تمام اعضای بدن در سلامتی بدن حیاتی است. پند نه چندان موشکافانۀ این حکایت آن است که جامعه مانند بدن زمانی بهتر کار میکنند که همۀ اعضا وظایف خود را انجام دهند و با هم کار کنند. این استعارۀ اجتماعی به دنیای سیاست منتقل شد. استعارۀ بدن سیاسی به معنای تلویحی رهبری سلسلهمراتبی و تقسیم کار است و قویّاً استبداد و حکومت مطلقه را تداعی میکند: رهبران به نحوی ارگانیک و طبیعی سر این بدن هستند.
در تداوم استعارۀ بدنۀ سیاسی، کلیسا بدن (غالباً بدن عروس) و مسیح سر این بدن (یا داماد) مفهومپردازی شد. بعدها، شاهان و پاپها خود را به بدن مسیحی مربوط کردند و ماهیت دوگانۀ آن را به هم پیوند زدند. آنها مانند مسیح زندگی میکردند و میمردند اما نهادهای سلطنت و مقام پاپی ادامه مییافت. اواسط قرن هفدهم بود که توماس هابز استعارۀ بدن سیاسی را رد کرد. او در کتاب لویاتان توضیح داد که دولت نهادی ساختگی برای حفظ صلح است نه نهادی طبیعی یا ارگانیک. به این ترتیب، روشنگری روی استعارۀ ارگانیک خط بطلان کشید. بعد از انقلاب صنعتی، در سایۀ تعریف وظایف و حقوق، استعارۀ ارگانیسم طبیعی جای خود را به استعارۀ ماشین داد.
دو چیدمان که در دو کشور هلند و انگلستان اجرا شدهاند، کفش و لباس را برای بازنمایی کودکان انتخاب کردهاند. هدفی که برگزارکنندگان این دو اجرای هنری عنوان کردهاند جلب توجه مخاطبانی است که زیر بمباران گفتمانسازی رسانههای جریان اصلی قرار دارند. بعید به نظر میرسد که مخاطب چیدمانها از رقم کودکان جانباخته بیخبر باشد. اما برخلاف خبر که به قول سوزان سونتاگ با نمایش عریان عین فاجعه مخاطب را فلج و از هر گونه کنشی نومید میکند، کار هنری فقدان کودکان جانباخته را ملموس، حسی و حسّانی میسازد بی اینکه با نمایش عریان خشونت به آن مشروعیت تصویری بدهد: این حجم از لباس و کفش را میبینید؟ همین تعداد کودکان در غزّه کشته شدهاند.
در بازنماییهای یحیی برزق از کودکان جانباخته، صورت، نیمتنۀ بالا یا تمامیت بدن این کودکان را در صفحۀ اینستاگرام میبینیم. یحیی این عکسها را در زمان حیات کودکان گرفته و نوار سیاهی که در گوشۀ سمت چپ تصویرها دیده میشود و به صورت سنتی در گوشۀ عکس آگهیهای ترحیم دیدهایم، در تضاد تندی با زندگی کوتاه کودکان قرار میگیرد. کودکان علاوه بر اسم (که در کارزار کفشها هم به اینستالیشن افزوده شدهاند) ژست بدنی و کلیت تنانهای دارند. با وجود حال و هوای فانتزی که عکاس به عکسبرداری از این کودکان افزوده، فانتزیها اینجهانی هستند و به معنویتی مانند دریایی بیکرانه احاله داده نمیشوند. یحیی پارههای عکس یکی از این کودکان را که قبلاً در فضای فانتزی (در گهوارۀ خرطوم فیلی) عکسبرداری کرده بود، در ویرانۀ کلیسای محل جان باختن کودک عکاسی کرده است. پارهپاره کردن عکس به نیابت از بدن پارهپارۀ کودک در نتیجۀ بمباران، به بیننده یادآوری میکند که کشتار کودکان ادامه دارد و در عین حال خشونتی را که بر بدن کودک رفته است، لخت و خشن به نمایش نمیگذارد. او در شرح این عکس نوشته است:
خانوادهای که عاشق زندگی است. آنها صاحب کودک شیرینی شدند، آمدند و ما عکس گرفتیم. حالا آنها زیر آوارند.
به نظر نمیرسد دو کنشِ پیش و پس از کارزار چیدمانها، یعنی سپردن لباسهای چیدمان ساحلی به خیریه بعد از کارزار یا جمعآوری کفش کودکان اروپایی قبل از کارزار، بعد از اتمام اجرا، سویههای هنری- کارزاری این چیدمانها را تقویت کنند.
عکسهای برزق به اقتضای کار عکاسی پرترۀ کودکان روی هیچکدام از اعضای بدن تأکید خاصی ندارد. حتی بعد از جان باختن سوژههایش، عکسهای او کلیت بدن سوژه را، از سر تا پا، بازنمایی میکند. عکسهای او در عنصر سوگواری دو اینستالیشن سهیماند، اما اینستالیشنها با کفش (جایگزین پا) و لباس (جایگزین تنه)، تداعیگر استعارۀ باستانی بدنۀ سیاسیاند. وقتی این دو اینستالیشن را که با فاصلۀ چند هفتهای از یکدیگر اجرا شدهاند از دیدگاه استعارۀ باستانی بدنۀ سیاسی تجمیع کنیم، متوجه فقدان سر میشویم.
نظرها
Hundred Thousands shoes in Syria
شنبه، 4 فروردین ماه 1403 = 23-03 2024 انتشار تصاویری از چهره چهار مظنون حمله به سالن کنسرت در مسکو *** 1) اینقدر سینه به تنور نچسبانید واسه روسیه 2) اینها در تاجیکستان توسط حزب کمونیست و ک گ ب ساخته شده اند ، - برای ترساندن مردم جهان و مخصوصا پیشبرد اهداف امپریالیستی روسیه در جهان . 3) همینها در سوریه و اوکراین مردم را می کشتند ، در ترکیه به فرودگاه و سفارت امریکا حمله و در فرانسه و اتریش و انگلیس و سوئد به مردم رهگذر حمله می کردند 4) حالا مثل حوثی ها و واگنر که گاهی پاچه ارباب را هم می گیرند ، از خصلت جانوری که دارند ، زدند به ارباب، 5) ضمنا پوتین مثل خامنف از این بازیهای خودزنی هم میکند برای بهره برداری بعدی . 6) من نبینم فارسی مدیا از امنیت روسیه و چین بعد از این زر زر بکنند . در مرکز مسکو نمی تواند امنیت یک کنسرت را فراهم کند