ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

سه شعر از آناهیتا رضایی

شعرهای آناهیتا رضایی در مجموعه حاضر بر مسائل اجتماعی و سیاسی متمرکز است. موضوعاتی مانند خشونت، مرگ، بی‌عدالتی، و نابرابری اجتماعی تا انتقاد از وضعیت سیاسی کشور، همه در شعرهای او به چشم می‌خورد.

«هم سرنوشتیم»

"هم سرنوشتیم"

"لاتُغرِب احداً رآک وطناً
غربت کسی نباش که تو را وطن دیده"

نیمی خیابان و نیمی رد عبور سار در غیبت گلوله
فرو در دیوار روبرو
اشیا صامت
یخ‌زده در پس ِ پشت کرکره‌ها
در روز مغازه‌های بسته
کوچه منحط است
خیابان منحط
بازار
من
تو
ما همه
زیراکه خاک خاک پذیرنده
اشارتی‌ست به نعش
نعش مثله‌ی کشتگان
در کار آرام پوسیدن با لالایی
نوحه
اذان
کشتگان دفاع مقدس
کشتگان خاوران
کشتگان اتوبوس‌های راه نور
آبان
نیزار ماهشهر
کشتگاه عملیات کربلای چهار
سرکشیدن زهر
کشتگان بویینگ ۷۵۲
کشتگانِ…
حالا خاکستر اینهمه اجساد
در آسمان مکدر تهران گردباد است
حالا هوا
در زهدان مریضش
ویروس‌های انحطاط در تکثیرند
هوا آماده‌ی آبستنی‌ست
هم خون هست
هم باتوم
هم ران تفته بر آتش رگبار
بزن شلاق
بزن
گریزی نیست
درین زوال روزمره که بر ما
رواست اینهمه شلتاق

بزن بر صورت جوانش
تا سرش با دور کند به تشنج بیفتد
قطره‌های اشک و خون و دندان و عرق
بر سر و روی مخاطبان بیفتد
بی‌خیال سر در بنجل‌های مصور
لحظه‌ای گردن بلند می‌کنند لبخند می‌زنند و دوباره دوباره دوباره تا ابد
از قضا این روزها
مترو نیز منحط است
بیمارستان
دبستان
آب
هوا نان

زیرا که ما
با هم
با گربه‌های گرگرفته‌ی کور
با کلاغ‌های عفونی
طوقی‌های مست امامزاده نور
با طردشدگان
با کشتگانمان
با کشتگانمان
با کشتگان…

کاری از همایون فاتح
کاری از همایون فاتح

«چه کسی از محکوم به اعدام می‌ترسد؟»

به سر به‌داران

چرا نمی‌رود از ما خونی آنچنان که بشاید؟
رگ‌های پیچنده‌ی مازی
پس‌کوچه‌های موازی
در منتها
کوچه-خیابان
از سگ و انسان خالی‌ست
بر شانه‌های میدان اصلی شهر
هر گرگ و میش
زیر همههِ مرغان در شاخسار
-ضجه‌وار-
حین آواز حمد خدا
بانگ اذان ِ دو تا
تکرار بازوی جرثقیل است
طناب خوب تابیده و مستدل
حاوی گردن
آنجا که هاویه است هر گرگ و میش
در میدان اصلی شهر
بلندگوی رسمی دولت
اَسجد و اَن لا
عق می‌زند از ته حلقوم
چهارگاه
تف می‌کند از لای دندان کرم خورده‌اش
به صورت محکوم
تنگ ِ چهارراه
میانه زنی در بین چربی ران‌هاش
-سرگردان و مذبذب-
در پی خون‌ست
در پی خط تازه سرخی
از عانه تا پاشنه
تا بچرخد به کوچه‌ی پشتی
آنجا که جوب‌هاش با موش‌های حامله‌ی معصوم
مرده‌شویان است
دنبال جنینش
که سقط شد اینسان سر به دار

اینجا تهران است به افق ِ دار
کرج
زاهدان
سنندج
تبریز
اصفهان
به افق یکسان

طناب‌های آویخته از چراغ ِ راه‌های بزرگ
مردان آویخته از طناب
معلق در سرب داغ
حلقه، گره، راه در راه
آونگ‌های رج زده در بزرگراه

زنی در آستان یائسگی
زنی در پی خون
لای مضاعفِ ران‌هاش
زنی مبهوت معراج فرزند
با حی علی خیرالعمل
زیر لگد جلاد
زنی شیون
مویه
ضجه
ندبه
نوحه
لابه
فریاد

«نگاه خیره‌ای از بیرون»

کسی در آینه به من نگاه می‌کند
کسی که فرق دارد با آنکه از توی آب به من زل زده بود
و شبیه آدم درون شیشه‌ی پنجره‌ها نیست
نه شباهتی به چشم‌های خیره در فنجان قهوه دارد
نه مثل سایه‌ی روی دیوارست
کسی که گویی مادرست
با آن دو گوی سیاه خیس
در حفره‌های درشت جمجمه‌اش اما
مادر نیست
کسی که شبیه من ست
با حجمی مدور به دور آرواره‌ها
اما
من نیست
کسی که در بعضی سطوح صیقلی پدر است
"کسی که شبیه هیچ کس نیست "
از او سوال می‌کنم آیا تو هم مرا هم آنگونه ادراک می‌کنی که من؟
آینه در سکوت ترک می‌خورد
تکه‌های کسی در آینه به جهان نگاه می‌کند
در اجزا چشم‌هاش پوزخندی ماسیده
در گونه‌هاش خطوط مشدد جا عوض می‌کنند

زیر نگاه خیره ی او
کودکی با انگشت سبابه‌اش به دهان سوال می‌کند
آیا دیگران هم مرا هم آنگونه ادراک می‌کنند که تو؟
با ناخن‌هاش
از انگشت‌های استخوانیش بسیار فراتر
به روی آب خط می‌کشد
آب دو شقه می‌شود
شقه‌ای به رنگ گوشت تازه‌ی آویخته از قناره‌ها
و شقه‌ای به رنگ گوشت تازه‌ی آویخته از قناره‌ها
شب موهوم و طربناک آینه را پاک می‌کند
آب را
شیشه‌ها را
سایه
حتا فنجان قهوه
صحنه پاک می‌شود

کسی که درون شکاف شب
حیات عریان مرا خطاب گرفته از آنها سوال می‌کند
آیا شما هم او را آنگونه ادراک می‌کنید که خودش؟
در به هم می‌کوبد
خاکستر فراموشی از روی حافظه بلند می‌شود
خاکستر ترد و سبک فراموشی

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.