عادل عابدین و افشای جنگفروشی
فیروزه زمانی - عادل عابدین با تجربۀ دستاولی که از زیست در خاورمیانه و مهاجرت دارد، مضامین استبداد، جنگ، افراطیگری، مسائل مهاجران، تأثیر جنگ بر کودکان را با استفاده از رسانههای متنوع میکاود. کارهای عابدین همزمان افراطیگری و سرمایهداری، دو بازوی ضدانسانی سلطهجو را نقد میکنند.
مصرف جنگ
جنگ از کسبوکارهای اصلی انسان است. کسبوکاری که هم دیگر کاسبیها را به خطر میاندازد و هم اینکه فرصتهای جدیدی پیش رویشان باز میکند. دستاویز جنگ هر چه باشد، هدف اصلیاش تأمین و حفظ منافع است. محبوبه موسوی در «انسان و زمین» مینویسد:
در طول تاریخ، انسانها به اشکال گوناگونی طبیعت را به خدمت جنگهای خود گرفتهاند. بیهیچ شک و شبههای ریشه و علت تمام جنگها، از دوران باستان تاکنون، به شکل مستقیم و غیرمستقیم بر سر تصرف زمین و منابع آن بوده است و برای به دست آوردن زمین و منابع آن دست به تخریب زدهاند تا بعدها از آن بهرهبرداری کنند. تنوع تاکتیکهای جنگی به کار رفته در جنگها بر سر خاک، منابع و آب شروع میشود و با بهرهبرداری از حیوانات در جنگها ادامه مییابد.
انسان و زمین، محبوبه موسوی، ۱۴۰۳، انتشارات مروارید
ویدئو اینستالیشن صوتی کوتاه مصرف جنگ تأثیرات فاجعهبار زیستمحیطی دنیایی را میکاود که شرکتهای بزرگ بر آن حکم میرانند. نهادهای شرکتی جهانی برای دستیابی به حداکثر سود، مشوق مصرف در مقیاس عمدهاند. ویدئوی عادل عابدین دو مرد را در اتاقی بسته و تابلوی آسمان و طبیعت روی دیوار این اتاق به تصویر میکشد که با لامپهای فلورسانت مشغول دعوایی کودکانه هستند. این لامپها در حکم شمشیرهایی عمل میکنند که این دو مرد-کودک از سقف اتاق باز و با صدایی وزوزمانند به هم حمله میکنند. هر لامپ مصرف/شکسته میشود تا اینکه اتاق به علامت پایان فعلی این بازی در تاریکی فرو رود. این تاریکی چشماندازی است از وعدههای کذب شرکتهای جهانی مشوق مصرف و قدرت بشر بر طبیعت. «مصرف جنگ» در پنجاه و چهارمین دوسالانۀ ونیز در غرفۀ عراق (۲۰۱۱)، و گالری هنر وینترتور سوئیس (۲۰۱۲) به نمایش درآمد.
استعارۀ نور در این ویدئو اینستالیشن به هر دو جبهۀ ایدئولوژی مذهبی و وعدههای مدرنیستی علمِ روشنگر بهمثابه مذهب میتازد. اثاثیۀ اتاق هم به این برداشت از فضای مدرنیستی راه میدهد. تابلویی از طبیعت متشکل از آسمان و چمنزار که بر دیوار اتاق آویزان است، در عین حضور تصویری طبیعت در این ویدئو، بار کمرنگیِ چنین حضوری را هم به دوش میکشد: اگر این دو مرد-کودک به همین ترتیب به بازی-جنگشان ادامه دهند، از طبیعت همین تصویر باقی خواهد ماند.
آژانس مسافرتی عابدین
از هجوآمیزترین کارهای عادل عابدین، ویدئو اینستالیشن آژانس مسافرتی عابدین است که در این لینک میتوانید بخشهایی از آن را مشاهده کنید. این آژانس مسافرتی ساختگی شامل دو ویدئو است. یکی از ویدئوها آگهی بازرگانی انیمیشنی را نشان میدهد که پیشنهادی ویژه را تبلیغ میکند: چگونه برندۀ تعطیلات در بغداد شویم! ویدئوی دیگر بریدههای اخبار سانسور شده است همراه با صدای زنی آمریکایی ورود بازدیدکنندگان را به بغداد خوشآمد میگوید. هر دو ویدئو به اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ توسط نیروهای آمریکایی اشاره میکنند. این نمایشگاه در سال ۲۰۰۷ حاوی پوستر، بروشور (کتابهای راهنمای گردشگران) و اتاق ویژۀ رزرو بلیط بود که به بازدیدکنندگان امکان میداد بلیطهای الکترونیکی برای خود رزرو کنند. بلیطهای یکطرفه! بروشورها به زبانهای عربی، انگلیسی، چینی، فرانسه، فنلاندی، ایتالیایی، اسپانیایی و سوئدی بود. تبلیغ مسافرت به بغداد با تصاویری از تانک، ویرانهها، زنان عزادار در تضادی هجوآمیز قرار میگیرد.
آژانس مسافرتی عابدین در پنجاه و دومین دوسالانۀ ونیز (۲۰۰۷)
یادبود
ویدئو اینستالیشن یادبود فضای شهری سیاهوسفیدی را نشان میدهد که گاوی لب پلی سه تکه ایستاده است. گاو تکافتاده از روی پل شکسته به سمت گاوهای سمت دیگر رود ماغ میکشد. از شهر صدایی جز همین ماغ گاوها به گوش نمیرسد. شهر متروک است و درختان نخل، رودخانه و ابرها نشانههای محوی از زندگیِ در جریان هستند. ضربآهنگ ویدئو با موسیقی بالا میگیرد و گاو بیهوده تلاش میکند به گلۀ آن سوی رودخانه برسد. برمیگردد، میدود و سعی میکند از روی پل ویران بپرد. لحظهای نومیدانه به لب پل شکسته میچسبد، بین مرگ و زندگی معلق میماند تا اینکه به رودخانه میافتد.
تجربۀ تماشای این ویدئو اینستالیشن یادآور داستان تأثربرانگیز «زخم شیر» (صمد طاهری) است. طاهری داستان گاوهایی را روایت میکند که در نتیجۀ جنگ بیصاحب ماندهاند و کسی نیست شیرشان را بدوشد:
گاوها لابهلای نخلها علفهای کنار نهر را میچریدند و از درد ماغ میکشیدند. پستان یکیشان ترکیده بود و لای پاهایش آویزان مانده بود. خطی از شیر و خون روی پایش شُرّه کرده بود و به زمین میچکید.
زخم شیر، صمد طاهری، ۱۳۹۷، نشر نیماژ
عادل عابدین، یادبود
ویدئوی عادل عابدین هم مبتنی بر رویدادی واقعی است که هنرمند در هفده سالگی شاهدش بود:
در روز سوم بمباران عراق در سال ۱۹۹۱ شاهد این رویداد واقعی بودم. آن روز شنیدم نیروی هوایی آمریکا پل الجمهوریه، یکی از پلهای محبوب من در این شهر را بمباران کرده است. این پل در قلب بغداد واقع شده و مهمترین و پرترددترین پلی است که دو ساحل رودخانۀ دجله را به هم متصل میکند. به هم ریخته بودم و نمیدانستم چه واکنشی نشان بدهم. فردایش به مرکز شهر رفتم تا ببینم خبر واقعیت دارد یا خیر. به پل که نزدیک شدم دیدم از دو جا کاملاً خراب شده و صحنۀ غریبی پیش رویم بود: گاوی مرده روی پارهای از پل ریخته افتاده بود. این صحنه چنان ذهنم را مشغول کرد که پل یادم رفت، چون منظرۀ گاو در وسط بغداد خیلی غیرعادی بود. سناریوهای مختلفی را دربارۀ مرگ این گاو بیچاره تخیل کردم. اصلاً گاو اینجا چه میکرد؟ از کجا آمده بود؟ چرا این ماده گاو تنها بود؟ اخیراً به فکر نیاز انسان به اجتماع، نیاز به تعلق و اینکه تنها نیستیم افتادم. یاد آن گاو افتادم، موجودی اجتماعی که تنها مرده بود. و بعد از حدود ۲۰ سال، شرایط آن سرانجام هولناک را به چشم خیال دیدم: بیهوده سعی کرده بود سمت دیگر پل برسد. این اینستالیشن یادبودی برای آن گاو ماده بود.
این ویدئو اینستالیشن در موزۀ هنر معاصر کیساما هلسینکی (۲۰۱۰)، مرکز هنرهای معاصر سلجه اسلوونی (۲۰۱۱)، دوسالانۀ هنر معاصر کونییتس بوسنی (۲۰۱۳) به نمایش درآمد. عابدین در این کار ویدئویی سه دقیقهای از تصویرسازی کامپیوتری برای روایت داستان گاوی تکافتاده استفاده کرده است. ویدئو روزی را در زمان جنگ اول خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ نشان میدهد که ارتش آمریکا پایتخت عراق را بمباران کرد. دود از شهر بلند شده و گاوها در زمینۀ تاریک صنعتی سرگرداناند. «یادبود» با تأمل دربارۀ نیاز به اجتماع بعد از جنگ و نابودی، بخشی از بدنۀ کارهای عابدین است که داستانها و تجربههای نسلهای عراقی را بعد از جنگ و اشغال روایت میکنند.
بازگشت به آینده
عادل عابدین در اینستالیشن بازگشت به آینده با مدادهای گرافیتی صدای پنج کاست را پخش میکند. آوازهای عامیانۀ عراقی با سرعتهای مختلف پخش میشود. در نتیجه، آوازها عمداً مخدوش میشوند. این اینستالیشن بازنمایی خاطرۀ مخدوش است.
همانطور که موسوی در انسان و زمین به نقل از کریس هِجِز نوشته است:
جنگ بر فرهنگ مستولی میشود، خاطرهها را تحریف میکند، زبان را مخدوش و مسخ میکند، و هر آنچه را پیرامونش قرار دارد آلوده و عفونی میکند.
همان
جاروبرقی
یکی دیگر از ویدئوهای عادل عابدین با موضوعیت پیامدهای جنگ ویدئوی کوتاه جاروبرقی است که محیط چالشبرانگیز فنلاند و مهاجرانی را نشان میدهد که فقط کار نظافت به آنها واگذار میشود. در این ویدئوی پرفورماتیو، هنرمند یک جاروبرقی ضد آب و یک دوربین را به دریای یخزده برده تا کارش را شروع کند. ویدئو بیهودگی این کار پایانناپذیر را در هوای یخزده به تصویر میکشد.
عادل عابدین، جارو برقی
تماشاگر فقط صدای یکنواخت جاروبرقی را میشنود. هجوآمیزتر از کار نظافت برف، سیم برق بلندی است که به پریزی در خارج از تصویر متصل شده است. این نظافت میتواند ناظر بر پاکسازی تبعات بهظاهر تروتمیزی باشد که مهاجر در نتیجۀ جنگ تحمل میکند. تبعاتی که به نظر عادل عابدین مصرف سلاحهای تولیدی کشورهای صنعتی در مناطقی همچون خاورمیانه برای این مهاجران به بار آورده است.
واژگان رایج
ویدئواینستالیشن کوتاه واژگان رایج واژههای شایع بین کودکان بغدادی را بعد از حملۀ آمریکا به عراق نشان میدهد. این واژهها عبارتند از مرگ، اشغال، آدمربایی، نسلکشی، گورهای جمعی، کمبود آب و برق و... این واژههای جدید روی کارتهایی برای آموزش به بیننده نمایش داده میشوند. این کار عادل عابدین حاوی ویدئوی آموزشی به دختر هفتسالۀ عراقی است که یاد میگیرد این کلمات را درست تلفظ کند.
کارهای عابدین بهخصوص به کودکان و تأثیر جنگ بر آنان میپردازد. کودکان نیز همچون حیوانات قربانی ناخواستۀ جنگاند. برای ساخت ویدئوی کوتاه «رؤیاهای آنان»، عابدین با کودکان عربی مناطقی همچون عراق و فلسطین، مصاحبه کرده، سپس رؤیاهای این کودکان به شکل طراحی و انیمیشن بازسازی کرده است. در این تجربۀ خیرهکنندۀ ویدئو-اینستالیشن، سایههای کودکان داخل فضای طراحیهای انیمیشنی آنان افتاده است.
کارهای عابدین علاوه بر جنگ، به مسائل تاریخی و باز-نوشتن آن نیز توجه میکنند. در آخرین کارش با عنوان «شورش»، به شورش زنگیها در بصره میپردازد که از سواحل آفریقای جنوبشرقی به بردگی آورده شدند تا مردابهای منطقه را نمکزدایی و آمادۀ کشت کنند. میتوانید در وبسایت عادل عابدین تصاویر و ویدئوی کارهای ابتکاری این هنرمند عراقی را تماشا کنید.
منابع
نظرها
نظری وجود ندارد.