پرونده ویژه: پنجاهمین سالگرد واقعه سیاهکل
۱۹ بهمن ۱۳۴۹، یک گروه کوچک چریکی به یک پاسگاه ژاندارمری در شهرستان سیاهکل حمله کردند و این آغاز نمادین مبارزه مسلحانه و جنبش فدائی خلق در ایران علیه حکومت شاه بود. ۵۰ سال از آن روز میگذرد. به همین مناسبت، زمانه مجموعه مقالات، و گفتوگوهایی را منتشر کردهاست، شامل خوانشها، تفسیرها، واکاویها و بازاندیشیهایی درمورد واقعه سیاهکل و جنبش چریکهای فدایی خلق.
بنابر آنچه نقی حمیدیان مینویسد، هدف بلاواسطه چریکها از حمله به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل در ۱۹ بهمن ۴۹ نه برانگیختن تودهها یا جلب حمایت مستقیم بخشهائی از مردم، بلکه شکستن سکوت گورستانی تسلیم و رضایی بود که محمدرضا شاه با دیکتاتوری فردی خود حاکم کرده بود.
رقیه دانشگری از جوانان روشنفکر و پژوهشگری مینویسد که در تبریز در اواخر دهه ۴۰ اسلحه به دست گرفتند. «موتور کوچک» فدائی را جوانان راه انداختند تا فضای ترس بشکند و «موتور بزرگ» تودهها به حرکت درآید.
بهزاد کریمی با نگاه به «جزوه بهاری» پویان، «جزوه پاییزی» احمدزاده و نقدهای جزنی متاخر بر «جزوه پاییزی»، فصل خیزش و خروش مسلحانه چریکهای فدائی خلق را در متن زمانه خود مرور میکند.
مریم سطوت با مرور نقش زنان در خانههای چریکی، تصریح میکند که تعداد زیادی از دخترهای فدائی بهعنوان مسئول تیم برگزیده شدند. دو تن از آنها، صبا بیژن زاده و نسترن آل آقا، حتی به عضویت رهبری سه تا پنج نفره چریکها انتخاب شدند.
اصغر ایزدی از سه آموزه حرکت چریکی فدائیان مینویسند که میتوانست سرنوشت چپگرایان را پس از انقلاب تغییر دهد: ۱- نگاه جنبشی و غیرفرقهگرایانه به مبارزه ۲- بازیابی مداوم انتقادی در پاسخ به پرسش «چه باید کرد؟» ۳- حفظ موجودیت خویش در داخل کشور به هرقیمت.
مجید عبدالرحیمپور با تکیه بر تجربه زیسته خویش و با نگاهی نقادانه از فراز و فرودهای فدائیان از سیاهکل تا انقلاب و شکست انقلاب مینویسد.
فریبرز سنجری مینویسد: «سیاهکل نشان داد که یک گروه کوچک میتواند با بزرگترین ماشینهای جنگی به مقابله برخیزد و در جریان مبارزات خود سازمان و رهبری لازم و ضروری برای هدایت مبارزات تودهها را به وجود آورد.»
بنابر آنچه علی کشتگر مینویسد، مهمترین هدف بنیانگذاران جنبش فدائی تولد و شکلگیری یک جریان چپ خلاق و مستقل از قطبهای جهانی بود.
فرج سرکوهی در پاسخ به این پرسس مینویسد که «جنبش فدائی» یا «مبارزه مسلحانه چریکی» یا «جنبش چپ نو ایران»، یا هر نامی که بدان بدهیم برای «ما» اکنونیان و بهویژه برای چپ ایران کنونی، چه معنایی دارد یا میتواند داشته باشد؟
نسیم خاکسار مینویسد: «حادثه سیاهکل، نبردی کماندویی از سوی یک عده جوان شورشی نبود که به پاسگاهی حمله کردند و استواری را در آن پاسگاه ژاندرمری کشتند و تمام. حادثه سیاهکل بازخوانی یک نسل در یک دوره تاریخی کشور ما از خود بوده است.»
اکبر معصومبیگی به واکاوی انتقادی جنبش چریکهای فدایی میپردازد، در هشت قطعه :از خودآئینی آغازین حرکت چریکی تا بحران هویت ایدئولوژیک فداییان در ۱۳۵۷
حماد شیبانی از خلال اسناد سیاسی و آثار فرهنگی، فضای محلی و جهانیای را بازسازی میکند که در آن مبارزه مسلحانه چریکی در ایران آغاز شد.
بنا بر آنچه بهروز خلیق مینویسد، جنبش فدائی گرچه قادر نشد طبقه کارگر و دهقانان را بسيج و به سوی خود جلب کند، اما توانست بيشترين تاثير را بر طبقه متوسط جديد و بهويژه در دانشگاه ها و بر گروه های مختلف روشنفکر بگذارد و از بين آن ها نيروی وسيعی را آزاد و بخشی را جذب کند.
پیمان وهابزاده در پاسخ به پرسشهای زمانه از اودیسه چریکی فداییان خلق میگوید و روند شکلگیری و دینامیسم درونی این حرکت را در نسبت با «روح زمانه» دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی تشریح میکند، زمانهای که در آن، مبارزه مسلحانه دستور زبان کنشگری بود.
پروین (فخری) شهبازی در پاسخ به سوالهای زمانه از ساختار اجتماعی-اقتصادی سیاهکل پیش از حمله چریکها به پاسگاه ژاندرمری میگوید و واکنش روانی-اجتماعی مردم به این حرکت چریکها را بر حسب دوگانه رانه بقا و انتظار نهفته برای تغییر تشریح میکند.
این نوشته به یک ویژگی فکر بنیانگذار جریان فدایی میپردازد. نوشته با تفسیر چند متن برمینهد که یک متن آغازگر، متنی به قلم پویان، خود را جزئی از مسئلهای میبیند که در حل آن میکوشد. این ویژگی آن «راه دیگر» است، کیفیتی از دست رفته.
این مطلب کوششی است برای پاسخگویی به این سوال که جنبش روشنفکری دانشجویی ایران و فداییان را در کدام چارچوب جهانی میتوان تبیین کرد صرفنظر از قضاوت مثبت یا منفی به کلیت یا این یا آن جنبه آن.
در پنجاه سالگی سیاهکل، پژوهشگر تاریخ نسبت به بسیاری از سویههای تکاپوی چریکهای فدایی خلق که آن رویداد یگانه را پیریخت، برپاساخت، پیشراند و در گسترهی جامعه زنده نگه داشت، دانشی اندک دارد و با نکتههای پنهان فراوانی دست به گریبان است. از پیدایش این جریان چه میدانیم؟
نظرها
امیرشکاری
ببین صمد که یاد تو کتاب تو می رود خانه به خانه... یاد باد آن روزگاران یاد باد.
جهانگير
يك حركت بى مثماوبى معنى،كه سركوب رابيشتركرد وديگرهيچ.